دهه دوم و طوفاني قرن حاضر با ضربهاي سنگين که همان ترور سپهبد قاسم سليماني بود شروع شد. با اين حال ضربه بزرگتري در سراسر دهه پيش رو در انتظار ايالات متحده آمريكا است: گرايش بياندازه رقابت بزرگ نوين در اوراسيا، كه آمريكا را درگير مبارزه و رقابت بر عليه روسيه، چين و ايران (سه شاخه و نقطه تقاطع ائتلاف اوراسيا) ميكند. هر كنش حاد و صاحب استعداد تغييردادن نتيجه نهايي در ژئوپليتيك و جغرافياي اقتصادي دهه پيش رو بايد در ارتباط با اين برخورد استثنايي و طولاني تجزيه و تحليل شود. دولت پنهان و بخشهاي حياتي طبقه حاكم ايالات متحده كاملاً در وحشت به سر ميبرد كه چين پيش از اين بهلحاظ اقتصادي از وضعيت «كشوري كليدي و ضروري» هم گذر كرده است و روسيه نيز از نگاه نظامي همين حالت را دارد. پنتاگون رسماً اين سه شاخه و نقطه تقاطع اوراسيايي را به عنوان «تهديد» تلقي ميكند.
فنون جنگ تركيبي ـ شيطنت دائمي ذاتي براي نمايشدادن شرارت و تهديدكنندگي ديگران با شعار محدودسازي و كنترل «تهديد» چيني، «خصومت و ضديت» روسيه و «حمايت از تروريسم» ايران، بسط و توسعه خواهد يافت. افسانة «بازار آزاد» همچنان در تحميل موانع تحريمي غيرقانوني گسترش خواهد يافت و از طريق توصيفي غيرمستقيم و در لفافه به عنوان «قوانين و مقررات» تجاري جديد تعريف ميشود. با اين حال چنين عملكردي براي منحرفساختن اذهان از شراكت راهبردي چين ـ روسيه كافي نخواهد بود. جهت آشكارساختن معناي اين شراكت بايد درك كنيم كه پكن آن را در قالب گسترش و توجه به سوي يك «عصرنوين» توصيف ميكند. اين امر متضمن يك برنامهريزي درازمدت راهبردي است؛ در كنار تاريخ كليدي 2040 كه صدمين سالگرد تأسيس چنين نوين است. فيالواقع افق طرحهاي چندگانه ابتكار عمل «يك جاده يك كمربند» (راه ابريشم جديد)، دهه 2040 است، زماني كه پكن انتظار دارد تا به طور كامل يك الگوي جديد چند قطبي از شركا/ كشورهاي مستقل در سراسر اوراسيا و فراتر از آن تعبيه كرده باشد كه همگي از طريق يك هزارتوي بههم پيوسته از كمربندها و جادهها به يكديگر اتصال مييابند. طرح روسيه ـ اوراسياي بزرگ ـ تا حدودي پژواك كمربند و جاده (راه ابريشم جديد) است و با آن ادغام خواهد شد. كمربند و جاده، اتحاديه اقتصادي اوراسيا، سازمان همكاري شانگهاي و بانك سرمايهگذاري زيرساختاري آسيا همگي در جهت چشماندازي مشابه همگرايي دارند.
سياست واقعگرايانه
بنابراين «عصر جديد» آنطور كه چينيها تعريف كردهاند و در ابعاد وسيعي بر هماهنگي و همكاري نزديك روسيه و چين در تمام بخشهاي مبتني است. «ساخت چين 2025» در برگيرندة مجموعههايي از پيشرفتهاي غيرمنتظره علمي- فني است. در همين حال، روسيه خود را به عنوان يك منبع فنآورانه بينظير تسليحات و سامانههايي تثبيت كرده است كه چينيها هنوز توانايي هماوردي با آن را ندارند.
در آخرين نشست بريكس(BRICS) در برازيليا، رئيسجمهوري چين شي جين پينگ به ولاديمير پوتين گفت كه «وضعيت كنوني بينالمللي با بيثباتي و عدم قطعيت، چين و روسيه را وا ميدارد تا همكاري و هماهنگي راهبردي نزديكتري برقرار كنند.» پوتين در پاسخ اظهارداشت: «در وضعيت كنوني، هر دو طرف بايد به حفظ ارتباطات راهبردي نزديكتر ادامه دهند.» نتيجه اين است كه پس از پنج قرن سلطه غرب ـ كه از قضا به سقوط و انحطاط جاده ابريشم باستاني منجر شد ـ منطقه مركزي و حياتي چين را با يك انفجار و گام محكم به صحنه بازگرداند و برترياش را اثبات کرد.
مخاطرات جنوب غرب آسيا
ترور هدفمند سپهبد سليماني به خاطر تمام اثرات منفي دراز مدتش تنها يك حركت در صفحه شطرنج جنوب غرب آسياست. آنچه سرانجام در مخاطره قرار ميگيرد يك جايزه كلان اقتصادي جغرافيايي است: يك پل زميني از خليج فارس تا مديترانه شرقي. تابستان گذشته، يك موافقت سهجانبه بين ايران ـ عراق ـ سوريه به عمل آمد كه مقرر ميدارد «هدف از مذاكرات فعال ساخت ظرفيت عملكرد و مسئوليت ايراني ـ عراقي ـ سوري و كريدور حمل و نقل به عنوان بخشي از يك طرح جامعتر جهت احيا نمودن جاده ابريشم است .»هيچ كريدور اتصالي راهبردي تري نميتواند وجود داشته باشد كه قابليت همزمان اتصال متقابل به كريدور حمل و نقل بينالمللي شمال ـ جنوب، اتصال ايران ـ آسياي مركزي ـ چين در تمام مسير تا حوزه اقيانوس آرام و گسترش بندر لاذقيه به سمت مديترانه و اقيانوس اطلس را عرضه كند. در واقع آنچه در افق ديد قرار دارد زير مجموعهاي از كمربند و جاده در جنوب غرب آسياست، ايران يك نقطه تلاقي مهم اين كمربند است، چين در ابعاد وسيعي درگير بازسازي سوريه خواهد شد، و پكن ـ بغداد قراردادهاي متعددي در نظر دارند و يك صندوق بازسازي عراقي چيني دخيل در بازسازي زير ساختتارهاي عراق تأمين ميشود.نگاهي سريع به نقشه، «پشت پرده» مخالفت ايالات متحده براي ترك عراق راعليرغم اعلام مجلس و نخست وزير عراق آشكار ميسازد: جلوگيري از ايجاد و تكوين اين كريدور به هر وسيلهاي كه امكانپذير باشد. به ويژه هنگامي كه شاهد هستيم تمام جادهها و مسيرهايي كه چين در سراسر آسياي مركزي ميسازد نهايتا چين را با ايران مرتبط كند.
هدف نهايي: اتصال و پيوند شانگهاي به شرق مديترانه ـ از راه زميني و در طول و سراسر منطقه حياتي مركزي چين. به همان اندازه كه بندر گوادر در درياي عمان نقطه اتصال اصلي و اساسي كريدور اقتصادي چين ـ پاكستان و بخشي از راهبرد چند عنصري و چند روشي از ديدگاهها و مسيرهاي متعدد چينيها براي «رهايي از مسير عبوري تنگه مالاكا» است، هندوستان نيز با ايران همراهي ميكند تا طرحي مشابه گوادر را از طريق بندر چابهار در درياي عمان پياده کند. از همان اندازه كه پكن ميخواهد درياي عمان را از طريق كريدور مزبور به سين كيانگ متصل كند هندوستان قصد دارد تا از طريق ايران به آسياي مركزي و افغانستان دسترسي يابد.
با اين حال ممكن است سرمايه گذاري، هند در چابهار سرانجام پيدا نكند چون دهلي نو هنوز هم در اين چالش بسر ميبرد كه آيا تنگه مالاكا ـتنگهاي ميان سرماترا و شبه جزيره مالايا كه اقيانوس هند را به درياي چين جنوبي متصل ميسازد ـ از مهمترين گذرگاههاي درياي جهان شناخته ميشود، نزديك به يك چهارم از محمولههاي نفت خام دنيا از اين تنگه عبور ميكند. در واقع اين تنگه پاشنه آشيل چين براي صادرات، واردات انرژي و در كل تجارت آن كشور شمرده ميشود.
نبرد اعصار
كتابي جديد به نام «تأثير عمل كمربند و جاده چين» نوشته جرمي گارليك استاد دانشگاه اقتصادي پراك به اين مطلب اذعان دارد كه درك معناي «كمربند و جاده» بينهايت دشوار است. تلاشي بياندازه جدي براي تئوريزه كردن پيچيدگي بسيار عميق طرح مزبور است ـ به ويژه با در نظر گرفتن رويكرد منعطف تلفيق كننده عقايد مختلف چين در قبال سياستگذاري كه براي غربيها كاملاً آزاردهنده و مزاحم است.تضاد موجود با روايت «تحليلگران» ايالات متحده در به تصوير كشيدن شرارت و تهديد مسير زميني «كمربند جاده» پررنگ و خيره كننده است.
سياستگذاران سلطه به خود زحمت نميدهند تا دريابند كه چرا و چگونه طرح «كمربند و جاده» در حال برپايي يك الگوي نوين جهاني است. نشست ناتو در (دسامبر 2019) و در شهر لندن چند شاخص نمايانگر ارائه داد. ناتو به صورتي غيرقانوني سه اولويت ايالات متحده را پذيرفت به سياست تهاجميتر نسبت به روسيه، مهار چين (منجمله نظارت و مراقبت نظامي)، و نظامي كردن فضا ـ چرخشي از دكترين كنترل كامل بر تمام ابعاد فضاي نبرد لذا ناتو به داخل راهبرد «هندوپاستيك» كشيده خواهد شد ـ كه به معناي مهار چين است و از آنجا كه ناتو بازوي تسليح شده اتحاديه اروپاست اين مضمون رساند ولي ميشود كه ايالات متحده بر چگونگي انجام تجارت اروپا با چين ـ درهر سطحي ـ مداخله ميكند. مسكو، پكن و تهران كاملاً از مخاطرات آگاهند. دپيلماتها و تحليلگران روي اين روند سهگانه و سهوجهي كار ميكنند تا يك تلاش هماهنگ بهم پيوسته براي حمايت و حفاظت از يكديگر در مقابل تمام شكلهاي جنگ تركيبي ـ منجمله تحريمها ـ كه بر ضد هر كدام اجرا گردد، به عمل آورند.
از ديد ايالات متحده، اين واقعه در واقع نبردي براي بقاست ـ ليه تمامي فرآيند ادغام و يكپارچگي اوراسيا، جاده ابريشم جديد، شراكت راهبردي روسيه ـ چين، تلسيحات مافوق صوت روسي تركيب شده با ديپلماسي انعطافپذير، انزجار عميق و طغيان برضد سياستهاي ايالات متحده در سراسر جنوب (جهان سوم، كشورهاي در حال توسعه و كمتر توسعه يافته)، سقوط تقريباً (اجتنابناپذير دلار ايالات متحده، آنچه قطعي است، اين امپراتوري (آمريكا) در سكوت و آرامش به محاق نميرود. همه بايد براي نبرد اعصار آماده باشيم.
اطلاعات