بیانیه حزب کمونیست بریتانیا
سیاستهای هویتی– بریتانیایی، اسکاتلندی یا اروپایی– و نه طبقاتی، برنده روز
منبع: مورنینگ استار
تارنگاشت عدالت
کمیتۀ سیاسی حزب کمونیست این هفته برای تجزیهوتحلیل انتخابات سراسری و پیآمدهای آن برای جنبش کارگری تشکيل جلسه داد. در اینجا بخش نخست بیانیه آن منتشر میشود:
انتخابات سراسری ۲۰۱۹ در بریتانیا به یک عقبگرد مهم اما نه غیرقابل برگشت برای جنبش کارگری و چپ انجامید. اکثریت روشنی از رأیدهندگان طبقه کارگر به جای سیاستهای طبقاتی با سیاستهای هویتی–بریتانیایی، اسکاتلندی یا اروپایی– همراه شدند.
درجه شکست نباید کمتر یا بیشتر از آنچه که هست تصور شود. حتا مهمتر، دلايل شکست باید درک شوند و درسهای درست از آنها گرفته شود.
سهم حزب کارگر از کل آراء در بریتانیا از ۴۱ درصد (۱۲ میلیون و ۹۰۰ هزار) در سال ۲۰۱۷ به ۳۳٫۱ درصد (۱۰ میلیون و ۳۰۰ هزار) کاهش یافت. با این وجود، جرمی کوربین و حزب کارگر درصد بیشتری از ۱۹۹۵ (۳۱٫۵ درصد)، ۲۰۱۰ (۲۹٫۷ درصد) و ۲۰۱۵ (۳۱٫۲ درصد) را به دست آوردند.
بزرگترین کاهش در تعداد کرسیهای حزب کارگر– از ۲۶۲ در سال ۲۰۱۷ به ۲۳۳– بود که کمترین تعداد از سال ۱۹۳۵ به بعد است. از ۶۰ کرسی که حزب از دست داد بسیاری در حوزههای انتخاباتی هستند که به مدت بیش از ۶۰ سال حزب کارگر آنها را نمایندگی کرده بود: ۲۴ حوزه انتخاباتی در تاریخ خود هرگز یک نماینده محافظهکار انتخاب نکرده بودند.
یکسری عوامل برای توضیح شکست حزب کارگر مطرح شده اند: توانایی جرمی کوربین رهبر حزب؛ کارزار رسانهای بدون وقفۀ ترسیم او به مثابه یک غیرمیهندوست، یهودیستیز، کمونیست یا مارکسیستی که از تروریسم ایرلندی و خاورمیانهای حمایت کرده و دفاع امنیتی و نظامی بریتانیا را از بین خواهد برد؛ مضمون و شیوه ارايه مانیفست حزب کارگر, مداخله «حزب برکسیت»، و کارآمدی کشش و کارزار حزب محافظهکار.
تأثیر انباشته این تهاجم تبلیغاتی ضدکوربین، ضد حزب کارگر از سطح سال ۲۰۱۷ فراتر رفت، با این وجود،
تعداد بسیار زیادی از نامزدهای حزب کارگر زمانی که باید از حزب خود و رهبران آن دفاع میکردند، ساکت ماندند.
شدت این تهاجم ترسی را منعکس میکرد که اقدامات چپ و ترقیخواهانه ذکر شده در مانیفست انتخاباتی حزب کارگر در محافل طبقه حاکم ایجاد کرده بود. آن اقدامات بیشتر از مانیفست سال ۲۰۱۷، البته با تفاوتی که کیفی بود تا کمی، به ثروت و قدرت سرمایهداری ضربه وارد میکرد و گر چه نقشههای حزب کارگر برای هزینهها با بدبینی روبهرو شد، اما بسیاری از سیاستهای آن–ملی کردن دوباره راهآهن و آبوبرق، سرمایهگذاری وسیع دولت در خدمات عمومی و مسکن، یک نظام مالیاتی مترقیتر، ایجاد اشتغال از طريق «معامله جدید سبز»، افزایش چشمگیر در حداقل دستمزد و مزایای رفاه اجتماعی– با استقبال روبهرو شد.
مداخله گزینشی «حزب برکسیت» در راستای کمک به حزب محافظهکار موجب از دست رفتن حداکثر نیمی از کرسیهای حزب کارگر شد. اما درباره کشش شعار اصلی بوریس جانسون– «برکسیت را انجام دهید» نباید تردید نمود.
این به تنهایی بزرگترین ضعف کارزار و مانیفست خود حزب کارگر را آشکار نمود، ضعفی که تفاوت بین عملکرد انتخاباتی حزب در ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ را نشان میدهد.
در نخستین انتخابات، حزب کارگر متعهد شد به تصمیم ۱۷٫۴ میلیون رأیدهنده به همهپرسی در سال ۲۰۱۶ برای خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپایی احترام بگذارد. این فقط بدین معنی بود که حزب کارگر پس از اصلاح قوانین مربوطه، «برکسیت» را عملی خواهد ساخت.
حدود ۴ میلیون رأی «خروج» سال ۲۰۱۶ در سال ۲۰۱۷ از حزب کارگر حمایت کردند، بسیاری از آنها نیز جذب مانیفست متهورانه حزب کارگر تحت رهبری جدید کوربین شدند. آنها حدود یکسوم آراء حزب کارگر را تشکیل میدادند، و به حزب کمک کردند ۳۰ کرسی جدید به دست آورد و سهم خود را از آراء ۱۰ درصد افزایش داده به ۴۱ درصد برساند– که یکی از بالاترین سطوح حمایت انتخاباتی در ۵۰ سال اخیر بود.
اکثر نمایندگان حزب کارگر به جای متعهد ماندن به نتایج «برکسیت» به مخالفت با و به تأخیر انداختن هر تلاش در مجلس عوام برای تصویب توافق به دست آمده از مذاکرات ترزا می با اتحادیۀ اروپایی متوسل شدند. این علیرغم این فاکت بود که نه در این توافق و نه اعلامیه همراه آن هیچ نکته اساسی که سیاست حزب کارگر را نقض کند، وجود نداشت.
حقیقت این است که بسیاری از نمایندگان حزب کارگر و گروه پيرامون تونی بلر نخستوزیر پیشین، قصد نداشتند اجازه بدهند «برکسیت» اتفاق بیفتد. آنها به تشکیل و حمایت از جنبش ایجادشده به وسیله میلیونرها به نام «رأی مردم» برای یک همهپرسی دوم برای لغو «برکسیت» کمک کردند.
آنها همراه با اکثر نمایندگان «شکاک به اتحادیۀ اروپایی» در حزب کارگر در دفاع سرسختانه از میلیونها عضو طبقه کارگر و حزب کارگر حامی «برکسیت» در برابر رگبار تبلیغات افتراآمیزی که آنها را نادان، پیر و پاتال، و کوتهبینان فریبخورده مینامید، قصور یا امتناع نمودند.
نظرسنجیها تأیید کرد که دلیل اصلی برای اینکه اکثریت روشنی از رأی دهندگان در همهپرسی ۲۰۱۶ با عضویت در اتحادیۀ اروپایی مخالف بودند این بود که آنها میخواستند در عمل حاکمیت بریتانیا را دوباره به دست آوردند. خواست به دست آوردن کنترل کامل بر کل مهاجرت– چه متأثر از احساس بیگانههراسی یا نه– یک دلیل ثانویه بود، نه اولیه.
تا سال ۲۰۱۹، حمایت از یک همهپرسی دوم به سیاست رسمی– به مثابه سیاست اصلی نه آخرین چاره– حزب کارگر مبدل شد، و بسیاری از مبلغین آن پافشاری میکردند که گزینهها نباید شامل خروج از بازار واحد اتحادیۀ اروپایی و اتحادیۀ گمرگی بشود.
اعضای برجسته کابینه سایه حزب قصد خود را برای کارزار علیه هر نوع توافق خروج از اتحادیۀ اروپایی در همهپرسی دوم، حتا اگر به وسیله دولت آتی خود آنها صورت پذیرفته باشد، روشن کردند.
اعلام نظر کوربین مبنی بر اینکه او در هر همهپرسی آتی بیطرف خواهد بود، سردرگمی و نفاق را تشدید کرد.
در سایه این تحولات، بسیاری از هواداران «خروج» متمایل به حزب کارگر به این نتیجه رسیدند که حزب قطعاً به یک موضع «برکسیت را متوقف کنید» چرخیده است.
در بسیاری از مناطق همبستهای که از دهه ۱۹۷۰ از سقوط صنعتی ضربه خورده اند، مردم این را یک مورد دردناکتر دیگری از بیتوجهی و حتا خیانت حزب خود، رهبری آن و «نخبگان» کلان–شهر لندن دیدند.
آنها ناخشنودی خود را در انتخابات محلی ماه مه ۲۰۱۹ نشان دادند، و با غیبت بیش از سطوح عادی موجب از دست رفتن کنترل حزب کارگر در شوراهایی مانند بولسوور، برنلی، دارلینگتون، هارتلپول، میدلزبرو، دربیشایر شمال–شرقی، و استاکتون–آن–تیز شدند.
سه هفته بعد، «حزب برکسیت» در همه مناطق به استثنای لندن از حزب کارگر سبقت گرفت و در انتخابات پارلمان اتحادیۀ اروپایی پیروز شد، و غیبت سطوح بالاتر از عادی موجب سقوط آراء حزب کارگر در مناطقی شد که سنتاً از حزب کارگر حمایت میکردند.
این علايم خطر، به ویژه از سوی مبارزان ضدبرکسیت که بدون هیچ مدرکی پیشرویهای لیبرال دمکراتها و سبزها را برجسته میکردند و میگفتند افکار عمومی به سود یک همهپرسی دوم و علیه «برکسیت» چرخیده است، نادیده گرفته شد.
سکوت تقریباً کامل چپ «شکاک به اتحادیۀ اروپایی» در جنبش کارگری– با چند استثنای شریف– نیز نقش مهمی در چرخش به سوی موضع «برکسیت را متوقف کنید» بازی کرد. بسیاری از سوسیالیستهای ضد اتحادیۀ اروپایی پس از انتخاب کوربین به مثابه رهبر حزب در سال ۲۰۱۵ انتقاد علنی از اتحادیۀ اروپایی را متوقف کردند.
عبث بودن هر گونه امید به اینکه این سکوت عناصر ناسازگار حزب کارگر در پارلمان را راضی خواهد کرد و بر محور رهبری چپ حزب اتحاد به وجود خواهد آورد به اثبات رسید. به علاوه، این بدین معنی بود که توهمات ایدهآلیستی درباره اتحادیۀ اروپایی در میان بسیاری از اعضای جوان و جدید حزب میتواند رشد کند.
در طی این دوره، حزب کمونیست سیاست خود را در مخالفت با عضویت در اتحادیۀ اروپایی که بر شالودههای چپ، انترناسیونالیستی و ضد امپریالیستی قرار دارد، حفظ نمود. ما توضیح دادیم که اتحادیۀ اروپایی یک الگوی همکاری بینالمللی برای ارتقای ترقی اقتصادی و اجتماعی، دمکراسی و صلح نیست.
بلکه، اتحادی از دولتهای سرمایهدار بزرگ اروپایی است. قوانین، مؤسسات و روندهای برآمده از معاهدات آن منافع شرکتهای انحصاری بزرگ اروپایی را به وسیله ریاضت، بازارگرایی، خصوصیسازی، انعطاف کار و حرکت آزاد سرمایه و کالاها پیش میبرد.
معاهده لیسبون ۲۰۰۷، علناً سیاست خارجی و امنیتی اتحادیۀ اروپایی را بر ناتو، تسلیح دوباره و ایجاد ساختارهای نظامی جدید اتحادیۀ اروپایی منطبق کرده است.
به علاوه، حزب کمونیست بارها هشدار داد که عناصر قدرتمندی در درون حزب کارگر به متوقف کردن «برکسیت» بیشتر از پیروزی در انتخابات سراسری اهمیت میدهند. این موجب از خودبیگانگی بسیاری از مناطق صنعتی و پساصنعتی هوادار حزب کارگر شد، و اين باور را تقویت کرد که رأی دادن به حزب کارگر یا هر کس دیگر، چیزی را تغییر نمیدهد.
در عین حال،
حزب کمونیست قویاً این را مطرح کرد که رأی به حزب کارگر در همه جا در انتخابات سراسری آتی با توجه به برنامه داخلی آن، به ویژه به منافع طبقه کارگر و خلقهای بریتانیا خدمت میکند.
در حالیکه دو میلیون نفر از رأی دهندگان به «خروج» در سال ۲۰۱۶ و به حزب کارگر در سال ۲۰۱۷، در سال ۲۰۱۹ حزب را رها کردند، کمونیستها از اینکه به اثبات رسید حق با آنها بود، خشنود نیستند. یک نظرسنجی وسیع نشان میدهد که بسیاری از آنها در انتخابات شرکت نکردند، برخی به حزب محافظهکار یا حزب برکسیت رأی دادند.
از ۵۴ کرسی که حزب کارگر به محافظهکاران باخت، ۵۲ کرسی در سال ۲۰۱۶ به «خروج» رأی داده بودند. در سراسر بریتانیا، آراء حزب محافظهکار در هر گروه اجتماعی بیشتر از آراء حزب کارگر بود.
در اسکاتلند، حزب کارگر ۶ کرسی از ۷ کرسی خود را به «حزب ملی اسکاتلند» باخت، که اکنون خواهان یک همهپرسی دوم پیرامون استقلال است. گرچه ناسیونالیستها ۴۸ کرسی از ۵۹ کرسی اسکاتلند بردند، کشش آن برای بخشهای غیرناسیونالیستها و ضدبرکسیت، آنرا با ۴۵ درصد آراء از حد نصاب لازم برای همهپرسی دوم محروم کرد.
حزب کمونیست بر حمایت خود از فدرالیسم مترقی و وحدت جنبش کارگری، برای یک پارلمان اسکاتلندی با قدرت و منابع کافی برای چالش کردن نیروهای بازار سرمایهداری مجدداً تأکید مینماید.
در ایرلند شمالی، برای نخستینبار پس از تجزیه آن از اولستر در سال ۱۹۲۱ به وسیله بریتانیا، تعداد نمایندگان جمهوریخواه و ملیگرای ایرلند بیشتر از نمایندگان هواداران اتحاد با بریتانیا است. حزب کمونیست بریتانیا موضعی را که از آن زمان برای یکپارچگی مسالمتآمیز ایرلند و طبقه کارگر شمال و جنوب داشته است، حفظ میکند.
بوریس جانسون اکنون برای بیرون آوردن بریتانیا از اتحادیۀ اروپایی تا ۳۱ ژانویه آینده، به اندازه کافی نمایندگان محافظهکار دارد.
حزب کمونیست ضعفهای اصلی در «لایحه توافق خروج»، به ویژه توافق ۳۰ میلیارد پوندی جدایی و همسویی با مقررات بازار واحد اتحادیۀ اروپایی را، که مانع کمک به صنابع، مالکیت همهجانبه دولتی، قرض گرفتن دولت برای سرمایهگذاری، کنترل بر سرمایه، اصلاح خریدهای عمومی، نظارت بر بازار کار و تجدید ساختار مالیات بر ارزش افزوده میشود، مورد افشاگری و حمله قرار خواهد داد.
نخستوزیر جانسون اکنون با فشار شدید طبقه حاکم برای بهخط نگاه داشتن نزدیک بریتانیا با مقررات هوادار بازار و هوادار سرمایه بزرگ بازار واحد اتحادیۀ اروپایی در طی یکسال دوره گذار و پس از آن روبهرو خواهد بود.
نمایندگان حزب کارگر باید هر جا که ممکن است این را چالش نمایند، اما تلاش برای به تأخیر انداختن یا شکست دادن «لایحه برکسیت» غیرسازنده و عبث خواهد بود.
مسأله خروج رسمی بریتانیا از اتحادیۀ اروپایی هر چه زودتر فیصله یابد برای همه آنهایی که میخواهند توجه بیشتری به دیگر موضوعات جدی که جامعه ما با آنها روبهرو است بنمایند، بهتر خواهد بود.
دوشنبه: بخش دوم این را که جنبش کارگری چگونه باید به وضعیت سیاسی جدید پاسخ بدهد، بررسی خوهد کرد.