مردمِ پیش از آینده
مهدی گرایلو
… با فروشکستِ سیاست رسمی به همهپرسی، تناقض درونیِ مفهوم دولت پیش از هرچیز بهصورت بازاندیشیِ نیروهای سیاسی دربارهی مرتبهی اعتبار مقولهی مردم پدیدار میشود. کسانی که سپستر برای بازگرداندنِ انداموارگی به جامعهْ طرح مارشال را تعریف میکنند، خصلتِ این عصر را نیز در پوپولیسم مفهومپردازی میکنند … مارکسیستهایی که روابط عمودیِ درون کمینترن را «ابژکتیو» تحلیل میکردند، بلافاصله پس از پایان جنگ به استالینیسم میگفتند عظمتطلبیِ روس؛ این چندسالی پیش از آن بود که برای توسعهی نظریهی سرمایهداری دولتی در جهات گوناگون، گزارشهایی دربارهی بیان روسیِ قانون ارزش ارائه کرده باشند؛ پس از ارائهی آن گزارشها، غالباً حرفهای اقتصادیشان قابلتوجه بود و حرفهای سیاسیشان غیرمنتظره …
… از بهمن 57 تا امروز، آمریکا در تبلیغات خود حساب مردم ایران را از حکومت ایران جدا کرده است؛ پاتَکِ تبلیغاتیِ سیاستِ خارجیِ رسمیِ ایران نیز همین بوده است که قدری با رویکردِ مقاومت فرق دارد. دروغِ مؤسسِ هر تبلیغی بیش از آنکه بیان غیرواقعیِ رابطهی مبلّغ با ابژهی تبلیغ باشد، یا نوعی دستکاری در خودِ ابژه است یا اصولاً تولیدِ ابژه است. تا پیش از جدا شدن از حکومتها مردم وجود ندارند و پس از جداییْ واقعیّتِ گزندهی اپوزیسیون را تشکیل میدهند …
1. مدتی بعد از انتشار جزوه امپریالیسم به عضوحاضر غایب کمیته مرکزی تبدیل شد و تزهای ملی و مستعمراتی را نوشت. پس از آن فاشیستها در اروپا ظاهر شدند. جنگ که تمام شد احزاب رسمی حتی مارکسیست لنینیستها ، برای این که حسادت شان به تولید کنندگان مردم حی و حاضر دوران جنگ را پنهان کنند به توانایی احزاب ممنوعه در تولید بی واسطه ی مردم در خیابان به جای کمیته مرکزی ، می گفتند پوپولیسم.
2. واضح است که نظریه ی حاصل با شرح مشهور هگل از تطور شرق به غرب روح ملی نمی خواند ، زیرا او هنگام عبور از ایران خود را در خانه ی خویش احساس می کرد.
3. تازیانه هایی که خشایار شاه بر تلاطم دریا می زد تا آن را بابت کارشکنی در انتقال بزرگترین سپاه تاریخ بسوی آتن تنبیه کند ، سیصد تبصره بر آموزه ی انقسام طبقاتی پیشاپیش مردمی است که رای آینده ی آنها امروز به صورت یک صلح ممتد ابدی وارد سیاست می شود.
جالب بود. قلم فوق العاده ای داری.
لایکلایک