برای روز هبوط
گزیدههایی از متن
واپسین دقایق کار دولت احمدینژاد با برآمدن پدیدهی نوین تحلیلگریزی در سیاست ایران همراه بود که با گذشت زمان روزبهروز بر توان و گستره و گوناگونی آن افزوده شد: یک ریزش به چپِ افزاینده در بخشی از پشتجبههی فکریِ عمدتاً جوانِ هواداران دولت. مُبَیِّنِ بیدرنگ این پدیده در نخستین نگاه، واکنش عصبی و سراسیمهی گرایشِ ناگهانـقلمخوردهی دولت بهار به گذار سنگینگام سیاست رسمی ایران از دروازههای لیبرالیسم بود …
… یک نقد قالبیِ چپها به طرحهایی مانند برجام این است که بهکارگزاریِ لیبرالها زمینه را برای حرکت هرچهبیشتر کشور بهسوی اجرای اقتصاد بازار آزاد فراهم میکند؛ از این منظر حمایت دولت اُباما و شرکای اروپایی از پیشبرد این طرح بهاینترتیب توجیه میشود که آنها از طریق تقویت موضع سیاسی و اقتصادی لیبرالها، فرصت تغییر ریلِ تدریجی سیاستهای کلان کشور بهسوی یک اقتصاد و دیپلماسی لیبرالتر و اصطلاحاً عُرفیتر را فراهم میکنند؛ این تحلیل فقط تا آنجا درست است که بتواند روند اصلی را پنهان کند، چون بهنظر من اصلِ موضوعْ وارونه است: اینطور نیست که یک شبکهی پیچیدهی متشکل از سیاستمداران و اندیشمندان لیبرال ایرانی و غیرایرانی و ترکیب تودرتویی از مؤلفهها و لینکهای کارراهاندازِ داخلی و خارجی برای هدایت سیاستگذاریهای کشور بهسوی یک هدفِ فراگیر اجتماعیـاقتصادیِ دستراستی بسیج شدهاند؛ بهعکس، این هدفِ دستِراستی است که قرار است بهانه و فرصت مشروعی برای ایجاد یک شبکهی پیچیده فراهم کند؛ درواقع، هدف اصلیْ خود شبکه است …
3 پاسخ به “برای روز هبوط – مهدی گرایلو”.
احمدی نژاد : انقلاب ۵۷ کار انگلیس بود
https://www.khabaronline.ir/news/1249578/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%DB%B5%DB%B7-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%81%D8%B1-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B2
لایکلایک
اتفاقا خیلی سر راست و بدون حقه بازی نوشته ! لپ مطلب این است که جریان موسوم به عدالتخواه در طیف های مختلف چه دولت بهاری ها باشند چه باقی دسته ها از منطق حزب اللهی بودن فاصله گرفته اند و باید با اتکا به منطق رسمی جمهوری اسلامی ضرورتهای برخوردهای امنیتی و… را درک کنند . نویسنده نه تنها به زبان فارسی سلیس و عام از منطق جمهوری اسلامی دفاع می کند بلکه در نوع برخورد با جمهوری اسلامی و تعریف چیستی دولت بورژوازی ایران مدعی تعریف و خوانشی متفاوت نیست . نویسنده با پذیرش همان منطق جا افتاده اپوزیسیون به جمهوری اسلامی می نگرد . بر تمامی تناقضهای ادعایی اپوزیسیون صحه می گزارد و صف خودش را درحمایت از جمهوری اسلامی انتخاب می کند . فرض بگیرید نویسنده قائل به شکاف درون حاکمیت جمهوری اسلامی نبود و این شکاف را به دوبنی بودن حاکمیت ترجمه نمی کرد . یعنی مجبور می شد تعاریف تثبیت شده را به چالش بکشد . آن موقع شما می توانستید مدعی شوید با مطلبی قامض روبرو هستید . نویسنده برای خط سیاسی که اتخاذ کرده وفادارانه و با وسواس در پردازش هر جمله فکر کرده است . بخاطر همین خواندن روزنامه ای متن هم شما را به درک فهوای کلام می رساند . دقیقا همین دریافت فهوای کلام است که شما را کلافه می کند و از اینکه بخواهید دقت بیشتری به خرج دهید منصرفتان می کند .توصیه شما برای اینکه کسی به نویسنده بگوید به فارسی بنویسد دردی را دوا نمی کند دوست عزیز .
لایکلایک
یکی به این اقا بگه لطفا فارسی بنویس. من که سر در نمیارم چی نوشئه.
لایکلایک