دیپلوماسی کشتی توپدار در تنگه هرمز

trump_navy


بحران کنونی ایران ممکن است با خروج ترامپ از معامله اتمی آغاز شده باشد. اما دلیل او برای کنار نهادن معامله نه توانایی اتمی ایران است و نه برنامه انرژی اتمی آن. ترامپ باور دارد که ایالات متحده از طريق «حداکثر فشار»- بخوانید جنگ اقتصادی- می‌تواند ایران را به تسلیم وادارد. سه خواستی که هسته دوازده شرط ترامپ-پومپئو را تشکیل می‌دهند عبارتند از : از فن‌آوری اتمی دست بردار؛ از توانایی موشکی دست بردار؛ حمایت از کشورها یا گروهای خارج از مرزهای خود را متوقف کن. این از ایران می‌خواهدخلع‌سلاح شود؛ هیچ فن‌آوری پیشرفته ای نداشته باشد- زیرا هم فن‌آوری اتمی و هم فن‌آوری موشکی دارای کاربرد دوگانه هستند؛ و از حق خود برای پیش برد یک سیاست خارجی مستقل دست بردارد. بسخن دیگر، این خواست‌ها ناقوس مرگ ایران را بمثابه یک ملت مستقل بصدا در می‌آورند.


منبع: نیوز کلیک
نویسنده: پرابیر پورکایاستا
تارنگاشت عدالت


صحنه اکنون برای برخورد فاجعه‌بار بین نیروی‌های دریایی آمریکا- انگلیس و نیروی دریایی ایران در آب‌های پر تردد تنگه هرمز آماده شده است. تنگه هرمز خلیج فارس را به دریای عربی متصل می‌کند و مهم‌ترین گلوگاه نفت جهان را که حدود ۳۵-۳۰ درصد کل  تجارت نفت از آن‌ می‌گذرد تشکیل می‌دهد. تازه‌ترین حرکت آمریکا و انگلیس برای ارائه «حفاظت» به کشتی‌های تجاری بوسیله کشتی‌های جنگی خود در تنگه هرمز، اعلام حقوق امپریالیستی بر قلمرو آبی ایران است. به سخن دیگر، چیزی است که در دوران گذشته دیپلوماسی کشتی توپدار نامیده می‌شد. ایران این‌را نخواهد پذیرفت.

این دور از تشدید تنش‌ها با توقیف نفتکش‌ها، ابتدا بوسیله انگلیس و سپس بوسیله ایران آغاز شد. هر دو مورد در راه‌های آبی چنان باریکی رخ داد که آن‌ها ‌را در محدوده ۱۲ میل دریایی قلمرو آبی کشورهای مجاور آن‌ها قرار می‌دهد. پهنای تنگه جبل‌الطارق فقط ۷ میل دریایی و پهنای تنگه هرمز ۲۱ میل دریایی است. اگر قرار باشد کشتی‌ها فقط با استفاده از آب‌های بین‌المللی تردد نمایند، یک راه آبی باید ۲۴ میل دریایی بعلاوه ۶ میل دریایی دیگر پهنا داشته باشد. شش میلی دریایی اضافی باید دو خط را در دو جهت، و هر یک به پهنای ۲ میل دریایی، و با فاصله ۲ میل دریایی از یکدیگر را برای عبور کشتی‌ها فراهم نماید.

اگر راه‌های آبی مانند تنگه هرمز چنان باریک باشند که در آن‌ها آب‌های بین‌المللی برای عبور کشتی‌ها وجود نداشته باشد چه رخ خواهد داد؟ در اینصورت، آیا ایران بمثابه یک دولت ساحلی می‌تواند ادعا کند که حق دارد تصمیم بگیرد چه کسی از تنگه که در قلمرو آبی آن قرار دارد استفاده کند؟ این یکی از موضوعاتی است که «کنوانسیون حقوق دریاهای ملل متحد» (UN Convention of Law of Seas) به آن پرداخته است، این کنوانسیون که در سال ۱۹۸۲ به تصویب رسید و از سال ۱۹۹۴ اجرایی شد، به کشتی‌ها-هم نظامی و هم غیرنظامی- حق عبور بی‌ضرر (innocent passage) از این تنگه‌ها را می‌دهد. شرط در اینجا «عبور بی‌ضرر» است که در ماده ۱۹ تعریف شده است. اگر ایران تشخیص دهد که کشتی‌های جنگی آمریکایی-انگلیسی «حفاظت کننده» در واقع ایران را تهدید می‌کنند، یا درگیر مأموریت‌های جاسوسی هستند، یا در سامانه‌های ارتباطی آن مداخله می‌نمایند حق دارد مانع عبور آن‌ها شود.

ایران «کنوانسیون حقوق دریاهای ملل متحد» را امضاء کرده است، با این شرط که حقوق مندرج در آن‌را به کشورهایی که آن‌را امضاء نکرده اند بسط نخواهد داد. ایالات متحده گرچه کاملاً در مذاکرات درگیر بود، اما از امضاء یا تصویب «کنوانسیون حقوق دریاهای ملل متحد» امتناع کرده است. «توافق تغییرات اقلیمی پاریس» و «برنامه جامع اقدام مشترک» تنها پیمان‌هایی نیستند که ایالات متحده مذاکره کرده و آن‌ها را زیر پا گذاشته است.

پس ایالات متحده چه چیز را بمثابه حقوق کشتیرانی خود می‌پذیرد؟ ایالات متحده در ظاهر از «کنوانسیون حقوق دریاهای ملل متحد» تعریف می‌کند. اما در سال ۱۹۸۲، همان سال که «کنوانسیون حقوق دریاهای ملل متحد» امضاء شد، ایالات متحده بر اساس چیزی که حقوق مرسوم می‌نامد یک‌سری حقوق تنظیم کرد. ایالات متحده این حقوق را تحت «آزادی کشتیرانی-برنامه و عملیات رفتاری» در هر بخش از جهان که لازم بداند «اجرا می‌کند». این بدین معنی است که ایالات متحده «حق» خود می‌داند، بمثابه قدرت دریایی برتر در جهان، در هر کجا، هر کاری خواست انجام دهد.  در دوران استعماری، «اِعمال» اینگونه حقوق قدرت‌های قدرقدرت، دیپلوماسی کشتی توپدار نامیده می‌شد. اکنون «آزادی کشتیرانی-برنامه و عملیات رفتاری» نامیده می‌شود.

تلاش آمریکا و انگلیس برای کنترل تنگه هرمز با کشتی‌های جنگی‌شان، حقوق ایران بر تنگه هرمز را چالش می‌نماید. تحت «کنوانسیون حقوق دریاهای ملل متحد»، ایران می‌تواند ادعا کند کشتی‌های جنگی آمریکا و انگلیس نمی‌توانند به نام تأمین امنیت برای کشتی‌های تجاری از حق عبور بی‌ضرر از تنگه هرمز استفاده کنند. بزبان ساده، هیچ کشوری نمی‌تواند کشتی‌های ایران را توقیف کند، صادرات نفت آن‌را متوقف نماید، وهنوز ادعا کند که می‌تواند در پوشش عبور بی‌ضرر یک ناوگان جنگی به قلمرو آبی ایران بفرستد.

البته منطق بزرگ‌تر ایران، که روحانی آن‌را بیان کرد بسیار ساده است: یا همه کشورها برای صدور نفت خود از تنگه هرمز امنیت دارند، یا هیچ کشوری نخواهد داشت.

این ما را به آغاز جنگ جدید نفتکش‌ها بازمی‌گرداند. این جنگ با توقیف نفتکش «گریس ۱» با ۲ میلیون بشکه نفت خام در تنگه جبل‌الطارق بوسیله انگلیس و با ادعای تحریم‌های اتحادیه اروپایی آغاز شد. ایران با توقیف نفتکش انگلیسی «استنا ایمپرو» در تنگه هرمز با ادعای نقض قوانین دریایی پاسخ داد.

انگلیس ادعا می‌کند «گریس ۱» را تحت تحریم‌های اتحادیه اروپایی علیه سوریه توقیف کرد، همان اتحادیه اروپایی که با شتاب در حال خروج از آن است. اکثر مفسرین اکنون پذیرفته اند که انگلیس برای اجرای تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران اقدام کرد. حق قانونی انگلیس برای توقیف کشتی‌ها یا کالاها در تنگه جبل‌االطارق جای بحث بسیار دارد. این نفت ایران است؛ و حتا اگر آنطور که انگلیس ادعا می‌کند قرار باشد به سوریه برود، سوریه تحت تحریم‌های سازمان ملل- تنها تحریم‌های بین‌المللی که بحساب می‌آیند- قرار ندارد.

سکوت «سرویس اقدام خارجی اروپایی»، نهاد اتحادیه اروپایی مسئوول برای سیاست خارجی آن، پیرامون عمل انگلیس که ظاهراً برای اجرای تحریم‌های اتحادیه اروپایی صورت گرفته بسیار گویا بود. حتا کارل بیلدت، رییس مشترک شورای اروپایی برای روابط خارجی در اظهار نظر بسیار مقید بود: «… کسی به تحریم‌های اتحادیه اروپایی علیه سوریه اشاره می‌کند، اما ایران عضو اتحادیه اروپایی نیست. و اتحادیه اروپایی بعنوان یک اصل تحریم‌های خود را بر دیگران تحمیل نمی‌کند. این کاری است که ایالات متحده انجام می‌دهد.»

ایران ادعا کرده است نفتکش انگلیسی «استنا ایمپرو» به این دلیل توقیف شد که با یک کشتی ماهیگیری تصادف کرد، ماهیگیران را شدیداً مجروح کرد و تماس‌های اضطراری قایق را نادیده گرفت. «استنا ایمپرو» زمانی که با قایق‌های گشتی ایران روبه‌رو شد دستگاه ارتباطاتی خود را خاموش کرد، و سعی کرد دور بزند که آن‌را در جهت خلاف کانال عبور قرار داد و کشتی‌های دیگر را به خطر انداخت. از اینرو، پاسداران ایرانی کشتی را متوقف کردند تا در دادگاه ایران بخاطر نقض قوانین دریایی و مقررت عبور در تنگه محاکمه شود.

آیا ادعاهای ایران قابل اعتمادند؟ یا فاکت‌ها برای توجیه یک عمل به مثل در برابر انگلیس «ساخته» شده اند؟ اگر در تنگه هرمز یک تخلف دریایی صورت گرفته باشد، ایران حداقل در قلمرو خود صلاحیت حقوقی دارد. صلاحیت حقوقی انگلیس برای توقیف «گریس ۱» بر شالوده بسیار سست‌تری قرار دارد.

بحران کنونی ایران ممکن است با خروج ترامپ از معامله اتمی آغاز شده باشد. اما دلیل او برای کنار نهادن معامله نه توانایی اتمی ایران است و نه برنامه انرژی اتمی آن. ترامپ باور دارد که ایالات متحده از طريق «حداکثر فشار»- بخوانید جنگ اقتصادی- می‌تواند ایران را به تسلیم وادارد. سه خواستی که هسته دوازده شرط ترامپ-پومپئو را تشکیل می‌دهند عبارتند از :
۱- از فن‌آوری اتمی دست بردار؛
۲- از توانایی موشکی دست بردار؛
۳- حمایت از کشورها یا گروهای خارج از مرزهای خود را متوقف کن.
این از ایران می‌خواهدخلع‌سلاح شود؛ هیچ فن‌آوری پیشرفته ای نداشته باشد- زیرا هم فن‌آوری اتمی و هم فن‌آوری موشکی دارای کاربرد دوگانه هستند؛ و از حق خود برای پیش برد یک سیاست خارجی مستقل دست بردارد. بسخن دیگر، این خواست‌ها ناقوس مرگ ایران را بمثابه یک ملت مستقل بصدا در می‌آورند.

ایالات متحده یک «ائتلاف مشتاقان» جدید را برای ایجاد یک ناوگان جنگی برای کنترل تنگه هرمز پیشنهاد کرده است. متحدین اروپایی آن- حتا انگلیس- با این پیشنهاد محتاطانه برخورد می‌کنند.  گرچه انگلیس درباره حفاظت از کشتی‌ها خود مستقل از ایالات متحده صحبت می‌کند، نیروی دریایی امروز آن بسیار ضعیف‌تر از ان است که به این وظیفه عمل کند: نیروی دریایی انگلیس نمی‌تواند همتای قدرت آتش ایران درآب‌های ایران باشد. با این وصف، انگلیس اگر به عملیات دریایی ایالات متحده ملحق شود یک ارزش نمادین دارد. با پدیدار شدن برکسیت در افق، انگلیس از روی ناچاری به یک معامله تجاری مساعد با ایالات متحده نیاز دارد؛ این ممکن است آن‌را به بدبختی‌ دریایی آمریکا در تنگه هرمز مجبور کند.

چرا من به این بدبختی دریایی می‌گویم. من باور ندارم که ایالات متحده، در یک جنگ متعارف بتواند آتشبار موشکی، زیردریایی‌ها و قابق‌های دریایی ایران را کاملاً خنثا نماید، و کنترل کامل برتنگه هرمز را مستقر کند. ایران می‌تواند یک جنگ نامتقارن را پبش ببرد، که در آن تنها هدفش بستن تنگه هرمز، و نه «پیروز شدن» است. ایالات متحده نه فقط باید تنگه هرکز را باز نگه دارد، بلکه باید از همه کشتی‌ها از جمله ۱۵ کشتی نفتکش عظیمی که هر روز از تنگه هرمز عبور می‌کنند حفاظت نماید. حتا اگر یکی ازاین نفتکش‌ها هدف واقع شود، تأثیر آن نه فقط در محیط دریایی، بلکه بر صاحبان کشتی‌ها و بیمه‌کنندگان آن‌ها فاجعه‌بار خواهد بود. دیپلوماسی کشتی توپدار فقط می‌تواند ایالات متحده تا اینجا ببرد. در جهان وابسته به یکدیگر امروز، تنها چاره دیپلوماسی واقعی است.

آیا ما به یک جنگ بر سر رویارویی ایالات متحده- ایران نزدیک می‌شویم؟ اگر ما «ساعت آخر‌الزمان» دانشمندان اتمی را با ساعت مشابهی برای نفت در نظر بگیریم، احتمالاً یک دقیقه تا نیمه‌شب فاصله داریم. برای جهان، بویژه برای جنوب، جنوب شرق و شرق آسیا، جنگ در منطقه ای که بخش عمده نفت جهان را تأمین می‌کند فاجعه‌بار خواهد بود. پس چرا ما خوابیده بسوی یک جنگ دیگر راه می‌رویم؟


متن کنوانسیون حقوق دریاهای سازمان ملل:

https://www.un.org/depts/los/convention_agreements/texts/unclos/unclos_e.pdf