مجله هفته – مجله سیاست بین المللی – سال هجدهم

کُـردسـتانی آزاد و متـحـد

بدیـلی که امپـریالیـسم خـواهان آن نیـست

نویسنده: جـان ریـز/ ترجمه: گروهی از دانشجویان

 kurdistan01col

مقدمه مترجمان

 «مارکسیسم درست­آیین نه به معنای پذیرش غیر انتقادی نتایج پژوهش­های مارکس است، نه به معنای ایمان به این یا آن اصل و نه تفسیر از یک کتاب مقدس است. کاملا برعکس، درست­آیینی در مارکسیسم صرفا به مسئله روش مربوط می­شود و حاوی این باور علمی است که راه دست­یابی به حقیقت، ماتریالیسم دیالکتیکی است[1]…».

طنین این جملات یک­بار دیگر ما را به برحق بودن بینش مارکسیستی در تفسیر و تغییر جهان رهنمون می­کند؛ جایی که قرار است هر چیزی سرجای خودش قرار بگیرد آن­­هم بواسطه تحلیل مشخص از شرایط مشخص: پس بیایید آگاه باشیم در لحظه­ای که آرمان­های لیبرال دمکراسی در صدد یکی انگاشتن تمامی لحظات تاریخی در هر گوشه از این جهان نابرابر هستند، در لحظه­ای که جریان­های حزبی، پراکسیس را به یک ماتریالیسم مکانیکی تقلیل می­دهند، در دقیقه­ای که خاورمیانه تلنبار از مداخلات امپریالیستی و ستم طبقات محلی حاکم است؛ تنها با تحلیل مشخص از شرایط مشخص است که می­توان شرایط امکان خلق جهانی دیگر را ترسیم کرد. در این دقیقه تاریخی است که مارکسیسم بعنوان یک آلترناتیو رهایی­بخش و مبتنی بر دیالکتیک انقلاب بجای طرد فرودستان قومی-مذهبی، باید تمامی مسائل را دوباره در یک کلیت تاریخی-انضمامی گردهم آورد. جنگ، ظهور اسلامیزم رادیکال، ناسیـونالیـسم­های تنگ­نظرانه، ستم طبقاتی و قومی همه آن لحظات آشفته­ای هستند که اگر در کلیت انضمامی گرد هم نیایند نمی­توان امیدوار به خلق جهانی دیگر بود؛ برای همین جهان تاریخی کُردها هم خارج از این کلیت انضمامی نیست.

     تحلیل مشخص از شرایط مشخص در رابطه با کُردستان ما را رهنمون به این ایده می­کند که تلنباری از سنت ستم­دیدگان در انتظار خلق یک لحظه سرنوشت­ساز تاریخی است. اما از یک­سو نبود یک انترناسیونالیسم رهایی­بخش، مارکسیسم را در مواجهه با مسئله ملی کُردستان دچار یک فقر انضمامی می­کند و از سویی دیگر کُردها را مواجهه با یک امپریالیسم دره­نده­خو. بنابراین در این دقیقه تاریخی است که باید خود را از بند دوگانگی­های غیردیالکتیکی وارهانیم و اعلام کنیم که فراتر از همه جهانی دیگر ممکن است، کُردستانی که مبتنی بر سنت­ستم دیدگان همزمان که در برابر امپریالیسم مقاومت می­کند، همزمان پیشرو خلق تجربه­ای نوین برای آزادیخواهی در این منطقه از جهان باشد. اما چنین بدیلی بدون برآشفتگی سوژه­های جمعی، بدون حرکت زنان و مردان رنجور، بدون فوران بارقه­های ستم­کشان تاریخ میسر نبوده و نیست. در این لحظه سرنوشت­ساز بحرانی باید با کمک آگاهی تاریخی یعنی همان سنت ستم­دیدگان آگاه بود که نه در بند نقطه نگاه پوزیتیویسم امپریالیستی افتاد و نه در دام تحلیل­های مکانیکی اکونومیست امپریالیست­ها: برای اینکه خواست کُردستانی آزاد و مستقل یک خواست سیاسی برحق است. بنابراین یگانه راه یک دانش انضمامی مبتنی بر سنت­ستم­دیدگان برای خلق یک کُردستان آزاد است، یک سوسیالیسم انسانی و دمکراتیک که در آن هر گونه انسانی رها از هرگونه ستمی باشد. اما نباید فراموش کرد از یک­سو حمایت انترناسیونالیستی در پایین­ترین حد خود قرار دارد و از سویی دیگر قدرت امپریالیسم در بالاترین حد خود؛ این همه آن کلیتی است که باید از آن شروع کرد.

کُردستانی دیگر ممکن است، همانگونه که جهانی دیگر ممکن است!

***

مبارزه کُردها برای رهایی ملی، یکی از طولانی­ترین مبارزات در خاورمیانه است. سی میلیون کُرد، بزرگترین گروه قومی در جهان هستند که دولت ندارند. در اواخر جنگ جهانی اول، قدرت­های بزرگ، مناطق کُردنشین را بین چهار ملت تقسیم کردند: ایران، عراق، سوریه و ترکیه که بیشترین کُردها در آنجا زندگی می­کنند. در آنزمان رئیس جمهور آمریکا وودرو ویلسون[2]، وعده داد که طی چهار سال آینده، کُردها دولت مستقل خود را خواهند داشت. اما معاهده لوزان (۱۹۲۳)[3] که به ایجاد دولت ترکیه، عراق و سوریه منتهی شد، با میانجیگری جامعه بین­الملل، کنترل عراق و نفتش را به انگلستان داد. مبتنی بر این معاهده، سرزمین تاریخی کُردها میان ترکیه، عراق، سوریه و ایران (امپراتوری سابق پارسی، که در زمان جنگ توسط انگلستان تصرف شد) تقسیم شد و کُردها توسط آمریکا و دیگر قدرت­های بزرگ رها شدند. این رها شدن، آغازگاه نقض بسیاری از وعده­های داده شده بود. اما این مانع از مبارزه کُردها برعلیه ستم نشد، مبارزه بر علیه دولت­هایی که آن­ها را در بند کشیده­ بودند.

     فریب قدرت­های بزرگ امروز هم همچون پس از جنگ جهانی اول، آشکار است. در حالی که آمریکا و اتحادیه اروپا از کُردهای عراق پشتیبانی می­کنند. همزمان آمریکا، اتحادیه اروپا و نیروهای ناتو، حزب کارگران کُردستان (PKK) را یک سازمان تروتریستی می­دانند؛ تا جایی که در انگلستان فعالیت PKK بعنوان یک سازمان تروریستی ممونع است. در مبارزه مسلحانه طولانی PKK بر علیه دولت ترکیه، بیشتر از هزاران اندام این سازمان، زندانی، شکنجه و کشته شده­اند. امروز هم، علرغم آتش­بس جاری، رهبر PKK عبدالله اوجالان[4]، همچنان در زندان ترکیه بسر می­برد. نگه داشتن کُردها، دور از هم در میان دولت­ها، استراتژی قدرت­های اصلی در قرن بیستم بوده است، تا جایی که این قدرت­های بزرگ، به دولت­های محلی اجازه به پیش بردن سرکوب کُردها را می­دادند. این همان استرتژی ترکیه، سوریه و ایران زمان پهلوی- چه پدر چه پسر- بود و عراق زیر حکومت صدام حسین، که بسیار بی­رحمانه کُردها را سرکوب ­کرد.

     هنگامی که در سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق حمله کرد، میانجی قرار دادن کُردها را مغتنم شمارد؛ کُردهایی که مخالف صدام حسین بودند. آمریکا نخست با برجسته کردن ستم­هایی که کُردها متحمل آن بوده­اند -بویژه کشتار جمعی حلبچه ۱۹۸۸- از آن­ها به گونه­ای ایدئولوژیکی بعنوان یک واسطه برای اهدافش استفاده کرد. بنابراین آمریکا در آنزمان پشتیبان صدام حسین برای مقصر دانستن ایران در جنگ بود و در جنگ اخیر عراق هم، از مناطق کُردنشین بعنوان پایگاه­هایی برای حملاتش استفاده کرد. آمریکا با واگذار کردن یک خودمختاری تاثیرگذار به کُردها و بواسطه استراتژی تفرقه بیانداز و حکومت کن، که مستقیما آن را رهبری می­کرد، ساختار فراقه­ای در إشغال دولت عراق را تداوم بخشید، که این به نوبه خود باعث شد که دولت اسلامی –داعش-[5] رشد کند. به بیانی دیگر خیز داعش نتیجه بیگانگی مسلمان­های سنی در دولت عراق بود، دولتی که ساخته دست آمریکا است. بنابراین همانطور که آشکار است، تهدید فعلی داعش محصول مستقیم سیاست­های آمریکا در عراق است.

     در وضعیت کنونی، آمریکا از یک­سو خواهان ناحیه خودمختار کردستان عراق است، برای اینکه آن­ها می­خواهند از آن در برابر تهدید داعش استفاده کنند. اما از سویی­دیگر آن­ها همچنین کُردستانی ضعیف و چند­پاره در میان ملت­ها را بر یک کُردستان آزاد و متحد ترجیح می­دهند. کُردستان عراق از لحاظ نفتی ثروتمند است که توسط شرکت­های نفتی آمریکا تحت سلطه در آمده است. همچنین کُردستان عراق نفت اسرائیل و ترکیه را -در حالی که بر دیگر کُردها ستم می­کند- تامین می­کند. بنا به نقل از مجله تجارتی آمریکا: «این حقیقت که کُردها خواهان معامله با اسرائیل هستند، دلالت بر این دارد که آن­ها بیشتر خواهان دنبال کردن سیاست­های خارجی والامنشانه هستند و حاضر به تجارت با همسایگان عرب، که فروش نفت خام را به اسرائیل تحریم کردند، نیستند». از یک­سو نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتنیاهو آشکارا از استقلال کُردستان عراق دفاع می­کند اما از سویی دیگر در مخالفت با استقلال کردستان در تمامیت خود، کاملا ثابت قدم است. اسرائیل به یک عراق ضعیف و چندپاره امیدوار است. همچنین امیدوار است که استقلال کُردستان عراق منتهی به چنین تکانه­هایی در ایران هم شود.

     این حقیقت که آمریکا، ترکیه و اسرائیل در حال بازی با کُردستان در زمین خودشان هستند، برای یک دقیقه تاریخی هم نباید مبارزه کُردها برای استقلال را برهم زند. به بیانی دیگر مبارزه نباید منحرف شود و صرفا محدود به یک دولت کوچک طرفدار امپریالیستی در شمال عراق باشد؛ آن­هم به بهانه اینکه مطالبه کامل یک کُردستان مستقل و متحد، پیش زمینه­ای برای سرگردانی کُردها خواهد شد.

     رهبری کردستان عراق، برای مورد اعتماد واقع شدن معاملات بی­شماری با بسیاری از نیروهای ارتجاعی انجام داده است. در گذشته آن­ها حتی از عملیات نظامی ترکیه بر علیه PKK حمایت کرده­اند. حتی امروز هم، باو جود یک موافقت همگانی در درمیان کُردها برای مواجهه با تهدید داعش، این حمایت­ها تداوم دارند. یک تحلیلگر درباره عرضه اسلحه می­گوید: «که شاید این روند به وسیله PKK به پایان برسد اما آیا مسعود بارزانی، رهبر کُردهای عراق، واقعا تمایل دارد که این اتفاق بیافتد؟ من فکر نمی­کنم». نیروهای کُردستان عراق تا کنون نتوانستند در مبارزه برعیله داعش و یا نجات ایزدی­ها در کوه­های شنگال چندان موفق عمل کنند. در حالی که مبارزه توسط نیروهای PKK در ترکیه و متحدانش در سوریه انجام می­شود. به نقل از یک منبع کُردی: «بارزانی و دستگاه امنیتی­اش ناتوان در تشخیص این بودند که نیروهای داعش در حال تکرار یک کشتار جمعی دیگر، مشابه أنفال در اواخر دهه ۸۰ هستند، هنگامی که ۱۸۲ هزار روستایی کُرد که بسیاری از آنان زن­ها و بچه­ها بودند، قتل عام شدند. مقامات آمریکا گزارش کرده­اند که دفاع در شنگال بسیار ضعیف است و نیروهای پیشمرگه بدون یک مبارزه کناره­گیری کردند. کُردهای ایزدی هرگز رهبر حزب دمکرات کردستان را برای این اشتباه تاریخی نمی­بخشند و سال­ها طول خواهد کشید تا زخم­های وحشتناکشان بهبود یابد». این نوع از «همکاری» توسط قدرت­های بزرگ، تازه نیست.

     مارکس[6] و انگلس[7] منتقد سرسخت کشیده­شدن جنبش­های ناسیونالیستی کوچک در نقش نمایندگی امپریالیستی در قرن نوزدهم بودند. چیزی که در بخش­هایی از جنبش جمهوری ایرلند، برای دوبار در سال­های ۱۹۷۰و۱۹۲۰ اتفاق افتاد. اینبار در کوسوو با پیوست ارتش آزادیبخشش به نیروهای زمینی ناتو در جنگ بالکان اتفاق افتاد. چیزی که دوباره برای نیروهای مخالف لیبی تحت نظر جنگ هوایی ناتو در ۲۰۱۱ و ارتش آزادیبخش سوریه اتفاق افتاد که همراه با عواقب فاجعه بار در هر دو مورد بود. استفاده از عناصر یک جنبش مردمی برای از سر راه برداشتن رژیم­هایی که غرب خواهان آن­ها نیست، برای مدتی طولانی آشکارا بخشی از استراتژی نئوفاشیسم بوده است. در وضعیت کنونی هم، در جهانی که نیروهای سوسیالیستی و جنبش­های آزادی­بخش ملی به نسبت نسل­های گذشته ضعیفتر هستند، چنین چیزی چندان دور نیست.

     یک کُردستان مستقل در سراسر منطقه، یکی از آن­ بدیل­هایی است که می­تواند داعش را متوقف و رهبری کردستان عراق را به حاشیه براند. پیمان­های بعد از جنگ جهانی اول در حال شکسته شدن هستند، اما این درهم شکستن به نفع نیروهای ارتجاعی است. یک کُردستان متحد و آزاد، فانوسی برای مبارزه آزادی­بخش ملی بر می­افروزد که نتایجی محبوب و پیشروانه خواهد داشت. کُردستانی متحد و آزاد می­تواند در وضعیعت فعلی خاورمیانه، همان تاثیری را داشته باشد که پیروزی کنگره ملی آفریقا[8] بر آپارتاید[9] در شمال آفریقا داشت. این می­تواند شروع یک قطب، یک جاذبه سیاسی و یک سرزمین آزاد باشد، که برای داعش غیر قابل رسوخ و برای قدرت­های امپریالیستی بسیار مشکل باشد که تحت عنوان همکاری، از آن بهره­برداری کنند. دقیقا به همین خاطر است که امپریالیسم خواهان این کُردستان نیست. خواست یک کُردستان تماما مستقل و متحد، همراه است با خواست توقف کمک سعودیه، قطر و ترکیه به داعش: اینگونه می­توان مسیر رخدادها را از نو بازنویسی کرد.

     کُردها یک سابقه طولانی و شجاعانه در برابر امپریالیسم دارند، اما تعدادی از رهبران کُردستان عراق، در حال فروختن این میراث هستند. کُردها از زیان سایر کُردها یا فلسطینی­ها سودی نمی­برند. بهترین دفاع در برابر داعش ایستادگی در برابر تسلیحات­ آمریکا و قراردادهای نفتی غرب است. بعضی از کُردها می­گویند: «ما در برابر حمله کنونی داعش چکار باید بکینم؟» و شکارچی­های طرفدار جنگ که هم اکنون در حال نوشتن تاریخ خاموش فاجعه­های ناشی از مداخلات پیشین هستند، فریاد می­زنند: «که این فرق می­کند ما نمی توانیم که به کُردها اجازه بدهیم تنها بجنگند». ما اکنون از تجربه گذشته می­دانیم که گفتن اینکه « باید کاری کرد برای اینکه هیچ چیزی نمی­تواند بدتر از این باشد» مثل یک طبل توخالی است. ما گفته بودیم که هیچ چیزی نمی­تواند بدتر از صدام باشد، چراکه او قاتل مردمش بود، اما جنگ و إشغال بر مرگ و رنج تلنبار شد. ما در لیبی گفتیم که بنغازی سقوط خواهد کرد، چیزی بدتر از نیست، اما آنچه پس از آن اتفاق افتاد بدتر بود، ۳۰ هزار مردند و کشور به یک منطقه بلاخیز تبدیل شد که از آن سلاح به کل منطقه بخش می­شود.

     پاسخ ما باید «بله» باشد، برای اینکه کُردها حق دارند برای دفاع از خود مسلح باشند، اما همچنین توافق با آمریکا به این معنی خواهد بود، که بمباران­های عملیات جنگی، ویرانی بیشتری را بر مرگ تلنبار می­کنند. همچنین این توافق، توازن نیروهای مرتجع در میان کُردها را افزایش می­دهد. در حال حاضر، بهترین حمایت قدم برداشتن بسوی یک کُردستان متحد، همراه با بهره­برداری کردن از اختلاف میان قدرت­های ناتو است. این همچنین بهترین راه برای پایان حاکمیت داعش در دراز­مدت است.

John Rees

August 17, 2014

***

جان ریز(۱۹۵۷) یکی از چهره­های سرشناس و یک نویسنده فعال در انگلستان است که از سازمان دهندگان تجمع­های مردمی است. از کتاب­های مهم او می­توان «جبر انقلاب»، «امپریالیسم و مقاومت»، «مارکسیسم انگلس» «تاریخ سیاسی جهان مدرن»، «تاریخچه انقلاب­های عربی» نام برد. او همچنین یکی از بنیانگذران ائتلاف مبارزه بر علیه جنگ است.

مترجمان:S-A, Z-F  J-R, K-A, K-R, M-M, M-R, N-F,

منبع:

The way to stop the Islamic State is a united, free Kurdistan – just what the US does not want the US does not want

http://www.counterfire.org/articles/analysis/17381-the-way-to-stop-the-islamic-state-is aunited-free-kurdistan-just-what-the-us-does-not-want.

 

[1]. گئورگ لوکاچ(۱۹۷۱-۱۹۸۵) در «تاریخ و آگاهی طبقاتی».

[2]. Woodrow Wilson(1856-1924)

[3]. Treaty of Lausanne (1923)

[4]. Abdullah Ocalan

[5]. IS, formerly ISIS

[6]. Marx

[7]. Engels

[8]. ANC’s victory

[9]. apartheid

3 پاسخ به “کُـردسـتانی آزاد و متـحـد بدیـلی که امپـریالیـسم خـواهان آن نیـست”.

  1. RJHELAT

    حالم بد است نه از اعتیاد
    حالم بد است از اینکه وارثان سه هزار سال فلسفه
    تکامل یافته ترین نوع زیستی بشر بهم نگاه مب کنند و می خندند…
    رفقا بیایید فرتر از حس مالکیت بیاندیشیم!

    لایک

  2. سپیده

    آقای آهورا احتیاج زیادی برای فهم مساله به بعد تاریخی نیست. فقط احتیاج به سمج بودن در فهم روابط داده‌ها در اقلیم های کرد نشین و جنبش های تا کنونی آن برای فهم موضوع کاملاً کفایت کننده میباشد، بخصوص دویست سال آخری!
    در اینکه کردها در کشورهای ایران ترکیه سوریه و عراق حتی در روسیه بایکدیگر متفاوت هستند جای تعجبی نیست. زیرا این ۵ کشور دارای شیوه تولیدی مختلف و بنابراین دارای روبناهای متفاوت میباشند که در فرهنگ و هنر آنان بسیار مؤثر است.
    اصولاً کردها در نشست های بین‌المللی خود مجبورند بزبان کشور مهمان کننده و یا انگلیسی با یک دیگر محاوره سیاسی کنند! شروع همیشه چند کلمه کردی است سپس انگلیسی ترکی آلمانی… میشود.
    اتفاقاً تنها کسانی که یکدیگر را خوب میفهمند همانا سرمایداران کرد میباشند که در تلاش بدست آوردن بازار مصرف کنندگان مناطق کردی هستند ولی تاکنون این اشخاص که سرکرده جنبش های آن بوده اند قادر بتشخیص دوست و دشمن خود نبوده و همیشه گول دشمنان خود را خورده و عصای دست استعمار فرتوت و مخلوقش اسراییل گردیده بوده‌اند و اکنون با سرکرده غارتگران جهان ام.آمریکا همپیمان گردیده اند.
    اصولاً ملیت ها و دولت ها از زمان تولد سرمایداری شروع می‌شود و پیشا آن خلقهای مختلف هرکدام تحت حکومت یک خان«فئودال» بوده‌اند و بصورت ملوک الطوایفی اداره میگردیدند. حتی یک خلق بین چند خان از طوایف مختلف ترک، عرب، مغول و ایرانی… تقسیم میشده اند.
    پس از استقرار دولتها و تشکیل جنبش ها از پایین بر علیه حکمرانان خود، استعمار بیکار ننشسته و دست بکار اختلاف بیانداز و حکومت کن می‌شوند و تا کنون موفق بوده‌اند. چیزی که در این مقطع تاریخی یعنی «تجدید تقسیم بازارهای فروش جهان» که باید برای بار سوم انجام گیرد، شگرد کارشان است تردستی امپریالیستها برای مینیاتور کردن (تقسیم آن) کشورهای دیگر است که سپس براحتی میتوانند بعنوان ابزار خود آن‌ها را در اختیار خود گرفته و ثروت آنان را غارت نمایند.
    کردها هم بخاطر صاحب همین یک دولت سرمایداری شدن همیشه در تشخیص دوست و دشمن دچار اشتباه شده اند و تاکنون چوبش را هم خورده اند و اینبار هم با انتخاب ام.آمریکا بعنوان متحد در مقابل کشوری که خاکش اشغال شده باز دچار اشتباه گردیده اند و بزودی چوبش را میخورند. استعمار و امپریالیسم کوچکترین رحمی نمیکند و قربانی کردن کشورهای دیگر هم «نه از ره کین است» بلکه قروض تلنبار شده اش آنقدر بالا رفته است و سرریز تولید بقدری توسعه یافته که چاره‌ای جز اینکار نداشته و نخواهد داشت.
    سپیده

    پسندیده شده توسط 1 نفر

  3. ahoora

    من از بعد تاریخی مقاله اطلاع دقیق ندارم.اما از نظر فرهنگ و مردم شناسی کردهای ایران با کردهای عراق و با کردهای سوریه هیچ شباهتی ندارند بخصوص از جهت موسیقی و هنرهای تجسمی.به عبارتی کردهای ایران از بار فهنگی بسیار بسیار غنی برخوردار هستند ک نظیر آن در کردهای عراق و سوریه نیسن.برای مثال: اساتید خوشنویسی کرد ایرانی 16 نوع خط فارسی را به کمال زیبائی مینویسند.همانگونه که پان ترکیسم به لحاظ ژنتیک غلط است پانکردیسم هم از لحاظ ژنتیک غلط است….ما در میان کاله مازندران همه و همه کردها را بصورت بومی داریم..در طالقان کرد داریم………….

    لایک

  1. چین و روسیه با تصویب قطعنامه ضدیمنی امریکا عملا شریک جنایت امریکا درین حمله میباشند. بزرگ‌ترین امتیاز و خوشبختی جبهه…

Designed with WordPress