پرش به محتوا

بایدن مشتاق شعله ور شدن آتش بحران است

جو بایدن رئیس جمهور آمریکا با شرکت در نشست اضطراری ناتو و همچنین نشست شورای اروپا درطی هفته گذشته نشان داد که برنامه‌ریزی دقیقی برای سفرهای خارجی خود انجام داده است و احتمالا دیداری هم با نیروهای آمریکایی مستقر در لهستان خواهد داشت.

هر چند به گفته مشاور امنیت ملی ایالات متحده جیک سالیوان هدف از این سفرها هماهنگی برای کمکهای بیشتر به اوکران و همچنین اعمال فشار بیشتر بر روسیه بوده است، اما دقیقا نمیتوان گفت که نیت اصلی او چه بوده است.

با یک نگاه منطقی شاید بتوان گفت که هدف اصلی او تخریب وجهه روسیه و ولادیر پوتین در مجامع بین‌المللی است. بنابر این شاید بتوان بطور قطعی گفت که هدف بایدن بیشتر خرد کردن کمر روسیه است تا تلاش برای یافتن راهی برای پایان دادن به خونریزی‌ها و کاهش بحران انسانی در اوکراین.

برای رسیدن به چنین تحلیلی فقط کافی است کمی با خصلت آمریکا آشنایی داشته باشیم. به هر حال، آمریکا همیشه این گونه عمل کرده است و میتوان این را با نگاه کردن به فهرست بلند بالای کشورهایی که ایالات متحده موجب بدبختی آنها شده به خوبی فهمید. کشورهایی از جمله، گواتمالا، کوبا، ویتنام، کنگو، نیکاراگوئه، عراق، جمهوری فدرال یوگسلاوی، افغانستان، لیبی، سوریه، و غیره. زیرا به قول آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، آمریکا «غیرقابل اعتماد، خودبرتربین و عهدشکن» است.

یا به قول خبرگزاری «چاینا-دیلی» شغال های اقتصادی آمریکا با ولع در پاشنه جنگ میتازند و هرگز از این کار سیر نمی شوند.

به هر حال، همانطور که بسیاری از تحلیلگران نظامی هشدار داده اند، احتمال رسیدن به یک بن بست و جنگ فرسایشی در حال افزایش است، که تنها باعث بدتر شدن بحران انسانی میشود.

آمریکا و متحدانش به جای پرداختن به مسئله امنیتی در اروپا بیشتر به دشمنی‌ها دامن می‌زنند و با اینکار خصومت دیرینه‌شان با روسیه را به منازعه‌ای بیخردانه تبدیل کرده‌اند که باعث بوجود آمدن یک فاجعه انسانی رو به وخامت شده است. این نحوه عملکرد آمریکا و متحدانش در مورد اوکراین باعث ناامیدی بسیاری از کشورها از جمله چین شده است.

کندذهنی سبک آمریکایی باعث شده تا دنیا به دو بخش «دوست یا دشمن» و «سیاه یا سفید» تقسیم شود که نتیجه‌اش چیزی نیست جز نفاق بیشتر در دنیایی که آمریکا به دو بخش «با ما یا علیه ما» تقسیم کرده تا بتواند برتری اش را درسطح جهانی حفظ کند و با این کار به تاریخ دنیا پایان دهد.

بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اکنون بحران اوکراین به یک لحظه حیاتی برای جهانیان تبدیل شده است. زیرا بسته به تصمیمی که کشورها می‌گیرند میتوانند به شکل گیری جنگ سردی دیگر و به وجود آمدن دو بلوک شرقی و غربی جدید کمک کنند یا اینکه کلا جلوی چنین اتفاقی را بگیرند.

علی‌رغم این که واشنگتن تلاش کرده تا مثل همیشه کشورهای دیگر را مقصر و در این مورد خواهان چنین منازعه ای دردنیا نشان دهد اما کشوری مثل چین بارها بطور آشکارا مخالفت خود را با چنین رویکردی اعلام کرده است.

بنابر این باید به حاکمیت و تمامیت ارضی همه کشور‌های عضو سازمان ملل احترام گذاشت و این مناقشه را از طریق مذاکره پایان داد. از آنجایی که مذاکره کنندگان دو طرف در حال درگیری خود خواهان پایان دادن به این مناقشه هستند، بهتر است تا آمریکا هم به جای اصرار برای تشدید و طولانی‌تر شدن درگیری مسلحانه، تلاش کند تا راه حلی برای این بحران از طریق مذاکره بیابد.

گفتنی است لازمه حل و فصل نهایی بحران اوکراین، دست کشیدن از ذهنیت جنگ سردی است. هرچند باید نیم نگاهی هم به عملکرد اتحادیه اروپا و ایالات متحده داشت، زیرا آنها بودند که از ابتدا با پیگیری الگوی گسترش ناتو باعث شدند تا روسیه احساس خطر کند و در فضای محاصره راهبردی و ژئوپولتیکی قرار بگیرد؛ به همین دلیل در یک فضای تاریخی جدید مبادرت به کنش عملیاتی در ارتباط با اوکراین کرد.

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: