پرش به محتوا

عدم پرداخت حق‌الزحمه معلمان حق‌التدریسی از اول مهر ٩٤ تا کنون؟

amozesh_parwaresh_97

شمس الدین امانتی

از همان ابتدای بر سر کار آمدن رژیم اسلامی، یکی از اختلافات دائمی معلمان با وزارت آموزش و پرورش رژیم اسلامی، مربوط به مشکلات مالی، عدم تأمین هزینه معیشتی، عدم پرداخت به موقع و پایین بودن میزان حقوق و مزایای دریافتی آنها بوده و خواهد بود، البته اگر دستمزدی در کار باشد.

در کنار معلمان رسمی تعدادی معلم حق التدریسی نیز مشغول تدریس در مدارس هستند، این مزدبگیران وضعیتی به مراتب اسف بار تر از معلمان رسمی دارند. حقوق پایین تر از خط فقر معلمان حق التدریسی و عدم دریافت چندین ماهه آن، یکی از دلائل اصلی اعتراضات روزانه آنها به تبعیض، تحقیر و نابرابری در آموزش و پرورش رژیم اسلامی است.

اختلاف طبقاتی، افزایش نابرابری، فساد در ادارات دولتی، رشوه خواری و وعده های پوچ و دروغین مأمورین و مسئولین رژیم سرمایه داری اسلامی، در همۀ عرصه ها و هر آنچه که روزانه بمنظور فریب افکار عمومی توسط آخوند های مرتجع و وزیر و وزرای کابینه روحانی، برعلیه طبقه کارگر و مردم فقیر و تحت ستم در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی اعمال می شود، صدای«اعتراض«تعدادی از نمایندگان مجلس اسلامی و پیروان خامنه ای را به منظور حفظ نظام موجود به همراه داشتە است .

این«اعتراضات«که هراز چند گاهی به صحن علنی مجلس اسلامی کشیده خواهد شد، علاوه بر تشدید اختلافات بین جناح های گوناگون درون حاکمیت رژیم اسلامی، حاوی افشاگری و نکات قابل تآملی است که گاهآ از آراده این تعدادی از مأمورین رژیم اسلامی حامی جناحی در حاکمیت خارج است. به موردی از این شگردی های مأمورین رژیم اسلامی، اشاره مختصری خواهیم کرد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان،«ابراهیم نکو«نماینده مردم«بهارستان و رباط کریم» در نطق میان‌ دستور جلسه علنی مجلس اسلامی، درخصوص مشکلات حوزه انتخابیه خود گفت: «می‌خواهم به وزیر آموزش و پرورش بگویم که حق‌الزحمه نیروهای زحمتکش حق‌التدریسی از اول مهر ١٣٩٤ تا کنون(١٧فروردین٩٥)، فقط یک ماه پرداخت شده است و این مایه سرافکندگی همه ماست. چرا خود را به جای آنان فرض نمی‌کنید؟ چرا خود را به خواب زده‌ایم؟ آینده جامعه فرهنگی ما با این شرایط چگونه خواهد بود؟ وی در ادامه گفت «از رئیس جمهور می‌خواهم دستور لازم برای اختصاص کامل اعتبار منظور شده در سفر سال ٩٤ که بالغ بر ٨٧٠ میلیارد تومان است را صادر نمایند و از وزیران راه و شهرسازی و بهداشت و درمان می‌خواهم نسبت به راه‌اندازی تنها بیمارستان شهرستان «بهارستان» اقدام نمایند

شهرستان بهارستان که در تقسیمات کشوری در جنوب غربی استان تهران قرار دارد در سال ١٣٨٩، تأسیس گردید. این شهرستان با جمعیتی حدود ٦٠٠ هزار نفر دارای ٣ شهر و ٦ روستا می باشد که یک مرکزآموزشی، ٢٦٢ باب مدرسه و ١٠٠٠٨٢ نفر دانش آموز دارد. عدم پرداخت ٦ ماه حقوق معلمان زحمتکش حق التدریسی یا به عبارتی دیگر غارت و به گروگان گیری حقو ق ماهانه این زحمتکشان که از منظر«ابراهیم نکو» اولین عامل«سرافکندگی«همه مسئولین و در رأس آنها وزیر آموزش و پرورش رژیم اسلامی است، تنها به این وزارت محدود نخواهد شد، بلکه سایر وزارتخانه ها ی دیگری نیز سهمی از این«شرمندگی«را به ارث برده اند.

شهر«بهارستان«با جمعیتی ٦٠٠ هزار نفری، بعد از ٣٧ سال حاکمیت ارتجاعیمذهبی اربابان این نماینده مجلس، فاقد بیمارستان است به همین دلیل نامبرده دست به دامان وزرای وزارتخانه های، بهداشت و درمان و راه و شهر سازی شده تا آنها را در این پروسه«شرمندگی«سهیم کند. اما آیا اساسآ اثبات این«شرمندگی«مشکل عدم پرداخت ٦ ماه حقوق معلمان حق التدریسی یا نبود بیمارستان و کسری بودجه این ٦٠٠ هزار نفر از جمعیت حوزه انتخابیه«ابراهیم نکو«را حل خواهد کرد؟

این نماینده مجلس پا را از گلیمش فراتر گذاشته و بخشی از این«سرافکندگی یا همان شرمندگی«را به بد قولی روحانی در اعطای اعتبار سال ٩٤ شهر«بهارستان«که مبلغی بالغ بر ٨٧٠میلیارد تومان بود و هنوز کُل این مبلغ پرداخت نشده است اختصاص داده، تا به این ترتیب جایگاه روحانی را نزد خامنه ای و دارو دسته اصولگرایان تضعیف کند.

اما این بده و بستانها، آه و ناله سر دادن و پند و اندرزهای ناشی از استیصال و درماندگی این نماینده مجلس که به منظور فریب افکار عمومی مطرح میشود به هیچ وجه کار ساز نخواهد بود و مضافآ از منظر کارگران و اقشار زحمتکش و تهی دست شهرهای«بهارستان و رباط کریم«برد چندانی ندارد.

وضعیت اسفبار معلمان مخصوصآ معلمان حق التدرسی تنها مختص به شهرهای«بهارستان و رباط کریم«نیست، بلکه این ناعدالتی و فشار معیشتی بر این قشر زحمتکش و خانواده های آنها توسط مجلسی که آقای«ابراهیم نکو«یکی از اعضای فعال آن است، به قدمت عمر ننگین رژیم اسلامی در سایر شهر های ایران عمومیت دارد، به نحوی که وضعیت استخدامی، بیمه درمانی، نحوه باز نشستگی و در صدر همە این مشکلات وضعیت ناخوشایند مالی و حقوق بخور ونمیری است که مستمرآ مورد اعتراض همۀ معلمان است، آنهم اگر دچار سر نوشتی مشابه با معلمان حق التدریسی در شهر های«بهارستان و رباط کریم«نشوند، یا به دلائل واهی و به «جرم» فعالیت صنفی، دستگیر، اخراج، زندانی و اعدام نشوند.

حل مشکلات معلمان احتیاج به مدیریت و بودجه کافی و تضمین شده ای دارد، اما با توجه به ساختار طبقاتی رژیم حاکم بر ایران، این دو شاخص و البته هر آنچه که به پیشرفت علم، دانش و اقتصاد مربوط باشد در سیستم حکومتی حاکم بر ایران حرام و مغایر با اصول و فروع دین اسلام است.

در گزارشی به نقل از تسنیم«بطحایی«معاون توسعه مدیریت وزارت آموزش‌ و پرورش، برای اولین بار و بعد از 37 سال گفت «دولت درلایحه بودجه ۹۵، اعتباری را در ردیف مستقلی، برای پاداش بازنشستگان فرهنگی قرارداده استدر ادامه به وعده پوچ نامبرده در این لایحه اشاره کوتاهی خواهیم کرد.

اما در رابطه با عدم پرداخت حقوق معوقه معلمان حق التدریسی و پرداخت حق الزحمه امتحانات نهایی وضع به گونه ای دیگر است و در واقع درب بر همان پاشنه سابق می چرخد. به گزارش مهر، بطحایی، گفت«طی تلاش های فراوانی در پایان سال ۹۴، برای پرداخت بخشی از مزد حق التدریسی ها و همچنین حق الزحمه امتحانات نهایی همكاران مربوط به سال ۹۴، تا اواخر اردیبهشت ماه پرداخت خواهد شد

طبق معمول بطحایی نیز همانند سایر همکارانش هیچگونه توضیحی در رابطه با کمبود اعتبار که تأثیر مستقیم و بلاواسطه ای بر تأخیر در پرداخت مزد ماهانه معلمان حق التدریسی و اینکه چرا این پرداخت شامل بخشی از حق التدریسی ها نخواهد شد را نمی دهد؟

مرکز پژوهشهای رژیم اسلامی، با بررسی بودجه ٩٣ و لایحه بودجه ٩٤ اعلام کرد «سهم آموزش و پرورش از فصل آموزش در سال ١٣٩٤ نسبت به سال ١٣٩٣ معادل ١،٨ درصد کاهش نشان می‌دهد

به این ترتیب آموزش و پرورش با کسری بودجه ٨،١ در صد در سال ١٣٩٤، ٦ ماه حقوق ماهانه معلمان حق التدریسی شهر های«بهارستان و رباط کریم» را هنوز پرداخت نکرده است، این در حالی است که بنا با گزارشی از تسنیم، و بر طبق توضیحات مجدد بطحایی «در بودجه سال ٩٤ در بند سایر اعتبارات عدد ١٧٠٠ میلیارد تومان نوشته شده بود درحالی که درلایحه بودجه ٩٥ این رقم به ٤٧٠ میلیارد تومان کاهش یافته استسالی که نکو است از بهارش پیدا است.

بند«سایر اعتبارات«در تقسیم بودجه سالانه به نسبت تقسیمات بودجه در سایر بخش های دیگر آموزش و پرورش که دستمزد معلمان حق التدریسی از این«سایر اعتبارات» پرداخت خواهد شد، وضعیت فلاکت بارتری دارد. مابه ازاء این بی اعتباری و کاهش بودجه در این بخش از آموزش و پرورش، متأسفانه آینده شغلی و مالی معلمان حق التدریسی را از آنچه که هست بد و بدتر خواهد کرد.

به گزارش شما نیوز، علی اصغر فانی، در برنامه «تیتر امشب«(یکشنبه ۲۲ فروردین۱۳۹۵)شبکه خبر، با اشاره به اینکه سال ۹۵ نیز کسری بودجه خواهیم داشت: گفت«از محل قوانین مصوب در بودجه سال ۹۴ برای کمک به آموزش‌وپرورش هیچ مبلغی به دست ما نرسید

علیرغم اظهارات نا امید کننده فانی، اعتراض به وضع موجود مخصوصآ در رابطه با عدم پرداخت ٦ ماه مزد ماهانه معلمان حق التدریسی، در شهرهای«بهارستان و رباط کریم«، وجدان آگاه حکم میکند که به هر نحو ممکن این قشر از معلمان را در اعتراضات روزمره شان تنها نگذاریم. کافی است لحظاتی به وضعیت فرزندان این معلمان فکر کنیم که چگونه علیرغم میل باطنی خود قربانی نابرابری و ناعدالتی در نطامی شده اند، که رتبه یکصدو بیستم یکی از فاسدترین کشورهای جهان را بخود اختصاص داده است.

شرایط حاکم بر ایران کە با توسل به حربه استبداد مذهبی رژیم اسلامی ایجاد شدە است، سرنوشت محتوم مردم این کشور نیست. این شرایط و رژیم مسبب آنرا با همت مبارزە آگاهانه، سازمانیافتە و متحدانه کارگران و ستمدیدگان جامعە، از جملە معلمان کە بخشی از طبقە کارگر هستند، می توان تغییر داد و دگرگون کرد.

۱۰/٤/٢٠١٦

۱ دیدگاه »

  1. محتوای اصلی مقاله روشنگرانه است و به این لحاظ ضروری، با این وجود یک مساله ی فرعی مرتبا تکرار می شود که حکایت از تعمد دارد. و آن تکیه ی بیش از حد بر اسلامیت رژیم است. صحبت بر سر این نیست که مذهب مخرب ترین نوع ایدئولوژی است و درست به خاطر همین خصیصه اش همیشه مورد عنایت امپریالیسم بوده است، بلکه تاکید نویسنده بر اسلامیت رژیم به گونه ای ست که گوئی اسلامیت جوهر و موالفه ی اصلی رژیم را تشکیل می دهد. کمی تعمق نشان می دهد که کم ترین تفاوتی بین رژیم جمهوری اسلامی و دیگر رژیم های سکولار در تبعیت از الزامات انباشت سرمایه و مشارکت داوطلبانه در حفظ مصالح سرمایه داری جهانی شده ی امروز وجود ندارد.و رژیم هر کجا که لازم باشد سر اسلام عزیز را در پیش پای الزمات سرمایه فدا می کند.
    تاکید نویسنده بر «استبداد مذهبی رژیم» وقتی چشم گیر می شود که ما تاریخچه ی سنت فکری نویسنده را در نظر گیریم. سنتی که هویت خود را در تمایزش با چپ پوپولیسم تعریف می کند.(چپ پوپولیسم در معنای تفطیل کردن مبارزه ی طبقاتی به اعتبار مارکسیستی و لنینی آن و جایگزینی آن با مقوله های سیاسی از قبیل استبداد سلطنتی است). سنت فکری نویسنده در برابر چپ پوپولیسم ابتدا خود را با مارکسیسم انقلابی و سپس با کمونیسم کارگری تعریف می کرد.امروز اما این جریان با عمده کردن اسلام سیاسی و مبارزه ی ضد رژیمی از یک طرف و به محاق سپردن سوسیالیسم، تحت آموزه های پسا مدرنیستی و تحت عنوان دنیای بهتر عملا به جرگه ی چپ پوپولیسم عدول کرده است.

    لایک

    • من خیلی با تحلیل مجید موافقم. ولی. یک ولی هست که نیاز به توضیح دارد که چرا ما غالباً ناخودآگاهانه حتی «بیش از حد» یا بیش از انچه جایز است، تمایل داریم بر «اسلامیت» بتازیم. من فکر می کنم که یک دلیل نه بلکه دلایل متعددی در کار است. دست کم یکی از دلایل این است که دستگاه دین اسلام در ایران واقعاً فضای عظیمی را اشغال کرده. البته اپوزیسیون های پنتاگونی و شاید برخی دیگر مشکل را به شکل مبارزه علیه شخصیت های مذهبی و سیاسی ببینند. گویا مشکل دولت جمهوری اسلامی است. از دیدگاه من، مسئله به فرهنگ توده های مردم و اعتقادات توده ها باز می گردد. این اعتقادات هستند که به دلیل ایدئولوژیک بودن آن (یعنی ایدئولوژی اسلامی) در پیوند تنگاتنگ با ایدئولوژی طبقاتی و سرمایه داری است که در بسیاری مفاد با یکدیگر همخوانی دارد. تمایل برخی از ما برای تأکید روی اسلامیت، شاید ( شاید) به این علت باشد که مبازرۀ طبقاتی در ایران ( برای ایجاد ساختمان سوسیالیستی – احتمالی) نمی تواند دستگاه دین اسلام درایران را ندیده بگیرد و یا حتا آن را به وجه ثانوی منتقل کند. البته من موافق هستم، باید هوشیار باشیم که نقد دین به شکل تبلیغاتی برای پیروز شدن در رقابت سیاسی به کار نرود، و به سخن دیگر به شکلی که رفیق مجید مطرح کرده، در وضعیت گفتمان دیالکتیک در تلاقی با ضروریات مبازره طبقاتی مطرح شود. از دیدگاه من مبارزۀ اصلی علیه خردگریزی است، که از نوع سرمایه داری باشد یا مذهبی…دین الزاماً سر راه ما قرار می گیرد. به علاوه باید بدانیم که دین و اعتقادات و آداب و رسوم و افکار یک بعد ناخودآگاه نیز دارد که مبارزه علیه آن یک داستان مفصل دیگر است. حدس می زنم که تأکید برخی از ما روی اسلامیت، به این علت است که عمیقاً تحت تأثیر اسلام بوده و هستیم. عبور از حدود ضروری در مبارزه علیه دین و خرد گریزی ، احتمالا حاکی از وابستگی عمیق و ناخودآگاهانۀ ما به همین ایدئولوژی است که می خواهیم علیه آن مبارزه کنیم. کمی تناقض آمیز بنظر می رسد…

      لایک

  2. تا حالا شنیده اید که حق الزحمۀ آخوند یا نوحه خوان و روضه خوانی را نپرداخته باشند؟ ولی دائماً شنیده اید که حقوق معلم ها را نپرداخته اند و یا کارگرها چند ماه حقوق نگرفته اند. علت چیست؟

    لایک

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: