منبع: المصدر
تارنگاشت عدالت
با ۱۸ کشته دیگر، تعداد مزدوران سوری کشته شده در قرهباغ افزایش یافت
بیروت، لبنان- با گزارش چندین کشته دیگر در صفوف مزدوران سوری، تعداد مزدوران سوری کشته شده در جنگ برای آذربايجان در قرهباغ طی چند روز گذشته افزایش یافته است.
بنا به گزارش «دیدهبان سوری برای حقوق بشر»، حداقل ۱۸ مزدور سوری مورد حمایت ترکیه در قرهباغ کشته شدند، و کل تلفات آنها به ۱۸۸ نفر رسید.
در گزارش «دیدهبان سوری برای حقوق بشر» آمده است: « فعالین دیدهبان سوری مرگ ۱۸ مزدور سوری مورد حمایت ترکیه را در نبردهای جاری در ناگورنو-قرهباغ بین ارمنستان و آذربایجان، به طور مستند ثبت نمودند
فعالین دیدهبان سوری مرگ ۱۸ مزدور سوری مورد حمایت ترکیه را در نبردهای جاری در ناگورنو-قرهباغ بین ارمنستان و آذربایجان، به طور مستند ثبت نمودند. تلفات شامل یک فرمانده نطامی «لشگر الحمزه» مورد حمایت ترکیه میشود.»
آنها در ادامه افزودند: «به گفته منابع دیدهبان سوری برای حقوق بشر، فرمانده کشته شده عمدتاً مسؤوليت هدایت و رهبری گروههای «لشگر الحمزه» را در جنگ ناگورنو- قرهباغ به عهده داشت.»
در پی این تلفات، مزدوران سوری توانستند اجساد ۱۲۳ مزدوری را که در قرهباغ کشته شده بودند، بازگردانند. از وضعیت ۶۵ مزدور کشته شده دیگر اطلاعی در دست نیست.
از ۲۷ سپتامبر، منطقه قرهباغ شاهد درگیریهای سنگین بین نیروهای آذربایجانی و ارمنی بوده، و جامعه بینالمللی دو کشور را به پایبندی به آتشبس تشویق نموده است
——————————————–
توضیح عدالت: «المصدر نیور» در سال ۲۰۱۴ به وسيلۀ لیث ابوفاضل تأسیس شد. رسانههای گوناگون مانند بیبیسی، نیویورک تایمز، ایندیپندنت، بلومبرگ، نشنال اینترسپت، اورشلیم پست، اسپوتنیک، آنرا «هوادار اسد»، «سمپات رژیم سوریه» و «حامی رژیم سوریه» معرفی میکنند.
ناظر محترم من حتی یک بار در دیدگاهم از واژه مارکس یا بقولی شما ««مار» کیست و چیست؟ آیا «المصدر» مار است» نه نگاشته ام. در این گفتگو در پله انقلاب دمکراتیک نوین یعنی نظامی سرمایداری که سلطه امپریالیسم و سرمایداران وابسته به آن را با انقلابی دهقانی تحت رهبری حزبی که خود را حزبی کارگری مینامد،از بین میبرد سخن گفتهام (نظر استالین در باره چین در کمینترن«چین راه نوینی میرود» یا «لنین دروازه را نشان داد مائوتسه تونگ از آن عبور کرد») که چرا مائو میبایستی بگذارد صدها گل در کنار یکدیگر بشکفند که گل سرمایه هم درمیانش بوده است.
نظر من در مورد آذربایجان و قره باغ هم بسیار روشن است و همان نظر حکومت سرمایداری ایران تحت سخنان خجالتی سدعلی خامنه ای، شخصی که دستور قتل عام ۲۸ آبان را به سه قوه داد بتاریخ امروز در رسانههای رسمی ایران، که با گفتهها و کرده های رفیق استالین، چه زمانیکه مسول کمیته قفقاز بود و چه زمانیکه در راس حزب بلشویک شوروی قرار داشت، همخوانی دارد. اگر برایتان ناروشن است پرسش نمایید، من با کمال میل در اختیار شما هستم.
هیچکدام ما خالی از اشتباه نیستیم و وظیفه هر انقلابی «تو برای وصل کردن آمدهای /مولانا» میباشد. لطف بفرمایید و برخوردهای فردی را کنار بگذارید. آقای شیری مقلات بسیار مفیدی را برگردان کرده از کاتا سانف ها در اختیار جوانانی قرار داد که راه آنان را روشنتر کرد و من از این بابت سپاسی بزرگ بر ایشان دارم. ایشان بعنوان استادی بزرگ در دفاع از رفیق و مبارز بزرگ آذربایجان «صمد بهرنگی» به این حقیر در درگیری با تجدیدنظرکنندگانی که ناچاراً پس از فروپاشی سرمایداری خروشچفی به ترتسکیسم گرویده بودند کمک شایانی نمود.
ایشان مقالات زیادی در باره بانکها، طلا، گروههای فاسد بالای سرمایداری که اکنون جهان را میچرخانند و سالانه در داووس ها جمع میگردند نوشت (بیلدربرگ…) و روشنگری های باارزشی برای جوانان در مجله هفته نموده اند. من اختلاف نظراتمان را در مورد سلطان عثمانی نوین را مساله ای میدانم که باید بیشتر در موردش پژوهش کنیم. اینکار را رفیق استالین برایمان کرده است. من امیدوارم که بتوانم دادهها و کرده های وی را در مورد جمهوری های آذربایجان و ارمنستان در اختیارتان قرار دهم. رفقای توفانی یک شماره با پنج مقاله باین مساله اختصاص داده بودند که مرحله کنونی ارمنستان و تعهدات فرانسه و آمریکا نسبت به آن و در نتیجه دخالت فاشیست های اسراییلی… در آن درج نگردیده بود و هنوز کسری داشت. که رفیق شیری مقاله جدیدی در این باره برگردان نمود و در رابطه با خسارت به مبارزات ضد امپریالیستی ایران موقعیت ارمنستان و همکاریهای وی با غرب و صیهونیست ها را برملا میکرد.
یکبار دیگر روشن بنویسم که من اروغان را در مجموع عنصری مانند صدام میدانم که بدست سازمان سیا پا گرفت و اکنون هم مانند پایانی صدام در دودوزه بازی کردن با ایران، روسیه و حتی کمی هم با اروپا و آمریکا (غرب) سعی در رسیدن به اهداف «اربسلان ترکش» دارد که از نظر هر انقلابی مردود است. داعش در دامان اردوغان اما بدست و با توان مالی دزدی های استعماری آمریکا داعش گردیده است و هربار کمی از وی را به منطقه ای جهت ایجاد آشوب تزریق میکنند، تا چند صباحی افول امپریالیسم آمریکا را بعقب بیاندازند که دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد.
لایکلایک
جناب «کار» از اظهارنظر طولانی شما معلوم نیست منظور شما از «مار» کیست و چیست؟ آیا «المصدر» مار است یا اشاعه دهندگان آن خبر، یا ناظر؟ و آیا موضع آقای شیری در دفاع شرمگنانه از جمهوری آذربایجان و همسویی آن با اعلامیه کمیته مرکزی «فرقه دمکرات آذربایجان» و «حزب دمکراتیک آزرایجان جنوبی» و پان-ترکیستهای «چپ» و غیرسلطنتی را که در نظرات وی در زیر تقریباً همه مطالب مربوط به قرهباغ در «مجله هفته» قابل رویت است میبیند یا نه؟
لایکلایک
شاید «بگذار صد گل بشکفد»(مائو) زمانی درست بوده باشد ولی اگر در میان آن ماری زهر آگین مخفی کرده باشند و با اطلاع از آن ندای صد گل بشکفد بدهد همانند «شریک دزد و دشمنِ!! قافله» میباشد.
مائوتسه تونگ انقلابی بزرگی بود که با نوع انقلاب نوین دمکراتیک که وی مصرانه فقط برای چین درست می دانست، یعنی نظام سرمایداری را تحت پرچم و نام کارگری را بجای نظام نیمه مستعمره و نیمه فئودالی چین به پیروزی نشانید و توانست ۸۰۰ میلیون چینی را از فقر و بندگی ژاپنی ها و استعمار فرتوت و کهن+ آمریکا ازاد سازد.
بدین خاطر وی مجبور بود که از شعار «بگذار صد گل بشکفد» استفاده کند تا کارگران را به تحمل سرمایدارانی نماید که برای سرمایه ها و تملک خود در حد و نصاب پیشا انقلاب ۲۵٪ بخاطر سرمایدار بودنشان بهره دریافت کنند!
ناظر محترم دوران فئودالیسم و برده داری دیگر در جهان سپری شده و در ایران عزیزمان هم سرمایداری بسیار پیشرفته با تولیدی صنعتی کلان در جریان است که برای هر تازه کاری در تولید مانند روز روشن است و نه مانند ترکیه و یا مصر و یا زمان شاه صنایعی وابسته باشد که با قهر کردن امپریالیستها مانند زمان جلوس خمینی «حتی لوله هنگ نتوانند درست کنند»! ولی اکنون با قهر کردن امپریالیست ها صنایع ما با وجود کارگزاران سرمایه بین المللی بر مسند قدرت، هنوز روی پای خود ایستاده است. کورشود هرکس(نولیبرال ها و اجرای دستورات بانک جهانی) را نبیند.
اما در مورد پان ترکیسم. و احساسات ملی گرایانه در ایران که ۲۰۰ زبان مختلف ودر نتیجه ۲۰۰ فرهنگ متفاوت دارد که در طول تاریخ بیکدیگر جوش خورده اند و هرکدام دلیلی تاریخی برای افتخار دارند.
دیری نخواهد پایید که نقش ترکیه و این لجن بنام «سلطان عثمانی نو» برای همگان رو گردد.
مناسبات جمهوری سرمایداری ایران و سیاست آن با ترکیه و یا ارمنستان بکنار، ولی. مردم ایران از زمان های زیادی بدست ترک تازان با خاک یکسان گردیده و واژه ترکتازی کشتار و جنایاتی شبیه فاشیسم هیتلری را در اذهان ایرانیها زنده میکند، با وجودیکه بغیر از یک سلسله زندیان حکومت های ایرانی اکثرا آذربایجانی تبار(ترک) بودهاند حتی احمق ترین و بنده ترین آنان یعنی قاجاریه!
پان فارس ها هم مشتی بچه منحرف سلطنت طلب خارج نشینی هستند که از طرف جانیان آمریکایی مانند بولتون ها و ترامپ ها دایما بصورت سگی هار به سروصدا وامیدارند تا شاید برای رسانههای «من و تو» و صدای اسراییل و آمریکا شنوندگانی تجهیز نمایند. من اگر از ایرانی پرستهای خوب و مثبت بخواهم سخن بگویم اتفاقا از آذری هایی همچون ستارخان و باقرخان و استادشان حیدرخان عموغلو پایه گذار حزی کمونیست ایران و عضو هر شمشماه یکبار اینترناسیونال سوم نام خواهم برد.
بنابراین برای پان ترکیست ها و پان کرد و پان عربها نباید اینطور وقت بیهوده بباد داد در عین حالی که نباید گذاشت گلی سمی در میان گلها بشکفد و افرادی را مسموم نماید.
لایکلایک
جناب شیری، این شما هستید که وقت و فضای «مجله هفته» را تلف و آلوده میکنید. اظهار نظر در رسانهای که سیاست آن «بگذار صد گل بشکفت» است، باید در جهت زیباتر کردن گلها باشد، نه پرَ پرَ کردن آنها. به نظر میرسد مشکل اصلی شما از گرایشات پان-ترکیستی سرچمشه میگیرد
لایکلایک
جناب ناظر، اتهام زدن شما ممکن است ناشی خیلی مشکلات شخصی تان باشد. مثلا، نا آگاهی به ریشه مسئله، ناتوانی از دیدن واقعیات، ترس از حقیقت و الی آخر…
همین مجله هفته و چندین و چند سایت دیگر شاهد است که بنده بیش از هزار و صد مقاله و چند کتاب ترجمه و تألیف کرده ام.
لطف کنید در یکی از اینها یک جمله پیدا کنید که نشان دهنده گرایش پان ترکیستی من باشد.
اگر پیدا نکردی، با تو چه باید بکنیم؟ خودت بگو!
لایکلایک
جناب شیری، در جایی که ضدانقلاب از تلفات ضدانقلاب گزارش میدهد، باید بغض و کین را نهاد و فکر کرد. اگر دیدهبان حقوق بشر سوریه از تلفات حزب الله یا سپاه گزارش بدهد منطقاً باید با احتیاط و تردید برخورد کرد، ولی زمانی که از تلفات نیروهای خودشان در جبهه قرهباغ خبر میدهند عقل حکم به برخوردی متفاوت از برخورد شما
میکند. اتفاقاً، برای دست اندکاران روزنامهنگاری مردمی و ضدامپریالیستی کار سردبیر «المصدر» رد استناد به گزارش دیدهبان سوریه منطقی و بایسته است
لایکلایک
من یکی کاری به مترقی بودن این یا آن ندارم، فقط این را میدانم که با چشم خودم در «مجله هفته» همه مطالب «عدالت» را در بارۀ تحولات اخیر بلاروس خوانده ام که تازترین آن به نام «لاشخورها» از آوانته نشریه حزب کمونیست پرتغال است. به نظر میرسد اظهار نظرهای آقای شیری نه برای روشن شدن حقیقت و ارائه فاکتها، بلکه بخشی از سیاست شانتاژ وی علیه بازانتشار برخی از مطالب «عدالت» در چهارچوب سیاست کلی «مجله هفته» است. وگرنه، ایشان باید آنچنان که شایسته یک هواداران اصیل استالین است قلم به دست بگیرند و با ارائه فاکت از موضع خود دفاع نمایند.
لایکلایک
جناب تاظر فاکت بالاتر از این که تارنگاشت عدالت به دیدهبان حقوق بشر سوریع استناد کرده، ای یک.
دوم، چرا جریان عدالت شب و روز دنبال اخبلر جعلی میگردد؟
سوم، اگر ترجمه مقاله فلان حزب معیار است، پس چرا لکاشنکو را محکوم میکرد؟
چرا جین را بعنوان یک کشور تولیدکننده سنگپا قلمداد میکند؟
چرا جنگی را که حاکمیت برآمده از اتقلاب رنگی شروع کرد و طرف مقابل فقط بدفاع دست زد، با نشر اخبار جعلی وارونه نشان میدهد؟
چرا در مقابل بیرون راندن بیش از یک میلیون نفر و اشغال ۲۰ درصد خاک یک کشور خود را به کری و کوری میزند؟
کار تارنگاشت عدالت ربطی به مجله هفته ندارد. شانتاژ نکن جناب ناظر!
تارنگاشت عدالت مدتهاست از گردونه ترقیخواهی خارج شده است. برخی ترجمهها و مطالب عدالت محصول بقایای افکار گذشته آن است.
لایکلایک
جناب ناظر منظق شما اولا، بشدت لنگ است.
ثانیا، این خبر کجا تاًئید شده،
ثالثا، چرا بر سر یک خبر جعلی وقت من و خودت را تلف میکنی؟
کار تارنگاست عدالت از کار گذشته.
لطفا، نه مرا شانتاژ بکنید، نه عدالت را تطهیر.
لایکلایک
این خبر بی تردید جعلی نشان می دهد تلاشهای آمریکا برای لوث کردن واقعیت، ابدی کردن اشغال اراضی و تقویت جای پای ناتو و امپریالیسم در قفقاز شدت گرفته است.
جالب توجه این است که المصدر به جز دیدهبان حقوق بشر سوریه، وابسته مستقیم آمریکا و انگلیس، حامی داعش و کلاه سفیدهای مستقر در لندن، هیچ منبع معتبری برای خبر معرفی نکرده است.
با این وصف، موضع ضد چینی تارنگاشت عدالت و دفاع ان از انقلاب رنگی در بلاروس و حالا از اتش جنگی که آمریکا در قفقاز برافروخت، نشان میدهد این جریان از گردونه ترقیخواهی به کلی به بیرون پرت شده است.
لایکلایک