بخش دوم: بذرهای تراریخته، سلاحی دیگر

مجلۀ دانش و اميد- شمارۀ ششم
لاری رومانوف، گلوبال ریسرچ، ۷، ۱۰و ۱۱فوریه ۲۰۲۰
برگردان: طلیعه حسنی
بذرهای تراریخته (بذرهای اصلاح شده ژنتیکی) حامل خطر بالایی برای سلامت همه ملتهاست، آنقدر بالا که به دلایل متعدد، احتمالاً ضرورت دارد تا بیدرنگ ممنوع شوند. این موضوع برای بحث در اینجا بسیار وسیع است، اما از یک زاویه توجه مختصری به آن لازم است. اگر از ما درباره منشاء بذرهای اصلاح شده پرسیده شود، که ایده آن از کجا آمد و پرورش یافت؛ و چه کسانی تحقیقات آن را انجام دادند و چه کسانی بودجهاش را تأمین کردند، چه پاسخی خواهیم داد؟ احتمالاً میگوییم، منطقاً، شاید اصل این ایده از دپارتمان بیولوژی و کشاورزی دانشگاهی آمده باشد؛ یا یک آزمایشگاه دولتی که تحقیقاتی روی مواد غذایی انجام میداده، به این فکر رسیده و پیگیری کرده است؛ یا، یک کمپانی خصوصی در عرصه کشاورزی به دنبال انواع غلات با بازدهی بیشتر بوده و وارد این روند شده است.
شاید ما همه جوابهای بالا را مطرح کنیم، اما در همه موارد هم اشتباه میکنیم. طراحی، ترویج، تحقیق و تأمین مالی بذرهای تراریخته توسط وزارت دفاع ایالات متحده انجام شده است. ایده دستکاری ژنتیکی بذرها، هرگز برای سیر کردن گرسنهها نبود، بلکه در عوض از ابتدا به عنوان یک سلاح طراحی و توسعه یافت، و دقیقتر، به عنوان یک سیستم حمل تسلیحات. هدف بذرهای تراریخته هرگز، نه برای حمایت از زندگی انسان، بلکه برای نابودی آن بود.
بذرهای دستکاری ژنتیکی شده از محصولات سنتی این بذرها، نه پر بارتر و نه سالمتر هستند، و به مراتب گرانتر و زیانآورتر نیز میباشند، و نیز، تقریباً به عنوان یک برتری غیرقابل مقاومت نظامی علیه هر ملتی است که به این منابعِ دانههای غذایی وابسته میشود. اول آنکه، دولت آمریکا میتواند با خودداری از تأمین بذر برای کشوری که مورد علاقهاش نیست، از آن به عنوان یک سلاح سیاسی استفاده کند؛ که نتیجهاش قحطی و کوچ گسترده است. نکته دوم نکتهای شیطانیاست، یعنی گروههای متعددی با تکنولوژی پیوند ژنتیک، تزریق دیانای نامربوط در انواع بذرها را تجربه کردهاند.
در یک مورد یک اداره دولتی در کانادا، ژن «ضدیخ»ی را در خون ماهیها در آبهای قطب شمال کشف کرد که به آنها امکان زنده ماندن در آب با درجه حرارت زیر صفر را میداد.۲۰ دانشمندان این ژن را در محصولات گندم کانادا وارد کردند، که به گندم امکان میداد تا در درجه حرارت یخ زدن بدون خراب شدن مقاومت کند. «مونسانتو»، همچنین، این ژنها را به زور وارد گوجهفرنگی کرد، که نتیجهاش اولین گوجه فرنگی با ارگانیسم دستکاری شده ژنتیکی بود.۲۱ یک آزمایشگاه تحقیقاتی آمریکایی ژن کرم شبتاب را در مزارع تنباکو وارد کرد که در نتیجه مزارع تنباکو در تاریکی میدرخشیدند.۲۲
این مثالها ممکن است بیخطر به نظر بیایند، اما مواردی وجود دارند که چندان هم بیخطر نیستند. وزارت دفاع ایالات متحده سرمایهگذاری عظیمی در تحقیقات برای تزریق ژنهای مهلک در محصولات بذرهای تراریخته کرده است، از جمله آبله، ویروسهای آنفولانزای مرغی و خوکی، ویروسهای کرونا، طاعون، ایدز و باز هم بیشتر. چنین علمی به عنوان یک سلاح جنگی، بسیار گرانبها است. چرا باید با شلیک گلوله جنگی را شروع کرد، در حالی که مونسانتو یا کارگیل میتوانند برنج، ذرت و دانه سویایی بفروشند که حامل آبله، H5N1، و یا ویروس کرونا باشد؟ این دانهها بعد از برداشت و انتقالشان به مواد غذایی کشوری، میتوانند در طول چند هفته، بدون شلیک حتی یک گلوله، ۵۰درصد یا بیشتر جمعیت آن را از بین ببرد.
این دقیقاً همان دلیلی است که بذرهای دستکاری ژنتیکی شده توسط آمریکاییها طراحی و توسعه یافت. این یک سلاح جنگی است، و به قصد انتقال ویروسی مهلک یا دیگر بیماریها به همه جمعیت یک کشور طراحی شده است. به معنای دقیق کلمه نابودی دشمن بدون کمترین خطری برای مهاجم. بسیاری از دانشمندان و اسناد ارتش ایالات متحده نشان دادهاند که بذرها به مراتب ارزانتر و بسیار مؤثرتر از بمبها در تلاش برای سرکردگی نظامی است. یکی از این اسنادی که پیشتر جایی مورد بحث قرار دادم، هزینه مرگ هر یک نفر از جمعیت دشمن به وسیله سلاحهای هستهای، متعارف و بیولوژیکی را بررسی و مقایسه کرده و نتیجه میگیرد که میزان سفارش برای دومی (سلاحهای متعارف) کمتر از سابق است.
در سال ۲۰۰۱ دانشمندان در آزمایشگاه بیولوژی «اپیکایت» در سندیگو در ایالت کالیفرنیا، یک ذرت تراریخته ضدبارداری درست کردند، که کاشف به عمل آمد حاوی نوع نادری از آنتیبادی انسانی است که به اسپرم حمله میکند. پژوهشگران ژنهای تنظیمکننده تولید این آنتیبادیها را جدا کرده و در گیاه ذرت وارد میکردند، و بدین ترتیب کارخانهباغهای داروی ضدبارداری میساختند.۲۳و۲۴ مدت کوتاهی بعد از بیانیه مطبوعاتی ۲۰۰۱ اپیکایت، تمام بحثهای مربوط به این «پیشرفت علمی دارویی» عجیب و غریب در رسانهها و کانالهای پژوهشی ناپدید شدند. مالکیت کمپانی به بیولکس انتقال یافت و دیگر چیزی در هیچ رسانهای درباره تولید ذرت کشنده اسپرم شنیده نشد. اپیکایت، دوپونت و سینجنتا (حامیان مالی خزانه بذرهای سوالبارد) سرمایهگذاری مشترکی برای همکاری متقابل و استفاده از این تکنولوژی انجام دادند. سیلویا ریبیرو، از گروه سازمانهای غیردولتی ایتیسی، در مقالهای در «مکزیکن دیلی لاجورنادا» هشدار داد که، «قدرت ذرت کشنده اسپرم به عنوان یک سلاح بیولوژیک بسیار بالاست»، و موضوع اجرای عقیمسازی اجباری علیه مردم بومی را یادآور شد.
خزانه بذرهای روز مبادا در سوالبارد
یک عامل جدی و جدید برای نگرانی، خبر تازه انتشاریافتهای است درباره یک گنبد بذر، ساخته شده روی یک صخره به نام سوالبارد، در جایی بسیار دور، نزدیک قطب شمال که مالک آن نروژ است. یعنی در محلی غیرقابل دسترس. بنا به اطلاعیههای مطبوعاتی، این گنبد بذر دارای درهای دوگانه ضد انفجار با سنسورهای حرکتی، دواتاق بدون هوا، و دیوارهایی است که از بلوکهای فولادی فشرده به ضخامت یک متر میباشد. این جا کارمند تمام وقت ندارد، اما [همان] دسترسی نسبی به این خزانه، امکان نظارت بر فعالیتهای انسانی را تسهیل میکند. هدف اعلام شده، انبار کردن میراث جهانی بذرها به حدی است که بتوان تنوع محصولات را برای آینده حفظ کرد، اما این تنوع محصولات در واقع در انبارهای ویژه سراسر جهان «حفظ» و انبار شدهاند. براساس کدام پیشبینی است که چنین تأسیسات امن و دور از دسترس باید توسعه یابد؟
دستاندرکاران و سرمایهگذاران این پروژه، همان افرادی هستند که کنترل بذرهای تراریخته جهان را در دست دارند و از میان هواداران علنی کاهش چشمگیر جمعیت دنیا: بنیادهای راکفلر و گیتس، سینجنتا، دوپونت، مونسانتو و سیجیآیایآر. یعنی همان کسانی که همواره در حال نابود کردن تنوع محصولات در سراسر کره زمین هستند. چرا آنها ناگهانی باید یاد خدا افتاده و تصمیم بگیرند که همان بذرهایی را که خودشان در همهجا نابود میکنند، در نروژ ذخیره کنند؟
چندی پیش، ویلیام اِنگدال مقالۀ پژوهشی بسیار خوبی درباره این خزانه بذر نوشت و به این نتیجه رسید که، این خزانه به عنوان فروشگاه برای پاتوژنهای مهلک به وجود آمده، که دیانای هر کدام میتواند با بذرهای تراریخته ترکیب شوند و با کمک همان کمپانیهای بذر در همه جا پخش شوند. هیچ استفاده دیگری بنا به فهرست سرمایهگذاران یا نیاز به محلی دور با ایمنی تقریباً ضدهستهای برای چنین پروژهای نمیتوان توضیح داد. اِنگدال میپرسد: «آیا این تصادفی است که همان سازمانها از نروژ تا بنیاد راکفلر تا بانک جهانی، در پروژه بانک بذرهای سوالبارد هم حضور دارند؟»۲۵
گسترش جغرافیایی سلاحهای بیولوژیک
نکته قابل توجه اینکه، وجود پایگاههای نظامی در نقاط مختلف جهان، سلاحهای تهاجمی و سیستمهای حمل و نقل، و نزدیکی فیزیکی تا نهایت ممکن به دشمنان بالقوه، شروع جنگ بیولوژیک به مثابه جنگ متعارف به شکل قابل ملاحظهای آسان شده است. به این دلیل است، – حصول اطمینان از توانایی زیر حمله گرفتن دشمن در کمتر از ۳۰دقیقه در هرجای دنیا،- که ایالات متحده دارای نزدیک به هزار پایگاه نظامی خارجی است. به روشنی، همان استراتژی برای جنگ بیولوژیک نیز به کار رفته است، و ارتش ایالات متحده با ادعای «حسن نیت»، آزمایشگاههای متعددی از این دست را به عنوان «زیرساختهای ایمنی و سلامت» در کشورهای دیگر ایجاد کرده است.
واقعیت باورنکردنی این که، اطلاعات تأسیسات بیولوژیک در کشورهای دیگر به عنوان اطلاعات «فوق محرمانه» طبقهبندی شدهاند و دور از دسترس مراکز اطلاعاتی و نظارتی دولت کشوری هستند که این تأسیسات در آنجا بنا شده است. واقعیت تکاندهنده این که شیوع اِبولا تماماً در نزدیکی تعدادی از این آزمایشگاههای (فوق محرمانه) سلاحهای بیولوژیکِ مشهور ایالات متحده در آفریقا آغاز شد.
خبر بسیار وحشتناک دیگر زمانی بود که دانشمندان آمریکایی دوباره ویروس آنفولانزای اسپانیولی را تهیه کردند، آنفولانزایی که در سال ۱۹۱۸ نزدیک به ۵۰میلیون نفر را کشت. آنها تا رسیدن به این تولید نُه سال وقت صرف کردند، و حالا مقدار متنابهی از این ویروس در آزمایشگاههای فوق امنیتی دولت ایالات متحده در آتلانتا و جورجیا انبار شده است. همین اخیراً، دانشمندان نوع فوق جهشی ویروس مرگبار آنفولانزای مرغی H5N1 با نرخ حداقل ۵۰درصد مرگومیر را که مستقیماً بین انسانها قابل انتقال است، ساختند که در سال ۲۰۰۵، موجب وحشت از یک همهگیری جهانی و احتمال مرگ صدها میلیون نفر گردید.
اواخر سال ۲۰۱۳، بیش از ۵۰ نفر از برجستهترین دانشمندان جهان تحقیقات ران فووشییر و همکاران او را در مرکز پزشکی اراسموس در روتردام به شدت مورد انتقاد قرار دادند. آنها مشغول پرورش انواع جهشی ویروس آنفولانزای مرغی H5N1 بودند که برای انسان بسیار خطرناکتر است. دانشمندان منتقد نوشتند که این تحقیق بدین منظور طراحی شده که ویروس را بین انسانها کاملاً قابل انتقال نمایند، و به روشنی دارای کاربرد دوگانه نظامی وغیرنظامی است. این آنفولانزای مهندسی شده میتواند نیمی از جمعیت دنیا را بکشد، و این تصادفی نیست! ارتش ایالات متحده با بودجه ۴۰۰ میلیون دلاری این تحقیق را پیریزی کرد.
جنگ کره
چین در طول جنگ کره و بعد از آن شواهد بسیاری را ارائه کرد که نشان میدادند، ارتش ایالات متحده پاتوژنهای بیولوژیکی را هم علیه چینیها و هم علیه مردم کره شمالی به کار برده بود. بیش از ۲۵ سرباز آمریکایی زندانی بعد از جنگ صحت ادعای چینیها را تأیید کردند. آنها از اطلاعات با جزئیات بیشتر و دقیقتری پرده برداشتند که با شواهد مربوط به سیاه زخم، حشرات متنوع مانند سوسک و ککِحاملِ ویروسِ تب زرد، و همچنین برگههای تبلیغاتی آلوده به میکرب وبا، که در سراسر منطقه شمال شرقی چین و تقریباً همه کره شمالی انتشار یافته بود، هماهنگی داشتند. دولت ایالات متحده فوراً، پرونده اتهامِ توطئه علیه سربازانی را تشکیل داد که دانستههای خود در مورد این فعالیت غیرقانونی را به زبان آورده بودند. آمریکا برای ساکت کردن آنها فشار زیادی وارد کرد و حتی وکلای مدافع سربازان را به مجازاتهای نامشخص تهدید کرد. ارتش ایالات متحده به عنوان آخرین تلاش جهت ساکت کردن اسرای جنگی سابق، به سیا متوسل شد تا آنها را با داروی بسیار خطرناک تازه کشف شدهای مورد «معالجه» سریع قرار دهد! این اقدام تلاشی بود برای پاک کردن حافظه سربازان از تمام خاطرات فعالیتشان در کره، که به معنی نابود کردن حافظه انسان در این روند بود.
گلوبال ریسرچ در ۷ سپتامبر ۲۰۱۵مقالهای به قلم دیوید سوانسون منتشر کرد. سوانسون در این مقاله جزئیاتی را درباره تلاش آمریکاییها برای جاری کردن سیل طاعون خیارکی در کره شمالی مطرح میکرد. مقاله این طور آغاز میشد: «این تقریباً ۶۳ سال پیش اتفاق افتاد، اما از آنجا که دولت ایالات متحده هرگز دست از دروغگویی درباره آن برنداشته است، و اغلب این اتفاق تنها خارج از ایالات متحده شناخته شده است، من میخواهم با آن به عنوان یک خبر برخورد کنم.»
«کورتیس لیمی» نه تنها هرچه در توان داشت به کار برد تا تمامی مردم کره شمالی را با بمباران تقریباً همه خانههایشان از بین ببرد، بلکه امروز شواهد غیرقابل انکار بسیاری وجود دارد که نشان میدهند آمریکاییها، هم بر سر کره شمالی و هم بر سر چین حشرات و مواد آلوده به سیاه زخم، وبا، آنسفالیت (ورم مغز) و طاعون خیارکی را ریختند.۲۶
لسآنجلس تایمز سپس در ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۲ مقالهای منتشر کرد که موضوع آن پیرامون پزشکانی بود که هنوز بعد از بیشاز بیست سال «تلاش میکنند تا از معمای هانتاویروس سردرآورند». پاتوژن مرگباری که در سال ۱۹۹۳در ایالات متحده شناسایی شد. در این مورد، ظاهراً ویروس تنها به سرخپوستان بومی حمله میکرد – آلودگی در یک منطقۀ محصور بین چهار ایالت بود- و ناگهان موجب اختلال تنفسی و اغلب در چند ساعت مرگ میشد. در گزارشها آمده است که بیشتر قربانیان یک روز «احساس میکردند که حالشان خوب نیست»، و روز بعد میمردند. چیزی که به نظر میآمد پاتوژنی بسیار اسرارآمیز با منبعی غیرقابل شناسایی باشد. اما بعد، «یک سرنخ اتفاقی» از طرف یک بیننده تلویزیون پیدا شد. پزشکی میگفت، به نظر او این بیماری بسیار شبیه چیزی است که در سالهای ۱۹۵۰ در کره دیده و ناشی از ویروسی بوده که ارتش آمریکا استفاده میکرد. آزمایشها نشان داد که این نظر کاملاً درست بود، و بیماری فعلی ناشی از نوعی از همان هانتاویروسی است که در کره به سربازان حمله کرده بود.۲۷
این ویروس توجهها را جلب کرد چرا که بیشتر سربازان آمریکایی که در کره تصادفاً در معرض آن قرار گرفته بودند، بسیار ناگهانی مردند. دو اطلاعات از گزارشهای عمومی در آن زمان حذف شد: ۱) این ویروس به تعداد بسیار زیادی به شهروندان کره شمالی و چین حمله کرده بود؛ و ۲) هانتاویروس یکی از اقلام گنجینه سلاحهای بیولوژیکی بود که آمریکاییها از دکتر ایشی و واحد ۷۳۱ او به ارث برده بودند. ژاپنیها سالهای نوری از آمریکاییها و متحدین غربی در تحقیقات ویروسی پیش بودند و تا اواخر سال ۱۹۳۰ هانتاویروس مرگبار را پنهان کرده بودند. شواهد بسیاری وجود دارد که ژاپنیها از این ویروس علیه چینیها استفاده کرده بودند و بعدها هم آمریکاییها علیه دو کشور چین و کره شمالی. به نظر میآید بخشی از مواد تسلیحشده از محفظههای خود بیرون آمده و سربازان آمریکایی و کره جنوبی نیز در معرض این ویروس دستساخته قرار گرفته باشند.
چندین دهه حمله خشونتبار علیه کوبا، یکی از برنامههای مشهور جنگ بیولوژیک انجام شده توسط ایالات متحده است که به خاطر طول عمر آن قابل توجه است، است. ارتش آمریکا و سازمان سیا آنقدر از این نوع حملههای بیولوژیک علیه کوبا انجام دادهاند که امروز موزهای در شهر هاوانا، مدارک و شواهد بسیار قابل توجهی از سالها حمله بیولوژیک علیه این کشور کوچک را به نمایش گذاشته است. جفری سنتکلر در مقالهای از تعدادی از این موارد به قرار زیر یاد میکند:
«اولین مورد به ثبت رسیده از تب خوکی در نیم کرۀ غربی، مربوط به کوبا در سال ۱۹۷۱ است، که در نتیجه آن ۵۰۰هزار خوکوحشی (گراز) تلف شدند. کوبا ایالات متحده را به وارد کردن این ویروس به کشور متهم کرد، و بعدها یک عامل سیا پذیرفت که وی این ویروس را به کوباییهای تبعیدی در پاناما تحویل داد تا آن را به داخل کوبا ببرند. خبر این اعتراف منتشر شد، اما رسانههای ایالات متحده بر آن چشم بستند. در سال ۱۹۸۱، فیدل کاسترو سیا را به خاطر شیوع تب دنگیو در کوبا مورد سرزنش قرار داد. این تب ۱۸۸ نفر از جمله ۸۸ کودک را کشت. در سال ۱۹۸۸، یک رهبر تبعیدیان کوبایی به نام ادواردو آروسینا اعتراف کرد که در سال ۱۹۸۰ مقداری میکرب وارد کوبا کرده بود. مورد دیگر مربوط است به شیوع تریپس پالمی (thrips palmi)، حشرهای که محصول سیبزمینی، درخت آلو و دیگر سبزیجات را از بین میبرد. تریپس ابتدا در۱۲ دسامبر ۱۹۹۶ در پی پرواز با ارتفاع پایین هواپیماهای اسپریکننده دولت آمریکا در کوبا دیده شد. ایالات متحده موفق شد از تحقیقات سازمان ملل درباره این حادثه جلوگیری نماید.
اینها تنها بخش کوچکی از حملات بیولوژیک آمریکا علیه کوبا هستند. در سال ۱۹۷۹، واشنگتنپست گزارشهایی از برنامه قدیمی جنگ بیولوژیک علیه کشاورزی کوبا را که حداقل از سال ۱۹۶۲ توسط اداره جنگهای بیولوژیک سیا انجام میگرفت، منتشر کرد. ایالات متحده در سال ۱۹۸۰، فکر میکرد که یک عنصر بیولوژیک کشف کرده است که میتواند نژاد روس را هدف قرار دهد، و یک کشتی از فلوریدا با مأموریت «حمل مقداری از این میکرب به کوبا برای استفاده علیه شورویها» اعزام کرد. و حدود ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷، دولت کوبا بار دیگر ایالات متحده را به استفاده از سلاحهای بیولوژیک متهم کرد که پاتوژنهای بیولوژیک را ضمن «پروازهای شناسایی» غیرقانونی روی مزارع کوبایی اسپری میکردهاند. همچنین با صراحت گزارش شده است که در زمان بحران موشکی کوبا، مقدار عظیمی از سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک در هواپیماهای نظامی آمریکا آماده استفاده علیه کوبا بارگیری شده بودند.
تلاشهای جنگ بیولوژیک آمریکایی، شامل تعدادی از پاتوژنهای ویروسی، سرطانها و مواد شیمیایی علیه حداقل چند کشور آمریکایی مرکزی و جنوبی انجام گرفته است. سنت کلر در مقاله خود به اپیدمی تب دنگیو، که از ماناگوئه در نیکاراگوئه ناگهان سربرآورد و موجب بیماری جدی بیش از پانصدهزار نفر و مرگ بسیاری از آنها شد، اشاره میکند. این حمله در طول جنگ سازمان سیا علیه دولت ساندنیستها اتفاق افتاد و شیوع بیماری درست بعد از یک سری «پروازهای شناسایی» با ارتفاع پایین توسط آمریکاییها بر فراز ماناگوئه آغاز شد.
همچنین منابع متعددی با اطمینان گزارش دادهاند که ارتش ایالات متحده از هائیتی به عنوان نوعی آزمایشگاه بیولوژیک «برای همه فصول» استفاده میکرده است، و رسانههای ایالات متحده،در حالی که جمعیت محلی در معرض تقریباً هر چیز قابل تصوری بودند، بهشدت مراقب بودند تا کمترین اطلاعاتی به بیرون درز نکند. و شرمآورتر رفتاری بود که با شهروندان هائیتی که مرتکب خطای «پناهجویی با قایق» میشدند، صورت میگرفت. یعنی کسانی که برای فرار از آزمایشگاههای پاتولوژی آمریکا، راه مهاجرت با قایقهای کوچک به ایالات متحده را در پیش میگرفتند. دولت ایالات متحده بیشترِ آنها را به پورتوریکو پس میفرستاد تا به عنوان خوکهای گینهای و موشهای آزمایشگاهی استفاده شوند، جایی که دور از چشم کنگره و رسانهها باشند، و بنا بر گزارشها، در اردوگاههایی نگهداری شوند که روی آنها هر گونه «آزمایش علمی» که در وطن خود از آن فرار کرده بودند، انجام شود. حدود ۱۹۸۰، در یک مورد در بدن صدها مرد اهل هائیتی زندانی در این ارودگاهها، بعد از تزریق مکرر هرمونهای ناشناس توسط پزشکان ارتش ایالات متحده، سینه کامل زنانه رشد کرد. گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که همین آزمایش روی افرادی که دور از چشم مردم در یک پایگاه نظامی در فلوریدا نگهداری میشدند، نیز انجام شد.
مورد دیگر، پیدا شدن عجیب کموبیش همزمان سرطان بین رهبران کشورهای آمریکای جنوبی بهاضافه کوبا است. که در همه موارد از اتفاق، آلودگی مربوط به رهبران کشورهایی بود که پیشتر مورد نفرت ایالات متحده قرار داشتند و برای برکناریشان از قدرت از راههای گوناگون تلاش شده بود. برای نمونه میشود از هوگو چاوز رئیسجمهور ونزوئلا، رئیس جمهور آرژانتین کریستینا فرناندز دوکریشنر، دیلما روسف رئیسجمهور سابق برزیل، فرناندو لوگو پاراگوئه، و رئیسجمهور پیشین برزیل لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا نام برد. رئیسجمهور پیشین برزیل درباره این سرطانها در مصاحبهای گفت: «حتی با قانون احتمالات، توضیح چیزی که برای رهبران آمریکای لاتین اتفاق افتاده، بسیار سخت است. حداقل بسیار عجیب است، بسیار عجیب.»
همکاری مخفیانه ژاپن و ایالات متحده آمریکا در جنگ جهانی دوم
وقتی ژاپنیها در سال ۱۹۳۲ به شمال شرق چین حمله کردند، دکتر «شیرو ایشی» برنامه رسوای آزمایشات بیولوژیک جنگی خود را در منطقهای نزدیک به هاربین، تحت پوشش یک واحد تصفیه آب شروع کرد که بعدها واحد ۷۳۱ نام گرفت. او کار خود را با انواع گازهای سمی شامل گاز خردل آغاز کرد، و سپس پنبه و سبوسِ برنج آلوده به طاعون خیارکی را با هواپیما در مناطق مرکزی چین پخش کرد. واحد او چینیهایی را که در برابر اشغال ژاپنیها مقاومت میکردند، برای انجام خشونتبار کالبدشکافیِ زنده استفاده میکردند. نیویورک تایمز نمونهای از توضیحات یک پزشک ژاپنی از آزمایشاتش را از زبان خود او گزارش کرد:
«من از سینه تا شکم او را بریدم و او به شکل وحشتناکی فریاد میزد و صورتش یک پارچه درد و عذاب بود. صداهای غیرقابل تصوری درآورد. و همچنان به شکل وحشتناکی نعره میزد. اما بالاخره ساکت شد. این تمام یک روز کاری من برای جراحی بود، اما واقعاً روی من تاثیر گذاشت برای اینکه اولین بارم بود.»۲۹
ایشی ابتدا از اعضای تیمش میخواست که قربانیان را با سیاهزخم، وبا، حصبه، کزار، اسهال، سفلیس، طاعون خیارکی و دیگر پاتوژنها آلوده کنند، بعد برای بررسی نتایج، زمانی که هنوز زنده هستند کالبدشکافی نمایند، و در آخر شواهد را بسوزانند. بخش جراحی عمومی ارتش ایالات متحده تعداد چینیهای کشته شده در نتیجه جنایاتی که برخی از برجستهترین پزشکان ژاپنی مرتکب شدند را ۵۸۰هزار نفر تخمین زد.۳۰
در پایان جنگ، زمانی که دیگر معلوم بود که ژاپن بازنده آن خواهد بود و باید خاک چین را تخلیه نماید، ایشی دستور داد تا تمامی چینیهای زندانی باقیمانده را بکشند و جسد آنها را آتش بزنند. سپس برای از بین بردن هرگونه اثری از آزمایشهایش تمامی واحد ۷۳۱ را با مواد منفجره نابود نمایند. همانموقع، ژنرال داگلاس مکآرتور، فرمانده نیروهای ائتلاف در ژاپن، یک معامله پنهانی با ایشی و تمام کارکنان واحد ۷۳۱ انجام داد. طبق این معامله، آمریکا در مقابل لاپوشانی کامل همه شواهد این فعالیتها، و تضمین مصونیت آنها از پیگیرد قانونی جنایات جنگی، همه گزارشات آزمایشهای جنگ بیولوژیک و کالبدشکافیهای افراد زنده را جهت مطالعه به ارتش آمریکا انتقال داد.۳۱
ایشی تنها در یک مورد بیش از دههزار صفحه از «یافتۀ پژوهشها»ی خود را به ارتش آمریکا تحویل داد. بعد از این، آمریکاییها کتابهای تاریخ ژاپن را چنان بازنویسی کردند که نه ژاپنیها و نه مردم سراسر جهان از بربریت گسترده اعمال شده در چین خبری نداشته باشند؛ و نیز از اینکه، ارتش آمریکا بیشتر متخصصین و افراد وارد به روشهای انجام آزمایش سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک روی انسان را استخدام کرد تا بعدها وسیعاً در کره و ویتنام و حتی داخل آمریکا استفاده نماید.
مک آرتور در۶ ماه می۱۹۴۷ به واشنگتن نوشت، «احتمالاً باید به ژاپنیهای مسؤول در این بخش گفته شود که از اطلاعات بیشتر و برخی گزارشهای ایشی در کانالهای اطلاعاتی حفاظت خواهد شد، و هرگز به عنوان شواهد «جنایات جنگی» به کار نخواهند رفت.» تعدادی از ژاپنیها توسط نیروهای شوروی به خاطر جنایات بیولوژیک علیه روسها، دستگیر شدند و در دادگاه جنایات جنگی خاباروسک در ۱۹۴۹ محاکمه شدند، با این وجود، آمریکاییها برای لاپوشانی نقش خود در این جنایات، همه شهادت قربانیان نجاتیافته را رد کردند و دادگاه جنایات جنگی ژاپن را «یک پروپاگاندای کمونیستی» خواندند.۳۲و۳۳
نه تنها دولت و ارتش ایالات متحده برای دکتر ایشی و همکاران او مصونیت کامل از پیگردهای قانونی فراهم کردند، بلکه تمامی این گروه را به آمریکا بردند، و مخفیانه در پایگاههای نظامی ایالات متحده جای دادند و همگی را در لیست حقوقبگیران ارتش آمریکا وارد کردند. ایشی برای سالها بارها سخنران مهمان در دانشکده جنگ بیولوژیک ارتش ایالات متحده در فورت دتریک بود، و تا زمان مرگش، چندین دهه یک پست پردرآمد به عنوان استاد تمام و ناظر تحقیقات بیولوژیک در دانشگاه مریلند به وی داده شده بود. تنها در سال ۱۹۹۵ بود که ارتش ایالات متحده پذیرفت که در مقابل دریافت نتیجه تحقیقات سلاحهایبیولوژیک و آزمایشهای انسانی، به دانشمندان و پزشکان ژاپنی مصونیت قانونی، هویت محرمانه، شغلهای خوب با حقوقهای بالا عرضه کرده است. این افراد نه تنها در ارتش، بلکه در «سیدیسی» (مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها)، وزارت خارجه، دپارتمان اطلاعات نظامی، سازمان سیا، و وزارت کشاورزی ایالت متحده، همگی برای کار روی «پروژههای محرمانه دولت» استخدام شدند.
فصل ختام
رهبران سیاسی و نظامی ایالات متحده و نیز مقامات سیا، از همان اولین روزهای آزمایشهای سلاحهای بیولوژیک، در پی پنهان کردن علاقه خود برای گسترش روشهای آلوده کردن افراد به سرطان، به عنوانی روشی با قابلیت انکار عالی برای خلاص شدن از دست رهبران کشورهایی که دوستشان ندارند، نبودند. کارنامه ایالات متحده با داشتن سابقه ترور ۱۵۰ رهبر سیاسی در کشورهای دیگر گواهی بر این مدعاست.
جذابیت سلاحهای بیولوژیک نه تنها در کاراییبالای آنها برای قتل عام، بلکه در مقایسه جنگ با سلاحهای شلیککننده، کاملاً مقرون به صرفه است. همچنین، سلاحهای ژنتیک را میتوان به اشکال مختلف با استفاده از حشرات آلوده به ویروسها یا باکتریها، و یا پیوند زدن به بذرهای دستکاری ژنتیکی شده، پخش کر د. کشف و شناسایی این سلاحها، و یافتن درمان یا واکسن برایشان، اغلب نیاز به سالها زمان دارد.
دکتر لئونارد هورویتز، افشاگر مشهور صنایع داروسازی، به نقل از متخصصی که برای حمله بیولوژیکی برنامهریزی میکرد، میگوید، «با زیرکی ظریفی میشود آن را به شیوع طبیعی یک بیماری شبیه ساخت. این باعث تأخیر در یافتن پاسخ به بیماری، و مانع روند تصمیمگیری میشود. حتی اگر به ترور بیولوژیک مشکوک باشید، به سختی قادر به اثبات آن خواهید بود. به همان اندازه، رد کردن آن هم دشوار است… شما میتوانید انتقال اسلحه را ردگیری کنید، اما ردگیری اصل یک ویروس که یک حشره حامل آن باشد تقریباً غیرممکن است.»
نویسنده دیگری یادآور میشود که انتشار کاملاً حساب شده یک عامل آلوده، تشخیص و درمان را دشوار میسازد، به اضافه اینکه چون این نوع سلاحهای بیولوژیک قابل ردگیری به سرچشمهشان نیستند، میتواند به عنوان «کار خدا» محسوب شود.
به نظر میآید بسیاری از بیماریهای اخیراً شایع شده، احتمالاً منشاء سلاح بیولوژیک داشته باشند: ایدز، سارس، مرس، آنفولانزای مرغی، آنفولانزای خوکی، هانتا ویروس، بیماریلایم، ویروس نیل غربی، ابولا، فلج (سوریه)، بیماری پا و دهان، سندروم جنگ خلیج و زیکا.
رسانههای غولپیکر غربی تمامی اینها را نادیده میگیرند، این بخش تاریخ را سانسور میکنند، و حتی در اینترنت با «گوگل» و «بینگ» راه را برای یافتن این حقایق مسدود مینمایند. یک بار دیگر، آزادی بیان به طور کامل بستگی به کسانی دارد که بلندگوها را کنترل میکنند.
- این عنوان توسط مترجم بر این مجموعه گذاشته شده و بقیه عناوین متعلق به نویسنده مقاله است.
منابع نویسنده
21. www.motherearthnews.com/real-food/adding-a-fish-gene-into-tomatoes-zmaz00amzgoe
- GM corn set to stop man spreading his seed; www.theguardian.com/science/2001/sep/09/gm.food
- http://www.democraticunderground.com/discuss/duboard.php?az=view_all&address=104×3738803
26. www.globalresearch.ca/u-s-drops-fleas-with-bubonic-plague-on-north-korea/5474089
27. www.latimes.com/archives/la-xpm-2012-sep-10-la-me-hantavirus-mystery-20120911-story.html
30. www.cs.amedd.army.mil/borden/Portlet.aspx?ID=66cffe45-c1b8-4453-91e0-9275007fd157
31. ahrp.org/conspiracy-of-denial-complicity-of-u-s-government-in-japans-fabricated-history-decades-of-willful-national-amnesia/
32. medium.com/@jeff_kaye/department-of-justice-official-releases-letter-admitting-u-s-amnesty-of-unit-731-war-criminals-9b7da41d8982
33. www.latimes.com/archives/la-xpm-1988-12-18-me-1014-story.html
…آمریکا جنگ اوکراین رو یک نعمت استراتژیک میداند تا قدرت روانی مردم روسیه را با ادامه اقدامهای پهبادی به مراکز…
۱- هرتزوک در سفر آذربایجان غلط خیلی بزرگتر از دهان خودش کرد. او گفت: پرچم اسرائیل، پرچم آذربایجان است و…
جناب محترم مددوف میفرمایید: «امروز بریتانیا به عنوان متحد اوکراین عمل می کند و به این کشور کمک های نظامی…
بیش از ۷۰ تروریست اوکراینی کشته شدند، چهار خودروی زرهی جنگی و پنج کامیون وانت منهدم شد. این تقریبا بخشی…
کمتر ولی بهتر نویسنده مقاله کیست؟ یا اینکه باید نوشت: شاهد از همانی که «آقای علوی» برگردان کننده آن است؟؟…