فارنهایت ۴۵۱
اگر در دنیایی زندگی میکنید که مملو از مردمانیست که کتاب نمیخوانند، شناخت ندارند و نمیآموزند… نیازی به سوزاندن کتابها نیست
آبل پرییتو (وزیر فرهنگ کوبا)
منبع: گرانما مورخ ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۰
@CubaSolidarity
بیستودوم اوت مصادف بود با صدمین سالگرد تولد نویسندهی بزرگ آمریکایی، رِی برادبری در شهر واکیگن در ایالت ایلینوی. اما، کتاب او هنوز طراوت و تازگی خود را حفظ کرده است. او آینده را با نگاه انتقادی تیز و ویرانگر خود میبیند و الگوی جامعه آن روز و امروز امریکایی را متصور میشود.
در سال ۱۹۵۳ او رُمان افشاگرانهی فارنهایت ۴۵۱ را منتشر کرد، کتابی که مککارتیسم و دستگاه سرکوبگر نظام را به تصویر کشید و با محکوم کردن سلطهی بلاهت و سانسور اطلاعات، حافظه، میراث انسانی فرهنگ غربی، همهی چیزهایی که فاشیسم آن را دگراندیشی میخواند را، به چالش کشید.
عنوان رُمان برادبِری تلویحاً اشارهایست به درجه حرارت لازم برای سوزاندن کاغذ. حرارت ۴۵۱ درجه در ایالات متحده آمریکا، ممنوعیت کتابهاست. بهزعم مقامات رسمی، آنها مضرند، اشیایی زیانآور؛ آنها به مردم افکار مغشوش تلقیح میکنند؛ آنها مانع دسترسی مردم به شادی و نشاط میشوند؛ آنها با وجود «یقین» به زندگی رخوتآور روزمره، خواستار هرجومرج و ناآرامی هستند.
هرکس که کتابخانهی شخصی یا چند جلد کتاب را مخفی کند قانونشکنی کرده و باید محکوم شود. پس از اعلام رسمی، «آتشنشانان» اعزامشده با جریان پرفشار نه آب بلکه آتش، هر کتابی بیابند در مقابل چشمان وحشتزدهی صاحبانشان به خاکستر تبدیل میکنند.
بیست سال پیش از انتشار فارنهایت ۴۵۱، در سال ۱۹۳۳، رهبر دانشجویان نازی هربرت گوتیاهر همراه با گوبلز به رهبری «اقدام علیه روحیهی ضدآلمانی» پرداختند. بیشتر از بیستهزار جلد کتاب در اوپرن پلاتز برلین سوزانده شدند. گوتیاهر فریاد زد: «من هر آنچه نشانی از روحیهی غیرآلمانی داشته باشد به آتش میکشم». مراسم و سخنرانیهای مشابهی در سراسر کشور به اجرا گذاشته شد.
بیست سال پس از انتشار رمان برادبِری، در سال ۱۹۷۳ مشهورترین کتابسوزی در شیلی پینوشه، در تورس دِ سان بورخای سانتیاگو اتفاق افتاد. کانال ۱۳ تلویزیون این مراسم هولناک را پوشش داد. چندین تحلیل ماجرا را شرح دادند، هر کتابی به هر شکلی واژهی «سرخ» را بهکار برد محکوم به سوختن است. حتی کتابهایی که از جریان هنری کوبیسم صحبت میکرد دستهدسته به آتش کشیده شدند، چون بازپرسها آنها را مربوط به کوبا میدانستند.
مونتاگ، شخصیت اصلی در رمان فارنهایت ۴۵۱، یک «آتشنشان» است که با همراهانش به خانهای میرود تا حکم را اجرا کنند. آنها کتابها و اطراف را به بنزین آغشته میکنند و به صاحب خانه (پیرزنی در حال زاری) فرمان میدهند به خیابان برود تا از گزند آتش در امان باشد. اما پیرزن در کمال تعجب با کشیدن کبریت آتش را شعلهور میسازد و خود در میان آتش میسوزد.
این اقدام به خودکشی، مونتاگ را تکان میدهد و او را با این سؤال مواجه میکند که معنای حرفه و کل زندگیاش چیست. او از خود میپرسد، کتابها چه ارزش توضیحپذیری دارند که میتواند فرد را به جایی بکشاند که با آنها فنا شود. و او به این درک میرسد که کتابها چیزی فراتر از مشتی کاغذ و ردیفهایی از حروف هستند. کمکم او کتابها را همنهاد با حافظهی فردی و اجتماعی، بهمثابهی گنجینه و مخزن افکار و معنویت میبیند، در چشماندازی تهی، برهوتی با جماعتی که صدا دارند ولی چیزی برای گفتن به یکدیگر ندارند و تلویزیون، این همیشهحاضر در همهجا، برای تحمیق بینندگانش طراحی شده است. یک استاد ادبیات که تقریباً یک قرن پیش شغلش را از دست داد به مونتاگ میگوید، «تلویزیون، بار ها و پارها، بیوقفه به شما میگوید به چه چیز فکر کنید». وی میافزاید «کل فرهنگ ازهمگسیخته، تمدن در حال فروپاشی است.»
در مقدمهی تجدید چاپ رمان در سال ۱۹۹۳ برادبری چند سرنخ برای کشف پیامش به دست میدهد: «اگر در دنیایی زندگی میکنید که مملو از مردمانیست که کتاب نمیخوانند، شناخت ندارند و نمیآموزند… نیازی به سوزاندن کتابها نیست». این بیان، پیام هراسناک و بجایی دارد. صنعت فرهنگی جریان حاکم به این مهم دست یافته است که کتابخوانهای کمتر و کمتری وجود دارند و مردمِ کمتر و کمتری علاقهمند به فراتر رفتن از عرصههای سطحی و بیارزش، به درک واقعیات، روندها، عمق زندگی میباشند. این تخریب درک و بینش، که بهسرعت رشد کرده است، از نگاه برادبِری در سال ۱۹۵۳ پوشیده نبود.
در دنیای فارنهایت ۴۵۱، وقت فراغت باید به بازی، خوشگذرانی و سرگرمیهای کودکانه اختصاص یابد. فرهنگ اصالتش را از دست داده است. کار آموزش تعریفی ندارد، به عملگرایی مطلق کشیده است. مطالعات در رشتههای انسانی از بین رفته است. کتابهای کلاسیک خلاصه و کوتاه شدهاند. واژهی «روشنفکر» به دشنام تبدیل شده است. رأیدهندگان به شکل و شمایل کاندیداها رأی میدهند، صرفنظر از برنامهی وی ـ اگر برنامهای در کار باشد.
در دوران شیوع کرونا، بازخوانی فارنهایت ۴۵۱ تجربهای هیجانانگیز است از تراژدی بیحدوحصر اکثریت مردم و ثروتمند شدن شرمآور نخبگان، و سرریز شدن خشونت پلیس و طغیان علیه نژادپرستی، و نمایش واقعاً مضحک و مسخرهی انتخابات آمریکا، و ادارهی ماهرانه و وقیحانهی افکار و احساسات عمومی.
«کل فرهنگ ازهمگسیخته است، تمدن ما در حال فروپاشی است.»
(ترجمه: م. قربانی)
با سلام و تشکر ازاین مقاله جالب و آموزنده
آیا امکان دارد لینک مطلب به زبان انگلیسی را برایمان در پایان مقاله اضافه کنید
شاد و تندرست باشید
لایکلایک
لینک پرتقالی:
http://pt.granma.cu/cultura/2020-09-11/fahrenheit-451
لینک انگلیسی:
http://en.granma.cu/cultura/2020-09-10/fahrenheit-451
لایکلایک
فیلمی به همین نام چندین سال پیش توسط کارگردان فرانسوی ساخته شده. دیدن آن به همان اندازه خواندن این کتاب جالب و برانگیزاننده است به
لایکلایک