در مدت بسیار کوتاهی همان تصورات دیوانهوار خارجیستیز قدیمی به کله شهروندان آمریکائی بازمیگردد، که در دهه ۱۹۴۰ باعث شد تا بیش از ۱۰۰ هزار ژاپنی ـ تاکید میکنم زن، مرد و کودک که اغلب شهروند آمریکائی ژاپنیتبار بودند ـ پس از حمله ارتش ژاپن به ناوگان آمریکا در پرلهاربور (اقیانوس آرام ) در روز ۷ دسامبر ۱۹۴۱ دستگیر شده و در اردوگاههای کار ایالات متحده آمریکا محبوس شوند. دهها سال پس از جنگ جهانی دوم روسای جمهور آمریکا به خاطر وقوع این ناحقی عذرخواهی کردند و حتا به بازماندگان این بیعدالتی، (هرچند بسیار ناچیز) غرامت پرداختند.
مومیا ابوجمال
دنیایجوان
تارنگاشت عدالت
۲۱ دسامبر ۲۰۱۵
به دنبال ضربات تروریستی پاریس و حمله به جشن کریسمس که در یکی از موسسات ویژه معلولین در سان برناردینو در کالیفرنیا صورت گرفت، موج ترس فرانسه و ایالات متحده آمریکا را درنوردید. در ایالات متحده سیاستمداران به نام کوشش کردند تا با ارائه استدلالات و پیشنهادات عجیب و غریب از یکدیگر سبقت گیرند. این استدلالها و پیشنهادها از حمله لفظی به خانواده کسانی که مظنون به هواداری از «دولت اسلامی» هستند تا طرح پیشنهاد در مورد حبس پناهجویان جنگی در اردوگاههایکار گسترده است.
در مدت بسیار کوتاهی همان تصورات دیوانهوار خارجیستیز قدیمی به کله شهروندان آمریکائی بازمیگردد، که در دهه ۱۹۴۰ باعث شد تا بیش از ۱۰۰ هزار ژاپنی ـ تاکید میکنم زن، مرد و کودک که اغلب شهروند آمریکائی ژاپنیتبار بودند ـ پس از حمله ارتش ژاپن به ناوگان آمریکا در پرلهاربور (اقیانوس آرام ) در روز ۷ دسامبر ۱۹۴۱ دستگیر شده و در اردوگاههای کار ایالات متحده آمریکا محبوس شوند. دهها سال پس از جنگ جهانی دوم روسای جمهور آمریکا به خاطر وقوع این ناحقی عذرخواهی کردند و حتا به بازماندگان این بیعدالتی، (هرچند بسیار ناچیز) غرامت پرداختند.
ولی امروز نوادگان همان کسانی که در آن زمان عربدهکشان خواستار زندانیکردن ژاپنیهای مقیم آمریکا بودند، امروز درخواست زندانی کردن سوریتباران و عربتباران آمریکا هستند ودر عینحال با این عمل خود نشان میدهند که عذرخواهیها و پرداخت غرامتهای نامبرده به خاطر رفتار غیرانسانی با شهروندان ژاپنیتبار چیز دیگری جز از ریختن اشک تمساح نبوده است.
ایجاد ترس و دامن زدن به نگرانیهای مردم برای سیاستمداران همان قدر طبیعی است که دروغهای آنان برای آغاز یک جنگ. آنها به غیر از این، کار دیگری نه میتوانند و نه میخواهند انجام دهند. سئوالی که در اینجا مطرح می شود: چرا پس از یک دهه جنگ بیمعنی و بیفرجام ترس مردم امروز بیشتر شده ولی کمتر نشده است؟ کجای تصویر این سیاست کاربردی نظامی به ظاهر بیبدیل اشکال دارد؟
سیاستمدارانی که زهر ترس را می فروشندتا منافع خودپرستانه خود را تحمیل کنند، ملت را به گمراههای هدایت میکنند که تنها میتواند به یک فاجعه ختم گردد. نتیجه خوبی از این سیاست حاصل نخواهد شد.