پیرامون صف آرائی نوین در سطح جهانی
یونس پارسا بناب
درآمد
میلادی در2015 اخیرا یازدهمین کنفرانس سالانه » فوروم چپ » در روزهای 30 و 31 ماه مه و اول ماه ژوئن – شهر نیویورک برگزار گردید . عنوان اصلی این کنفرانس » رفورم و یا انقلاب : آیا تصور جهانی دیگر با عدالت دگرگون ساز ، امکان دارد ؟ » بود که در 400 گروه مباحثه و پانل ( میز بحث ) توسط بیش از 25 حزب و سازمان چپ عمدتا رادیکالی از منظرهای متنوع و گوناگون البته با چشم اندازهای سوسیالیستی و مارکسیستی ، مورد تجزیه و تحلیل و تبادل نظر سخنوران ، مفسرین و شرکت کنندگان قرار گرفت .
– نگارنده که امکان و افتخار شرکت در این کنفرانس را داشته و در دو میزگرد درباره » روابط ایران و آمریکا » و » بحران اوکرائین در چهارچوب اوضاع جهان » صحبت کرده ، موفق به جمع آوری تم ها و خلاصه سخنرانی های متعدد در این کنفرانس گشت که چکیده بخشی از آنها را از این شماره به بعد با خوانندگان عزیز سهیم می شود .
– در این شماره درباره ویژگی صف آرائی نوین و فراگیر در جهان پرتلاطم کنونی ( پائینی ها در تقابل و در مبارزه با بالائی ها ) به بررسی یک پاسخ تحلیلی به یک پرسش مهم : آیا می توان برای بقای سرمایه داری آینده ای متصور شد ؟ ، می پردازیم .
–
ویژگی اصلی صف آرائی نوین
درجهان پر تلاطم کنون
– تشدید و افزایش تلاطمات و ناآرامی های سیاسی و اجتماعی و ازدیاد روزانه فهرست کشورهای درگیر این اوضاع در اکناف جهان نشانه های نمایان از این امر هستند که نظام جهانی سرمایه وارد فاز جدیدی از دوره بحران عمیق ساختاری خود ( که پیشینه شکلگیری و رشدش به نیمه اول دهه 1970 می رسد ) می گردد . تا این اواخر رسانه های گروهی جاری و رسانه های اجتماعی و بدیل در جهان تمرکز گزارشاتی و تحلیل های خود را عمدتا بر روی کشورهای مشمول » بهار عربی » ، سوریه و … گذاشته بودند . امروز بیشترین تمرکز ها متوجه اوکرائین ، سوریه ، جمهوری آفریقای مرکزی ، عراق و پاکستان ، قرار دارند . ندارد که در ماه های آینده ما شاهد تمرکز رسانه ها ، دولتمردان و توده های مردم بر سر کشورهای نیجریه ، کلمبیا ، کنیا ، مالزی و… باشیم که در حال حاضر چندان در مد نظر نیستند .
– بدون تردید این تلاطمات و ناآرامی ها ( که ابعادشان جهانی تر ، عمیق تر و فراگیرتر از هر زمانی در تاریخ مدرن جهان است ) منبعث از گسترش امپراطوری آشوب و پر از فلاکتی است که معلول بحران عمیق ساختاری نظام جهانی است : نظامی که خودش از نظر شکل و شمایل و مدیریت در حال تحویل و تحول ( از تک قطبی و تک محوری به دو قطبی و دو محوری و حتی چند قطبی و چند محوری ) است . بررسی اوضاع رو به رشد پر از تلاطمات و آشوب های رو به پیش نشان می دهد که بالائی ها ( اولیگارشی های طبقات حاکمه فرمانبر » انحصارات پنجگانه » ) چه در کشورهای مسلط مرکز نظام و چه در کشورهای دربند پیرامونی و نیمه پیرامونی نظام دیگر قادر نیستند که پائینی ها ( توده های زحمتکش و ستمدیده جهان ) را مثل گذشته ها رام و مطیع منقاد خود سازند . پائینی های به ستوه آمده نه تنها از فرامین بالائی ها سرپیچی می کنند بلکه در موارد متعدد و متنوع آنها را حتی مورد تحمیق قرار می دهند . این وضع در واقع یک روند نوینی است که در مسیر آن سیاست فشار از » پائین به بالا » در تقابل و ضدیت با سیاست حاکم فشار از » بالا به پائین » قرار گرفته و توده های مردم در پنج قاره جهان بالائی ها را به چالش می طلبند : چالشی که بُعد جهانی و عمق دگرگون سازی آن در تاریخ بشر بی نظیر است .
– در پرتو این اوضاع و در چهارچوب این روند نوین ( جابجا شدن فشار از بالا به پائین به فشار از پائین به بالا ) اکثر شرکت کنندگان سخنور در کنفرانس » فوروم چپ » که در اقتصاد سیاسی و ژئوپلتیکی از یک سو و در جامعه شناسی نظام سرمایه از سوی دیگر صاحب نظر هستند ، تم اصلی فوروم چپ را تحت یک پرسش قابل بحث و مناسب مطرح ساختند که در اینجا بعد از طرح آن به تشریح جنبه های متعدد آن می پردازیم .
آیا می توان برای سرمایه داری
آینده ای متصور شد ؟
– بحران ساختاری نظام سرمایه در فاز فعلی جهانی گرائی = گلوبالیزاسیون ( بازار آزاد نئولیبرالی ) و آشوب ها ، قیام ها و تلاطمات روزانه و فراگیر منبعث از آن در سراسر جهان باعث گشت که شرکت کنندگان ( بویژه سخنور ) نظرات متنوع و متفاوتی را درباره آینده سرمایه داری واقعا موجود چه دولتی و چه خصوصی ، ارائه دهند . آنچه را که این تجزیه و تحلیل ها ، معاینه ها ، نسخه پیچی ها و آینده نگری ها از سوی این پژوهشگران و فعالین آن کنفرانس ، قابل تامل و حائز اهمیت می سازد ، نظرگاه مشترک تعداد قابل توجهی از این شرکت کنندگان صاحب نظر است که جملگی آینده ای برای سرمایه داری متصور نبوده و انحطاط و سقوط و حتی اضمحلال آن را در آینده ای نه چندان دور تخمین زده و محتمل می دانند .
– با عطف به تاریخ سرمایه داری و بویِژّه در دوره 130 ساله انحصاری آن ( از دهه 1880 تا کنون ) این اولین بار است که دانشوران و محققین علوم اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی نظام جهانی سرمایه که تعدادی از آنها خود را ضرورتا چپ رادیکال دگرگون ساز و یا برانداز محسوب نمی کنند ، بر آن هستند که از عمر نظام کنونی ( سرمایه داری واقعا موجود ) بیش از سه تا چهار دهه باقی نمانده است .
– خیلی از صاحب نظران به تبعیت از امانوئل والرشتاین و دیگر مارکسیست های متعلق به مکتب نظام جهانی سرمایه بعد از بررسی سیکل های کندراتیو و هژمونیکی که عموما به عنوان مکانیزم های موثر ، سرمایه داری را در گذشته از بحران های فصلی و حتی یک بار ساختاری در سال های عهد زیبا ( صلح مسلح 1914-1873 ) عبور داده و دوباره با تامین بهبودی آن موفق به بقای سرمایه داری می گشتند ، امروز بر آن هستند که در طی 30 تا 40 سال آینده بقای نظام توسط آن مکانیزم ها غیر قابل وصول و حتی ناممکن خواهد گشت . توضیح اینکه نیروی تمام امکانات و مکانیزم ها برای افزایش انباشت سرمایه به آخر خط عمر رسیده و با فرسودگی ، بی ربطی و خستگی غیر قابل علاجی ، روبرو گشته است . ناکامی و اخته گشتن این مکانیزم ها بویژه در حیطه هژمونیکی در بازتولید ، لاجرم نظام جهانی سرمایه را به سوی پراکندگی و انحلال و بالاخره فرود و پاشیدگی سوق خواهند داد . در اینجا به طور اجمالی به دو مکانیزم که امروز برخلاف گذشته به ضعف های درازمدت ساختاری در درون نظام تبدیل شده اند ، می پردازیم .
– توسل به جنگ های گوناگون مرئی ، نامرئی و نیابتی در سطح کشوری ، منطقه ای ، قاره ای و حتی جهانی . این جنگ ها و دیگر ماجراجوئی های میلیتاریستی مکانیزم ها و وسایلی بودند که نظام سرمایه با برپائی آنها در گذشته قادر می گشت که از بحران های گوناگون موقتی و فصلی و حتی ساختاری با موفقیت عبور کرده و بطور مشخص به درجه گسترش هژمونیکی خود ، بیافزاید . بررسی تاریخ نشان می دهد که این امر در دوره هژمونی امپراطوری انگلستان از دهه 1850 تا 1914 و سپس در دوره بین دو جنگ 1914 تا 1945 ( دوره رقابت خونین بین آلمان و انگلستان بر سر رهبری هژمونیکی بر جهان ) و متعاقبا در دوره هژمو نی آمریکا ( از پایان جنگ جهانی دوم تا سال های آغازین قرن بیست و یکم ) به قوت خود باقی مانده بود . ولی امروز مکانیزم جنگ های » بی پایان » ساخت آمریکا در اکناف جهان نه تنها کوچکترین علامتی از عبور ( از بحران ساختاری ) را نشان نمی دهد بلکه تصویر بیش از پیش ناکامی های نظام حتی در گستره آخرین اهرم اش ( میلیتاریسم و جنگ ) را بطور رسوا کننده ، در مقابل جهانیان ترسیم می کند .
– علاوه بر ناکامی در جنگ های بی پایان و دیگر ماجراجوئی های نظامی ، امپریالیسم سه سره در یک گستره عظیم دیگر نیز با شکست و ناکامی روبرو گشته و بیش از پیش با فرتوتی و ناتوانی خود بحران ساختاری عمیق خود را بر ملا می سازد . این ناکامی فرود و زوال تدریجی طبقه متوسط خرده بورژوازی است که سنتاَ همواره پایگاه اجتماعی-سیاسی که تعیین کننده ثبات و رشد سرمایه در تاریخ پانصد ساله سرمایه داری محسوب می گشت . با اینکه جابجائی و درماندگی نیروهای کار دستی منبعث از عروج تلاطمات و تحویل و تحولات تکنولوژیکی توسط مارکس و انگلس و سپس مارکسیست ها در تاریخ تکامل سرمایه داری به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته اند ولی جابجائی ، دربدری و افول طبقه متوسط خرده بورژوازی بویژه در کشورهای مسلط مرکز ( شمال ) در زمان حال به خاطر تحولات و دگرگونی های تکنولوژیکی بویژه در گستره های دیجیتال و اینترنت یک پروسه بی نظیر در تاریخ
130 ساله سرمایه داری انحصاری است . مسئله دگرگونی ( اتومیزاسیون و اتوماتیک سازی ) به قدری نیروهای کار متعلق به طبقه متوسط خرده بورژوازی را جابجا ، درمانده و بیکار ساخته که نظام سرمایه داری برخلاف دوران گذشته دیگر قادر به حل آن به نفع بقای خود نیست .
– تضعیف و نزول طبقه عظیم متوسط در کشورهای مسلط مرکز نظام باعث گشته که قدرت خرید و فروش در بازارها ( که بعد از استثمار مستقیم طبقه کارگر و اشتعال جنگ های مرئی و نامرئی در اکناف جهان بزرگترین منبع انباشت سرمایه ، محسوب می شود ) به کلی و بطور قابل ملاحظه ای تقلیل یابد . در یک کلام تضعیف و نزول طبقه متوسط خرده بورژوازی بویژه در کشورهای متروپل که در تاریخ بزرگترین منبع و پایگاه اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی سرمایه داری بوده و هنوز هم هست همراه با تشدید پروسه سیاست زدائی ( دپولیتزه سازی ) در بین این طبقه و نتیجتاٌ افول دموکراسی بورژوائی ، نظام جهانی سرمایه را در سراشیب تخریب و سقوط قرار داده است .
اگر اوضاع بر این منوال پیش رود درصد بیکاری در سال های 2020 میلادی در درون نظام جهان حاکم فعلی ( شامل بخش پیرامونی و هم بخش مرکز نظام ) به 50 در صد و سپس در دهه 2030 م به 70 در صد خواهد رسید . شایان ذکر است که این دفعه در صد بیکاری در کشورهای مسلط مرکز برخلاف دوره های گذشته سرمایه داری چشمگیرتر و فراتر از کشورهای دربند پیرامونی خواهد بود . در پرتو این شرایط بحرانی می توان اذغان کرد که کلیت نظام حاکم سرمایه داری در مسیر افول و فرود پر از آشوب و پراکندگی ، قرار گرفته است .
نتیجه اینکه
– در حالی که نظام تاریخی کنونی ( سرمایه داری واقعا موجود ) در سراشیب آشوب و انحلال قرار گرفته ما شاهد یک کارزار شدید تاریخساز بر سر چه نوع نظام تاریخی جدید جای این نظام بی ربط و در حال موت را خواهد گرفت ، هستیم . بدون تردید ، در آینده نه چندان دور بشریت در درون نظام کنونی سرمایه داری زندگی نخواهد کرد ولی خیلی ممکن است که ما در درون یک نظام بدتر – » هیولای وحشتناکی » که تقلا می کند متولد گردد – در غلطیم . مطمئناٌ این فقط یک بدیل است که بالائی های یک درصدی با گسترش امپراتوری آشوب و ایجاد هولوکاست و آپارتاید جهانی تقلا خواهند کرد که بر بشریت زحمتکش جهان ، اعمال کنند . بدیل انتخابی دیگر که آن نیز در حال تولد است ، نظامی خواهد بود که بطور نسبی دموکراتیک و برابر طلب و کم هیرارشی تر و لاجرم با چشم اندازهای سوسیالیستی قرن بیست و یکم
خواهد بود . کدام یک از این بدیل ها در آخر این کارزار تاریخساز و تعیین کننده نظام جهانی آینده ما را در بر خواهد گرفت بسته به همت و جسارت ما پائینی ها خواهد داشت . آنچه که گذشته روزگار به ما می آموزد این حقیقت عینی است که بشریت زحمتکش هر زمانی بر سر دو راهه رسیده مسیر جهان بهتر را انتخاب کرده است
منابع و مآخذ
1 – امانوئل والرشتاین ، » مرکز مسلط دیکر در کنترل کامل نیست » در نشریه بینگمتن یونیورسیتی ، 15 ماه می 2014 م .
2 – کنفرانس فوروم چپ ، میز بحث » استراتژی انقلابی لنین برای عصر ما » نیویورک ، 30 ماه می 2014م.
3 – کنفرانس فوروم چپ ، میز بحث » مجمع عمومی جنبش توده ای » نیویورک ، 31 ماه می 2014 م .
4 – کنفرانس فوروم چپ ، میز بحث » جنگ های امپریالیستی و نابودی جهانی اکولوژی » نیویورک 31 ماه می 2014 م .
5- امانوئل والرشتاین ، » جهان ما در کدام جهتی حرکت می کند » نیویورک 2007 .
ما سالهاست خواننده و مبلغ مطالب هفته هستیم، تصور نبودن مجله هفته یک فاجعه است، هیچ سایتی با این تنوع…
سپاس از شما. من هم بر این امر اصرار دارم که چراغ مجلۀ هفته هیچوقت نباید خاموش شود!
من منحیث یکی از علاقمندان مجله هفته از افغانستان، از شنیدن این خبر خیلی متاسف شدم، چراغ مجله هفته در…
با تشکر از همه ی مقالات و زحمات شما، دوباره خواهش میکنم، لینک های مستقیم مقالات رو در انتهای اونها…
با درود، گمان دارم مستقیم و متمرکز باید به پدیده تحریم یا تحریم های آمریکا پرداخت و بدون عمیق شدن…