بنبست «حزب عدالت و توسعه» در ادلب!
منبع: «چپ» (Sol)، پرتال خبری حزب کمونیست ترکیه
نویسنده: آیدمیر گولر
تارنگاشت عدالت
آیدمیر گولر، نویسنده «سول» پیرامون بنبست دولت «حزب عدالت و توسعه» در موضوع ادلب نوشت. گولر خاطرنشان میکند که خریدن وقت در ادلب تنها سیاست «حزب عدالت و توسعه» است و نشان میدهد چرا تعریف حزب اصلی اپوزیسیون پارلمانی- «حزب جمهوریخواه مردم» از ادلب به مثابه یک موضوع امنیت ملی در همان جهتی است که «حزب عدالت و توسعه» میرود.
مشکل در ادلب سوریه چیست؟
حزب جمهوریخواه مردم ترکیه [حزب اصلی اپوزیسیون پارلمانی] گفت که آنها ادلب را یک مسأله امنیت ملی میبینند و حتا خواهان آن شدند که «ایمنی گروههای غیرتروریست تضمین شود.» این آتشبس موقت اردوغان را با تبدیل آن به موضوع تَرک مخاصمه کاملاً رادیکالیزه می کند. بنابراین، حزب جمهوریخواه مردم خواهان روحیه مدتها فراموش شده توافق ۱۹۹۸ آدانا است. البته، ایالات متحده نیز بخشی از این است. ما چه جور دیگر میتوانیم سهیم کردن ایالات متحده را در نشستهای آستانه، سوچی و تهران و تقاضای «انجام مذاکرات در یک بستر وسیعتر» تعبیر کنیم؟
چون همه اینها کافی نیست، ایالات متحده بخشی از همکاری میشود. در آخرین مقاله وضع کاملاً از کنترل خارج شد: «کنترل شدیدتر ترکیه بر این گروهها میتواند حکومت سوریه را تحریک کند»، یعنی هیچ لطمه نظامی به ترکیه وارد نخواهد نشد. یک برخورد کلاسیک حزب جمهوریخواه مردم…
پس از نشست تهران، ابراهیم کالین [سخنگوی رییسجمهور] گفت مادام که حضور نظامی ترکیه در ادلب ادامه دارد روسیه و سوریه نمیتوانند ریسک یک عملیات نظامی را بپذیرند. اگر این تخیلات شخصی کالین نباشد، این اظهارات بدین معنی است که اگر دمشق برای ادلب حرکت کند واحدهای نیروهای مسلح ترکیه به مثابه «سپر انسانی» جهادیون کمک خواهند کرد. حزب جمهوریخواه مردم این مزخرفات را میگیرد و برای آن یک شالوده منطقی میسازد.
هیچکس نباید فکر کند که اپوزیسیون [حزب جمهوریخواه مردم] چون حزب عدالت و توسعه بدتر از آنها است، عقل سلیم را نمایندگی میکند. حزب دمکراتیک مردم [هوادار کردها] خواهان کاهش تنشها شد تا ایمنی زندگی شهروندان تضمین شود، هر دو در یک بیانیه مشابه اشاره کردند که راهحل میتواند بدون فشار خارجی در میان طرفهای محلی پیدا شود، و همچنین از همه، به ویژه از سازمان ملل خواستند به این روند کمک کند. هنگامی که همراه این بیانیهها ایجاد یک نیروی مستقل مطرح میشود، آنها پیشنهاد میکنند که یک نیروی نظامی ناظر تشکیل شود…
حزب عدالت و توسعه در وضعیت خرابی قرار دارد. وضعیت اپوزیسیون چندان بهتر نیست. بهتر است همه مسايل را در یک جا بررسی کنیم.
نخست، گر چه ابداً ضروری نیست اما به دلیل موضع حزب جمهوریخواه مردم خوب است به توافق آدانا اشاره کنیم. توافق ۱۹۹۸ آدانا براساس اخراج پ. ک. ک [حزب کارگران کردستان] از سوریه قرار داشت. حضور ایالات متحده در پشت این توافق هنگامی کاملاً روشن میشود که تهدیدات ترکیه در آنزمان، از جمله اشغال بخشی از سوریه همراه با تحولات بعدی در نظر گرفته شود.
ایالات متحده دیرزمانی است که به جنبشهای کردی به مثابه یک متحد نگاه میکند و در سال ۲۰۱۸ حتا یک رویداد واحد وجود ندارد که بتواند یادآور وضعیتی باشد که ۲۰ سال پیش وجود داشت. اگر حزب جمهوریخواه مردم سعی میکند، با توجه به تاریخ «وسیع» آن از جمله در «حزب سوسیال دمکرات چپ» در تهدید یک همسایه، نشان دهد خود از حزب عدالت و توسعه کمتر نمیباشد، در اینصورت مشکلی نیست!
دوم، پذیرش اینکه ادلب یک موضوع امنیتی برای ترکیه است را باید خنثا کرد. نخستین معنی کلمه امنیت درباره جمعیتی است که ممکن است به سوی مرز ترکیه سرازیر شود. جمعیت سوریه اکنون بالای ۱۸ میلیون نفر است و محاسبه حزب عدالت و توسعه درباره ۴-۳ میلیون آواره یک رقم جعلی است. جمعیت ادلب حدود ۱٫۵ میلیون نفر است. در فاز نهایی پاکسازی جهادیون از سوی ارتش سوریه حرکتهای جمعیتی بزرگ رخ نداد. مهاجرت پدیده دورهای بود که سوریه عمدتاً مورد حمله ترکیه قرار داشت. البته، برخلاف اغراقگوییها، امکان حرکتهای جمعیتی مشخصی وجود دارد. اما، هنگامی که ادلب از جهادیون پاک شود، یک حرکت جمعیتی در جهت مقابل به سوی ادلب محتملتر است.
اتفاقاً،اگر ترکیه صادقانه نگران یک موج جدید از آوارگان باشد، در اینصورت ابتدا باید نیروهای خود را که به نظر دمشق متجاوز می باشند خارج کند، روابط خود را با باندهای «ارتش آزاد سوریه» قطع کند و به ایمنی مرزی ترکیه اولویت بدهد. در صورت جاری شدن چنان موجی، ارايه کمک بشردوستانه در مرز چیز دیگری است. حتا در آن مورد، این فاکت را باید به یاد داشت که ترکیه با میلیونها آواره در ترکیه خوب برخورد نمیکند و زا آنها به مثابه طعمه در حملات شووینيستی استفاده میکند.
در ادامه موضوع دوم، لازم به گفتن است که اگر آنها درباره ایمنی جان سربازان در آن سوی مرز نگرانند، سربازان باید از سوریه خارج شوند. همانطور که در بالا اشاره کردند، رویکرد حزب عدالت و توسعه این است که از سربازان ترکیه به مثابه «سپر انسانی منفعل» در برابر عملیات روسیه-سوریه استفاده کند. علت واقعی این مسأله امنیتی آشکار است.
یک نکته پایانی درباره موضوع دوم محتملتر است: حکومت حزب عدالت و توسعه پیوسته بر ایفای نقش حامی باندهای جهادیون در ادلب پافشاری میکند. حمایت از غیرنظامیان عوامفریبی ناب است.
سوم، نتیجتاً اگر قرار است از سیاستهای حزب توسعه و عدالت انتقاد شود و بدیلها آفریده شوند، به این عوامفریبی نباید اعتبار بخشید. از نظر سیاسی کاملاً روشن است که جمعیت غیرنظامی در سوریه، از جمله بخش اعظم آنهایی که زمانی از جنگ علیه دمشق حمایت میکردند، از جنگ خسته شده اند و از دیدن یک قدرت مرکزی که ثبات و صلح پایدار را نمایندگی کند، خوشحال خواهند بود. حمایت از غیرنظامیان مهم است و حیاتیترین حمایت خلاص شدن از جهادیون است.
چهارم،ادلب یک سرزمین سوری است. همانطور که چندین مفسر دیگر اشاره کرده اند، «اتهام» حزب عدالت و توسعه مبنی بر اینکه اسد میخواهد این سرزمین را «غصب» کند مزخرف و برای ابلهان است. این ادعا که فاقد ارزش دیپلماتیک میباشد، در واقع، پیامی به امپریالیسم غربی، عمدتاً به ایالات متحده است. حزب عدالت و توسعه آماده پذیرش حمایت امپریالیستهای غربی در سوریه است.
پنجم، اپوزیسیونی که در پی بدیل سیاسی و انتقاد مدام است، باید از تلاشهای ایالات متحده در گسترش موضع خود در منطقه کردستان دوری جوید. سوریه متعلق به سوریها است و کنترل حکومت دمشق در منطقه قانونی است. تنها چیزی که میتوان به کسانی که ادلب را کنترل میکنند گفت این است که باید تسلیم شوند.
ششم، همه طرفین به استثنای آنکارا، پسا-ادلب را بررسی کرده اند. من در پایان به استثنای حزب عدالت و توسعه اشاره خواهم کرد، اما در اینجا میتوانیم بگوییم که موضوع در ادعاهای ترکیه نه «اسلامگرایان غیر تروریست»، بلکه منطقه کردستان است. روسیه تاکنون به آنکارا گفته است اگر چنین گروهی [از اسلامگرایان غیرتروریست] وجود دارد از آنها استفاد کنید» و تنها چیزی که حزب عدالت و توسعه توانسته پیدا کند جهادیون «ارتش آزاد سوریه» است که به آنها حقوق میپردازد. و «ارتش آزاد سوریه» در دوره بعد در کنار کسانی خواهد بود که به آن پول بدهند.
در ارتباط با عامل کردی، در موضوع ناسیونالیسم چیزی وجود ندارد که به حزب جمهوریخواه مردم نسبت به حزب عدالت و توسعه دست بالا را بدهد. آن منطقه صاحب دارد. حزب جمهوریخواه مردم میتواند برای مدت زمانی در موضوع هواداری از آمریکاگرایی رقابت کند. اما، چون سیاست در این منطقۀ داغ به موضوع عدم پایبندی به اصول مبدل شده است، هیچکس نمیتواند برآیند آنرا پیشبینی کند.
هفتم، مذاکرات دمشق با «حزب اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه» پس از موضوع ادلب صورت خواهد گرفت. روشن است که این روندی ناهموار خواهد بود. بدون خلاص شدن از بندگی ایالات متحده و تهدید ترکیه، توصیف یک بازیگر به مثابه یک «طرف محلی» غیرممکن است.
هشتم، در پی مرخص شدن باندهای جهادگرا، همه نیروهای نظامی بیگانه باید خارج شوند تا صلح در سوریه تضمین گردد. ما میدانیم که درگیری، به ویژه پس از پا به میدان نهادن روسیه، به یک جنگ نبابتی مبدل شده است. این گرایش ممکن است هنگامی که بازسازی کشور از سوی اروپا، روسیه و دیگر کشورها در آینده در دستور کار قرار گیرد، تکاپوی جدیدی پیدا کند. درمان اولیه غیرنظامی کردن است، بدین معنی که همه نیروهای خارجی کشور را ترک کنند. بدون تردید، گفتن اینکه ورود روسیه به دعوت دمشق یک نیروی ناب صلح میباشد، دروغ است.
نهم،غیرنظامی کردن، بدین معنی که همه نیروهای خارجی کشور را ترک کنند، نمیتواند تنها با برداشتن خود این گام کامل شود. خاورمیانه یک کل ژئوپولتیک است و مبارزه برای صلح باید سوریه را امن کند. بدون تقویت موضع کاملاً ضعیف ضدامپریالیستی در منطقه، متوقف ساختن ارتجاع اسلامگرا، میلیتاریسم اسرائیل و همه نوع مداخلات امپریالیستی غیرممکن خواهد بود.
در پایان، میخواهم درباره استثنای حزب عدالت و توسعه بگویم. گرچه حزب عدالت و توسعه، که عوامفریبی آتشبس آن سریعاً به وسيلۀ روسیه خنثا شد، کارت روان کردن پناهندگان به سوی اروپای غربی را دارد، اما نمیتواند با آن جلو برود. مهاجرت تا حدی که از طرف امپریالیسم هدایت و فیلتر میشود، رخ میدهد. روان کردن میلیونها آواره به سوی اروپای غربی ممکن است، اما ترکیه هزینه آنرا خواهد پرداخت.
لذا، تنها سیاست حزب عدالت و توسعه خریدن وقت است. آشکار است که پس از نجات ادلب، دمشق از بحث «ترکیه متجاوز» استفاده خواهد کرد. یکی از هزینههایی که ایالات متحده در آن وقت طلب خواهد کرد صندلی اردوغان خواهد بود تا بتواند به نیابت آنکارا اعمال نفوذ کند. علاوه بر این، نیروهای مسلح ترکیه- ارتش آزاد سوریه کنترل یک منطقه در سوریه را در دست داشته باشند یا نه، هیچکس نمیتواند جلوی طرح این پرسش را بگیرد که جهادیون از کجا کمک دریافت میکنند. اینجاست که جنایات جنگی حزب عدالت و توسعه با خط درشت نوشته شده است!
ادلب قطعاً یک نقطه حیاتی است. از زاویه ترکیه، ادلب یک موضوع بقا به نظر میرسد. تلاش برای خریدن وقت بدون دانستن اینکه در آینده چه اتفاق خواهد افتاد… این است سیاست حارجی حکومت حزب عدالت و توسعه در ترکیه.
http://news.sol.org.tr/aydemir-guler-writes-what-problem-syrias-idlib-175294
عدالت: این مقاله را میتوان نقد نوشتههایی مانند «چرا ادلب برای همه بازیگران جنگ داخلی سوریه مهم است؟» نیز تلقی کرد:
سلام. ضمن همدلی با بسیاری از مطالب مقاله، لطفا منبع موثق برای این ادعا عرضه کنید که اولین اینترنت و…
کاش نام رزا لوکزامبورگ به هویت خودشان آغشته نمی کردند. به نام رزا لوکزامبورک و به کام امپریالیسم!
آقای لوسوردو «لیلی بالاخره مرد بود یا زن»؟ لسوردو محصول تفکر روشنفکران طبقات میانی، بیشتر مرفه جامعه «کمونیست» های اروپایی…
دنیا را سرمایه داران امپریالیست و هار شده “ سرمایه دار چیزی جز سرمایه شخصیت یافته نیست.“ – کارل مارکس…
دروغ وجنایت! زمانی که این واکسن در ایران مجوز „ًاضطراری“ تزریق به کودکان را گرفت از فاز دوم آزمایشهای بالینیاش…