منبع: کلوب بینالملل حزب «چپ» در برلین
مصاحبه با جان مولن*
ماکرون و «شورش جلیقه زردها»: گزارش از پاریس
۱- میتوانید جنبش «جلیقه زردها» را که هم اکنون در فرانسه در جریان است به اختصار توضیح دهید؟
دو هفته پیش، با انتشار آنلاین یک فراخوان در محکومیت افزایش مالیات بر بنزین و گازوئیل از اول ژانویه، شبکه گسترده ای از شهروندانی که کارد به استخوانشانرسیده است ورودیهای بزرگراهها، فروشگاههای بزرگ و جایگاههای فروش بنزین را بستند. در هفدهم نوامبر در سراسر کشور بیش از ۱۵۰ هزار نفر در بیش از ۲۰۰۰ تظاهرات و راهبندان شرکت کردند.
در لحظه نگارش این سطور هنوز تعداد زیادی راهبندان وجود دارد، و ایستگاههای اخذ عوارض بزرگراهها اشغال شده اند و خودروها میتوانند بطور رایگان عبور کنند، و فراخوان بیش از یک میلیون امضاء جمع کرده است. «جلیقه زردها» از یک ماه مه ۶۸ جدید میگویند.
تظاهرات سراسری که برای شنبه ۲۴ نوامبر برنامهریزی شده بود از تجمع در جایی که پلیس برای آن در نظر گرفته بود امتناع کرد و ترجیح داد در شانزلیزه بسمت کاخ ریاست جمهوری راهپیمایی کند. آتش زدن سنگرها در شانزلیزه بدین معنی است که اعتراض در سراسر جهان در صدر اخبار خواهد بود.
در فرانسه همه رانندگان باید در خودرو خود یک جلیقه نیمتنه زرد داشته باشند تا در صورت وقوع تصادف از آن بمثابه یک نماد استفاده کنند. تظاهرکنندگان برای نشان دادن اولویتهای ویژه خود بر روی جلیقهها شعار مینویسند.
بیش از سه چهارم جمعیت اکنون از اعتراضات حمایت میکند (۹۵ درصد در میان هواداران چپ رادیکال، ۵۶ درصد از مدیران، ۸۳ درصد از کارگران یدی و کارمندان ردههای پایین، حتا ۵۹ درصد از کسانی که در دور اول انتخابات ریاست جمهوری به ماکرون رأی دادند، و حدود ۹۵ درصد کسانی که به لو پن رأی دادند). میزان محبوبیت رییسجمهور که پیش از این بسیار پایین بود در نازلترین سطح است.
ماکرون ترسیده است. او مجبور شد بمثابه واکنش به جنبش جدید یک سخنرانی مهم پیرامون بومشناسی ایراد کند. او اعلام کرد که رهبران سیاسی به اندازه کافی به مردم گوش نداده اند، و امتیازات کوچکی داد، وعده داد اگر فیمت نفت در بازار جهانی دوباره افزایش یابد، مالیات بر سوخت را کاهش دهد. او از عقبنشینی در مورد افزایش مالیات در ژانویه امتناع کرد، و ۸۰ درصد شهروندانی که به سخنرانی او گوش دادند در یک نظرسنجی گفتند که متقاعد نشدند.
ادوار فیلیپ، نخست وزیر، گفت او آماده است با نمایندگان «جلیقه زدها» در روز جمعه ملاقات کند، و در عین حال تأکید کرد که حداقل دستمزد افزایش نخواهد یافت.
۲- در نگاه نخست، اعتراض برای بنزینِ ارزانتر تا اندازه ای یک کارزار اقشار میانی، و احتمالاً یک کارزار ضد محیط زیست به نظر میرسد. مالیاتهای جدید بر چه کسانی تأثیر میگذارند و چه کسانی معترضند؟
اگر قرار باشد اقشار میانی برای منافع خود و علیه منافع سرمایه بزرگ بسیج شوند، طبیعتاً ضروری است که ما از آنها حمایت کنیم، اما در واقع فعالترین افراد، کسانی که راهبندانها را اداره میکنند، عموماً از طبقه کارگر، از شهرهای کوچکتر هستند، بسیاری از آنها بازنشسته اند، اکثر آنها تازه وارد فعالیت سیاسی شده اند. صاحبان مشاغل آزاد و دیگر شرکتکنندگان «اقشار میانی» نیز حضور دارند.
درست مانند جنبش «ایستاده در شب» (Nuit Debout) سال گذشته که جوانان بسیاری را در شهرهای بزرگ در درون یک جنبش اعتراضی فاقد ساختار به حرکت درآورد، جنبش جلیقه زردها نیز لایههای جدیدی را دوباره علیه ماکرون بسیج میکند.
افزایش مالیات بر سوخت جرقه جنبش بود. فعالین چپ نمیتوانند تعیین کنند چه موضوعی به جنبش جرقه خواهد زد.
درک این مهم است که ما راجع به مالیاتها بر فروش صحبت میکنیم. این مالیاتها از نظر اجتماعی ناعادلانهترین مالیاتها میباشند زیرا درصد بسیار بالایی از درآمد بخشهای فقیرتر جمعیت را نمایندگی میکنند. به این دلیل است که در اکثر کشورهای اروپایی طی ۵۰ سال گذشته، دولتهای نولیبرال مالیات بر درآمد را (که یک نظام از نظر اجتماعی منصفانهتری است) کاهش داده و مالیات بر فروش را افزایش داده اند.
در فرانسه، ماکرون اخیراً مالیات بر ثروت را که فقط ثروتمندان میپرداختند لغو کرد؛ و در عین حال مالیات بر مزایای بازنشستگی همه شهروندان را افزایش داد. اعلام مالیات بیشتر بر سوخت، «بخاطر محیط زیست» کاردی بود که به استخوان بسیاری خورد.
چیزی که این را وخیمتر کرد انتشار اسناد داخلی دولت بود که با کلمات بسیار میگوید قرار نیست «مالیاتهای محیط زیست» برای اهداف مرتبط با محیط زیست بکار گرفته شود، بلکه قصد این است که کاهش مالیات ثروتمندان را جبران کند.
این اعتراض علیه فقر فزاینده است. در این جنبش فاقد ساختار، شعارها و مطالبات بسیاری مطرح شده است، اما رایجترین آنها عبارتند از: «ماکرون باید استعفا دهد»، «همه مالیاتهای فروش را کاهش دهید»، «حداقل دستمزد را افزایش دهید»، یک فراخوان برای تشکیل «مجلس مؤسسان» و افزایش استفاده از همهپرسی در زندگی سیاسی.
این ادعای ماکرون که افزایش مالیات بر سوخت به دلائل محیط زیستی بوده، بویژه رقت انگیز است زیرا او به بستن خطوط راه آهن محلی ادامه میدهد (قرار است بزودی ۸۰۰۰ کیلومتر تعطیل شوند)، و سرسختانه بودجه دولتهای محلی و منطقه ای را که حملونقل عمومی را اداره میکنند کاهش میدهد.
او همچنین لغو برنامههای مسکن اجتماعی را، که به کارگران کم درآمد امکان میدهد نزدیک به محل کار خود زندگی کنند، سازماندهی میکند. در عین حال، شرکتهای بزرگ نفتی مالیات کمی میپردازند و سوخت هواپیما از مالیات بر ارزش افزوده، و در واقع از هر نوع مالیاتی معاف است!
۳- برخیها در خارج از فرانسه معتقدند که فرانسویها همه وقت اعتراض میکنند. آیا این حقیقت دارد؟ اگر چنین است، آیا اینبار چیز متفاوتی وجود دارد؟
خوب، ما گاهی اوقات سر کار میرویم. از شوخی گذشته، من مفتخرم که بگویم در فرانسه مردمی که زیر ارابه حداکثر کردن منفعت در فشارند و له میشوند دست روی دست نمیگذارند. به این دلیل است که علیرغم حملات بسیار، چون ما همیشه اعتراض میکنیم، شرایط کار، حمایت و مزایای کار، کمتر از دیگر کشورهای مشابه عقبگرد داشته اند. تبدیل اعتراض به انقلاب پرسش کلیدی در اروپای قرن بیستویکم است.
۴- تا چندی پیش از امانوئل ماکرون رییسجمهور فرانسه بمثابه ناجی سرمایهداری فرانسه تمجید میشد. چه اتفاق افتاده است؟
بسیاری از هواداران سرمایهداری فرانسه سَبُک مغز هستند، و ظاهر تر و تمیز و چرب زبانی ماکرون را نشانههای خوشبینی به شانس واقعی برای نجات سرمایهداری فرانسه برای حداکثرکردن منافع، از طريق بسیج یک «حس همگانی جدید» «نه راست نه چپ» تلقی میکردند. اما آنها روحیه شورشی فرانسوی را از یاد برده بودند.
ماکرون به دلیل سقوط نیروهای سنتی سوسیال دمکراسی و راست گُلیست رییسجمهور شد. او با وجود اینکه در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری فقط ۲۴ درصد آرا را بدست آورده بود توانست به اندازه کافی موشهایی را جمع کند که از کشتیهای در حال غرق چپ و راست برای تشکیل یک حزب جدید و کسب اکثریت در پارلمان فرار میکردند.
حملات نولیبرالی به مدت بیش از ۳۰ سال، البته آهسته تر از کشورهایی مانند بریتانیا، سطح زندگی کارگران را بمیزان قابل توجهی پایین آورده است. روسای فرانسه برای شتاب بخشیدن به نولیبرالیسم تقلا میکنند. دانشگاه هنوز تقریباً رایگان است، فقر در میان بازنشستگان و بیکاران هنوز کمتر از بریتانیا است، و شرایط کارگران پیمانی هنوز خیلی بهتر است. هم دولتهای چپ و هم دولتهای راست، با وجود اینکه مزایای بازنشستگی را کاهش دادند و حقوق سندیکایی را تضعیف کردند، نتوانستند به میزان کافی دور و سریع بروند و روسا را راضی کنند.
ماکرون یکی از آخرین کارتهای روسا است. به این دلیل بود که او توانست در بهار گذشته در برابر اعتصاب طولانی و نیرومند کارگران راهآهن پیروز شود: روسا با وجود اینکه پول زیادی در روند اعتصاب از دست دادند، آماه بودند در حالیکه ماکرون پایان اعتصاب انتظار میکشید از او حمایت کنند. روسا نسبت به دولتهای پیشین صبر کمتری نشان میدادند.
۵- افراد بسیاری از حضور راست افراطی در این اعتراضات نگرانند. برخیها میگویند چپ اصولاً نباید شرکت کند. نظر شما درباره این استدلالات چیست؟
اگر شما اعتراضی دارید که از زحمتکشانی تشکیل میشود که از شهرهای بویژه کوچک تازه وارد سیاست شده اند، افراد راست افراطی نیز در میان آنها وجود خواهند داشت. لو پن، نامزد فاشیست، سال گذشته در انتخابات ریاست جمهوری ده و نیم میلون رأی بدست آورد- این افراد در هر جنبش بزرگی وجود دارند.
البته، نگرانی چپ از این قابل درک است، اما لازم نیست امروز در فرانسه موضوع مناظره باشد، خودداری از شرکت در یک جنبش به این دلیل که افراد راست افراطی در آن درگیرند به معنی دست برداشتن از کل تغییر اجتماعی توده ای است. بالعکس، ما باید به کسانی که به راست افراطی رأی داده اند نشان دهیم که لو پن و خانواده میلیونر او دروغگو و متقلب هستند.
لو پن و برخی دیگر از چهرههای راست افراطی حمایت از «جلیقه زردها» را اعلام کرده اند، اما حمایت آنها بزودی، هنگامی که مطالبات طبقه کارگر بوضوح وارد شود، متوقف خواهد شد. راست افراطی در میان سرمایهداران کوچک نفوذ قابل توجهی دارد، و آنها از افزایش حداقل دستمزد و امثال آن حمایت نخواهند کرد.
درباره نفوذ راست افراطی در جنبش غلو میشود: این مبالغه بسود ماکرون است. وزرای او گفته اند «این جنبش راست افراطی است»، و نتیجه گرفتند که حمایت از ماکرون تنها راه مقابله با فاشیسم است!
فعالین راست افراطی در چند جا از جنبش بیرون انداخته شدند، و در جاهای دیگر (در جایی که من زندگی میکنم) افراد «فرانسه تسلیم ناپذیر» و دیگر گروههای چپ در میان سازماندهندگان قرار دارند. جنبش بسیار متنوع است. در میان صدها نفری که شنبه گذشته در پاریس بازداشت شدند، هیچ فعالی از هیچ حزبی وجود نداشت.
۶- از وجود رفتارهای سکسیست و نژادپرستانه در اعتراضات صحبت میشود. آیا این حقیقت دارد و واکنش مردم چیست؟
بله، این درست است. صدها راه بندان و چندین مورد تکاندهنده از نژادپرستی و سکسیسم گزارش شده است. در یک مورد، معترضین مهاجرین غیرقانونی را که در یک کامیون پنهان شده بودند تحویل پلیس دادند. هیچ یک از اینها در یک چنین جامعه نژادپرست و سکسیستی تعجبآور نیست. واکنش چپ نباید عدم حمایت از جنبش جلیقه زردها یا چشم بستن بر موارد نژادپرستانه باشد.
پاسخهای سالمی به نژادپرستی وجود داشته است. یک سخنگوی جنبش که به «تجمع ملی» (Rassemblement National) («جبهه ملی» سابق) نزدیک بود بیرون انداخته شد. یکی از سخنگویانی که برای صحبت با وزیر محیط زیست دعوت شده بود یک زن سیاهپوست بود، و برخی از سازماندهندگان رادیکال سیاه پوست از حومه پاریس خواهان پیوستن به اعتراضات جلیقه زردها در ۱ دسامبر در پاریس شده اند.
در مونپلیه، تظاهرات جلیقه زردها با اشتیاق از یک تظاهرات بزرگ فمینیستی علیه خشونت جنسی که تصادفاً در همان روز برگزار میشد، استقبال کرد. زمانی که مردم وارد عمل شوند راحتتر میتوان ایدههای نژادپرستانه و سکسیست را چالش کرد و تغییر داد.
۷- در عین حال، گزارشهایی از مشارکت شمار زیادی از زنان در اعتراضات وجود دارد. اگر اینطور است، ممکن است توضیح دهید چرا؟
طی بیش از ۳۰ سال گذشته، مشارکت زنان در رهبری همه نوع جنبشهای اجتماعی- چه جنیشها برای خدمات عمومی، یا برای شرایط کار بهتر، علیه بیگانههراسی، برای حقوق آوارگان و غیره- افزایش یافته است. جنبشهای دانشجویی اخیر بویژه شمار زیادی از زنان را در رهبری خود دیده اند.
همه اینها نتیجه دههها مبارزه برای احترام به زنان فعال سیاسی است. لذا، تعجب آور نیست که زنان در این جنبش جدید حضور زیادی دارند.
۸- به نظر میرسد معترضین در این لحظه قاطعانه احزاب را رد میکنند. واکنش احزاب چپ، مانند سازمان خود شما- «فرانسه تسلیم ناپذیر»- چگونه بوده است؟
رد احزاب به هیچوجه شبیه رد آنها در برخی از دیگر جنبشها نیست: خصومت علنی نسبت به فعالین حزبی وجود ندارد، گرچه اکثر رهبران محلی جلیقه زردها خواهند گفت «ما حزب سیاسی نیستیم»، و تظاهرکنندگان اغلب مانع وجود علائم و پلاکارتهای سیاسی میشوند.
«فرانسه تسلیم ناپذیر» یک حزب نیست، بلکه یک جنبش سیاسی است (با همه مزایا و معایبی که یک جنبش دارد). رهبری «فرانسه تسلیم ناپذیر» مانند دیگر گروهبندیهای چپ رادیکال از قبیل «حزب جدید ضدسرمایهداری» ابتدا در ارتباط با جنبش محتاط بود، تا اینکه جنبش تدریجاً نیرو گرفت و نوع مطالبات درگیر روشنتر شد.
در نتیجه، با گذشت چند هفته، گفتمان از «این اعتراضات خشم موجه را نشان می دهند» به «امیدواریم پیروز شود» و «اعضای ما باید به آن بپیوندند» تغییر کرد. کنفدراسیون سندیکایی اصلی- «ث. ژ. ت»- نیز مسیر مشابهی را طی کرد.
۹- فدراسیون سندیکایی «ث. ژ. ت» اکنون طی فراخوانی روز ۱ دسامبر را روز عمل اعلام کرده است. دلیل این کار آنها چیست و نأثیر این بر مبارزه چه خواهد بود؟
رهبری «ث. ژ. ت» میبیند که فقر فزاینده یک مسأله طبقاتی است، و اینکه محبوبیت «جلیقه زردها» بسیار بالاست. خوشبختانه، آنها بجای هورا کشیدن از کنار میدان، خواهان تظاهرات بزرگ شده اند. «جلیقه زردها» نیر این روز را روز عمل اعلام کرده اند.
در پاریس، «جلیقه زردها» احتمالاً در بخشی جدای از بخش تظاهرات سندیکا تجمع خواهند کرد، اما در شماری از شهرکها پیوستگی اینها محتمل است. بعنوان مثال، در اورلئان و در کرس، نمایندگان «جلیقه زردها» و «ث. ژ. ت» منطقه تصمیم گرفتند تظاهرات مشترک برگزار کنند.
۱۰- جنبش برای حفظ حرکت خود و به دست آوردن اصلاحات مهم چه کار باید بکند؟۱
وضعیت هر روز تغییر میکند. این نوع جنبش سریع ظهور میکند و سریع نیز ناپدید میشود. مشخصاً، شعارهای کارگری، مانند افزایش حداقل دستمزد، هر چه بیشتر مطرح شوند، بهتر خواهد بود و تظاهرات مشترک نیز کمک خواهد کرد.
پالایشگاههای نفت این هفته برای دستمزد بیشتر در اعتصابند، نتیجتاً در آنجا نیز پیوستگی محتمل است. اگر کاهش مالیاتها (که بوضوح تعریف نشده) خواست مرکزی باشد، این میتواند مشکلزا باشد زیرا ماکرون در «کاهش مالیات» بسود ثروتمندان بسیار مهارت دارد و میتواند از این بمثابه دستاویزی برای کاهش خدمات عمومی استفاده کند.
اشاره به شرایط ویژه در «قلمروهای فرادریایی فرانسه» در جزیره رئونیون و اقیانوس هند، که ۴۰ درصد جمعیت آنها زیر خط فقر زندگی میکنند نیز مهم است. جنبش «جلیقه زردها» در آنجا عملاً به یک شورش، و بسیار ژرفتر و گسترده تر از خود فرانسه مبدل شده است.
جنبش در آنجا هماکنون سه سال عدم افزایش در مالیات سوخت، و پول بیشتر برای خدمات عمومی را
بدست آورده است، وزیر «قلمروهای فرادریایی فرانسه» به امید آرام کردن وضعیت به جزیره پرواز کرد.
*جان مولن یک فعال ضدسرمایهداری است که از دهه ۱۹۸۰ در منطقه پاریس زندگی میکند. او هوادار «فرانسه تسلیم ناپذیر» است.