آمریکایی ها نیت خوب برای صلح افغانستان ندارند ـــ‌ جواد مرادی

بدون مبالغه، زلمی خليلزاد را ميتوان مهمترين دست پرورده امريكا در افغانستان دانست كه در چهل سال اخير، به نماينده گى از منافع امريكا، در زمينه هاى استخباراتى، اقتصادى و سياسى در افغانستان فعال بوده است..

در دهه هشتاد، عمدتاً بعنوان يك مامور اطلاعاتى در بين تنظيم هاى جهادى كار ميكرد. بعد از خروج شوروى ها الىٰ سقوط رژيم طالبان كه تمايل امريكا به افغانستان كمتر شده بود، همكارى اقتصادى را با شركت يونيكال آغاز كرد كه يك ضلع مثلث كمپنى دلتاى سعودى و گروه طالبان در زمينه انتقال گاز تركمنستان بود. بعد از توافقات بُن در نقش وايسراى امريكا در كابل ظاهر شد. چنانچه كاى ايده در كتابش ميگويد: در سال اول حكومت مؤقت، يك گروه سه نفره متشكل از خليلزاد،براهيمى و حامد كرزى، تصميمگيرنده هاى اصلى در افغانستان بودند.

در اين سالها كه بنابر حضور متناوب جمهورى خواه ها و دموكراتها در كاخ سفيد، گاه نقش وى پُر رنگ و زمانى هم كمرنگ شده، همواره نفوذ و تأثير خود را روى قضاياى كشور ما داشته و جمع قابل توجه ى از نخبه گان را از طيف هاى مختلف سياسى با خود دارد كه از برخى بعنوان ميانجى، واسطه و رابط با گروه طالبان استفاده ميكرده و ميكند.

او گاهگاهى بدور از نظر ارگ، با عده ى در دوبى ديدار مى نمايد. بسيارى از بقاياى تنظيم هاى جهادى كه از گذشته شان نادم و از رهبران شان سرخورده اند، و ضمناً تماس با سيا را گناه و همكارى با ارگ را كسر شأن مى پندارند، تماس اطلاعاتى با وى را عيب ندانسته، ظاهراً بمصلحت افغانستان توجيه ميكنند. اما در اصل، همان جاسوسى متعارف است.

در اين سالها كه او ماموريت كار با طالبان و پيشبرد مذاكرات صلح را به عهده داشته، براى حفظ محرميت كار ها و تماس هايش، از مُهره معتمدش كه به نحوى در ساحه دولت نيز از مصئونيت غير رسمى برخوردارند، استفاده نموده.

حالا كه خط كشى هاى سياسى مشخص تر شده و هر جناحى دنبال هدف خود است. مخالفين پروژه صلح خليلزاد، كه علناً با وى نميتوانند، مخالفت نمايند. نميگذارند خليلزاد چهار نعل و بى اعتنا به آنها به پيش تازد. بناً مُهره هاى كليدى او را يكى پى ديگر، و بطور مرموز برچيده و حذف مى نمايند تا تار هاى تنيده او را بهم زنند.

تا حال برخى از اينها ترور شده و به جان بعضى ديگر هم سوء قصد هاى ناكامى صورت گرفته كه فعالان شبكه هاى اجتماعى از همه آگاه اند. كه ابراز تأسف خليلزاد و اظهار تأثر سخنگوى طالبان از اين ترور ها، قابل مكث است. چنانچه خليلزاد قتل مشكوك باقى امين را در توئيتترش، باعث تأخير و انحراف روند صلح گفته و سهيل شاهين آنرا تقبيح كرده.

يكى از وجوهات مشترك اين دسته از ترور ها، آنست كه بعد از انجامش، آب از آب تكان نخورده، بقيه بكار شان ادامه ميدهند و بخت برگشته، در زمره مهره هاى سوخته از بازى شطرنج استخباراتى، محو و زايل ميشود.