«شهری برای ساختن»
«شهری برای ساختن»
بر فراز بنایی بزرگ
دیر هنگامِ شب
با کار تمام نشده ام
به شهر می نگرم.
در دورتر
چراغِ خانه ی من و تو پیداست:
رنگ آبی پنجره
و دود زیبا از دودکش.
می دانم
می دانم
به انتظار صدای در هنوز بیداری
و من
سپیده دم آن هنگام که دختر کوچکمان
میان پستان های گرمت به خواب رفته است
باز می گردم:
می نگرم به تو
به مژگانت که همچون بادبان ها آرام گرفته اند
به چهره ی گلگونت
و رنگ زیبای لب هایت
که بوسه های من را انتظار کشیده اند.
بادِ زمستان
چهره ی خسته ام را می سوزاند
کاش کنارت به خواب رفته بودم
و نفس های سردم
روی گردنت نشانه می شد.
ستاره ی کوچکی
میان غیاب ابرها
سوسو می زند
در قلبم صدای ست:
به فردا امیدوارم
به روزی که روبان های سفید میان گیسویت ممنوع نیست
رنگ سرخ ممنوع نیست
بوسیدنت در میادین ممنوع نیست
زیر درختان پرشکوفه خوابیدن ممنوع نیست
و آن هنگام که به آغوشت می کشم
از فردای کار و افتادن از داربست ها نخواهیم ترسید.
«علی رسولی _ اورست»
سلام. ضمن همدلی با بسیاری از مطالب مقاله، لطفا منبع موثق برای این ادعا عرضه کنید که اولین اینترنت و…
کاش نام رزا لوکزامبورگ به هویت خودشان آغشته نمی کردند. به نام رزا لوکزامبورک و به کام امپریالیسم!
آقای لوسوردو «لیلی بالاخره مرد بود یا زن»؟ لسوردو محصول تفکر روشنفکران طبقات میانی، بیشتر مرفه جامعه «کمونیست» های اروپایی…
دنیا را سرمایه داران امپریالیست و هار شده “ سرمایه دار چیزی جز سرمایه شخصیت یافته نیست.“ – کارل مارکس…
دروغ وجنایت! زمانی که این واکسن در ایران مجوز „ًاضطراری“ تزریق به کودکان را گرفت از فاز دوم آزمایشهای بالینیاش…