چرندیات کریستین امانپور، استاد دروغپراکنی!
منبع: آفگاردین
نویسنده: سَسی سورستین
تارنگاشت عدالت
هفته گذشته من شاهد پخش مکرر یک ویديوی خبری درباره اعطای جایزه «کمیته حفاظت از روزنامهنگاران»- که به نظر هر روزنامهنگاری ارزشمندترین شهروندان هستند- به امانپور بودم. من که سالها در عرصه سیاست خارجی در روزنامهنگاری «بدیل» کار کرده ام، با این عملیات بینالمللی بازارگرمی برای سیاست خارجی ایلات متحده آشنا هستم، و این چیز قشنگی نیست. اما با تماشای سخنرانی امانپور واقعاً احساس کردم صورتم سرخ شد، قلبم کمی تندتر زد. این مزدور گستاخی این را داشت که به ما درباره «خبرهای جعلی» هشدار دهد. این، از دهان مزدوری که در دیوسازی از مردم صربستان نقش عمدهای داشت و برای ایالات متحده مداخله در جنگهای بالکان و متلاشی کردن جمهوری سوسیالیستی فدرال یوگسلاوی را آسانتر کرد. آنها برای ۷۸ روز صربستان را بمباران کردند، حدود ۵۰۰ نفر را کشتند.۱
او همچنین «دادگاههای فرمایشی» روزنامهنگاران را که اغلب (البته در کشورهای بد غیرغربی) متهم به براندازی میشوند، مسخره کرد. در آن اتاق شاید تنها او میتوانست این طنز تلخ را بداند که خود وی با تندنویسیهایش (سنتوگرافی) در دهه ۱۹۹۰، اسلوبدوان میلوسویچ- آخرین رهبر مقاومت در بالکان- را به یکی از آن «دادگاههای فرمایشی» روانه کرد. با این وجود، میلوسویچ در آن دادگاه چنان بحثهای متقاعد کنندهای عنوان کرد که هرگز زنده بیرون نیامد.۲دادگاه سپس درباره خود تحقیق کرد و به این نتیجه رسید که میلوسویچ عامدانه خود را با دارویی که دسترسی او به آن غیرممکن بود، مسموم کرد تا شاید برای درمان به روسیه برود و سپس فرار کند. اگر یک زندانی در زندان صربستان خود را مسموم کرده بود ناتو آنرا بمباران میکرد و امانپور درباره مزخرف بودن آشکار خودکشی با سم در یک زندان فوق امنیتی کاغذ سیاه میکرد. اکنون تجسم کنید که یک زندانی دیگر نیز در همان زندان، همان هفته، متهم در همان پرونده، «خودکشی میکرد.» این چیزی است که برای یک ژنرال صرب در همان زندان میلوسویچ اتفاق افتاد. اینجا چیزی برای دیدن وجود نداشت.
امانپور در اشاعه این دورغ که قتلعام زنان و کودکان در سربرنیتسا به دست صربها به فرمان میلوسویچ بود، نقش کلیدی داشت.۳ او با خوشحالی، طوطیوار ادعاهای شنيع و بیپایه قتل ۱۰۰ هزار آلبانیايیهای کوزوو را به دست ارتش یوگسلاوی تکرار میکرد.۴
ستاره سی. ان. ان با جیمز روبین۵ سخنگوی وزارت امور خارجه کلینتون از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ که «دست راست» مادلین آلبرایت محسوب میشد، ازدواج کرده است. امانپور مرتباً نقطه نظرات رؤسای شوهر خود را نشخوار و برای آنها اعتبار دستوپا میکرد. به این ترتیب، او به یک گزارشگر مورد احترام در یکی از شبکههای خبری بزرگ مبدل شد. میبینید! چیزی که اگر در یکی از آن کشورهای شرقی عجیب اتفاق بیفتد خویشاوندسالاری نامیده میشود، صرفاً یک تصادف حرفهای است. در حالی که روبین رابط «ارتش آزادیبخش کوزوو» در جریان کشاندن به جایی بود که بتوانند «خواهان» کارزار بمباران از سوی ایالات متحده شوند، امانپور برای گروه تروریستی مورد حمایت ایالات متحده تبلیغ میکرد.۶
تهوعآورترین بخش این نیست که امانپور درباره به اصطلاح اخبار جعلی حرف میزند. او ترسآور است و نمونه کاملی از طنز تلخ این وضعیت مشخص است، اما او یک سیب گندیده نیست. مخاطبین او در مراسم «کمیته حفاظت از روزنامهنگاران» به همان اندازه شریک جرم هستند. روزنامهنگاری تحت سرمایهداری اساساً فقط تبلیغات است، سمت اطلاعاتی دیپلماسی است، یک تلاش فاسد تحت سرمایهداری است.
برای روشن شدن، این را در نظر بگیرید که کودکانِ معتاد واقعی نیستند، که عراق سلاح کشتار جمعی نداشت، که از مزدوران آفریقایی برای حمله به مخالفان قذافی استفاده نشد، که سرنگون کردن مجسمه صدام یک نمایش بود، که آریستید از هواداران خود برای بریدن سر مردم هائیتی استفاده نکرد، که شورویها میگ به گرانادا نداده بودند، که ساندینیستها ۲۰۰هزار نفر را نکشتند، که دژهای کوهستان عظیم بنلادن وجود نداشت، که جسیکا لینچ نه یک جنگجوی قهرمان بود و نه در اسارت با او بدرفتاری شد، که در بوسنی اردوگاه مرگ وجود نداشت. همه اینها در رسانههای خبری به مثابه فاکت گزارش شدند.
دولت ایالات متحده دههها صرف دروغپراکنی در اخبار کرده است، از فلوریداییهای مزدوری که در دهه ۱۹۹۰ علیه کوبا دروغ پخش میکردند، تا ترسیم مصدق به مثابه یک متجاوز جنسی در دهه ۱۹۵۰، تا به عقب تا حادثهای که پس از انفجار کشتی جنگی «یو. اس. اس. مین» اصطلاح «روزنامهنگاری زرد» را رایج کرد.
پرفسور فرناندو گیل-وایت پس از تحقیق در منابع اولیه پیرامون اتهامان غیرواقعی ناسیونالیسم زهرآگین میلوسویچ به استفن گووین گفت: «مشکل صرفاً این نیست که روزنامهنگاران و دانشگاهیان اطلاعات غلط دارند. به نظر میرسد که اطلاعرسانی غلط یک کار حسابشده است.»۷
تفالههایی مانند امانپور که از درون کشورهای ضدامپریالیست عمل میکنند دلیل این هستند که چرا آن کشورها لازم است قوانینی برای مهار «آزادی مطبوعات» مورد تقدیس داشته باشند. واژهها سلاح هستند و غرب اینرا میداند، از اینرو است که از جایگاه بسیار ثروتمندتر، بسیار قدرتمندتر- و رک و راست- بسیار پیشرفتهتر خود (از نقطه نظر بازاریابی) میتواند میلیونها موشک به هر طرف پرتاب کند و از هدفهای خود بخواهد سپرهای خود را زمین بگذارند. هر چه باشد، تبلبغات کمونیستی (اکنون) در ایالات متحده آزاد است. شما با اقدام به تبلیغات کمونیستی نمیتوانید شغلی پیدا کنید، اما هی، فقیر بودن حق شماست! اما این آزادی بیان به طور یکسان در غرب به رسمیت شناخته نمیشود. ایالات متحده هنوز برای پخش نظرات حزبالله شما را به زندان میاندازد.۸ و اکثر اروپای غربی، حداقل رسماً، تجلیل از نازیسم را مجاز نمیداند. و این خوب است. اما نباید وانمود کرد کسانی که غرب را اداره می کنند حقیقاً فکر میکنند آزادی بیان یکی از حقوق سلب نشدنی بشر است. در غرب آرادی بیان همانقدر مشروط است که در دولتهای سوسیالیستی انقلابی که برای حیات خود در برابر امپراتوری میرزمند.
«خبرهای جعلی». خبرها جعلی هستند. در ارتباط با یک موضوع، منافع طبقات حاکم هر چه بیشتر باشد، شما میتوانید مطمئنتر باشید که خبرهای رسانههای مشخص درباره آن جعلی است، و بالعکس، گزارشهایی را که آن مراکز دروغپراکنی جعلی مینامند، باید جدی گرفت.
https://off-guardian.org/2017/09/14/the-bloviations-of-christiane-amanpour-queen-of-fake-news/
برای کسی که نان روسیه و چین را میخورد البته طبیعی است که چنین ترهاتی را هم سرهم کند. وقاحت…
ماتوش موراوسکی به راه مادرش ادامه میدهد. زمانی که نازیهای آلمان در سال ۱۹۳۹ لهستان را اشعال کردند و آن…
شگفتآور است که چرا مقامات غرب از شدت بیماری روسهراسی و چینهراسی دقمرگ نمیشوند! بیتردید، دلیل اصلی این است که…
با سلام خدمت شما دوست عزیز، از توجهی که به این مقاله نشان دادید ممنونم. همان طور که اشاره فرمودید،…
درودبر جنابعالی، امیدوارم همیشه خوب و سلامت باشید،مطلب چپ دروغین را از طریق مجله هفته دیدم وخواندم، به نظرم خیلی…