پرش به محتوا

من این دادگاه را به رسمیت نمی شناسم


در اول آوریل ۲۰۰۱، به تحریک دولت جدید طرفدار غرب در بلگراد، اسلوبودان میلوسویچ توسط پلیس صربستان دستگیر و شبانه در ۲۸-۲۹ ژوئن ۲۰۰۱ به دادگاه جنایات جنگی در لاهه تحویل داده شد.

میلوسویچ در اولین حضور خود در صحن دادگاه در ۳ ژوئیه ۲۰۰۱، که تنها یازده دقیقه طول کشید، مشروعیت دادگاه لاهه را زیر سوال برد. پس از اینکه او قبول نکرد به گناهکار و یا بی گناهی خود اعتراف کند، بلافاصله شروع به سخنرانی سیاسی برای دفاع از عملکرد خود کرد، قاضی ریچارد می صحبت او را قطع کرد و به او گوشزد کرد: «آقای میلوسویچ، اکنون زمان سخنرانی نیست.» بخش از سخنرانی ارائه نشده میلوسویچ در دادگاه را در اینجا مشاهده میکنید:

من این دادگاه را به رسمیت نمی شناسم زیرا این دادگاهی ساختگی است و اتهاماتش نیز نادرست و ساختگی است. دادگاه بخشی از سازوکار نسل کشی مردم صربستان است، برای انتقام گرفتن از مبارزانی است که در برابر بردگی خلق، مردم و استعمار جدید مقاومت کردند. آدرس جنایاتی که بر علیه جمهوری فدرال یوگسلاوی صورت گرفت، ناتو است. (…)
جلادان من و افکار عمومی جهان به خوبی می دانند که من بخاطر جنایات جنگی که به من نسبت داده شده است، در لاهه نیستم. نه، من اینجا هستم چرا که ما در مقابل ناتو مقاومت و ایستادگی کردیم و به تمام جهان نشان دادیم که ناتو قادر مطلق نیست و یک کشور و مردم کوچک که مصمم به دفاع از آزادی خود هستند، می توانند با بزرگترین ماشین نظامی جهان درگیر شوند و از خود دفاع کنند.
«من به آنچه برای دفاع از کشور و مردمم انجام داده ام افتخار می کنم. این دفاع با افتخارو نجیبانه انجام گرفت»

بیست سال پیش اسلوبودان میلوسویچ در دادگاه سراپا ساختگی و سیاسی لاهه محاکمه شد.
این محاکمه برای دادستان ها یک شکست بود.
نوشته رودیگر گوبل، منتشر شده در دنیای جوان


بیست سال پیش، در ۱۲ فوریه ۲۰۰۲، محاکمه اسلوبودان میلوسویچ، رئیس جمهور سابق صربستان و یوگسلاوی در مقابل دادگاه بین المللی کیفری یوگسلاوی سابق در لاهه آغاز شد. این محاکمه به عنوان «محاکمه قرن» اعلام شد. همانطور که کارلا دل پونته، دادستان ارشد، در بیانیه آغازین خود گفت، که او میلوسویچ را به ارتکاب «بدترین جنایات شناخته شده علیه بشریت» متهم کرد. از همان ابتدا روشن بود که محاکمه لاهه یک فرآیند سیاسی بود که برای مشروعیت زدایی و نابودی یوگسلاوی توسط غرب طراحی شده بود. میلوسویچ از روز اول به خاطر دفاع از حاکمیت دولتی یوگسلاوی و صربستان در اوج بمباران ناتو در سال ۱۹۹۹ که ناقض قوانین بین‌المللی حقوق خلق‌ها بود محکوم شده بود.
او در تریبونالی محاکمه می شد که بودجه اش را کشورهای غربی و عضو پیمان ناتو تامین میکردند.
هیتلر جدید
تریبونالی که توسط شورای امنیت سازمان ملل در سال ۱۹۹۳ بنیان نهاده شد، در ۲۷ مه ۱۹۹۹، در میانه جنگ علیه بلگراد، میلوسویچ را به اتهام جنایات جنگی درکوزوو استانی از صربستان متهم کرد. در اکتبر و نوامبر ۲۰۰۱، دادگاه کیفرخواست را گسترش داد و آن را شامل جنایات جنگی و اخراج دسته جمعی در کرواسی در سال های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ و نسل کشی در بوسنی و هرزگوین در سال های ۱۹۹۲-۱۹۹۵ هم کرد.
سرانجام، در فوریه ۲۰۰۳، این سه اتهام در یک فرآیند کلی قرار گرفتند. «دهها هزار کشته در جنگ، صدها هزار آواره، تخریب روستاها، ایجاد کمپ های شکنجه و تجاوزهای دسته جمعی همه این اتهامات قرار شد به حساب یک نفر نوشته شود.»
همانگونه ورنر پیرکر، نویسنده و گزارشگر روزنامه دنیای جوان در آن زمان بر اساس پژوهشش خلاصه کرد. رسانه های غربی، و نه تنها در رنگین نامه ها، از میلوسویچ تصویری بوجود آوردند که هدفش ایجاد «صربستان بزرگ» بود، و او را «قصاب بالکان» یا «هیتلر» جدیدی نام نهادند.
رهبری صربستان و میلوسویچ در راس آن باید به تنهایی مسئول سال ها قتل عام در بالکان معرفی شوند. بر اساس استدلال ساده سیاه و سفید جنگجویان ناتو و دادستان های آنها در لاهه، صرب ها مرتکبین و بقیه قربانیان آنها بودند.
بر اساس سیستم استدلالی سیاه و سفید کردن معادلات سیاسی توسط دادستان های ناتو، صرب ها جنایتکاران این جنگ و دیگر شبه نظامیان و نظامیان قربانیان آنان بودند.
میلوسویچ که خود وکیل دادگستری بود و همیشه در دادگاه با کت و شلوار برازنده یک سیاستمدار دولتی و با کاروانی به رنگ پرچم های یوگسلاوی و صربستان ظاهر می شد.او پیش از عملیات ربودنش از بلگراد در سال ۲۰۰۱ دادگاه لاهه را «غیرقانونی» توصیف کرده بود و از گرفتن وکیل مدافع صرف نظر کرد و خود این وظیفه را به عهده گرفت. او جنگ ناتو علیه یوگسلاوی را به شدت محکوم کرد و استدلال کرد که غرب به رهبری آمریکا و آلمان از نیروهای جدایی طلب حمایت کرده و در نتیجه به تجزیه یوگسلاوی دامن زده است.
میلوسویچ با اشاره به قتل عام ادعایی در روستای راچاک کوزوو در سال ۱۹۹۹ به گزیده هایی از مستند شبکه اول تلویزیون دولتی آلمان تحت عنوان «با یک دروغ شروع شد» مراجعه کرد و نشان داد که چگونه اتهامات علیه او بر اساس اظهارات نادرست استوار است.
در حالی که دادستان تلاش کرد سخنرانی میلوسویچ ایرانسل در سال ۱۹۸۹ را با جملاتی که از متن جراحی شده بود به عنوان سخنرانی برای جنگ افروزی نژادپرستانه و شوونیسم صربستانی معرفی کند، میلوسویچ تاکید کرد که او در سخنرانی اش فقط بر درخواست صریح خود از مردم یوگسلاوی برای زندگی برابر در کنار هم اشاره داشته است.
در واقع، میلوسویچ در آن زمان برای حدود یک میلیون مخاطب فریاد زده بود: «سوسیالیسم اجازه نمی دهد مردم به گروه های قومی و مذهبی تقسیم شوند. تنها تمایزی که سوسیالیسم اجازه می دهد بین افراد صادق و ناصادق، بین افرادی که کار می کنند و کسانی که کار نمی کنند است. (…) یوگسلاوی یک جامعه چند ملیتی است و تنها بر اساس برابری می تواند زنده بماند».
در ادامه روند دادرسی، میلوسویچ می خواست ویلیام کلینتون، رئیس جمهور سابق ایالات متحده و کوفی عنان، دبیر کل سازمان ملل متحد را به عنوان شاهد احضار کند.
در طول جنگ در بوسنی و هرزگوین، هر دو سیاستمدار او را به عنوان «عامل صلح در بالکان» توصیف کردند. البته این درخواست توسط دادگاه رد شد.
صدراعظم سابق آلمان، هلموت کهل، رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت آلمان و وزیر خارجه آلمان، کلاوس کینکل و همتایان او از ایالات متحده آمریکا و بریتانیا، مادلین آلبرایت و رابرت کوک نیز از به دادگاه احضار نشدند و بر خلاف میل میلوسویچ آنا از بازجویی در امان ماندند.
وزیر دفاع رودلف شارپینگ از حزب سوسیال دمکرات آلمان، مخترع طرح سرا پا ساختگی «نعل اسبی» و وزیر امور خارجه جوزف فیشر (سبزها) که جنگ کوزوو را با آشویتس مقایسه و مرتبط کرد، نیز علیرغم درخواست میلوسویچ به دادگاه نیامدند.
بدون حاکمیت قانون
ژرمینال سیویکوف، که در جریان محاکمه در لاهه روزنامه نگار بود، در کتاب خود «محاکمه میلوسویچ» نشان می دهد.
او گزارش خود را به عنوان یک ناظر اینگونه منتشر کرد: «فرایند ارایه شواهد توسط دادستانی یک رسوایی کامل بود، این رویه یک محاکمه نمایشی سیاسی بود، متهم برعکس نشان داد یک وکیل کاملا مجرب و توانا است».

سیویکوف می‌نویسد«دادستانی میدانست از آنجایی که شاهدان خوب و راستگو کم پیدا میشوند، برای تحت فشار قرار دادن متهم ۴۰۰ شاهد را یکجا به صف میکرد اگر متهم نشان میداد شاهدان دروغ میگویند، قاضی سعی میکرد برای متهم وکیل تسخیری بگیرد تا او را تحت فشار قرار دهد، اگر متهم پس از بازجویی از متهمان تناقض گویی آنان را آشکار میکرد قاضی می‌پرید وسط و به میلوسویچ هشدار میداد شاهدان را با سوالاتش گیج نکند.»
و در ادامه: «در صورتی که دادستان تشخیص میداد، وسط روند رسیدگی پرونده، اتهام جدیدی را برای تغییر روند مطرح میکرد. اتهامی مانند «نسل کشی». اگر این اتهام ویا کیفرخواستی دیگر برای دادستان غیرقابل دفاع میشد، عبارت کیفرخواست را تغییر میداد. « عموم مردم از همه این کارشکنی ها در روند محاکمه آگاه نبودند. اگر چیزی با تصویر از پیش تعیین شده توسط محاکمه کنندگان مطابقت نداشت، به سادگی از صورت جلسه محو می شد یا صدای میکروفون میلوسویچ را قطع میکردند.»
اسلوبودان میلوسویچ پس از بیش از پنج سال حبس در دادگاه کیفری بین‌المللی و محاکمه کافکایی، در ۱۱ مارس ۲۰۰۶ در سلول خود درگذشت. بر اساس اطلاعات رسمی، وی در زندان دچار سکته قلبی شده بود. دادگاه درخواست درمان انسانی را که به وضوح بیمار بود در یک کلینیک روسی را رد کرده بود.
روزنامه سویسی نویه تسوریشر که مانند تمام رسانه های صرب ستیز هرگز چیزی بجز بدخواهی برای میلوسوویچ نداشت نوشت: «مرگ او یک شکست جدی برای دادگاه لاهه بود، این صرب مهمترین متهم این دادگاه بود. (…) از سوی دیگر، مرگ برای میلوسویچ به معنای پیروزی بود. او از محکومیت در امان ماند.»

۱ دیدگاه »

  1. پروندۀ سلابادان میلوشویچ در دیوان کیفری بین المللی لاهه ده سال بعد
    miloshovich

    انتشار مقاله بسیار قابل تأمل با برگردان مترجم آگاه و مسئول، رضا نافعی با عنوان «اسرار انتخابات آیندۀ آمریکا در تابوت‌ها پنهان می‌شود»(۱) مرا بر آن داشت که ابتدا یک نکته بیاد مانده از اسناد منتشره در روزها و هفته‌های پس از مرگ سلابادان میلوشویچ، رهبر اسبق یوگسلاوی سابق را یادآوری نموده و سپس، به ترجمه مقالۀ پیش رو اقدام کنم.

    نکتۀ مورد نظر، که از یکی دیگر از سخیف‌ترین جنایات خانواده جنایت‌پیشه کلینتون پرده برمی‌داشت، موضوع مرکزی و مشترک تقریبا همه تحلیل‌ و بررسی‌های پس از مرگ سلابادان میلوشویچ در زندان دادگاه فرمایشی لاهه بود: میلوشویچ در دیوان کیفری لاهه از انتخاب وکیل امتناع نمود و خود به تنهایی و شخصا ضمن دفاع قاطع از خود در مقابل اتهامات جعلی، دیوان به اصطلاح کیفری بین‌المللی لاهه را به محاکمه کشید و در نهایت، این دادگاه فرمایشی را به قبول درخواست خود ملزم نمود. در همین رابطه، او یک فهرست مشتمل بر اسامی ۱۶۳۱ نفر از زمامداران باصطلاح سیاسی و همچنین جنگی رژیمهای امپریالیستی- فاشیستی غرب را برای احضار به دادگاه و ادای شهادت به دیوان کیفری بین‌المللی لاهه ارائه داد. اسامی افرادی مانند بیل کلینتون، مادلن اولبرایت، رئیس جمهور و وزیر خارجه اسبق امپراطوری آمریکا، تونی بلر، نخست وزیر سابق پادشاهی انگل‌ستان در ردیفهای اول فهرست او ذکر شده بود. ظاهرا دادگاه به درخواست میلوشویچ پاسخ مثبت داد. اما، تقریبا یک هفته قبل از موعد تعیین شده برای حضور بیل کلینتون(۲) در دادگاه، جنازۀ سلابادان میلوشویچ در روز ۱۱ مارس سال ۲٠٠۶ (۲٠ اسفند ماه ۱۳۸۴) از زندان بی‌دادگاه لاهه بیرون آمد…

    «بخوان حدیث مفصل از این مجمل»!

    ا. م. شیری

    *****

    الکساندر مزیایف (۳)

    (Alexandr Mezyaev)

    http://www.fondsk.ru/news/2016/08/20/delo-slobodana-miloshevicha-v-mtbju-desjat-let-spustja-42141.html

    برگردان: ا. م. شیری

    ۷ شهریور- سنبله ۱۳۹۵

    ۲٠ ماه اوت ۷۵ سال از سالروز تولد میلوشویچ می‌گذرد. این شخصیت دولتی منحصر بفرد، زمامدار سه کشور بود: چهاردهمین رئیس جمهور فدراسیون سوسیالیستی یوگسلاوی (متشکل از کرواسی، صربستان، بوسنی و هرزه‌گوین، سلونیا، مقدونیه و چرناگوریا)، اولین رئیس جمهور صربستان و سومین رئیس جمهور جمهوری متحدۀ یوگسلاوی (متشکل از جمهوری‌های صربستان و چرناگوریا). او در زندان دیوان کیفری بین المللی لاهه برای رسیدگی به حوادث یوگسلاوی در ماه مارس سال ۲٠٠۶ درگذشت، به سخن دقیق‌تر، به قتل رسید.

    قتل او برای قضات و دادستان‌های لاهه الزامی بود، زیرا، «پروندۀ» میلوشویچ بمعنی دقیق کلمه، از هم پاشید. سلابادان میلوشویچ نه تنها توانست بی‌پایگی اتهامات اقامه شده علیه خود را، حتی جنایت خود دیوان کیفری بین‌المللی لاهه، از جمله، دست‌پخت‌های کثیف آن دایر بر تهیه اسناد جعلی و تولید شاهدان دروغین را نیز ثابت نماید.

    واقعیت این قتل اگر چه برسمیت شناخته نشده، اما اثبات گردیده و در اسناد رسمی دادگاه ثبت شده است. البته، چنین اعترافی لازم هم نیست. در خون میلوشویچ وجود دارو برای خنثی‌سازی سموم مشخص شد. اما ک. پارکر، قاضی دیوان کیفری بین‌المللی لاهه مسئول بررسی مرگ میلوشویچ چنین نتیجه گرفت: «ممکن است (! ا. م.) این دارو را خود جناب میلوشویچ بدون موافقت مقامات زندان خورده باشد».

    و اینک بعد از گذشت ده سال، قرار صادره از سوی دیوان کیفری لاهه بصورت گسترده در رسانه‌‌ها بازتاب یافته است. بسیاری از مفسران آن را عملا بمثابه اعتراف رسمی به بی‌گناهی میلوشویچ تعبیر نمودند. مثلا، یکی از نشریات تأکید کرده است که بیانیه بالکان اندی ویلکوکسون، بارزس آمریکایی دایر بر اینکه دیوان کیفری بین‌المللی لاهه سلابادان میلوشویچ، رهبر سابق یوگسلاوی را در عمل از چند اتهام اساسی (در وهلۀ نخست از اتهام به نسل‌کشی مسلمانان در صربرنیتسا) مبرا شناخت، موجب جنجال واقعی گردید و این تبرئه می‌تواند تمامی نظام دادگاه لاهه را نابود سازد.

    حکم صادره در بارۀ رادوان کارجیچ، رئیس جمهور سابق جمهوری صرب بوسنی باعث چنین چرخش غیرمنتظره حوادث گردید. در این حکم، چهار تن از قضات اعلام کردند که آنها مدارک کافی دایر بر اثبات «موافقت سلابادان میلوشویچ با بیرون کردن مسلمانان و کرواسی‌های بوسنی از اراضی مورد ادعای صربها» در اختیار ندارند.

    در بخش دیگری قضات تأکید می‌کنند که «روابط بین میلوشویچ و متهم (ر. کاراجیچ) از سال ۱۹۹۲ رو به وخامت گذاشت، و تا سال ۱۹۹۴ درک آنها در روند عمل بطور قطعی متفاوت بود. از ماه مارس سال ۱۹۹۲ میلوشویچ و سایر مقامات صرب در ملاقاتها با نمایندگان بین‌المللی رهبران صربهای بوسنی را بعلت جنایت علیه بشریت و پاک‌سازی قومی مورد انتقاد قرار می‌دادند…».

    در ارتباط با ارائه مکالمات تلفنی رهگیری شده بعنوان شواهد، قضات اشاره کردند، که میلوشویچ «در این باره که یک اقدام غیرقانونی بتواند اقدام غیرقانونی دیگری، از جمله، ایجاد مجمع صربهای بوسنی را توجیه نماید، ابراز تردید نمود. قضات اظهار داشتند، که میلوشویچ از کاراجیچ در خصوص مشروعیت حذف مسلمانان طرفدار حفظ یوگسلاوی از این مجمع، همچنین در بارۀ مشروعیت ادعای ارضی همین مجمع به نصف اراضی بوسنی که یک سوم جمعیت جمهوری را نمایندگی می‌کند، سؤال کرد.

    حکم صادره به پروندۀ کاراجیچ حاوی مدارک مبنی بر این بود که هنگام دیدارهای شخصی، میلوشویچ از اقدام صربهای بوسنی در رد طرح صلح ونس- اوون، که بیانگر درک منافع مشروع صربهای بوسنی بود، ولی توقف جنگ را بالاتر از همه تلقی می‌کرد، بشدت ناراضی بود».

    همانطور که می‌بینید، حکم صادره بر علیه رادوان کاراجیچ حاوی اسنادی است که از موضع صلح‌دوستانۀ سلابادان میلوشویچ گواهی می‌دهند و هیچ مطابقتی با اتهامات اقامه شده بر علیه او ندارند. با این وجود، صحبت از تبرئۀ میلوشویچ (حتی از تبرئۀ دِفاکته) موضوعیت ندارد. به دو دلیل: اول- قاضی او-گون کوان (O-Gon Kwon) از کرۀ جنوبی، هم در جمع قضات دادگاه کاراجیچ و هم در مجموع قضات دادگاه میلوشویچ شرکت داشت. این دیوان قضایی به موقع خود احکام زیادی دایر بر محکومیت مقامات سابق یوگسلاوی، منجمله، طی قرار جوابیه به تقاضای برائت در سال ۲٠٠۴، صادر کرده است. عجیب است هر گاه انتظار داشته باشیم که کوان ناگهان نظر خود را نسبت به میلوشویچ تغییر دهد. دوم- واقعیات مورد استناد در حکم رادوان کاراجیچ تازگی ندارد. همۀ آنها بعنوان مدارک اثباتی در روند محاکمه میلوشویچ به دادگاه ارائه گردیدند، اما نه تنها با هیچگونه واکنش قضات مواجه نشدند، حتی، نادیده گرفته شدند.

    لازم به یادآوریست که پرونده اتهام علیه میلوشویچ هنگامی که در روزهای پایانی دادرسی، ج. نایس، دادستان کل در جلسه دادگاه اذعان نمود که میلوشویچ قصد ارتکاب به جرم نداشت، به جنجال ختم شد. این اعتراف رسمی، قضات را چنان در بهت و حیرت فرو برد که حتا آنها به سلامتی دادستان شک بردند. زیرا تنها مدرک نشاندهندۀ قصد میلوشویچ برای ارتکاب جرم، نظریۀ «صربستان بزرگ» منتسب به او بود که اراضی صرب نشین کرواسی و بوسنی می بایست به آن ملحق می‌گردید و تمامی شواهد بر مبنای آن بنا شده بود، اما در اینجا، دادستان ناگهان اذعان کرد که «میلوشویچ هیچ‌وقت حامی این نظریه نبوده است».

    تمامی استنتاجات مندرج در حکم رادوان کاراجیچ در خصوص برائت سلابادان میلوشویچ، چیزی جز یکی دیگر از ریاکاری‌های دیوان کیفری لاهه نیست. موارد به اصطلاح مستدل در رابطه با میلوشویچ به هیچوجه با هدف ارج‌گذاری به تلاشهای او در جهت حفظ تمامیت کشور یوگسلاوی و مهار آتش جنگ ویرانگری که برای تخریب آن برافروختند، ذکر نشده است. حکم رادوان کاراجیچ فقط و فقط کاراجیچ را در بر می‌گیرد. ذکر همه واقعیتها در حکم فقط یک دلیل دارد: محکومیت رادوان کاراجیچ.

    ذکر واقعیت «برائت» رئیس جمهور سلابادان میلوشویچ از زوایه دیگری هم اهمیت دارد: آن نشان می‌دهد که این دیوان کیفری بدبخت یوگسلاوی سابق یک نهاد تا چه حد ورشکسته است که در فعالیتهای آن هیچ نشانه‌ایی از حقیقت و اخلاق مشاهده نمی‌شود. ما یک تأئیدیۀ دیگر هم در اختیار داریم: بی‌گناهی سلابادان میلوشویچ مقتول در میان دیوارهای دیوان کیفری بین‌المللی لاهه برای یوگسلاوی.

    ـــــــــــــــــــــــــ

    ۱ـ

    https://aayande.wordpress.com/2016/08/17/

    ۲ـ

    http://ruskline.ru/news_rl/2004/04/14/miloshevich_nameren_vyzvat_svidetelyami_ble_ra_klintona_i_olbrajt/

    ۳ـ الکساندر مزیایف

    رئیس کرسی حقوق شهروندی و حقوق بین‌الملل دانشگاه قازان، پروفسور، دکتر علوم حقوقی، عضو انجمن وکلای بین المللی، عضو انجمن جهانی حقوق بین‌الملل، عضو علی‌البدل فرهنگستان مسائل ژئوپلیتیک، سردبیر مجلۀ «حقوق بین‌الملل و مناسبات بین‌المللی، دبیر مسئول گروه حقوقدانان روسی ناظر بر روند «دادستان بر علیه سلابادان میلوشویچ» در دیوان کیفری بین المللی لاهه برای یوگسلاوی…

    لایک

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: