
بازگشتناپذیر
مهدی گرایلو
… پس از انقلاب، این رسانهی میتراییِ گفتگوی انقلابیها برای پنهانداشتِ معنایی به کار میافتد که زبانِ همگانی کمر به آشکاراندن آن نزد عامترین و ریشهایترین ضدانقلاب، جاسوس مخوفِ همیشه چشموگوشگشادهای بهنام «وجدان بیدار انسانها»، بسته است؛ بیرون بیسیم، هر گفتگویی یک مشارکت لیبرالیست. لیبرالها روی «وجدان بیدار انسانها» شمار ویژهای میگیرند، چون همکار امنیتیِ آنها و همپیمانِ راهبردیشان است. برای نمونه بسیج همین وجدان بیدار جامعهی آمریکا و سپس سراسر جهان در برابر قالبوارههایی چون سیاهستیزی و فاشیسم ترامپ بود که با چاشنیِ کمی تقلب بایدن را سوارِ خر مُراد کرد. زنان و مردان و کودکان و جوانانِ کثیفِ آمریکا و اروپا با کشتهشدنِ یک سیاهپوست فهمیدند که باید تندیس بردهداران را پس از چند سده خودنمایی در میدانهای جهان آزاد، به زیر بکِشند؛ این یعنی سخنگفتن بر سرِ آنچه ناگهان درمییابیم که بهشکلی جهانی دربارهاش تفاهم داریم، و لیبرالها درست در چنین کثافتکاریهایی مانند خرگوش تکثیر میشوند …