طالعبینی همهگیری: سرمایهداری از ويروس کرونا نمیميرد!
منبع: لینکه تسایتونگ/ گرانما
نويسنده: از: فرناندو بوئن آباد
تارنگاشت عدالت
طالعبینی همهگیری: سرمایهداری از ويروس کرونا نمیميرد!
تصویر (اينترنت): «جهان پس از همهگیری به چه شکل خواهد بود؟ به همين شکل، تنها با این خطر که باز آینده ما را بربایند … آیندهای که به سرعت بدتر خواهد شد، اگر خود را برای متحول ساختن آن سازماندهی نکنیم.»
ما برای تغییر و تحول چه کردهایم؟ بدون انتقاد و انتقاد از خود شدید، آیندهای مقدور نخواهد بود.
جهان پس از همهگیری چگونه خواهد بود؟ انواع و اقسام تصورات جسورانه در دنیا وجود دارد، بعضی از آنها خواستار «بازگشت به وضعیت عادی» هستند. برخی دیگر به این امید دامن میزنند که آنگاه که ویروس از بین رفت، خشم سرمایهداری نیز پایان خواهد یافت. برخی دیگر دارای افکاری با گرایشات سبز و اقلیمی میباشند و البته نباید موعظهگران را فراموش کرد که وضعیت جاری را ناشی از طلسم شر سرنوشت محتوم و مشیت الهی تعبیر میکنند و البته خوب مواظبند که از خمس و ذکاتشان کاسته نشود.
والبته «اندیشکدهها»، مشاورین روشنفکر، تحصیلکردگان و «مرشد»های مختلف برای هر موقعیتی را هم نباید فراموش کرد. آنها هنرهای خویش را در مورد اپورتونیسم و منوی کامل رفرمیسم به نمایش میگذارند تا به کمک آمار و اینفوگرامها «عقل سلیم» انسان را به وسيلۀ خودآگاهی کاذب جایگزین کنند. آنها قصد دارند دل ما را با رؤیای «سرمایهداری نوین» که انساندوستانه و مترقی است و به برکت همهگیری با وحشتانگیزی خویش وداع کرده است، خوش کنند.
مسابقه دیوانهواری برای «گمانهزنی» آینده به راه افتاده است. روی تابلوهای کنترل ایدئولوژیک فرمانروایان زنگهای خطر به صدا درآمده اند، زیرا میبینند که تلههایی که سرمایه علیه انسانها نهاده در حال نابود شدن است. از اینرو هوشیار شده و مزدوران خود را رها کرده اند تا باز «یک بار دیگر» آینده ما را بربایند و آن را با سرمایهداری باز هم بیشتر بیارایند. برای سرکوب کنندگان به همان اندازه که یافتن واکسنی علیه کووید–۱۹ مهم است، مسموم کردن آینده با ارزشهای «نوین» کهنه خود نیز اهمیت دارد. هر دوی اینها برای آنها یک معامله بزرگ است.
آنها کوشش میکنند تا سیستم اقتصادی حاکم، شکنجهگاههای آن در محل کار، ظرافتهای آن در رباخواری بانکی، سیاست راهبردی آن برای تاراج و برای خصوصیسازی در تعلیم و تربیت، بهداشت و درمان، خانهسازی، فرهنگ و غیره را بزک کنند.
آنها همهجا کوشش میکنند تا غولآسایی صنایع جنگی سرمایهداری خود را کتمان کنند و به کمک دستنشاندگان خود در بخشهای مالی و رسانهای، دیگر خباثتهایی را که طی صدها سال طرح ریخته بودند تا بشریت را با فقر و گرسنگی تحقیر کنند، پنهان نمایند و اکنون بزرگترین جراحی ایدئولوژیک را یک جراحی کوچک پلاستیک معرفی میکنند.
آنها جنگ عظیمی از برنامههای ضددرد و تسکینبخش و سرگرمکننده آماده میکنند تا شورش را بیحس کنند و ترس و وحشتی را که همهگیری آشکار کرد، رقیق نمایند تا ما را متقاعد سازند که نمیتوان هیچ تغییری پدید آورد که «وضع همین است که هست» و بهتر است که تسلیم این امید شویم که احتمالاً خرده نانی از سر میز سرمایهداری «نو و تازه شده» نصیب ما خواهد گردید.
روشنفکرانی که در خدمت این شرارت هستند، سخت فعالیت میکنند. آنها هماکنون صفحات زیادی از «مهمترین» روزنامهها و ساعتهای زیادی از برنامههای رادیویی و تلویزیونی سیرک انحصاری فراملیتی و البته همینطور «شبکههای اجتماعی» را به خود اختصاص داده اند.
در بین مبلغین بزک نوین سرمایهداری، همان نظريهپردازان کهنه را که باعث این فاجعه وحشتناک شده اند که بشریت از آن رنج میبرد، میتوان یافت. اسم و اسم فامیلها، همان است، دانشگاههای آنها همان است و آنها همان کوسههای مالی گذشته هستند … هیچ چیز این «نوسازی» نو نیست که کوشش میکند پاسخ گفتن به این سؤال را به ما تحمیل کند، که آینده بشری پس از این همهگیری چگونه خواهد بود؟ به عبارت دیگر: همان آش با چاشنیهای کمی از رفرمهای کوچک (طبیعتاً بدون تحمل خسارت مالی!).
در امعاء و احشاء سرمایهداری نیرویی وجود دارد که آن را نابود خواهد کرد. این نیرو را نباید جای دیگری جستوجو کرد. این همان نیرویی است که سرمایهداری را نابود خواد کرد و به خاک خواهد سپرد تا جامعه جدیدی بنا گردد. مارکس میگفت: بورژوازی قبل از هر چیز گورکنان خویش را تولید میکند.» نیازی به علم و دانش زیاد نیست تا همه روزه این واقعیت را به چشم دید. این امر در اوج تنش خود به وسيلۀ انقلابی که هماکنون در راه است تضاد بین کار و سرمایه را نابود خواهد کرد، حتا با این که پول زیادی صرف میشود تا این واقعیت کتمان گردد.
از درون این تضاد تنشی به وجود میآید که نقش تاریخی و اهداف مبارزات طبقاتی پرولتاریا را در بعدی گستردهتر آشکار خواهد ساخت. سرمایهداری نه تنها همواره بحرانزاست، بلکه تصاویر گمراهکنندهای خلق میکند تا القاء کند «بهبود مجدد» اقتصاد جهانی میسر است و سناریوهای مختلف آن با سیاستهای راهبردی درازمدت قابل بهبود است. سرمایهداری رفرمهای «جدید» و عملیات گمراهکننده بزرگی به اجرا درخواهد آورد تا سرمایه کماکان بر انسانها حاکم بماند.
به همین صورت یک جنبش فلسفی بینالمللی برای تحول واقعیت لازم به نظر میرسد. نمیتوان مشکلاتی را که انباشت سرمایه به بشریت تحمیل میکند با رفرم مالیاتها و یا رفرم دستگاه دولتی که در مقابل الیگارشها زانو میزند، از بین برد. آن را نمیتوان با تعداد بیشتر بیمارستان و یا مدرسه و چیزهایی شبیه آن حل کرد. باید محتوای هر یک از نهادها به طور کامل متحول شود.
شیوه تولید و مناسبات تولید، حقوق استفاده از زمین، «امتیاز معادن»، حاکمیت آبهای سرزمینی و به طور کل حق خلقها در استفاده از ثروتهای طبیعی و فرآوردههایی را که به دست خود تولید کرده اند، باید مطرح کرد. باید تمام دمکراسی بورژوايی مورد بحث و گفتوگو قرار گیرد. تاریخ آن، تعریف آن، قوانین آن و هزاران دام حقوقی و ایدئولوژیکی آن. برای یک انقلاب انساندوستانه واقعاً باید به طور جدی فلسفهپردازی نمود.
اکنون وقت آن رسیده که فلسفه نیز از یوغ استعمار آزاد گردد. علیه مافیایی که در درون امعاء و احشاء قرار دارد که آنها ربوده اند تا مبارزه طبقاتی را مخفی کنند و به سرمایه ارج نهند. باید آموزش به طور کل و انقیاد آن از بازار علم زیر سؤال قرار گیرد. باید مدل بهداشت و تندرستی و اصول آن مورد سؤال قرار گیرد تا خود را از منطق مرکانتیلیستی و فردگرایی ارشادی آزاد ساخت. باید تا مرز درد تمام «ساختارهای ارزشی و عقل سلیم» را زیر سؤال برد که به وسيلۀ شبکه «رسانههای ارتباطی» به ما تلقیح میگردد و ربوده شده اند تا به ما «سندروم استکهلم» را تحمیل کنند که ما را مجبور میسازد آنها را بپذیریم، گویی که ارزشهای طبقه سرکوبگر با ارزشهای ما یکی است. باید تمام دستگاه حقوقی و دستگاه جزایی… سرمایهداری را در کل، منجمله خود ما را، زیر سؤال برد. باید همینطور بحران رهبری چپهای انقلابی خود ما را نقد و راهحلی برای آن پیدا کرد تا بالاخره بتوان با سرمایه اتمام حجت نمود. بعد از همهگیری تصویر جهان چگونه خواهد بود؟ یقیناً همان تصویر گذشته، تنها با این خطر که باز آینده ما را بربایند … آیندهای که به سرعت بدتر خواهد شد، اگر خود را برای متحول ساختن آن سازماندهی نکنیم. به قول «اِلوی آلفارو» (Eloy Alfaro): «خطر، در تردید نهفته است!»
شگفتآور است که چرا مقامات غرب از شدت بیماری روسهراسی و چینهراسی دقمرگ نمیشوند! بیتردید، دلیل اصلی این است که…
با سلام خدمت شما دوست عزیز، از توجهی که به این مقاله نشان دادید ممنونم. همان طور که اشاره فرمودید،…
درودبر جنابعالی، امیدوارم همیشه خوب و سلامت باشید،مطلب چپ دروغین را از طریق مجله هفته دیدم وخواندم، به نظرم خیلی…
اسرائیل درمورد نازیسم در اوکراین ابدا خود را به نفهمی نمیزند. اسرائیل خوب میداند چه کار میکند. برای اینکه خودش…
بار ها رفقا نگاشتند که در جنگ انسان ها هستند که تعیین کننده سرنوشت جنگ هستند و نه ادوات جنگی!…