استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با استناد به گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس در مورد جمعیت فقیر در ایران تصریح کرد: ۵۹درصد فقرای ایران شاغل و ۳۰درصد فقرای ایران بازنشسته هستند؛ یعنی ۸۹درصد فقرای ایران کار طاقت فرسا میکنند اما با درآمد حاصل از کار، قادر به جبران تأمین حداقل نیازها نیستند. علت این است که مصرفها در ایران صنعتی شده و فقرا نمیتوانند با پول خود، مصرفهای صنعتی ِوارداتی را تأمین کنند.
به گزارش ایسنا، فرشاد مومنی در نشست انجمن علمی – دانشجویی مدیریت صنعتی دانشگاه علامه طباطبایی با موضوع «صنعت زدایی در یک دهه اخیر کشور» که به صورت لایو در اینستاگرام انجمن علمی-دانشجویی مدیریت صنعتی برگزار شد، ضمن انتقاد از در نظر گرفتن نظام صنعتی به عنوان «یک فعالیت انتزاعی»، صنعتی شدن را فرایندی معرفی کرد که با همه ابعاد حیات فردی – اجتماعی بشر درگیر است و بر آنها تأِثیر گذاشته و تأثیر میپذیرد.
وی با مطرح کردن «بنیه تولیدی» و «نظام توزیعی» به عنوان کانون اصلی توضیح دهنده فلاکت یا ارتقاء و توسعه نظام ملی افزود: از سال۱۳۶۸به این طرف ما با سهل انگاریها و غفلتهای بزرگی رو به رو بودهایم. از نقطه عطف سال ۱۳۸۴تا امروز خطاها و سهلانگاریها آثار عملی خود را به نمایش گذاشته است. هیچ عنصری جز تسری این غفلتها قدرت توضیح دهندگی این را ندارد که چرا نظام تصمیم گیری ما قادر به حل و فصل مسائل خود نیست. اگر این مسئله را خوب بفهمیم، میتوانیم برای مشکلات مان راهکارهایی پیدا کنیم.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران با اعلام این که از ۱۳۸۴تا امروز با پدیده صنعت زدایی رو به رو بودهایم یعنی نه تنها در صدد جبران غفلتهای تاریخی خود برنیامدهایم بلکه کشور را به سمت قهقرایی فاجعه ساز سوق دادهایم تصریح کرد:حرف من این است که اگر فهمی از توسعه در ایران وجود میداشت، دانشگاهها و نهادهای تصمیمگیری و نظارتی باید وضعیت فوقالعاده اعلام میکردند اما در کمال تأسف، باید بگوییم که تا امروز حتی یک مقاله در این مورد نوشته نشده است. از ۱۳۸۵تا ۱۳۹۵بی سابقهترین صنعت زدایی در ایران رخ داده است و هیچ سخنرانی یا کار علمی در مورد علل این واقعه وجود ندارد.
وی افزود: به همین خاطر است که کشوری مثل آمریکا از براندازی در ایران سخن میگوید چرا که میداند به خاطر صنعتزدایی، شرایطی پیش آمده که میتواند برنامههای براندازانه را پیش ببرد. به همین خاطر است که آمریکا به راحتی از برجام کناره میگیرد با اینکه میداند برایش بیآبرویی به وجود میآید.
مومنی اضافه کرد:ناتوانی در حل مشکلات، ناشی از یک بحران اندیشهای است. ما قادر به اولویتبندی مسائل خود نیستیم. مسکوت ماندن روند صنعت زدایی از نظر من مشکوک است. بر اساس گزارشهای رسمی، از ۱۳۸۵تا ۱۳۹۰ حدود ۶۲۱هزار میلیارد دلار ارز وارد اقتصاد ما شده است یعنی صنعتزدایی ما ناشی از کمبود ارز نیست. به همین خاطر مشکوک است. یعنی وقتی نفت را با قیمت بشکهای ۱۴۰دلار میفروختیم، به جای تقویت بنیه تولیدی خود، برنامههایی برای سقوط بنیه تولیدی ریختیم.
وی صنعتزدایی را از چند جهت دیگر مشکوک دانست و اظهار داشت: ما کسانی را در داخل زیر ذربین میگذاریم که در اصل ضرری برای ما ندارند و برعکس به کسانی پر و بال میدهیم که کشور را به طرز فاجعه آمیزی وابسته کردهاند. تمرکز ما روی عطشهای بیپایان مصرفهای وارداتی بوده است. اقتصادي كه در سالهاي اوليه دهه 80 با 20 ميليارد دلار واردات اداره ميشد، در اواخر دهه 80 به 80 ميليارد دلار واردات وابسته شد. تحمیل وابستگیهای ذلتآور به دنیای خارج اقتصاد ما را شکننده کرده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران در ادامه سخنانش رویکرد اقتصادی دولتهای ایران را با ایدئولوژی عقیدتی آنها مقایسه کرد و تأکید کرد: تزریق ۲۰۰میلیاردی ارز به اقتصاد در دولتی تصویب شده که به ظاهر ضدامپریالیست ترین و ضد صهیونیستترین دولت ایران بوده است. مسئولان آن دولت آنقدر ایران را بدون مسئله دیده بودند که ماجرای هولوکاست هفتاد سال قبل را پیش کشیده و میگفتند که حتی اگر طرفین دعوا کوتاه بیایند، ما کوتاه نمیآییم.
به این علت در مورد صنعت زدایی تعبیر مشکوک را به کار میبندم. کسی که بخواهد واقعا شمشیر را از رو برای امپریالیسم و صهیونیسم بکشد، باید وابستگی خود را به دنیای خارج کم کند. اما دولت وقت برنامهای را به کار برد که برای تحقق رشد ۸درصدی، میزان عمق بخشی به وابستگی ذلتهای ایران به اندازه حرکت از 5/16 میلیارد دلار به ۲۰۰میلیارد دلار در سال بود.
وی در ادامه با استناد به آمار و ارقام رسمی مدعی شد که روند توسعهنیافتگی فوق در دوران دولت تدبیر و امید با همان شیب دولت محمود احمدی نژاد ادامه پیدا کرده است. اسناد بانک مرکزی گویای آن است که روند صنعت زدایی در سال های ۹۳تا ۹۶هم ادامه داشته است. سهم صنعت از جی.دی.پی در سال ۹۳ از 9/14 درصد به ۱۳درصد در سال ۹۶رسیده است. این در حالی است که در سالهای اخیر با ارزانتر شدن قیمت نفت، فساد بیشتر، برقرار شدن تحریمهای بیسابقه و چیزی به نام همگیری کرونا ویروس مواجه شدهایم.
این اقتصاددان در ادامه در مورد از بین رفتن انگیزههای سرمایهگذاری صنعتی سخن به میان آورد و با استناد به اسناد بانک مرکزی گفت: رشد سرمایه گذاری بخش خصوصی از 2/8 درصد در سال ۹۳ به 5/6درصد در سال ۹۶رسیده است. این دادهها در سالهای اخیر بسیار تکاندهندهتر شده است تا آنجا که حتی سرمایهگذاری بخش دولتی روی ماشینآلات هم سقوط کرده است. گزارشهای بانک مرکزی میگوید که بر اساس قانونهای برنامه توسعه، رشد سرمایه گذاری بر ماشینآلات باید ۲۰درصد باشد در حالی که 9/1درصد است.
وی تصریح کرد: راهکار سه قوا در ایران برای مبارزه با فقر هم سفلهپرورانه است. ریشههای این نوع برخورد به اواسط دهه ۱۹۶۰مربوط میشود. کارشناسان در همان زمان استدلال کردند که باید به جای شیوه سفله پرورانه، شیوههای مبتنی بر عزت نفس فقرا را پیاده کنیم که متأُسفانه هنوز در ایران امروز جا نیفتاده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران به امتداد روند مشکوک صنعت زدایی در دولت تدبیر و امید اشاره کرد و مدعی شد که برجام در اصل به این هدف بوده که در دوران پسا برجام به رشد توسعه صنعتی برسیم اما در بعضی موارد دولت آقای روحانی رکورد واردات دوره احمدی نژاد را شکسته است. صنعت این روزها خود به مهملی برای رانت بدل شده است. سهم صنایع معدنی از کل ارزش افزوده بخش صنعتی از حدود ۳۰درصد در سال ۱۳۷۰به ۷۰درصد در سال ۹۵رسیده است.
وی در پایان این نشست به فصل آخر آخرین کتابش با عنوان مدارای نجیبانه مردم ایران نسبت به فقر اشاره کرد و ضمن اعلام خطر در مورد فقر گفت: مردم ایران صرفهجوییهای خود را در سه حوزه موارد پروتئینی، مواد لبنی و نشاستهای رساندهاند. در اقتصاد سیاسی معنای این نوع صرفهجویی را رسیدن کارد به استخوان میدانند. نجابت مردم ما زیاد اما تاب تحملشان محدود است.