
نوشته سیما صابر
سال ۲۰۱۵ وقتی تروریستهای داعشی به دفتر مجله «فکاهی» تندروی «شارلی ابدو» حمله کردند و کارمندان و نویسندگان و کاریکاتوریستهای مشغول به کار در این مجله را به گلوله بستند و ۱۰ نفر از آنان را به وحشیانهترین شکل ممکن به قتل رساندند، به حق بخش وسیعی از انسانها صدای اعتراض خود را علیه این جنایات غیر انسانی بلند کردند.

انسانها آزاده و حتی بسیاری از کشورهای لیبرال دمکرات اروپائی و بخش قابل توجهی از چپگرایان نیز در کنار محکوم کردن این عمل غیر انسانی، حمله مسلحانه به یک رسانه را نقض آشکار حقوق انسانی، آزادی بیان و آزادی قلم و رسانه ها ارزیابی کردند و برای دفاع از آن به خیابان آمدند و به نشانه اعتراض قلم در دست فشردند و مشتهای شان را همراه قلم رو به آسمان نشانه گرفتند.
این اعتراض در شرایطی برگزار شد که بسیاری از معترضین با سبک و روش و نگاه محلهی شارلی ابدو موافق نبودند، از انتخاب موضوع و نحوهی ارائه آن انتقاد میکردند و حتی مجله شارلی ابدو را محرک و آتش بیار معرکه مذهب ستیزی بویژه اسلام ستیزی می دانستند، آنها با حفظ این انتقاد اما وظیفه خود می دانستند از کاربرد خشونت و سلاح علیه قلم و رسانه انتقاد کنند و از کنار این جنایت بی تفاوت نگذارند.
در این میانه نقش کشورهای لیبرال دمکرات غربی در بزرگداشت «آزادیهای بیان، قلم و رسانهها» بسیار برجسته شد، و حتی دولت هائی که خود ید طولائی در خاموش کردن صدای مخالفان و شکستن قلم ها دارند میدان دار معرکه شدند از جمله اسرائیل و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این کشور که با سفر به فرانسه در صف اول تظاهرات در کنار دیگر سیاستمداران جهان زنجیر بسته بود، با وجود این بسیاری از چپها به رسم یادگار در این اعتراضات شرکت کردند و از خود در شبکه های اجتماعی تصاویر مشت گره کرده با قلم در دست منتشر کردند و مقالات در دفاع از آزادی بیان و رسانه ها نگاشتند.

چند روز پیش وقتی ارتش جنگ افروز اسرائیل بدستور همین مدافع زنجیر بسته شارلی ابدو یعنی نتانیاهو ساختمان مطبوعات (برج الجلا) مستقر در نوار غزه که در آن خبرگزاریهائی مانند الجزیرهی قطر، آسوشیتد پرس آمریکا و تعداد بیشتری رسانهی کم نامتر دفاتر خود را داشتند را بمباران میکرد، هیچکدام از این چپ ها و راستهای لیبرال دمکرات که برای حقوق بشر و آزادیهای بیان، رسانه و جنسی پستان به تنور میچسبانند و از اینکه هم زنجیر باند نتانیاهو در پاریس شوند هم به خود باکی نشان نمیدهند، دم بر نیاوردند!
این جنایت که اسرائیل به بهانه واهی «پنهان شدن سران حماس» در میان مناطق مسکونی مردم بی گناه را قتل عام میکند در قرن بیست و یکم یک امر عادی شده است و مورد تائید لیبرال دمکراسی هم قرار دارد و خود این واقعیت یک ننگ بشری است یک طرف، بمباران ساختمان مطبوعات توسط باند نتانیاهو به همین بهانه طرف دیگر فاجعه را به تصویر میکشد.
اینبار شاهدان هی حاضر بودند، خبرنگاران با تابعیت های رنگارنگ قبل و بعد از بمباران در مقابل دوربین شهادت دادند در این ساختمان فعالیت فرهنگی و رسانهای صورت میگیرد، دیگر صهیونیستها در مقامی نبودند که ادعا کنند اینجا در این ساختمان بخش نظامی یا سیاسی حماس خودش را پنهان کرده، اما از این باند نژاد پرست و آپارتابد هر انتظاری میتوان داشت، و این دروغ را بر خلاف تمام حقایق قابل اثبات باز هم تکرار کردند و محل فعالیتهای رسانهها در غزه را با خاک یکسان کردن.
همهی شاهدان و ناظران این صحنهها که انسانها را یاد رفتار ارتش اشغالگر نازیها میاندازد، میدانند که قصد اسرائیل از هدف قرار دادن رسانه ها پاسخ قلم با بمب بوده است، خاموش کردن صدای انتقادی الجزیره شبکههای نزدیک به اخوان المسلمین و قطر که گزارش دهی اش در کشورهای عرب زبان بدلیل انتقادی بودن نسبت به رفتارهای اسرائیل هواداران زیادی دارد و امواج اطلاع رسانی اش از مرزهای غربی درمیگذرد و بخش انگلیسی زبانش در شبکههای غربی جای محکمی دارد، یک کلام ممانعت از انتشار جنایات اسرائیل در غزه هدف کشوری است که بخشی از چپها آنرا تنها دمکراسی خاورمیانه میدانند و هر انتقادی از آنرا معادل یهودی ستیزی میخوانند.
لیبرال دمکراسی نقاب حقوق بشری را از چهره بر داشت و حتی تا آنجا در منجلاب حمایت از آپارتید فرو غلتید که از این عمل اسرائیلی دفاع هم کرد، وزیر امور خارجه آلمان و سخنگوی دولت مرکل در این مورد گفتند که میداند که اسرائیلی بی علت چنین کاری نمیکند! (۱)
بقیه اروپا هم یا سکوت کرد یا از اسرائیل خواست خویشتن دار باشد اما از حق دفاع از خود صرف نظر نکند!
اسرائیل اما نه از قتل عام مردم و کودکان دست کشید و نه به بمباران زیر ساختهای غزه و ساختمان مطبوعات بسنده کرد بلکه با پشتیبانی چپهای لایف استایل و لیبرال دمکراسی در قدرت و فاشیستهائی مانند حاکمان مجارستان و چک هدفمند خبرنگاران عرب و گویندگان رادیو های فلسطین را هدف قرار داد و کشت!
در اعتراض به این جنایتهای علیه بشریت فقط چپ ها و مسلمانانی که در کشورهای لیبرال دمکرات بجز برچسب مرتجع بودن و جوادی مواتی بودن خوردهاند کسی به میدان نیامد تازه بیشتر آنها در همین مراکز کشورهای حقوق بشری کتک مفصلی از پلیس خوردند یا تحت تعقیب «قانونی» قرار گرفتند که گویا چند نفری از شرکت کننده گان در اعتراضات شعارهای ضد یهودی از خود صادر کردهاند و حتی طرح ممنوعیت این و آن تشکر و سازمان خیریه مدافع فلسطینی ها در دستور کار دادگستری این کشورها قرار گرفت، اما نه مشتی از چپ های و روشنفکراتی که جنایت خبرنگار کشی در مجله شارلی ابدو را محکوم کرده بودند گره شد و نه قلمی در میدان جمهوری پاریس بسوی آسمان نشانه رفت، که هیچ بلکه لیبرال ها و چپ های لایف استایل با سکوت خو به تائید این جنایت هم پرداختند، هرچه باشد قربانیان غزه یک مشت بی کله لات و لوت هوادار ««اسلام سیاسی» جواد, مواتی اند، نیروهای «مقاومتشان» هم یک مشت تروریست عرب حقوق بگیر رژیم ایرانند از این «آشغالها» که پول ملت ایران خراسان میشود هرچه کمتر بهتر! حتی بسیاری از ایرانیهای سینه چاک حقوق بشر در شبکه های اجتماعی از خود به یادگار نوشتند: «اسرائیل تنها کشوری است که همیشه در کنار مردم ایران ایستاده!».

۱- سخنگوی دولت آلمان در نشستی خبری درباره حمله اسرائیل به ساختمان الجزیره و چند رسانه دیگر بین المللی در غزه گفت: روشن است که فعالیت خبرنگاری در میدان بحران مهم است، اما این را هم میدانیم که حماس در مناطق پر جمعیت فعال است.
اشتفان زایبرت تاکید کرد: ما از اسرائیل حمایت میکنیم و اعتماد داریم که اسرائیل در این خصوص با حفظ اعتدال و متناسب اقدام میکند.
سخنگوی دولت مدعی شد: حماس باید به موشک باران پایان دهد، زیرا این اقدام تروریستی با هدف کشتن خودسرانه مردم است و اگر دفاع هوایی اسرائیل بسیاری از موشکها را مهار نمیکرد یا موشکهای زیادی بر غزه فرود نمیآمد، شمار قربانیان در شهرهای اسرائیلی بیش از اینها بود.
وی بدون اشاره به کشتار دستکم ۲۰۰ فلسطینی از جمله ۶۰ کودک با حملات اسرائیل در طول یک هفته گفت: حماس میداند که جنگ موشکی در اسرائیل راه حل بحران نیست و اکنون آنچه اولویت دارد پایان دادن به حمله موشکی علیه اسرائیل است.
توضیح نویسنده: منظور از چپ ها در این مقاله احزاب کمونیست و سازمانهای چپکرائی که علیه جنایات اسرائیل موضع گرفتند و این رژیم را عامل بی چون وچرای جنگ افروزی خوانده اند نیست(این بخش بیشتر شامل احزاب کمونیست متحد اتحاد جماهیر سوسیالیستی سابق میشود)، بخش بزرگی دیگری از چپها با محکوم کردن دو طرف، اسرائیل و تروریستی خواندن حماس و یا تاکید بر ارتجاعی بودن ایدئولوژی فلسطینیها عملا در التزام رکاب صهیونیسم قرار گرفتند، بسیاری از تشکلها و شخصیت های چپ و حقوقبشری ایرانی با سکوت و یا محکومیت بسیار آبکی اسرائیل مانند موضع گیری در شبکه های اجتماعی مانند تلگرام و .. از انتشار بیانیهای یا مطلبی در تارنماهای رسمی خود از مسئولیت خود مبنی بر ایستادن در برابر جنایات این رژیم آپارتاید شانه خالی کردند.