مصاحبه با «کارلوس ویمر» دبير روابط خارجی حزب کمونیست ونزوئلا پيرامون وضعيت جاری کشور

تارنگاشت عدالت
پ: پیروزی مادورو برای ما یک پیروزی مهم و خوبی بود ولی نه آنچنان که بخواهیم آن را جشن بگیریم، بلکه يک پيروزی برای تعمق بيشتر و به کار بستن انتقاد و انتقاد از خود. ایالات متحده آمریکا با همکاری اتحادیه اروپايی نمی خواستند که اصولاً انتخابات در کشور ما صورت بگیرد. آنها قبل از انتخابات اعلام کردند که نتیجه انتخابات را به رسمیت نخواهند شناخت. بورژوازی در روز یکشنبه، روز انتخابات در بخش حمل و نقل اعتصاب عمومی به راه انداخت. همین که اساساً انتخابات صورت گرفت، آن هم موفق و آرام، خود دلیل بارزی براین بود که اکثریت مردم خواهان صلح و دمکراسی هستند. برای ما هم دمکراسی به این معنی است که مردم حق داشته باشند از طریق انتخابات تعیین کنند که چه کسی ريیسجمهور و کدام فرد نماینده آنها در مجلس باشد. (انتخابات ریاست جمهوری و مجلس هر دو در یک روز صورت گرفت)س: شرکت در انتخابات و آرای مطلق مادورو نسبت به گذشته کمتر بود. علت آن چه بود؟
پ: علت این بود که اپوزیسیون شرکت در انتخابات را تحریم کرد… هر چند که بخشی از اپوزیسیون در انتخابات شرکت نمود. این انتخابات دمکراتیک بود و چهار نامزد در مقابل مادورو قرار گرفته بودند. از آنجا که اپوزیسیون عمدتاً در انتخابات شرکت نکرد و در بین هواداران ما برخی فکر کردند «مادورو که پیروز خواهد شد» و لذا در انتخابات شرکت نکردند، با این حال در مقایسه با دیگر کشورهای آمریکای لاتین درصد شرکت کنندگان در انتخابات بسیار بالا بود. البته ما راضی نیستیم ولی نسبت به کشورهای دیگر آمریکای لاتین مثل کلمبیا، آرژانتین، شیلی و برزیل تعداد شرکت کنندگان در انتخابات ونزوئلا بالا بود و در نتیجه این ارقام را باید نسبی دید.س: چرا حزب کمونیست از مادورو حمایت کرد؟
پ:
ما زیر شعار «وحدت برای دفاع از میهن» از مادورو حمایت کردیم. ونزوئلا یک کشور سرمایهداری است با همه تضادهای ویژه یک کشور سرمایهداری و ما هم با هم پیمانان خود از جمله حزب سوسیالیست متحده که یک حزب سوسیال دمکرات است، تضادهايی دارایم. مبارزه علیه دخالت، علیه تهدیدات نظامی که از طرف ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپايی، همه این مسايل باعث شد که زمینههای مشترک بیشتر از تفاوتهای ما با حزب سوسیالیست متحده باشد و البته در مبارزات انتخاباتی ما این تفاوت ها را بیان کردیم.
س: شما به عنوان حزب کمونیست با حزب سوسیالیست متحده قراردادی امضا کردید. محتوای این قرارداد چه بود؟
پ: حمایت ما از مادورو مشروط به قبول یک پلاتفرم مشترک حداقلی بود و از اینرو ما با حزب سوسیالیست متحده به این توافق رسیدیم. امضای این قرارداد ساده نبود ولی با این وجود موفقیتآمیز بود. برای ما این برنامه، برنامه مبارزه برای دفاع از منافع طبقه کارگر است و پیشنهادات مختلفی را دربر می گیرد که به کمک آنها مشکلات و اشتباهات برطرف خواهد شد. پس از ۱۹ سال این اولین برنامه مشترک بین حزب کمونیست و حزب سوسیالیست متحده ونزوئلا است که ما آن را اقدامی موفق ولی همین طور ضروری میدانیم. بدون این برنامه حمایت ما از مادورو محرز نبود.
س: نکات مرکزی این برنامه چیست؟
پ: این برنامه مشترک از ۱۹ بند تشکیل می شود که از جمله روی رهبری جمعی روند انقلابی تأکید میکند. انقلابی به معنی جنبشی آزادیبخش و نه به معنی سوسیالیستی. به نظر ما، ما در ونزوئلا با مشکلات زیادی روبهرو هستیم، زیرا زحمتکشان در مواضع و سطوح مدیریتی قرار ندارند. هرچند آنان میتوانند نمایندگان خود را انتخاب کنند ولی در سطوح مدیریت مواضع هنوز در دست بورژوازی است.
نکته دیگر مبارزه علیه ارتشاء است، خواست برنامهریزی مرکزی، علیه رانتخواری بورژوازی و این درخواست که در شرایط سخت اقتصادی موجود حتا یک دلار به نفع بورژوازی صرف نگردد، صادرات و واردات در دست دولت متمرکز گردد. یک مسأله مهم دیگر توسعه و تکامل بیشتر تولید است. ونزوئلا یک کشور نفتخیز است. ما بیش از یک صد سال است که از نفت استفاده میکنیم و اکنون می خواهیم که کشور صنعتی شود، آنهم نه تنها در چارچوب پروژه های عظیم (که بعضاً وجود دارد)، بلکه در بخش شرکت های کوچک و متوسط، در صنوف مختلف و در کشاورزی.
ما بر روی هم ۶۰ پیشنهاد به حزب سوسیالیست متحده ارايه کردیم، ولی مجبور شدیم آنها را تقلیل داده روی ۹ بند به توافق رسیدیم که مشترکاً به آنها تحقق خواهیم بخشید. این برنامه یک برنامه سوسیالیستی نیست ولی اگر دولت آماده باشد تا وضعیت را به طور مشخص بهبود بخشد و این نکات را به اجرا درآورد، آغازی مثبت خواهد بود.
س: در کدام نکات با حزب سوسیالیست متحده اختلاف نظر وجود دارد؟
پ: تفاوت های ما تفاوت بین کمونیسم و سوسیال دمکراسی است. در حال حاضر این مسايل برای ما مرکزی نیست ولی ما به مبارزه خود برای رسیدن به سوسیالیسم ادامه میدهیم. سوسیالیسم آزادی بشر از استثمار و به دست گرفتن قدرت از سوی طبقه کارگر و زحمتکشان است.

اصول تئوریک ما مارکسیسم-لنینیسم است و ما در ۲۰۰-مین سالگرد تولد مارکس می توانیم ثابت کنیم که در ونزوئلا پیشرفت های چشمگیری به ویژه در امور روبنايی صورت گرفته است. ولی نهایتاً مسأله تعیین کننده چیست؟ مسأله تعیین کننده پایه های اقتصادی است به این معنی که آگاهی انسانها نهایتاً به وسيلۀ وضعیت اقتصادی و معیشتی آنان تعیين می شود. در این نکته در کلیه روندهای مترقی در کشورهای آمریکای لاتین از جمله در آرژانتین، برزیل با لولا و اکوادور با کورهآ و غیره درک غلطی وجود داشت. آنها همگی خود را روی مسايل روبنايی متمرکز کردند-تعلیم و تربیت، بهداشت و درمان، محل سکونت، قانون اساسی نوین، دمکراسی مشارکتی، فرهنگ و ورزش و غیره و غیره… همه اینها خوب و عالی. در ونزوئلا تا وقتی که قیمت نفت خیلی بالا بود، همه چیز عمل می کرد و می شد پول زیادی صرف رشد و توسعه روبنا کرد ولی با افت قیمت نفت ما با واقعیت سخت روبهرو شدیم.
برای حزب کمونیست ونزوئلا این مسأله مهمترین مسأله به شمار می رود که به اختلاف نظر با حزب سوسیالیست متحده که طبیعتاً از نیروهای مختلفی تشکیل میشود، منجر میگردد. بخش بزرگی از آنها هنوز تصور میکنند که می توان در چارچوب سیستم سرمایهداری، رفرم های جامعی صورت داد و یک زندگی انسانی را تضمین کرد. سرمایهداری و ایالات متحده آمریکا دقیقاً خلاف آنرا به ما نشان میدهند. آنها نشان میدهند که ما اقتصاد خود را کنترل نمی کنیم. اقتصاد ما از طریق صنایع خصوصی در بخشهای مواد غذايی، دارويی و کشاورزی و از طریق انحصارهای بینالمللی در کنترل آنهاست و آنها امروز از آن به طور مشخص مانند سلاحی علیه ما و علیه روندهای مترقی در کشور استفاده میکنند.
س: میگويید کمبودها، اشتباهات و ناپیگیریهايی از طرف دولت وجود داشته است. تورم شدید، بزهکاری و ارتشاء مورد انتقاد شماست. این چیزها چرا وجود دارد؟
پ: برخیها فکر می کنند که با زبان خوش و یا با گفتمان میتوان دشمن طبقاتی را قانع کرد که نباید استثمار کند و یا کم استثمار کند. این یک رؤیا است. هرچند در ونزوئلا وضع کمی بهتر شده ولی ما هنوز در جامعه سرمایهداری زندگی میکنیم. در کشور ما هم مثل تمام جهان قشر کوچکی از ابرثروتمندان در مقابل تودۀ عظیمی از مردم قرار دارند که هنوز فاقد بسیاری از چیزها هستند (هر چند که فقر کاهش یافته است). با وجود سرمایهداری در ونزوئلا هنوز استثمار موجود است. با محبتها و پند و اندرزهای مسیحی نمیتوان بر استثمار غلبه کرد. حداکثر شاید بتوان آن را تخفیف داد ولی طبیعتاً با وجود بیعدالتی در سیستم و با فرهنگی که آن را فرهنگ نفتی می نامیم که آرزوی داشتن ثروت عظیم برای همه کس وجود دارد همه این چیزها که گفتید در کشور ما وجود دارد و این وظیفه حزب کمونیست است که با آن مبارزه کند. می دانیم که قادر نیستیم این مشکلات را به کمک یک قرارداد کتبی از میان برداریم، بلکه این کار تنها از طریق مبارزه طبقاتی و با حل مسأله قدرت عملی خواهد بود. ما میخواهیم که بورژوازی بر ما حاکم نباشد، بلکه قدرت در دست طبقه کارگر و زحمتکشان قرار داشته باشد. برای مقابله با ارتشاء ما خواستار دمکراسی مشارکتی هستیم. دمکراسی مشارکتی و مسأله قدرت برای طبقه کارگر، ابزار و وسايلی برای حل معضل و در ضمن یک سیستم اخلاقی است. از اینرو ما برای سوسیالیسم و کمونیسم مبارزه میکنیم.
س: حمله و تهدید از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپايی چه نقشی ایفا میکند؟
پ: برای ما روشن است که اگر مبارزه طقاتی به پیش برده شود و بدون شک تاکنون در ونزوئلا به پیش برده شده است، دشمن طبقاتی واکنش نشان خواهد داد. دشمن گه گاه که خطر عمدهای را از جانب ما احساس نمی کند، ما را به حال خود رها میسازد ولی همینکه کار و مبارزه ما به پیش رود و امتیازات بورژوازی و انحصارات بین المللی به خطر افتد، واکنش آنان مشهود خواهد شد. ما به عنوان کمونیست نباید آن را تراژدی بدانیم. به هر حال ما که مخالف مسامحه با سرمایهداری هستیم هر جا که استثمار صورت می گیرد با آن مقابله می کنیم تا خود را از قید آن آزاد سازیم. دشمن طبقاتی طبیعتاً از کلیه ضعفهای ما سوءاستفاده خواهد کرد. ضعف اصلی ما پایه ضعیف اقتصاد در ونزوئلا است. همه چیز وابسته به اقتصاد تکمحصولی نفتی است. مثلاً تمام زیربنای کشور مطابق با ضروریات یک کشور مستقل و خلاق نیست، بلکه فقط و فقط بر پایه صادرات بنا شده، یعنی کلیه شهرهای بزرگ در کنار ساحل بنا گردیده است و مناطق دور از ساحل شهرهای بزرگی ندارد. جاده و خطوط آهن و تقریباً همه چیز دیگر از چاههای نفتی و یا از معادن به سواحل کشور کشیده شده است.

کلیه این ساختارها تنها برای تاراج کشور، تاراج منابع طبیعی و کسب سود برای انحصارهای بزرگ امپریالیستی بنا گردیده است و در اینجا تنها ایالات متحده نقش آفرینی نمیکند، بلکه اروپا نیز در این چپاول سهیم است که سرمایهداران آن طبیعتاً به معادن ذغال سنگ، بوکسیت، آهن، طلا، الماس، کولتان، نفت و گاز و همین طور چوب دسترسی دارند. ونزوئلا دارای منابع آب شیرین گسترده ای است که طبیعتاً برای جهان قابل توجه است و همین طور تلون تیره ها که به نوبه خود بسیار مهم است. لذا منطقی است که کشورهای امپریالیستی کوشش کنند، کشور ما را تحت کنترل خود درآورند و هر نوع مقاومتی را سرکوب سازند.
کلیه این ساختارها تنها برای تاراج کشور، تاراج منابع طبیعی و کسب سود برای انحصارهای بزرگ امپریالیستی بنا گردیده است و در اینجا تنها ایالات متحده نقش آفرینی نمیکند، بلکه اروپا نیز در این چپاول سهیم است که سرمایهداران آن طبیعتاً به معادن ذغال سنگ، بوکسیت، آهن، طلا، الماس، کولتان، نفت و گاز و همین طور چوب دسترسی دارند. ونزوئلا دارای منابع آب شیرین گسترده ای است که طبیعتاً برای جهان قابل توجه است و همین طور تلون تیره ها که به نوبه خود بسیار مهم است. لذا منطقی است که کشورهای امپریالیستی کوشش کنند، کشور ما را تحت کنترل خود درآورند و هر نوع مقاومتی را سرکوب سازند.
مبین این امر تنها جنگ های مختلف در آفریقا نیست. نمونه کشور ما ونزوئلا امروز معرف این سیاست است. در ونزوئلا چه خبر است؟ ۱۹ سال است که این کشور کوچک و ضعیف علیه بزرگترین قدرت نظامی امپریالیستی مقاومت می کند. درست مانند کوبا و یا بولیوی، البته با این اختلاف بزرگ که ونزوئلا يک کشور غنی است. اگر ما فقیر بودیم و هیچ ثروت طبیعی در اختیار نداشتیم مطمئناً با حوصله بیشتری با ما رفتار میکردند ولی امپریالیسم آزمند است و از اینرو نقشه ایالات متحده و اتحادیه اروپايی به عنوان نماینده سرمایهداران اروپايی برای تسخیر و غصب این منابع تغییری پیدا نخواهد کرد.
س: این وضعیت برای شما به چه معنی است؟
پ: یعنی اینکه ما باید خود را برای یک مبارزه طولانی مثل کوبا و یا مثل ویتنام که آن را با موفقیت به پایان رساند، آماده سازیم. هر چند که حزب ما کوچک است ولی نقشی که ایفا می کند کوچک نیست. مثلاً در سازماندهی طبقه کارگر و یا جوانان زحمتکش. این کار وظیفه و در عینحال امکان بزرگی است و در حال حاضر این وظیفه در انقلاب بولیواری ما بزرگتر شده است: مبارزه مشکلات و خطراتی با خود به همراه دارد ولی در عین حال امکاناتی را نیز عرضه میدارد که اوضاع را تغییر خواهد داد. وقتی که مبارزه طبقاتی زیاد رشد نکرده باشد، تقریباً هیچ تغییر محسوسی به وجود نخواهد آمد و کشورهای امپریالیستی خواهند توانست با آسودگی خاطر به استثمار خود ادامه دهند.
چندین سال است که چشم جهان به ونزوئلا خیره شده. این تنها عقیده ما نیست، بلکه نیروهای چپ و احزاب کمونیست نیز بر همین عقیده اند، زیرا این مبارزه هرچند که تنها مبارزه در جهان نیست و هنوز به خونریزی کشیده نشده ولی یکی از مهمترین مبارزات است چون از نظر اقتصادی دارای امکانات زیادی است.
ونزوئلا با کشورهای دیگر به ویژه کشورهای آمریکای لاتین همبستگی زیادی نشان داده است. تقویت روند انقلابی در ونزوئلا به معنی حمایت از دیگر مبارزات آزادیبخش است. به این خاطر در چشم ایالات متحده ما جزو «محور کشورهای شرور» قرار گرفته ایم. این امر ما را در مقابل وضعیت بغرنجی قرار میدهد: ما که برای انقلاب و سوسیالیسم مبارزه میکنیم و خواهان صلح و رهايی از جنگهای امپریالیستی هستیم. وقتی امپریالیستها ما را تهدید به جنگ میکنند، باید قادر باشیم از خود دفاع کنیم. در حال حاضر ما طبیعتاً در این سیستم سرمایه داری مبارزه میکنیم. اين بدان معناست که ما در جهت اجرای رفرمها مبارزه میکنيم. ولی ما همزمان برای انقلاب هم مبارزه میکنيم، زیرا میدانیم که رفرم همیشه محدود عمل میکند، یعنی ما در عین اینکه برای صلح مبارزه میکنیم باید از نظر نظامی نیز خود را برای مقابله با حمله آماده سازیم و نه آن زمان واکنش نشان دهیم، که حمله آغاز شده باشد.
این درسی است که از کودتای فاشیستی ۱۹۷۳ در شیلی آموختیم. در شیلی بعدها انتقاد شد که چرا به ارتش اعتماد شده بود. انتقاد از خارج همیشه سادهتر است. آنها امیدوار بودند که در یک دمکراسی که در آن طی ۱۰۰ سال هیچ کودتايی سابقه نداشت در حالی که در همه کشورهای دیگر کودتا صورت میگرفت، در آینده نیز کودتايی نخواهد شد. ولی خوب، برای بورژوازی طی آن ۱۰۰ سال ضرورتی برای کودتا وجود نداشت. ولی بعد یک دولت مترقی و دمکراتیک (ولی نه انقلابی) سر کار آمد که برای بورژوازی و امپریالیسم آمریکا دلیل کافی برای اجرای یک کودتای نظامی بود. این کودتا یک جنایت عظیم بود و هر جا که ما خود را آماده نکرده باشیم، محتمل خواهد بود. یک نمونه مهم دیگر کوبا است. امپریالیسم به ویژه امپریالیسم آمریکا سعی وافری به خرج داد تا کوبای سوسیالیستی نابود شود ولی نتوانست، زیرا وحدت خلق کوبا اکنون ۶۰ سال است که پایدار مانده و درست همین وحدت خلق نیز در ونزوئلا لازم میباشد. از اینرو ما به عنوان حزب کمونیست از اتحاد نظامی مدنی مردم حمایت میکنیم و به همین دلیل مهم است که دولت مادورو نیز هنوز پایدار است. اگر ارتش دچار نفاق گردد و به مخالفت با دولت برخیزد وضعیت بسیار بد خواهد شد. ممکن است این امر برای چپ های اروپايی متناقض به نظر رسد ولی ما میگويیم باید بتوانیم از خود دفاع کنیم، زیرا ما مثل ایالات متحده و کشورهای اتحاديۀ اروپايی یک کشور امپریالیستی نیستیم.
از اینرو سازوکار «کاهش تسلیحات به جای افزایش تسلیحات» سازوکار درستی است، ولی کشورهای ما که در واقع به طور دايم مورد تهدید امپریالیسم هستند باید خود را از نظر نظامی تقویت کنند تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند. این رابطه دیالکتیکی به سادگی قابل حل نیست.
شگفتآور است که چرا مقامات غرب از شدت بیماری روسهراسی و چینهراسی دقمرگ نمیشوند! بیتردید، دلیل اصلی این است که…
با سلام خدمت شما دوست عزیز، از توجهی که به این مقاله نشان دادید ممنونم. همان طور که اشاره فرمودید،…
درودبر جنابعالی، امیدوارم همیشه خوب و سلامت باشید،مطلب چپ دروغین را از طریق مجله هفته دیدم وخواندم، به نظرم خیلی…
اسرائیل درمورد نازیسم در اوکراین ابدا خود را به نفهمی نمیزند. اسرائیل خوب میداند چه کار میکند. برای اینکه خودش…
بار ها رفقا نگاشتند که در جنگ انسان ها هستند که تعیین کننده سرنوشت جنگ هستند و نه ادوات جنگی!…