واکاوی انگارههای اپوزیسیون/ سرنگونیطلبی، دولت و امپریالیسم- شماره ششم نشریه راه نو – حسین خاموشی
واکاوی انگارههای اپوزیسیون/ سرنگونیطلبی، دولت و امپریالیسم- شماره ششم نشریه راه نو؛ حسین خاموشی

صحنهی اقتصاد سیاسیِ ایران در دو دههی اخیر -دههی هشتاد و نود شمسی- را دو عنصر مهم قوام بخشیده است. از یکسو سیاستهای تهاجمیِ آزادگذارِ دولت سرمایهداری که از پایان جنگ ایران و عراق کلیدش خورده بود، خود را بیش از پیش آشکار نموده و دامنهی تأثیراتش بر عرصههای مختلف حیات اجتماعی، بیشتر عیان گشته است. هستهی سیاستهای تهاجمی آزادگذار، در واقع استثمار فزآیندهی «نیروی کار» توسط سرمایه و تضعیف قدرت طبقهی کارگر است. در بازههای زمانی مختلف در این دو دهه (البته در دههی هفتاد نیز خصوصیسازی داشتهایم)، تقریباً اکثر شرکتهای دولتی مالکیتشان واگذار شده است، قرادادهای کار وضعیتی موقتی و بیثباتتر پیدا کرده است، مناطق ویژهی اقتصادی چندی ایجاد شده است که همگی از شمول قانون کار خارجاند و در نهایت هرگونه تحرّک کارگران برای وصول به مطالباتشان، با مشت آهنین پاسخ داده شده است.
از سوی دیگر و در عرصهی سیاستِ خارجی، جدال و تنشِ دولت جمهوری اسلامی ایران ( از اینجا به بعد، ج.ا) با دولت آمریکا و سایر همپیمانان وی، بیشتر شده است. پس از شکست «مذاکرات هستهای» در اوایل دههی هشتاد، ج.ا سرعت عمل بیشتری در زمینهی توسعهی صنعت هستهای بکار بست. هر چقدر که ایران دستاوردهای جدیدی را در زمینهی صنعت هستهای رونمایی میکرد، از آنطرف آمریکا و متحدانش نیز فشارها را بر ج.ا تشدید میکردند. اواخر دههی هشتاد نقطهی اوجِ این مناقشات بود. قطعنامهی ۱۹۲۹ شورای امنیت خرداد سالِ ۸۹ در محکومیت ایران صادر شد. ایران ذیل «بند هفتم منشور مللِ متحد» قرار گرفت؛ یعنی که به اصطلاح «ایران تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی است».
در همین دهه بود که انتخابات ریاستجمهوری سال 88 به صحنهی نزاع خیابانی جناحهای کلانِ دولت سرمایهداری ج.ا مبدل گشت. طرفداران کاندیدهای شکست خورده -میرحسین موسوی و مهدی کروبی- در اعتراض به «تقلّب در انتخاباتْ» خیابانهای شهرهای مختلف ایران را به تسخیر خویش درآورند. شهر تهران صحنهی اصلی نبرد و اردوکشی خیابانی بود. «جنبش سبز» واجد اکثر مؤلفههای انقلابات مخملی بود: انتخاب رنگ جهتِ تشخّصبخشی، حمایت همهجانبهی رسانهای توسط دول امپریالیستی و علیالخصوص آمریکا، افق غربگرایانۀ این جنبش و گرایش به اتحاد با آمریکا، تأکید بر تغییر نرم و برگزاری راهپیماییهای سکوت و الخ. در نهایت طرفداران کاندیدهای شکست خورده به دستاورد خاصی نرسیدند. تعداد زیادی از فعالین اصللاحطلب و سایر گروههای سیاسی دستگیر شدند و حبسهای کوتاهمدت، میانمدت و حتی بلندمدت را تجربه کردند. محمود احمدینژاد اما تا چهار سال بعد رییسجمهور ماند.
با روی کار آمدن حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲، اکثرِ طرفداران میرحسین موسوی و مهدی کروبی مجدداً به عرصهی رأیگیری بازگشتند. روحانی با شعار تحول در سیاست خارجی و باز کردن گره پروندهی هستهای و حل و فصل آن توانست اقبال عمومی کسب کرده و رأی لازم را در انتخابات بدست آورد. اندکی پس از استقرار دولت وی، مذاکرات بر سر پروندهی هستهای ایران آغاز شد. پس از قریب دو سال مذاکرات، در نهایت ایران و گروه ۱+۵ -متشکل از آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان، چین و روسیه- در اواخر اردیبهشت سال 94 به توافقِ موسوم به «برجام» دست یافتند. در نتیجهی این توافق، ایران در عوض پذیرفتن طیف گستردهای از محدودیتها بر صنعت هستهای خود، از شمول قطعنامههای سازمان ملل و نیز تحریمهای بینالمللی خارج شد. البته دیری نپایید که با روی کار آمدن دولتِ «دونالد ترامپ» در آمریکا، رشتهی همهی توافقات پنبه شد. دولت آمریکا در اردیبهشت سال 97 رسماً از توافق هستهای خارج شد. برجام (با طرفیتِ ایران و گروه 5+1) کمتر از سه سال دوام آورد. دولت ترامپ ابتدا از طریق شرکای اروپاییاش این پیام را به ایران منتقل کرد که باید بر سر «مسائل منطقهای» و «قدرت موشکی» ــاصطلاحاً برجامهای دو و سه- نیز مذاکره صورت بگیرد. ج.ا اما از پذیرش مذاکره بر سر این مسائل سر باز زد. پس از خروج دولت آمریکا از برجام، مجدداً تحریمهای آن دولت بازگشت. اما اینبار درجهی شدّت و حدّت تحریمها بسیار بیش از دوران باراک اُباما بود. ترامپ سیاست «فشار حداکثری» را بعنوان راهبرد خویش انتخاب کرده و به صفر رساندن صادرات نفت ایران و کاهش شدید صادرات غیرنفتی ایران و اختلال گسترده در واردات این کشور را هدف دولت خود قرار داد.
در نتیجهی اتخاذ سیاست فشار حداکثری توسط دولت آمریکا که در واقع سیاستی جنگی و بهغایت وحشیانه است، تنشها بین ایران و آمریکا و متحدان آن بالا گرفته است: حمله به کشتیهای نفتکش در خلیج فارس و به گروگان گرفته شدن نفتکش ایران توسط انگلیس به بهانهی نقضِ تحریمهای بینالمللی و پاسخ متقابل ایران، انهدام پهپاد آمریکایی توسط پدافند سپاه پاسداران و در نهایت ترور «قاسم سلیمانی» فرماندهی سپاه قدس توسط آمریکا بعنوان نقطهی اوجِ تنشها؛ ایران نیز در پاسخ پایگاه «عینالاسد» آمریکا در عراق را موشکباران کرد. تنشها اما همچنان ادامه دارد و سیاست فشار حداکثری آمریکا در حال پیگیری است. ج.ا نیز در عوض راهبردی تحت عنوان «مقاومت فعّال» را در پیش گرفته است و از سال 98 به این سو، سیاست پایبندی نعل به نعل به برجام را رها کرده و دیگر به پارهای از محدویتهای تعیینشده در توافق هستهای، پایبند نیست. همچنین ج.ا و متحدانش اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه خاورمیانه را سیاست خود اعلام کردهاند.
دورهی ریاست جمهوری حسن روحانی تا کنون دو شورش گستردهی مردمی در اعتراض به وضعیت معیشتی را بههمراه داشته است. یکی در دیماه 96 و دیگری در آبانماه 98. اعتراضات دی ۹۶ پیش از خروج رسمی آمریکا از برجام رخ داد، اما از چندماه قبل آن نشانههای خروج از برجام و سیاست به صفر رساندن صادرات نفت ایران آشکار گشته بود. تکانهی اعتراضات آبان ۹۸ نیز گران شدن قیمت بنزین بود. آمریکا از وقوع دو شورش در فاصلهی کمتر از دو سال واقعاً کیفور است و آن را نشانهی موفقیتآمیز بودن راهبرد فشار حداکثری میداند. ج.ا به زعم رهبران خویش در سختترین شرایط سیاسی، اقتصادی و امنیتی از زمان وقوعِ انقلاب 57 بهسر میبرد. در کنار اینها جنگ سوریه، جنگ یمن، صحنهی متشنج سیاسی عراق و لبنان را نیز باید از مؤلفههای مؤثر بر سیاست در ایران دانست. محور مقاومت ادعایی ج.ا در این کشورها نیرو دارد و صاحب نفوذ در بیشتر عرصههاست.
سیاستهای اقتصادی ج.ا در مورد آزادسازی اقتصادی و نیز سیاست خارجی آن در مورد صنعت هستهای و نفوذ منطقهای و نیز صنعت موشکی، صحنهی جدال جناحهای کلان بورژوازیِ داخل بوده است. نزاع جناحهای کلان بورژوازی بر سر ادغام در اصطلاحاً «نظام جهانی» در نهایت به جنبش سبز ختم شد. سیاستهای آزادسازی اقتصادی و نیز تحریمهای آمریکا، زمینهی مادیِ وقوع اعتراضات دی 96 و آبان 98 را فراهم کردند. علاوه بر اینها نیروهای سیاسی اپوزوسیون -چه در داخل و چه در خارج؛ چه چپ و چه راست- نیز دیدگاههای خاصی نسبت به مسائل مطروحه در بالا دارند و سعی دارند تا بر سیاست ج.ا تأثیر بگذارند؛ ج.ا را وادار به تسلیم در برابر آمریکا کرده و یا اینکه شرایطِ سرنگونی ج.ا را فراهم کنند و در نهایت فعالانه در پروژههایی که بنا به تصورشان قرار است به براندازی ج.ا ختم شود، حضور گسترده داشته باشند. مواضع اپوزوسیون داخل و خارج در قبال «مذاکرات هستهای»، «جنبش سبز»، «جنگ سوریه»، «جنگ یمن»، «نفوذ منطقهای ج.ا»، «اعتراضات دی96»، «اعتراضات آبان 98» و غیره، در این نوشته مورد توجه و بررسیِ ما قرار دارد.
ایضاحِ مواضعِ اپوزوسیونْ مستلزم تحلیلِ عناصر مفهومی دستگاه فکری و عملی آنان است. کشف و روشنسازی مقولاتی که اپوزیسیون با آنها فکر میکند و دست به عمل میزند، هدفِ این نوشتار است. در پیشروند ایضاحِ دستگاه فکری و عملی اپوزوسیون، به نقد و بررسی مواضع آنها در مورد موضوعاتی که مطرح کردیم نیز خواهیم پرداخت. مقولاتی که دستگاه نظری و عملی اپوزوسیون را شکل میدهند و بر سر آنها در میان نیروهای سیاسی مختلف و همچنین متفکران جناحهای مختلف، نزاع وجود دارد، عبارتند از: «مسئلهی دولت و جامعهی مدنی» و «مسئلهی امپریالیسم». هر یک از این کلانْمقولات را همچنین میتوان به عناصری ریزتری نیز تجزیه کرد. نقطهی کانونی بحثْ نزاع بر سر «مسئلهی دولت» است. در ابتدا سعی خواهیم کرد تا به این موضوع بپردازیم. سایر مقولات در پی این بحث خواهند آمد. متن کامل را در نسخهی پی دی اف نشریه راه نو بخوانید…
مقاله بسیار جالب و خواندنی بود. با تشکر از رفیق شیری و ترجمه دقیق و حرفه ای ایشان و سپاس…
دوست گرامی من عضوی از نویسندگان و مترجمان مجله هفته نیستم اما از همکاران آن هستم و گاهی مطالبی را…
مجله هفته حتی به اردوغان عضو ناتو هم نه نمی گوید! حتی به امارات هم نه نمی گوید! فقط کافی…
سلام، مقاله بسیار خوبی است، پیشرفت ها و دستاوردهای شوروی را بیان کرده است. اما مانند بیشتر مقاله هایی از…
مقاله بسیار خواندنی و جالبی بود. ای کاش بسیاری از افراد ناآگاه که از خدمات انقلاب اکتبر و اتحاد شوروی…