گاهشمار کیانسه
مهدی گرایلو

از نوشته:
… درست است که در این انقلابها برابری ارزش و زمان (سنجش ارزش با زمان) برای دقایقی از کار میافتد، اما خودِ زمان همچنان «زمانِ یکنواخت و تهیِ» پیشرفت میمانَد؛ اینجا اینهمانیِ ارزش و زمان بهگونهای سرشتین و بیشوکم خودبهخود بازمیگردد، آنچنانکه هر نیروی بیرونیِ شتاببخشِ این بازگشت، زایِشیاری بیش نیست؛ راست آنکه زمانِ یکنواخت، زمانِ پیشرفت، کذبیست که وقتی ناراستی خود را پنهان میکند، همچون ارزش واقعیت مییابد؛ کذبِ ارزشْ مستقل از زمانمندی آن نیست، بلکه ارزش و زمانْ درست در کذبِ یکدیگر یگانه میشوند؛ بهدیگرگفتار چنین نیست که بورژوازی با همانگوییِ «زمان طلاست» یک زمانِ عینیِ پاک و بیگناه را به پیشامد یا عارضهی تاریخی و گذرایِ ارزش آلوده باشد، آلایشی که بهباورِ عُرفیِ سوسیالیستها با برافتادن سرمایهداری از دامانِ زمان زدوده خواهد شد، چنانکه گویی روزی خواهد رسید که زمان همچنان یکنواخت پیش میرود بیآنکه ارزشی بر آن حمل شود؛ بهوارون، طلا بودنِ زمان چیزی جز تجریدِ دکارتیِ آن بسانِ یک بُعدِ انتزاعیِ یکنواخت نیست؛ راست آنکه بیش از آنکه طلا زمان را آلوده باشد، زمان سرشتِ طبیعیِ طلا را آلوده است؛ سوسیالیسمی که این یکنواختیِ مجردِ زمانمندیِ پیشرفت و رشد را همچنان حقیقت میپندارد، خواستهناخواسته ارزش را نیز به جایگاهِ گوهرهی کاذبِ هستی اجتماعی بازمیگرداند …