میکیس تئودوراکیس، آهنگساز بزرگ طبقه کارگر و نمای مقاومت در برابر دیکتاتوری جاودانه شد.،
میکیس تئودوراکیس، آهنگساز بزرگ طبقه کارگر و نمای مقاومت در برابر دیکتاتوری،
جاودانه شد
خسرو، باقری
دانش و امید، شماره ۸، آبان ۱۴۰۰
سلام آتشین اهل ایران
گروه کارگرها، خیل دهقان
نثار راه و تقدیم شما باد
اَیا زحمتکشان ملک یونان.
محمدعلی افراشته
دوم سپتامبر 2021/1400، طبقه کارگر و زحمتکشان جهان، آهنگساز بزرگ و مبارز برجسته علیه امپریالیسم، سرمایهداری و دیکتاتوری و مدافع پیگیر صلح، عدالت اجتماعی، حقوق و آزادیهای دمکراتیک، حفاظت از محیط زیست و دوستی خلقهای جهان، بهویژه خلقهای زحمتکش ترکیه و یونان را از دست دادند. تئودوراکیس به خاطر خدمات خود به زحمتکشان و کارگران یونان و جهان، به جمع ستارگان راهنمای کهکشان طبقه کارگر و زحمتکشان جهان پیوست و جاودانه شد. همه مبارزان ایرانی که در دهه 1350/1970 به نبرد علیه دیکتاتوری شاه و حاکمیت تمام عیار امپریالیسم، بهویژه امپریالیسم آمریکا بر حیات سیاسی، نظامی و اقتصادی میهن خود برخاسته بودند؛ از موسیقیهای انقلابی تئودوراکیس، الهام میگرفتند. موسیقیهای او در جان و روان مبارزینی که هنوز زندهاند، جاری است و هرگز از خاطر آنها زدوده نخواهد شد.
تئودوراکیس در 29 ژوئیه 1925/1304 در خیوس یونان به دنیا آمد و کودکی خود را در شهرهای گوناگون گذراند. از همان کودکی به موسیقی ملی و فولکلور یونان عشق میورزید و در آموختن آن میکوشید. هفده ساله بود که نخستین کنسرت خود را در دبیرستان اجرا کرد. با آغاز جنگ جهانی دوم (1939-1945/1318-1324)، ایتالیا و آلمان به یونان حمله و آن را تسخیر کردند. مردم یونان و در رأس آنها مبارزان حزب کمونیست یونان، جبهه مقاومت را تشکیل دادند. تئودوراکیس 18 ساله بود که به جبهه مقاومت علیه فاشیسم پیوست و پس از مدت کوتاهی به عضویت حزب کمونیست یونان درآمد. پیروزی بر فاشیسم آلمان و ایتالیا، شرایط را برای تشکیل دولت ملی و دمکراتیک فراهم آورد. کمونیستها که در جریان جنگ محبوب تودههای مردم شده بودند، در دولت جدید نفوذ فوقالعادهای به دست آوردند. اما بیش از ۵۰هزار نظامی امپریالیسم انگلستان و آمریکا که پیروزی چپها و نیروهای ملی را برنمیتابیدند، وارد یونان شدند و با کمک نیروهای ارتجاعی یونان، به تهاجم وحشیانه علیه آنها پرداختند. تئودوراکیس که به جبهه رهاییبخش ملی یونان پیوسته بود، در جریان مقاومت علیه ارتشهای انگلستان، دستگیر و شکنجه شد و جانیان او را دوبار زنده به گور کردند. سرانجام به ایکاریا و ماکرینوس تبعید شد. با تهاجم وحشیانه و دخالت جنایتبار انگلستان و آمریکا و کشتار 100 تا 150هزار میهندوست و چپ، سرانجام ارتجاع یونان بر نیروهای مترقی غالب شد و میهن میکیس تئودوراکیس بار دیگر در چنگال دو همزاد، دیکتاتوری و امپریالیسم، اسیر شد.
تئودوراکیس از سال 1943 تا 1950/1322-1329 در کنسرواتوار آتن تحصیل کرد و فارغالتحصیل شد. در سال 1954/1333 همراه همسر خود به پاریس رفت و در زمینه تحلیل و تفسیر موسیقی به تحصیل پرداخت. در سال 1957/1336، فستیوال موسیقی مسکو، جایزه نخست خود را به او اعطا کرد. با پیروزی دولت ملی پاپاندرو و ترک برداشتن فضای دیکتاتوری، تئودوراکیس در سال 1960/1339 به یونان بازگشت و با اجرای کنسرتهای گوناگون، شأن و جایگاه موسیقی یونان را ارتقا بخشید. تئودوراکیس در مراسمی که حزب کمونیست یونان به افتخار سالها آهنگسازی او برای طبقه کارگر و زحمتکشان برگزار کرد؛ گفت: «من ارزندهترین و زیباترین سالهای زندگیام را در این حزب گذراندهام.»
نظامیان یونان در 21 آوریل 1967/1346، با کودتای نظامی، یونان را در چنگ خود گرفتند و حکومت سرهنگان یونان را بر کشور حاکم کردند. سرهنگها موسیقی میکیس تئودوراکیس را ممنوع و خود او را ممنوعالخروج کردند. تئودوراکیس به مبارزه مخفی روی آورد، با این وجود دستگیر و زندانی و سرانجام با همسر و دو دخترش به جزیره زاتونا تبعید شد. اما جهان آزادیخواه از پای ننشست و سرانجام سرهنگان را وادار کردند تا او را آزاد کند. تئودوراکیس در سال 1970/1349به پاریس رفت، اما آهنگساز طبقه کارگر از مقاومت دست نکشید و با اجرای هزاران کنسرت انقلابی، دیکتاتورهای جلاد را به مبارزه طلبید. او در طی این دوران با شخصیتهای انقلابی و آزادیخواه جهان، فیدل کاسترو، سالوادور آلنده، پابلو نرودا، جمال عبدالناصر و یاسر عرفات، و سوسیال دمکراتهای سرشناسی چون فرانسوا میتران، اولاف پالمه و ویلی برانت دیدار کرد. سرانجام پس از سرنگونی دولت سرهنگان یونان، در سال 1974/1353 به یونان بازگشت. زحمتکشان یونان او را دو بار به نمایندگی مجلس یونان (1981 و 1985/1360و 1364) برگزیدند.
میکیس تئودوراکیس در طول زندگی درخشان و پرثمر خود، دهها موسیقی فیلم و تئاتر، سمفونی، اپرا و موسیقی مجلسی آفرید. از شاهکارهای او میتوان از موسیقی فیلم «زوربای یونانی» (1964/1343) به کارگردانی مایکل کاکویانیس، بر اساس رمانی از نیکوس کازانتراکیس، موسیقی فیلم «زد» (1969/1348) به کارگردانی گوستا گاوراس؛ موسیقی فیلم «حکومت نظامی» (1972/1351) آن هم به کارگردانی گوستاو گاوراس؛ موسیقی فیلم «سرپیکو» (1973/1352) به کارگردانی سیدنی لومت یاد کرد. او همواره میگفت: «بنمایه هر آنچه آفریدهام را از مردم گرفتهام و بعد از آفرینشگری هنری، به هم آنان بازمیگردانم.» یانیس ریتسوس شاعر برجسته یونان میگوید: «تئودوراکیس موسیقی را بر سر سفره مردم، در کنار آب و نان قرار داد.» تئودوراکیس به پاس خدمات درخشان خود به طبقه کارگر و زحمتکشان جهان، در سال 1983، به دریافت جایزه صلح لنین نایل آمد.
میکیس تئودوراکیس، به عنوان آهنگساز و سیاستمدار، همواره علیه اقدامات امپریالیسم و صهیونیسم دست به اعتراض میزد. او اسرائیل را به خاطر اشغال غزه در کرانه غربی محکوم و دولت یونان را به خاطر حمایت از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر وقت اسرائیل به شدت نکوهش میکرد. او خود را مبارزی ضد صهیونیست مینامید. تئودوراکیس، بمباران یوگسلاوی توسط ناتو را محکوم و در سال 1999/1378 کنسرتی را در حمایت از مردم یوگسلاوی برگزار کرد. او طی سخنرانی خود در 31 ماه می2011/1390، دولت یونان را به خاطر دریافت وام از صندوق بینالمللی پول مورد شدیدترین اعتراضها قرار داد. میکیس تئودوراکیس، در تمام عمر درخشان خود لحظهای از مبارزه نه تنها علیه فاشیستهای آلمان و ایتالیا و امپریالیستهای آمریکا و بریتانیا دست نکشید، بلکه به مبارزه خود علیه نوفاشیستها و نولیبرالها و نظام وحشی سرمایهداری ادامه داد. در سال 2005/1384 شورای اتحادیه اروپا فاشیستهای آلمان را که مسئول قتل عام بیش از پنجاه میلیون انسان در جنگ جهانی دوم بودند؛ با کمونیستها که همراه میهندوستان جهان، این دیو فاشیسم را از پای درآورده بودند، یکسان قلمداد کرد و با بیشرمی از شورا خواست که در نشست آتی خود (24-27 ژانویه2006/1385) قطعنامهای صادر کند، چرا که «آگاهی مردم از جنایتهای کمونیستها در رژیمهای اقتدارگرا، بسیار اندک است!» و «احزاب کمونیست در برخی از کشورها هنوز به طور قانونی فعالیت میکنند، بدون اینکه، حتی در بعضی موارد، از گذشته خود ابراز ندامت و پشیمانی کرده باشند!»
میکیس تئودوراکیس، در اعتراض به بیانیه شورای اتحایه اروپا در 22 دسامبر همین سال مقاله کوتاهی نوشت و با قاطعیت اعلام کرد: «شورای اروپا میخواهد تاریخ را وارونه جلوه دهد. این شورا با همسان دانستن قربانی و جلاد، قهرمان با خائن و کمونیستها با نازیها، تاریخ خلقهای جهان را تحریف میکند. این شورا، پیگیرترین دشمنان فاشیسم و نازیسم، یعنی کمونیستها را جنایتکار و همتراز فاشیستهای آلمانی اعلام و این پرسش شرمآور را مطرح میکند که چرا جامعه جهانی، تنها به محکوم کردن نازیها بسنده و از مبارزه علیه کمونیستها خودداری کرده است. به بیان دیگر، شورای اروپا زمینه پیگرد و مجازات چپهای اروپایی را که به زعم آنها هنوز توبه و ابراز ندامت نکردهاند، فراهم میآورد… اگر شورای اروپا در همین مسیر حرکت کند، چندان بعید نیست که بهزودی احزاب کمونیست اروپا را غیرقانونی اعلام کند و زمینههای لازم را برای احیا و به قدرت رسیدن بقایای هیتلر و هیلمر فراهم آورد. مردم فراموش نکردهاند که فاشیستها- از جمله فاشیستهای آلمانی- اقدامات جنایتکارانه خود را با غیرقانونی کردن احزاب طبقه کارگر و به بند کشیدن این مبارزان پیگیر آغاز کردند. اما همه میدانند که آنها سرانجام در دریای خون بیستوپنج میلیون از میهندوستان و اعضای حزب کمونیست اتحاد شوروی و دیگر مبارزان اروپایی از جمله کمونیستهای یونانی، که در جبهه مقدم مبارزه علیه فاشیسم میجنگیدند؛ غرق شدند.
اما عالیجنابان شورای اروپا، نخستین کسانی نیستند که در آرزوی احیای فاشیسم و روشهای سرکوبگرانه آنها، آه میکشند. پیش از آنها برادر بزرگشان، یعنی امپریالیسم آمریکا قرار دارد که با تجاوز به عراق و کاربرد شیوههای فاشیستهای هیتلری، از آن کشور کهنسال، ویرانهای ساخته و هزاران تن از مردم بیگناه آن را به خاک و خون کشانده یا به قتل رسانده است. و صد البته شورای اروپا هم در برابر این همه جنایت و آن چه در زندانهای گوانتانامو میگذرد سکوت مرگ اختیار کرده است. با این وصف آیا نباید در صداقت این عالیجنابان در دفاع از حقوق بشر تردید کرد؟ بهویژه که امروز شاهدیم همین آقایان و بانوان به هواپیماهای سازمان سیا مجوز دادهاند که زندانیانی را که از نظر آنان از هیچ حقی برخوردار نیستند؛ به زندانهای خاص، آن هم در اروپا انتقال دهند.
باری در دادگاه تاریخ، که روزی رأی محکومیت امپریالیسم آمریکا را به خاطر ارتکاب جنایتهای بیشمار از ویتنام تا عراق و کشورهای آمریکای جنوبی صادر خواهد کرد، عالیجنابان شورای اروپا اگر نه به خاطر همدستی با آمریکا، دستکم به خاطر سکوت مرگبار، محکوم خواهند شد.
امروز به یاد رفقای خود که برای شکست فاشیسم هیتلری و برافراشتن پرچم آزادی در کشتارگاههای گشتاپو، تیرباران شدند، تنها میتوانم این جمله را خطاب به شما بگویم: عالیجنابان! شرمتان باد!»
میکیس تئودوراکیس چهار سال پیش هم (28 سپتامبر 2017/1396) در گفتگویی با روزنامه تانی، در اعتراض به تبلیغات ضد کمونیستی و ضد استالینی، با صراحت و شجاعت در مقام پاسخگویی برآمد و گفت: «درباره استالین، مارشال و فرمانده کل ارتش سرخ، و پیروزیهای او در مسکو، استالینگراد، لنینگراد و برلین چه دارید که بگویید؟ اگر ارتش سرخ اتحاد شوروی و استالین نبودند، ما امروز در چه شرایطی بسر میبردیم؟ کدام ارتش و کدام رهبر نگذاشت که هیتلر جهان را به اردوگاه آدمسوزی آشوویتس تبدیل کند؟ آیا میتوانید یونانی پر از اردوگاههای مرگ را مجسم کنید؟ طبیعی است که هواداران قدیم و جدید فاشیسم، با استالین سر جنگ داشته باشند. من میفهمم که چرا آنها به کمونیستها و استالین حمله میکنند، زیرا آنها بودند که پیشوای محبوبشان، آدلف هیتلر را با نیروهای فاشیستش نابود کردند. اما چرا شما امروز باز هم همان یاوهها را تکرار میکنید؟ شما کمونیستها را توسط باندهای شبهنظامی و ضدکمونیست سورلاس و ورتاکوس مثل پشه میکشتید. در دادگاههای نظامی ۱۶هزار دختر و پسر جوان کمونیست یونانی رابه اعدام محکوم کردید و کشتید. شما در کشتارگاههای پلیس امنیت ماکرینوس 100هزار زن و مرد کمونیست را شکنجه دادید و به جان آوردید. بنابراین پرسش اساسی این جاست که ما که هستیم؟ قربانی یا جنایتکار؟ آیا ما برای آزادی یونان و مردم آن نجنگیدیم؟ آیا خونتای نظامی از میان ما پدید آمد؟ فکر میکنم اگر کمی تأمل کنید، شاید دلیل خشم مرا درک کنید. برای من و هزاران تن چون من، فعالیت و مبارزه زیر پرچم سرخ سوسیالیسم، مقدسترین دوره زندگی ما بوده است. ما تنها یک هدف و آرمان داشتیم: استقلال و بهروزی تودههای زحمتکش.»
میکیس تئودوراکیس، آهنگساز قهرمان طبقه کارگر یونان و جهان، در پنجم اکتبر 2020، در نامهای خطاب به دیمتریس کوتسامباس، دبیر اول حزب کمونیست یونان، نوشت: «من دشوارترین، پرشورترین و درخشانترین سالهای زندگی خود را، زیر درفش پر افتخار این حزب، سپری کردهام و اکنون هم میخواهم به عنوان یک کمونیست جهان را ترک کنم.»
سرچشمهها
1. بیانیه حزب کمونیست یونان به مناسبت درگذشت میکیس تئودوراکیس، سپتامبر 2021/ شهریور 1400.
2. مواضع ارتجاعی اتحادیه اروپا و واکنش میکیس تئودوراکیس، ترجمه خسرو باقری، دانش و مردم، سال هفتم، شماره 1و2.
3. فیسبوک احمدرضا ظریف.
4. فیسبوک مسعود امیدی.
مقاله بسیار جالب و خواندنی بود. با تشکر از رفیق شیری و ترجمه دقیق و حرفه ای ایشان و سپاس…
دوست گرامی من عضوی از نویسندگان و مترجمان مجله هفته نیستم اما از همکاران آن هستم و گاهی مطالبی را…
مجله هفته حتی به اردوغان عضو ناتو هم نه نمی گوید! حتی به امارات هم نه نمی گوید! فقط کافی…
سلام، مقاله بسیار خوبی است، پیشرفت ها و دستاوردهای شوروی را بیان کرده است. اما مانند بیشتر مقاله هایی از…
مقاله بسیار خواندنی و جالبی بود. ای کاش بسیاری از افراد ناآگاه که از خدمات انقلاب اکتبر و اتحاد شوروی…