نکاتی پیرامون سند همکاری با چین – کورش تیموری فر

نکاتی پیرامون سند همکاری با چین
کورش تیموری فر
دانش و امید، شماره ۵، اردیبهشت ۱۴۰۰
ریچارد نفیو۱ -مسئول تیم طراحی تحریمها علیه ایران در دورۀ دوم اوباما – کتابی نوشت تحت عنوان «هنر تحریمها: نگاهی از درون میدان». این کتاب در اوایل سال 2018 در آمریکا منتشر شد و تقریباً بلافاصله به سفارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ترجمه و در اول خرداد 97 منتشر گردید.۲ تیم طراحی تحریمها به حق، توسط خوان زاراته، معاون مدیریت مبارزه با تروریسم و جرائم مالی در آمریکا، «چریکهای کت و شلواری جنگ تحریمی دولت آمریکا» خوانده میشوند.
تحریمهای یکجانبه، سلاح کشتار جمعی و نامشروع قدرتهای بزرگ امپریالیستی، علیه کشورهایی است که مناسبات ناعادلانۀ بینالمللی را نمیپذیرند و از حرکت در مدار پیشنهادی اقماری بهدور مرکز اقتصاد امپریالیستی، سر باز میزنند. تشکیل «گروه دوستان دفاع از منشور ملل متحد» (که در همین شماره از آن سخن گفتهایم) در مارس 2021، با هدف تقبیح اعمال قهر یکجانبه در مناسبات بینالمللی، و محکومیت تحریمهای یکجانبه، نشانۀ عزم جدیدی است که در میان کشورهای «هدف» تحریمها شکل گرفته، و امید میرود که به وسعت و قدرت آن افزوده شود.
نفیو در کتاب خود، بهطور مبسوط شرح میدهد که چگونه باید تحریمهای هدفمند و هوشمند را طراحی کرد. نقاط «درد» هدف را تشخیص داد و فشار را بر آن متمرکز نمود. سپس میزان استقامت را ارزیابی کرد و گامهای بعدی را بر مبنای چگونگی پاسخ به مراحل قبلی برداشت. هدف تحریمها، فقط تسلیم سیاسی نیست، بلکه هدایت ساختار اقتصادی اجتماعی بهسمت انحلال در سیستم جهانی سرمایهداری است. او توضیح میدهد که چگونه باید کشور هدف را به سمت خصوصیسازی هر چه بیشتر اقتصاد –به بهانۀ دور زدن تحریمها- سوق داد. چگونه با تحریم کالاهای سرمایهای، مانع رشد تولید در ایران شد و در مقابل، سیل کالاهای لوکس را به ایران سرازیر کرد. همراهیهای بخشی از هیئت حاکمۀ ایران با اهداف تحریمها، و کمک به تأثیر بیشتر آن، موضوع قابل مطالعهای است که در چند جای کتاب به آن اشاره شده است. نفیو شرح میدهد که چگونه در نبود شرایط دموکراتیک، موفق به فاصلهاندازی بین دولت و ملت شده و چگونه بازوهای محرک استقلال اقتصادی را از کار انداختهاند.
ما قبلاً با تشریح نمونۀ اولین تحریم جامع در دوران دولت ملی دکتر مصدق، نشان دادیم که چه راههای ممکنی برای کاهش تأثیر تحریمها وجود داشتند –که به آنها عمل شد- و چه ظرفیتهایی برای خنثیسازی تحریمها در دسترس بودند –که از آنها بهرهبرداری نشد- تا وسعت عمل سیاسی و اقتصادی ایران را گسترش دهد.۳
یکی از نمونههای بارز شکست سیاستهای تحریمی اشاره شده توسط نفیو، قراردادهای بزرگ منعقد شده بین روسیه و چین در سالهای 2015 و ۲۰۱۶ است. اقتصاد روسیه پس از تحریمهای شدید سالهای 2013 تا2015 علیه آن کشور، به بهانۀ «دخالت در امور داخلی اوکراین» صدها میلیارد دلار زیان دید. روسیه دست بهکار شد و علاوه بر اقدامات متقابل –همچون تحریم کشورهای آسیبپذیر طرف مقابل، و تشدید سیاستهای منجر به تشویق تولیدات صنعتی و کشاورزی- قراردادهایی به ارزش بیش از 400 میلیارد دلار با چین منعقد کرد. از این طریق «راهبرد روسیه، مدیریت مشکل، از طریق بیاثر کردن تحریمهاست و کمتر به نگرانیهای اروپا و آمریکا در این زمینه توجه دارد» (ص 129).
آمارها نشان میدهد تولید ناخالص داخلی روسیه که ظرف 3 سال، ۴۴درصد افت کرده بود، با اقدامات ضد تحریم –و در رأس آن، گسترش مبادلات اقتصادی و تکنولوژیک با چین- ظرف 3 سال بعدی (تا سال 2019) 33درصد رشد داشته است.

البته همه میدانیم که رفتار ایران کاملاً متفاوت بوده است. در اینجا، علاوه بر میدان دادن به سرمایههای تجاری و حذف هرگونه کنترل بر درآمدهای حیاتی ارزی، ضمن بر باد دادن ذخایر، هیچ اقدام مؤثری برای حرکت در مسیر کاهش تأثیر تحریمها صورت نگرفت. بهخاطر داریم که بلافاصله پس از امضای برجام، وزیر نفت صحبت از «صف شرکتهای غربی برای سرمایه گذاری در حوزۀ انرژی» میکرد. وزارت نفت، بلافاصله، شرکتهای چینی را که برای پر کردن خلأ حضور شرکتهای مزبور در ایران مشغول بهکار بودند، اخراج کرد. نتیجه را هم دیدیم.
اکنون، پس از تعللهای فراوان، سند همکاری جامع ایران و چین به امضا رسیده است. البته این سند، به تنهایی هیچ بار مالی یا ارزش اجرایی ندارد. تنها، چشماندازی است ازهمکاریهایی در حوزههای صنعت، کشاورزی، علم و فنآوری، امنیت (ضد تروریسم)، فرهنگ، انرژی، مخابرات، حمل و نقل، گردشگری، و دیگر حوزههای توسعۀ زیر ساخت. تا زمانی که برای هر پروژه، قراردادی به امضا نرسد، صحبتی از سود و زیان نمیتوان کرد. اما این توافق، میبایست دههها پیش صورت میگرفت. به چرایی آن میپردازیم.
از طرف ایران، وابستگی اقتصادی به نظام سرمایهداری جهانی، رهایی از بندهای بیشمار اسارت را دشوار میسازد. اقتصاد ما در طول دههها، به زائدۀ آن نظام تبدیل شده است. بنابراین تعجبی ندارد که هنوز به صادرات نفت و گاز وابستهایم: خام فروشی. نقش نفت و مشتقات آن در تولید ناخالص داخلیِ رو به نزولِ سالیانه، همچنان بالاست. مناسبات کالایی در تار و پود جزییترین حیطهها رسوخ یافته است. نقش دولت در سمتدهی به مسیر توسعه، روز بهروز کاهش مییابد. سیاستهای نئولیبرالیستی، اجازۀ انباشت سرمایه در بخش تولید را نمیدهد. تعطیلی هزاران واحد صنعتی کوچک و بزرگ، شاهدی است بر این سیاست.
هر ساله در آستانۀ تصویب بودجه شاهدیم که همه به یاد پروژههای ناتمام میافتند. در نیمۀ فروردین امسال، مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرد که 87،000 پروژه، سالها (و در مواردی بیش از 20 سال) است که عاطل ماندهاند. بخش عمدۀ این پروژهها از نظر ارزش آنها، ملی هستند. بخش دیگر، پروژههای عمرانیاند که ناتمام مانده و هزینههای نگهداری را بر دوش مجریان نهادهاند. اعتبار لازم برای تکمیل این پروژهها، بالغ بر600،000 میلیارد تومان است. بهعبارتی صدها میلیارد دلار سرمایه به هدر رفته و علاوه بر آن، هزینۀ نگهداری از این پروژهها نیز بر دوش مردم است. این، یعنی عدم تمایل به توسعۀ زیرساختها، به قیمت رشد سوداگری. اینگونه است که عزم ملی برای رهایی از چنبرۀ وابستگی شکل نمیگیرد.
از طرف چین، نیز محدودیتها تا دهۀ گذشته، مانعی برای توسعۀ همکاری با کشورهای پیرامونی بوده است. نفیو مینویسد: «تنشهای تاریخی و قدیمی موجود بین چین، كره جنوبی و ژاپن توانایی هر كشور برای اعتماد به كشور دیگر را بهشدت كاهش میداد. آمد و شدهای سیاسی فراوان و اطلاعرسانیهای مشخص به این سه كشور توسط آمریكا میتوانست نقش مهمی در متقاعد كردن آنها برای پیوستن به اقدامات تحریمی علیه ایران داشته باشد» (ص 83). معنی جملات این استکه چین هنوز آمادگی رفتار ضد تحریمی در بارۀ کشورهایی چون لیبی، کرۀ شمالی، و دیگر کشورهای «هدف» را نداشت.
اکنون شرایط متفاوت است. آخرین نشانۀ آن، جلسۀ 11 فروردین امسال شورای امنیت در بارۀ فعالیتهای موشکی کرۀ شمالی است. این جلسه فقط نیم ساعت طول کشید و حتی نتوانست به صدور بیانیه بیانجامد، تا چه رسد به قطعنامه. در سالهای اخیر، پس از سبقت تولید ناخالص داخلی چین از آمریکا؛ رساندن مازاد تجارت خارجی با آمریکا به صدها میلیارد دلار؛ تبدیل شدن به بزرگترین شریک تجاری اروپا؛ پیوستن دهها کشور به ابتکار صلحآمیز و آمیخته به سودهای دو جانبۀ «یک راه، یک کمربند» و عبور حجم تجارت صورت گرفته از مجرای آن از میزان 700 میلیارد دلار؛ کاهش نقش دلار در سبد ارزهای جهانی و افزایش نقش یوآن؛ و نشانههای دیگر جابجایی عظیم جهانی مراکز قدرت؛ سیاستهای صلح آمیز چین، صورت تهاجمی گرفته است.
در همین شماره، خلاصۀ متن مذاکرات مقدماتی روز 18 مارس 2021 (28 اسفند) بین نمایندگان چین و آمریکا را میخوانید. لحن و ادبیات مذاکره کنندگان چینی نشان میدهد که دوران تحکم آمریکا رو به پایان است.نفسهای یکجانبه گرایی آمریکا به شماره افتاده است.
برخی از مخالفین پر سروصدای «سند همکاری»، این نکته را برجسته میسازند که دولت ایران تمایلی به علنی کردن مفاد آن ندارد. شاید تغییراتی در متن توافق، نسبت به متن 18 صفحهای منتشر شده در سال گذشته، ایجاد شده باشد. اما شاکلۀ اصلی آن، همان است که در دسترس همگان است. بهنظر میرسد تمایل ایران به عدم انتشار متن نهایی، در ادامۀ همان پیامی باشد که با امضای دیرهنگام و پر سروصدای آن، برای آمریکا میفرستد: آلترناتیوی هست.
سابقۀهمکاریهای اقتصادی ایران با کشورهای سوسیالیستی قبل از دهۀ 90 قرن گذشته، نشانهای روشنی از نقش فعال این مناسبات در توسعۀ زیرساختهای اقتصادی ما –همچون دیگر کشورهای در حال رشد- دارد.هیچیک از کشورهای امپریالیستی -دوستان نزدیک ایران در دورۀ پهلوی- کوچکترین کمکی به توسعۀ درونزای ایران نکردند. تنها کارخانۀ ذوب آهن ایران، تنها کارخانۀ تولید ماشین افزار بزرگ، تنها کارخانۀ تولید تراکتور، تنها کارخانۀ تولید تجهیزات سنگین صنعتی، و نمونههای مشابه دیگر، طی قرارداد با کشورهای سوسیالیستی احداث شده است.
روزنامه شرق روز 5 بهمن سال 99، مصاحبۀ مشاور اقتصادی اتحادیۀ اروپا را منتشر کرد. او میگوید: «اروپا و آمریکا زمانی تمایل به سرمایهگذاری در ایران داشتند، بهطوری که صحبت از قراردادهای ۵۵میلیارد یورویی در ایران بود که دیگر اصلاً وجود نخواهد داشت… در نهایت اگر تحریمها برداشته شود، ایران بهعنوان بازار مصرفی 88 میلیونی وجود دارد که مثل بازار ترکیه برای کشورهای غربی مهم نیست. ایران نیز این برنامه را در دستور کار خود ندارد که پروژههای مشترک تولیدی داشته باشد. بنابراین ایران بهعنوان یک بازار مصرفی خواهد بود که طبیعتا در محاسبات استراتژیک شرکتها و دولتهای غربی جایگاهی ویژه ندارد». نگاه بیشرمانۀ غرب به ایران، اینگونه است: گاو شیردهی که وقتی دوشیدیاش، باید با لگد بیرونش کرد. آنان دو خواستۀ اساسی دارند: سود بی حساب، و تسلیم سیاسی. گناه چین ایناست که این دو رویکرد را ندارد.
تاریخ نشان داده است که چینیها بسیار صبورند. برنامهریزیهای دراز مدت آنها برای توسعه، محو فقر، نقشیابی در معادلات ژئوپلتیک، تعریف مراحل رشد و دستیابی صبورانه به آنها، همه نشانههایی از این خصلت دارند. آنها برای حفاظت از سرمایه گذاریهای عظیم خود در گوشه و کنار جهان، نیاز به احداث 900 پایگاه و تسهیلات نظامی در 175 کشور جهان ندارند. آنان در 30 سال گذشته، نه در جنگی درگیر بودهاند و نه نایبانی را برای رزمیدن به جایشان پروردهاند. اینها مشخصات کشوریاند که با سرعت بهسوی سوسیالیسم در حرکت است.
۱. Richard Nephew
۲. http://rc.majlis.ir/fa/report/15861
۳. مجلۀ دانش و مردم؛ شمارۀ 17؛ زمستان 1397.

دریافت دانش و امید ۵ از اینجا Download
بیش از ۷۰ تروریست اوکراینی کشته شدند، چهار خودروی زرهی جنگی و پنج کامیون وانت منهدم شد. این تقریبا بخشی…
کمتر ولی بهتر نویسنده مقاله کیست؟ یا اینکه باید نوشت: شاهد از همانی که «آقای علوی» برگردان کننده آن است؟؟…
در اوکراین چیزی بنام دولت اوکراین وجود ندارد. این زلنسکی یک دلقک تلویزیونهای خصوصی حتی یک روز هم سابقه کار…
آیا تمام کتاب به فارسی ترجمه شده است ؟
این امر روشنی بود که الیگارش های روسی که سیاست را در روسیه دیکته میکنند از پیروزی روسیه بر آمریکا…