
منبع: پیام خلقها
نویسنده: لئوناردو فلورس
جان بولتون در یک کنفرانس مطبوعاتی در بیرون از کاخ سفید در ۳۰ آوریل ۲۰۱۹، در روز کودتای نافرجامی که به وسیله خوان گوآیدو سازماندهی شد.
از بند نخست «ونزوئلای آزاد»، نهمین فصل کتاب جان بولتون به نام «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»، روشن است که ادعاهای او از دروغپردازی، حرف نیمه راست، تبلیغات و گهگاه ذرهای حقیقت پُر است. این یک فصل طولانی ۳۵ صفحهای است که جنگافروز معروف همه کس را، از استیو منوچین وزیر خزانهداری گرفته، تا بوروکراتهای وزارت امور خارجه و مایک پومپئو وزیر امور خارجه، و البته رییسجمهور ترامپ را برای سیاست فاجعهبار دولت ترامپ پیرامون ونزوئلا سرزنش میکند. انتقاد شامل خوان گوآیدو، چهره اپوزیسیون و ایوان دوکه، رییسجمهور کلمبیا نیز میشود. دو معمار اصلی سیاست، مائوریسیو کلاور کارون (که به وسیله بولتون به عنوان سرپرست ارشد شورای امنیت ملی برای نیمکره غربی دستچین شد) و خود بولتون، از انتقاد مستثنا هستند.
به گفتۀ بولتون، نیکولاس مادورو رییسجمهور ونزوئلا فقط به دلیل عدم اراده دولت ترامپ برای حفظ فشار بر او در قدرت است. او ادعا میکند که تحریمها سخت و سریع اعمال نشدند. اما
دولت ترامپ در زمانی که بولتون سر کار بود، توانایی ونزوئلا را برای مبادلۀ طلا سد کرد، داراییهای شرکت دولتی نفت ونزوئلا (PDVSA) (از جمله شرکت نفتی سیتگو واقع در ایالات متحده) را مسدود نمود، بانک مرکزی ونزوئلا را تحریم کرد، و محاصر اقتصادی تحمیل نمود. همه اینها در فاصله نوامبر ۲۰۱۸ و اوت ۲۰۱۹، در زمانی که بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ بود، رخ داد.
چهار تحریم عمده طی ۱۰ ماه که اقتصاد ونزوئلا را فلج کرد، دشوار بتوان نشانگر دولتی دانست که به گفتۀ بولتون «نوسان میکرد و مردد بود.» اجرای این تحریمها به هیچوجه آهسته نبود؛ تحریمها در واکنش به رویدادهای میدانی اعمال شدند و برای وارد آوردن حداکثر آسیب اقتصادی طراحی شدند. تحریم صنعت طلای ونزوئلا زمانی رخ داد که ونزوئلا طلا به ترکیه صادر میکرد. تحریمها علیه شرکت نفت دولتی نفت ونزوئلا در واقع ناقوس مرگ صنعت نفت ونزوئلا بود که مانع تصفیه نفت آن در سیتگو و ارسال مواد رقیقکننده برای پالایش نفت خام سنگین ونزوئلا شد (همچنین قصد این بود که سیتگو و داراییهای آن به خوان گوآیدو واگذار شوند). تحریم بانک مرکزی ونزوئلا و انسداد داراییهای در خارج، به ویژه انسداد آن در نظام مالی بینالمللی جلوی واردات کالاها، از جمله غذا و دارو را به کشور گرفت. محاصره اقتصادی اوت ۲۰۱۹ که فعالیت شرکتهای آمریکایی را در ونزوئلا منع کرد، با تحریمهایی مقایسه شد که «کره شمالی، ایران، سوریه و کوبا با آن روبهرو هستند» و درست پس از شروع گفتوگوهای دولت ونزوئلا و اپوزیسیون در برمودا اعلام شد.
مفیدترین چیزی که در «ونزوئلای آزاد» وحود دارد این گفتۀ بولتون است که در ژانویه ۲۰۱۹، جرمی هانت وزیر امور خارجه وقت انگلیس «از همکاری پیرامون گامهایی که [انگلیس] میتواند بردارد، به عنوان مثال مسدود کردن دخاير طلای ونزوئلا در بانک انگلیس، خوشحال بود.» چند روز بعد، بانک انگلیس، علیرغم این فاکت که قرار است یک مؤسسه مستقل «آزاد از نفوذ سیاسی روزبهروز» باشد، بیش از ۱٫۲ میلیارد دلار طلای ونزوئلا را مسدود کرد.
این افشاگری به وسیله بولتون احتمالاً در شکایت دولت ونزوئلا علیه بانک انگلیس به کار گرفته خواهد شد. شکایت خواهان آزادی طلای ونزوئلا برای انتقال آن به «صندوق توسعه سازمان ملل» جهت خرید غذا و تجهیزات پزشکی برای کشور برای مقابله با همهگیری کووید-۱۹ است. بولتون حتا یک مزیت اضافی را برای این پیگیری وحشیانه تحریمها ذکر میکند: «بانکهای مرکزی و بانکداران خصوصی برای قرار گرفتن در کنار فدرال رزرو دنبال دلیلی نبودند»، بدین معنی که آنها معامله با ونزوئلا را متوقف خواهند کرد یا داراییهای آنرا مسدود خواهند نمود. بولتون اینرا که در میان کارشناسان تحریمها به «رعایت بیش از حد» معروف است به مثابۀ یک مشخصه رژیم تحریمهای خود، و نه اشکال آن برملا می نماید.
وزارت امور خارجه حتا در یک برگه گزارش که اکنون از [سایت آن] حذف شده است، اما همه آنها آنطور که بولتون ظاهراً میخواست یکباره به اجرا گذاشته شده اند، درباره سخت بودن تحریمها رجزخوانی کرد، و هیچ دلیلی وجود ندارد که در پی تحریمها تعییر رژیم در راه نبود.
دولت مادورو توانایی خود را برای انطباق با تحریمها به نماش گذاشت، با بدترینهای کووید-۱۹ مقابله کرد، و علیرغم ویرانی اقتصادی، در سه ماهه آخر سال ۲۰۱۹ رشد اقتصادی نشان داد.
تحریمها علاوه بر بیرحمانه بودن، از نقطه نظر اهداف مورد نظرشان برای مجبور کردن جمعیت به برخاستن علیه دولت، نتایج خلاف انتظار داشتند. براساس یک نظرسنجی، ۸۲ درصد مردم ونزوئلا تحریمها را رد میکنند، و حتا معروفترین نظرسنج اپوزیسیون اذعان نمود که اکثر ونزوئلاییها «قویاً تحریمهای کلی، اقتصادی، نفتی و مالی را که بر جمعیت تأثیر میگذارند، رد میکنند.» او با احتمال ستایش بولتون، حداقل درباره تحریمها صادق است. در حالیکه وزارت امور خارجه مرتباً اصرار میکند که تحریمها فقط بر اعضای دولت ونزوئلا تأثیر میگذارند، بولتون اذعان میکند «آسیب [آنها] به مردم ونزوئلا خواهد بود.»
این فقط تحریمها نبودند که از نقطه نظر کاخ سفید نتایج خلاف انتظار داشتند. تهدیدات نظامی، کودتاهای نافرجام و تحریکات نیز به وحدت پایگاه مادرور کمک کردند. نالیدن بولتون از دلمشغولی ترامپ با تهدیدات نظامی و دعوت او از پنتاگون برای طراحی نقشههای حمله، به این دلیل نیست که بازِ رسوا ناگهان حساسیتهای کبوترانه یافته است، بلکه به دلیل «مخالفت اجتنابناپذیر کنگره» و این باور او بود که تغییر رژیم به سربازان آمریکایی نیاز ندارد.
بولتون بخش بزرگی از فصل را به جزییات رویداهای تلاش کودتایی ۳۰ آوریل گوآیدو اختصاص میدهد، و هنوز باور دارد که آنها در آن روز بسیار نزدیک بود به اهداف خود دست یابند. بولتون و کاخ سفید فکر میکردند آنها ولادیمیر پادرینو لوپز، وزیر دفاع را متقاعد کرده اند، با چهرههای کلیدی مانند رییس دیوان عالی ونزوئلا به کودتا بپیوندد. آنها به کودتا نپیوستند. بالعکس، کودتا در عرض چند ساعت شکست خورد، تنها کاری که گوآیدو توانست انجام دهد این بود که با چند ده سربار یک خروجی بزرگراه را موقتاً اشغال کند و حماقت خود را به نمایش بگذارد. بولتون در رسانهها اصرار نمود که پادرینو لوپز در آخرین لحظه به توطئهگران کودتا خیانت کرد، اما همه چیز بر این گواهی میدهند که همانطور که رییسجمهور ترامپ در ژوئن ۲۰۱۹ پس از گزارش شکست کودتا گفت: بولتون، نه برای نخستین بار «فریب خورد» و علاقه به ونزوئلا را از دست داد.
او مطمئناً فریب فابیانا روزالس، همسر گوآیدو را خورد، که با این ادعا که دولت ونزوئلا «بیشترین ترس را زمانی دارد که جان بولتون توئیتنویسی را آغاز میکند» از نخوت بولتون بهرهبرداری کرد. بولتون درباره توئیتها و شیرینکاریهای خود (شبیه زمانی که در یک کنفرانس مطبوعاتی یادداشتی را نشان داد که بر روی آن نوشته شده بود «۵۰۰۰ سرباز به کلمبیا» به خود میبالد، اما اینها برای تحکیم پایگاه دولت مادورو به کار گرفته شدند. به عنوان مثال، در ژانویه ۲۰۱۹ میلیشیای غیرنظامی ونزوئلا کمتر از دو میلیون عضو داشت، امروز همان میلیشیا بالغ بر چهار میلیون عضو دارد. بولتون با توئیتهای دايم خود درباره ونزوئلا و مقامات ونزوئلایی، و همچنین با تاریخ جنگافزوزی خود، بیشتر از تهدیدات خود ترامپ مردم ونزوئلا را نسبت به قریبالوقوع بودن حمله متقاعد کرد.

رییسجمهور مادورو در اول ماه مه، یک روز پس از کودتای نافرجام گوآیدو برای صدها هزار نفر از هواداران خود سخنرانی میکند.
گستاخی بولتون دیرزمانی آشکار بوده است، اما چیز گیجگننده در باره فصل «ونزوئلای آزاد» تحلیل ضعیف او از وضعیت و جهالت (عامدانه؟) نسبت به فاکتها است. پراختن به دروغها و تحریفات بولتون به هزاران واژه دیگر نیاز دارد، اما در اینجا فقط به سه نمونه اشاره میشود. او مینویسد که رییسجمهور مادورو پس از کودتای ۳۰ آوریل «برای چندین روز تحت شدیدترین افدامات امنیتی قرار داشت… [و] نامریی ماند، و علنی نشد.» اما عکس بالا مادورو را در حال سخنرانی برای دهها، اگر نه صدها، هزار از هواداران خود در اول ماه مه نشان میدهد. او علیرغم گزارشهای بسیاری که نشان میدهند اپوزیسیون کامیونهای کمک انساندوستانه را آتش زد، ادعا میکند که هواداران دولت در ۲۳ فوریه کامیونها را آتش زدند. او به نقل از «دیلی میل» ادعا میکند که دیوسدادو کابلو، رییس مجلس ملی در ۲۳ فوریه فرزندان خود را به چین فرستاد، اما آنها چهار روز بعد در کاراکاس در یک برنامه زنده تلویزیون ونزوئلا ظاهر شدند.
کاخ سفید در یک اتاق پژواک گیر افتاده است، و همان تبلیغاتی را که خود در میان رسانهها پخش مینماید، باور میکند. عجیب اینکه، به گفته بولتون، ترامپ، بزرگ تبلیغاتچی از همه به ترکاندن حباب تبلیغات نزدیکتر است. در اینجا چند جمله که بولتون در فصل «ونزوئلای آزاد» از ترامپ نقل کرده، ذکر میشود:
– مادرور «زیرکتر و سرسختتر از آن است» که سقوط کند.
– «ما جایی که میرویم را دوست ندارم… کل ارتش پشت سر اوست… من همیشه گفتم مادورو سرسخت است. این پسرک [گوآیدو] هیچکس هرگز اسم او را نشنیده است.»
– در بارۀ گوآیدو: «او آنچه را که لازم است ندارد… کمی از او فاصله بگیر، زیاد درگیر نشو.»
البته، ترامپ در برابر تبلیغات مصونیت ندارد، ادعا میکند که ونزوئلا «واقعاً بخشی از ایالات متحده است»- بیان لعنتی دکترین مونرو مورد علاقۀ بولتون.
راهپیمایی روز اول ماه مه ۲۰۱۹ در حمایت از دولت ونزوئلا– بزرگترین تظاهرات چاوزیستها پس از مرگ رییسجمهور چاوز در سال ۲۰۱۳.
طنز تلخ دیگر این است که بهترین تحلیلی که در «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» از وضعیت در ونزوئلا وجود دارد، از ولادیمیر پوتین رییسجمهور روسیه است، که بولتون آنرا به مثابۀ «یک نمایش درخشان از تبلیغات سبک شوروی» رد میکند. پوتین نتیجه میگیرد که سیاست کاخ سفید رییسجمهور مادورو را تقویت کرده است، و راهپیماییهای عظیم روز اول ماه مه را در حمایت از دولت مادورو شاهد میآورد. ظاهراً، رییسجمهور روسیه تنها کسی بود که یک چشمانداز گزینه را پیرامون ونزوئلا به ترامپ ارايه نمود.
بزرگترین نتیجهگیری از فصل «ونزوئلای آزاد» کتاب بولتون احتمالاً این است که او و دیگران ترامپ را از گفتوگو با دولت ونزوئلا منصرف کردند. متأسفانه، حتا با رفتن بولتون از کاخ سفید، بازیگران دیگر به همان شیوه به نفوذ بر ترامپ ادامه میدهند. در ۱۹ ژوئن، ترامپ در مصاحبه با [بنگاه خبری] آکسیوس (Axios) تمایل خود را به ملاقات با رییسجمهور مادورو ابزار نمود و یک بار دیگر درباره گوآیدو اظهار بدبینی کرد. او یک روز پس از انتشار مصاحبه، در پی فشار رسانهها، سیاستمداران فلوریدا و جو بایدن نامزد ریاست جمهوری که طبق انتظار سعی کرد از راست به ترامپ حمله کند، این اظهارات را پس گرفت. همانطور که بولتون میگوید: «حمایت دو حزب از خط تند در ونزوئلا تقریباً یکسان بود.» بدون توجه به اینکه در نوامبر چه کسی پیروز خواهد شد، به نظر میرسد امید کمی برای لغو تحریمهای بیرحمانه وجود دارد، حتا اگر گفتوگو شبیه ریل سوم در سیاستهای آمریکا باشد.
با این وجود، در ونزوئلا یک احساس امیدواری وجود دارد که با گسست میانهروها از اپوزیسیون تندرو، عاقلها فايق آیند، با دولت مذاکره کنند و برای انتخابات پارلمانی آینده آماده شوند. کتاب بولتون، و زمانی که سر کار بود، ثابت میکنند که ایالات متحده- هر قدر که سعی کند- دیگر توانایی تحمیل اراده خود را ندارد. امیدوارانه، هم آن فصل از تاریخ و هم حرفه بولتون سرانجام به پایان رسیده اند.
