چگونه چین بدون شلیک حتا یک گلوله فاتح جنگ خاورمیانه شد؟ – رمزی بارود – ناهید صفائی

چگونه چین بدون شلیک حتا یک گلوله فاتح جنگ خاورمیانه شد؟
رمزی بارود*، مینت پرس، 19 مارس 2021
برگردان: ناهید صفایی
دانش و امید، شماره ۷، شهریور ۱۴۰۰
«اگر مساله نفت و نفوذ باشد، پس گویا چین و نه آمریکا، برنده نهایی جنگ عراق و پس لرزههای آن است –بدون شلیک حتا یک گلوله». جمیل آندرلینی
سیاست خارجی قابل انتظار آمریکا در دولت بایدن، چگونگی مقابله با رشد اقتصادی بیوقفۀ چین و جاه طلبیهای سیاسی آن است. در این مورد در تاریخ 12 مارس اجلاسی مجازی برگزار شد، که بجز ایالات متحده، هند، استرالیا و ژاپن هم در آن شرکت داشتند.
اگرچه این گروه موسوم به «چهار» چیز جدیدی در بیانیۀ مشترک خود فاش نکرد، اما رهبران این چهار کشور در مورد یک نشست «تاریخی» صحبت کردند و وبسایت «دیپلمات» آنرا «نقطه عطف مهمی در تکامل گروه بندی» توصیف کرده است.
درحقیقت بیانیه مشترک، محتوای چشمگیری ندارد و مطمئنا چیز جدیدی ندارد در مورد این که چگونه می توان موفقیتهای ژئوپلیتیک پکن، افزایش اعتماد به نفس نظامی آن، و افزایش حضورش در آبراههای استراتزیک جهانی و یا در اطراف آن آبراهها را متوقف کرد و یا حتا از سرعت آن کاست.
این گروه «چهار»، سالها مشغول تدوین استراتژی یکپارچهای در برابر چین بوده است، ولی موفق به طراحی چیزی نشده است که دارای اهمیت عملی باشد. جلسات «تاریخی» به کنار، چین تنها اقتصاد مهم جهان است که پیش بینی میشود امسال هم رشد اقتصادی چشمگیری داشته باشد. بنا بر پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول، اقتصاد چین در سال 2021 دارای رشد 1/8 درصدی است، در حالی که طبق دادههای اداره تحلیل اقتصادی ایالات متحده آمریکا، تولید ناخالص داخلی آمریکا در سال 2020، حدود 5/3 درصد کاهش یافته است.
گروه «چهار» که مخفف «گفتگوهای امنیتی چهارگانه» است، در سال 2007 تشکیل شد و در سال 2017 کار خود را از سر گرفت. هدف آن آشکارا ممانعت از پیشرفت چین در همه زمینههاست. این اتحادیه هم مانند اکثر اتحادهای آمریکایی، مظهر سیاسی یک اتحاد نظامی یعنی مانورهای دریایی مالابار است. مورد اخیر در سال 1992 آغاز شد و هر چهار کشور در آن مشارکت داشتند.
از زمان «چرخش واشنگتن بهسمت به آسیا» یعنی تغییر در سیاست خارجی تثبیت شدۀ ایالات متحده که متکی به تمرکز بیشتر بر خاور میانه بود، مدرکی وجود ندارد که نشان دهد سیاستهای مقابلهای واشنگتن، تجارت یا دیپلماسی پکن در سراسر قاره را تضعیف کرده است. گذشته از برخوردهای نزدیک بین نیروی دریایی آمریکا و چین در دریای چین جنوبی، مورد دیگری گزارش نشده است.
در حالی که بسیاری از رسانهها به «چرخش آمریکا به آسیا» توجه زیادی نشان دادهاند، در مورد محوریت چین در خاور میانه که تلاش اقتصادی و سیاسیاش بسیار موفقتر از امریکا در این حوزه بوده است، توجه چندانی نکردهاند.
تغییر بنیادی اولویتهای سیاست خارجی آمریکا، ریشه در ناکامی آمریکا در تبدیل جنگ عراق و تجاوز سال 2003، به یک موفقیت اقتصادی ملموس دارد. موفقیت اقتصادی که میبایست در نتیجۀ بهدست گرفتن کنترل بزرگراه نفتی عراق، دومین ذخیره نفتی جهان. حاصل شود اما استراتژی آمریکا در عمل اشتباه محض بوده است.
در مقالهای که در سپتامبر 2020 در فایننشال تایمز منتشر شد، جمیل آندرلینی نکته جالبی را مطرح کرد. اوچنین نوشت: «اگر مساله نفت و نفوذ باشد، پس گویا چین؛ و نه آمریکا؛ برندۀ نهایی جنگ عراق و پس لرزههای پس از آن است؛ بدون شلیک حتا یک گلوله.
چین اکنون نه تنها بزرگترین شریک تجاری عراق است، بلکه نفوذ گستردۀ اقتصادی سیاسی پکن در خاور میانه نیز پیروزی به شمار میرود. به گفتۀ فایننشال تایمز، چین اکنون بزرگترین سرمایه گذار خارجی خاور میانه و بلکه شریک استراتژیک تمام کشورهای حوزه خلیج فارس است. اینرا با سیاست خارجی مغشوش ایالات متحده در منطقه، بلاتکلیفی بیسابقه، نبود دکترین سیاسی قابل تعریف، و فروپاشی سیستماتیک پیمانهای منطقهای مقایسه کنید.
این پارادایم وقتی در مقیاس جهانی درک شود، روشنتر و متقاعد کنندهتر میشود. در پایان سال 2019، چین از نظر دیپلماسی رهبر جهان شد، زیرا در آن زمان به 276 پست دیپلماتیک خود می بالید. بسیاری از آنها کنسولگری هستند که برخلاف سفارتخانهها از نظر تجارت و مبادلههای اقتصادی نقش پررنگتری دارند. بنابر آمار و ارقام سال 2019 که درمجله فارین افرز منتشر شد، چین دارای 96 کنسولگری در مقابل 88 کنسولگری آمریکا است. در حالی که تا سال 2012، پکن با 23 پست نمایندگی دیپلماتیک، به طرز قابل توجهی از واشنگتن عقبتر بود.
هرجا که چین حضور دیپلماتیک داشته باشد، توسعۀ اقتصادی هم به دنبال آن است. برخلاف استراتژی ناهماهنگ ایالات متحده، اهداف جهانی چین از طریق یک شبکۀ گسترده، معروف به کمربند و جاده، با تخمین تریلیونها دلار بیان می شود. کمربند و جاده وقتی تکمیل شود، بیش از شصت کشور را حول استراتژیهای اقتصادی و راههای تجاری به رهبری چین متحد میکند. به منظور تحقق این امر، چین به سرعت به ایجاد نزدیکی فیزیکی با آبراهههای استراتژیک جهان رو آورد و در بعضی از آنها سرمایه گذاریهای کلانی انجام داد، مانند تنگه بابالمندب برای تثبیت تنها پایگاه نظامیاش در خارج از کشور، در جیبوتی واقع در شاخ آفریقا.
در دورانی که اقتصاد آمریکا سیر نزولی دارد، و متحدان اروپایی آن از نظر سیاسی دچار شکست شدهاند، بهدشواری میتوان تصور کرد که برنامههای آمریکا برای مقابله با نفوذ چین، چه در خاور میانه، چه در آسیا و یا هر جای دیگری با موفقیت قابل توجهی روبرو شود.
بزرگترین معضل استراتژی آمریکا در قبال چین این است که هیچ نتیجهای به دست نخواهد آمد که در آن آمریکا بتواند پیروزی شفاف و صریحی کسب کند. از نظر اقتصادی، چین اکنون موتور رشد جهانی است و در نتیجه بحران جهانی و کووید ۹۱ در ایالات متحده، توازن به نفع چین تغییر کرده است. ضربه به چین، باعث تضعیف بازارهای بینالمللی و آمریکا میشود. از نظر سیاسی و استراتزیک نیز همین امر صدق میکند. در مورد خاور میانه، «چرخش به آسیا» در چندین جبهه نتیجه معکوس داده است. از یک سو، هیچ موفقیت محسوسی در آسیا بدست نیامده، و از سوی دیگر خلاء عظیمی را بهسود چین بهوجود آورده تا بر استراتژی خود در خاور میانه، متمرکز شود.
بعضیها به نادرستی استدلال میکنند که کل استراتژی چین ناشی از تمایل این کشور به «تجارت» است. حال آنکه از نظر تاریخی، انگیزه همه ابرقدرتها، سلطه اقتصادی است. تلاش به دستیابی به برتری جهانی از سوی پکن، محدود به امر مالی نیست. چین در بسیاری جبههها یا پیشتاز بوده یا به آن نزدیک شده است. به عنوان نمونه، در تاریخ 9 ماه مارس، چین با روسیه توافقنامهای برای ساخت ایستگاه تحقیقات بینالمللی در کره ماه امضا کرد. با توجه به سابقۀ طولانی روسیه در اکتشافات فضایی و دستاوردهای اخیر چین در این زمینه -از جمله اولین فرود فضا پیما در منطقه تاریک ماه– انتظار میرود هر دو کشور در مسابقۀ احیا شدۀ فضایی پیشگام شوند.
مطمئناً، جلسۀ «گروه چهار» به رهبری ایالات متحده نه تاریخی بود و نه یک تغییر دهندۀ بازی. چرا که همه شاخصها گواهی میدهند که رهبری جهانی چین بی هیچ مانعی ادامه خواهد یافت. رویدادی قابل ملاحظه که هم اکنون نیز پارادایم ژئوپلتیک جهان را که بیش از یک قرن پا برجا بود، آرایش تازهای بخشیده است.
* رمزی بارود روزنامهنگار و سردبیر روزنامه «فلسطین کرونیکل» و نویسنده پنج کتاب است. آخرین مقاله او «این زنجیرهها شکسته خواهند شد: داستان مبارزات و سرپیچیهای فلسطینیان در زندانهای اسرائیل است». دکتر بارود پژوهشگر ارشد غیر مقیم در مرکز اسلام و امور جهانی (CIGA) و همچنین در مرکز آفریقا- خاور میانه (AMEC) است.
سلام. ضمن همدلی با بسیاری از مطالب مقاله، لطفا منبع موثق برای این ادعا عرضه کنید که اولین اینترنت و…
کاش نام رزا لوکزامبورگ به هویت خودشان آغشته نمی کردند. به نام رزا لوکزامبورک و به کام امپریالیسم!
آقای لوسوردو «لیلی بالاخره مرد بود یا زن»؟ لسوردو محصول تفکر روشنفکران طبقات میانی، بیشتر مرفه جامعه «کمونیست» های اروپایی…
دنیا را سرمایه داران امپریالیست و هار شده “ سرمایه دار چیزی جز سرمایه شخصیت یافته نیست.“ – کارل مارکس…
دروغ وجنایت! زمانی که این واکسن در ایران مجوز „ًاضطراری“ تزریق به کودکان را گرفت از فاز دوم آزمایشهای بالینیاش…