عربستان سعودی همکاران خامنه ای را ربوده اند
عربستان سعودی همکاران آیت الله خامنه ای را ربوده اند
L’Arabie saoudite a bien enlevé des collaborateurs de l’ayatollah Khamenei
شبکۀ ولتر | 13 نوامبر 2015
Réseau Voltaire | 13 novembre 2015
فشار جمعیت که در منا (5 کیلومتری مکه) روز 24 سپتامبر 2015 به وقوع پیوست در واقع یک عملیات مشترک سرّی عربستان و اسرائیل بود که طی آن همکاران علی خامنه ای توسط سرویس های مخفی عربستان و اسرائیل ربوده شدند.
اگر عربستان سعودی تا 769 کشته را اعلان کرده است، AFP آژانس خبری فرانسه مجموع قربانیان را بر اساس گزارشات دولت های مختلف، 2236 نفر اعلان کرده است.
عربستان سعودی از انتشار اطلاعات ویدئوی حفاظتی در رابطه با فشار جمعیت خودداری کرده است.
خیلی شگفت انگیز بنظر می رسد که فشار جمعیت به این اندازه قربانی بر جا گذاشته باشد. و باز هم موضوع شگفت آورتر این است که تمام شاهدان کشته شده اند بی آن که بدانیم چه کسی آنها را له کرده است.
حفاظت از زائران به بیش از 100000 پلیس سپرده شده بوده است، با این وجود از سال 2013، شرکت چند ملیتی G4S که به سرویس های امنیتی و جاسوسی اسرائیلی وابستگی های بسیاری دارد، مسئول این بخش از زیارتگاه بوده است (1).
کشوری که بیش از همه قربانی داده، ایران با 464 نفر است که یک هیئت نماینده از همکاران رهبر انقلاب آیت الله علی خامنه ای و تمام محافظان نزدیک جزء آنها بوده اند.
روز 28 سپتامبر، رئیس جمهور ایران شیخ حسن روحانی سخنرانی خود را درنشست همگانی سازمان ملل متحد با یادآوری مسئولیت سیاسی عربستان سعودی در حادثه ای که اتفاقی تلقی کرده بود آغاز نمود (2).
3 اکتبر، تی یری میسان روی امواج ایرانی از امکان ربودن همکاران رهبر انقلاب مطالبی مطرح کرد (3). سپس چندین روزنامۀ ایرانی این مسیر را پی گیری کردند.
رسانه های اجتماعی تصاویری از بولدوزر منتشر کردند که اجساد را روی هم می گذاشته است. بطور مشخص، عربستان سعودی هنوز 15 جسد از قربانیان ایرانی را تحویل نداده است. پزشکی قانونی در مورد برخی اجساد نمی توانند تشخیص بدهند که زیر شکنجه کشته شده اند و یا در اثر فشار جمعیت.
11 نوامبر، جمهوری اسلامی ایران اعلان کرد که اطلاعات مطمئنی در اختیار دارد که نشان می دهد که سفیر ایران غضنفر رکن آبادی نمرده است، ولی در اسارت به سر می برد، و خواستار آزادی فوری او شد.
غضنفر رکن آبادی از سال 2011 تا 2014 سفیر ایران در بیروت بوده و نقش مهمی در رابطه با رهبران سیاسی لبنان داشته است که به شکل فوق العاده ای بزهکار هستند. او موجب گسترش مناسبات حزب الله و جمهوری اسلامی و شرکت آنها در کنار جمهوری عرب سوریه شد که علیه جهاد طلبان سازمان یافته توسط فرانسه جنگیدند. او یکی از مشاوران مهم رهبر انقلاب بود.
[1] « Surveillance des pèlerins palestiniens à La Mecque », Réseau Voltaire, 8 octobre 2013.
[2] “Speech by Hassan Rohani at 70th UN General Assembly”, by Hassan Rohani, Voltaire Network, 28 September 2015.
[3] « Interview de Thierry Meyssan sur le drame de La Mecque », Sahar, 3 octobre 2015.
لینک گزارش در شبکۀ ولتر :
رفیق محترم محوی،
خدمات برگردانی شما بسیار شایان توجه است و چیزی نو و آموزنده در آن یاقت میشود که بزحمت خواندنش همیشه ارزیده است، هر چند که از متخصصین صادق سرمایداری باشد.
باز هم همین طور.
مساله مرگ خانم ندا و پخش سراسری جان دادن وی بصورت زنده در تلویزیون های دنیا و سر در آوردن دوست پسرش از اسراییل برایم کاملا روشن است ولی اگر هم میتوانید در باره لسوردو، نه در رابطه با خانم ندا بلکه همسنگ سازیی که نامبرده در مقایسه مقام استالین در تاریخ مبارزه طبقات باهیتلر مینماید و هردو را در یک کفه ترازو قرار میدهد، محبت کرده برایم توضیح دهید.
. . .سپاس سپیده بر شما
لایکلایک
سلام،
انتقاد من به معنی بی اهمیت دادن به کار پریمیسان و یا دیگر افراد فعال در «رسانههای آلترناتیو» نیست. انتقاد به شیوه کار کسانی است که برخی از آن مطالب را انتخاب و منتشر میکنند. این عمدتاً به علت فعالیت های «فردین»ی تک نفره است که گویا بسیار رایج است، و نشان میدهد شخص به دلخواه خود را از داشتن ویراستار و مشاوره قبل از انتشار محروم کرده است. مترجم محترم به نوعی خودمحور بینی نیز دچار است و هنوز تصور میکند او است که به تنهایی از «ولترنت» و پریمیسان مطلب ترجمه میکند. این اگر نتیجه خودمحور بینی نباشد تنها به این دلیل است که وی مطالب دیگر رسانههای آلترناتیو به فارسی را نمیخواند وگرنه باید میدانست که به گواهی یک جستجوی ساده در «گوگول» و در همین «مجله هفته» انتشار ترجمههای فارسی از آن منابع مدتها پبش از ایشان شروع شده است.
هدف دو یاداشت من در اینجا، ارتقای آتوریته رسانههای آلترناتیو فارسی زبان است.
لایکلایک
سلام
بعضیها دانسته یا ندانسته، مبارزه ضدامپریالبستی را به لوث می کشند. یکی دیگر به نقل از «العربیه» و «شرق الاوسط» تحلیل داده بود که وظیفه کمونیستها همبستگی با شخص ربوده شده است!
پس از دو دهفته خود جمهوری اسلامی اعلام که جسد غضنفر رکن آبادی که زریر دستوپا له شده بود شناسایی شده، و به ایران بازگردانده می شود.
خوب است برخی دوستان ضدامپریالیست در معیارها و انتخاب منابع تحلیلی خود تجدید نظر کرده، کمی با دقت و احتیاط عمل کنند
لایکلایک
ببینید من در پاسخ پیشین در همینجا توضیح دادم، ولی گویا که برای برخی دوستان قاتع کننده نبوده، تحلیل گرانی مثل تی یری میسان گزارشگر به مفهوم روزنامه نگارانۀ عادی نیستند، بلکه فراسوی وقایع را می بینند، و به عبارت خودمانی تر فرضیه بافی می کنند و رفتار عربستان سعودی نیز سوء ظن هائی ایجاد کرده بوده… تی یری میسان رد پائی را جستجوئی می کرده که با حساب رویدادهای بعدی اشتباه از آب در می آید. ولی آیا عادلانه خواهد بود که ما کار یک روزنامه نگار تجسسی با تمایلات خاصی برای پیشگوئی رویدادهای بعدی و پیامدها و غیره را نفی کنیم ؟ آیا مبارزۀ ضد امپریالیستی ایجاب می کند که به محض این که خطائی صورت گرفت فرد خاطی را تیرباران رسانه ای کنند ؟ بخاطر یک اشتباه املائی تمام رمان را دور بیاندازیم ؟ چون که در اینجا و یا در آنجا دچار اشتباه شده ! یک آدم محقق را منزوی کنیم و آنهم فردی که دست کم یکی از موضوعات پژوهشی است افشای امپریالیسم است. و به همین علت هم خواننده های سوری او را خیلی دوست دارند، و در سوریه اساساً وجهی خیلی مردمی دارد، چون که او هیچگاه از تروریست ها دفاع نکرده و تنها روزنامه نگار غربی در سوریه است که از آغاز بحران تا امروز در دمشق مانده و نوشته است. این ها کافی نیست ؟ من به شما و دیگر دوستان پیشنهاد می کنم ابتدا تعدادی از کارهای او را به عنوان مثال وقتی شکنجه گاه های آمریکا را افشا می کند و تحلیل هایش در این زمینه را بخوانید و بعد داوری کنید. او نخستین فردی بود که تعبیر رسمی11 سپتامبر را زیر علامت سؤال برد. به باور شما زیر علامت سؤال بردن بدیهیات ضد امپریالیستی نیستف یعنی راه کاری که در کار نقد می تواند به شکل احتمالی ما را کمی بیشتر به حقیقت نزدیک سازد. امروز ما اگر بخواهیم افردی مثل تی یری میسان، و بسیاری دیگر را که در اینجا نام نمی برم از فهرست مطالعاتمان حذف کنیم، به همان قانونی آری گفته ایم که امپریالیست ها می خواهند به تصویب برسانند و به اجرا بگذارند…الان دقیقاً نمی دانم این قانون در چه مرحله ای است…ولی هدف این قانون اتفاقاً جلوگیری از همین نویسنده ها و تحلیل گرانی است که تعبیر رسمی و رسانه های حاکم را افشا می کنند و حرف دیگری می زنند…«توطئه باور» نامی است که برای آنها انتخاب کرده اند. ولی باید بپرسیم که اینجا در رسانه های حاکم چه کسانی توطئه چینی می کنند ؟
لایکلایک
بی گمان یک عده و خاصه رسانه های حاکم امپریالیستی گواه بر این امر (تردید آمیز البته) هستند که شبکۀ ولتر «چرت و پرت» است. گرچه من تنها گزارشات و تحلیل ها را ترجمه می کنم…با وجود این پژوهشگران و تحلیل گران صادق که تنها برای کشف حقیقت می کوشند، همیشه بر اساس یک سری داده های عینی در زمان و مکان می نویسند، و امکان اشتباه همیشه وجود دارد، معروف است که می گویند آن کسی که دیکته نمی نویسد اشتباه هم نمی کند. و همین موضوع نیز هست که بسیاری از تحلیل گران برای جلوگیری از خسارات احتمالی به چهرۀ رسانه ای شان خیلی از نظریاتشان را مطرح نمی کنند. البته من از چگونگی پیدا شدن جسد «رکن آبادی» بی اطلاع هستم و نمی توانم نظریۀ حملۀ تروریستی به منا را مردود بدانم و یا تأیید کنم. ولی تنها به یک مورد کلی اشاره کردم که مرتبط است به کار تحلیل و نقد و امکان اشتباه در آن، زیرا داده هائی که در ترکیب تحلیل شرکت داده شده می تواند در طول زمان تغییر کند. اگر ما این اصل «مجاز بودن اشتباه» را نپذیریم و تنها به امام زمان معتقد باشیم، باید در و تختۀ نقد و تحلیل را تعطیل کنیم.به عنوان مثال در گذشته از همین نوع اشتباهات برای دومینیکو لوسوردو در رابطه با قتل ندا آقا سلطان پیش آمد، ولی چنین موردی به معنای بی اعتباری تمام تحلیل های او و یا کتاب «ضد تاریخ لیبرالیسم» نیست. گرچه اشتباه لوسوردو که به دلیل تقلبی بودن ویدئو روی داده بوده، حتی به معنای بی اعتباری نظریۀ توطئۀ امپریالیستی در رابطه با قتل ندا آقا سلطان نیست. روشن است که بخش مهمی از رسانه های اپوزیسیون های ایرانی و خاصه پنتاگونی هایشان اصولاً از شبکه های آلترناتیو غربی گریزان هستند، و طبیعتاً شبکۀ ولتر و یا مرکز مطالعات جهانی سازی یا سایت میشل کولن روزنامه نگار آزاد بلژیکی جزء مراجع آنها نیست چرا که این شبکه های آلترناتیو دائماً همین رسانه ها را افشا می کنند. به یاد بیاوریم که این اپوزیسیون های پنتاگونی و داعش های سبز ایرانی در غرب چگونه برای حمله به افغانستان و عراق هورا می کشیدند «که سرانجام این کشورها آزاد شدند و به زودی در دموکراسی و پیشرفت و آزادی زنان، ایران را می گذارند در جیبشان…» و یا چگونه از «بهار عرب» می نوشتند و چه چیزهائی دربارۀ جنگ علیه لیبی و سپس سوریه نوشتند و هنوز هم می نویسند… تمام این ماجراها را همین شبکه های «پرت و پلا» گو افشا کردند. ولی گویا حقیقت دارد که دیوار حاشا بلند است…
لایکلایک
بی گمان یک عده و خاصه رسانه های حاکم امپریالیستی گواه بر این امر (تردید آمیز البته) هستند که شبکۀ ولتر «چرت و پرت» است. گرچه من تنها گزارشات و تحلیل ها را ترجمه می کنم…با وجود این پژوهشگران و تحلیل گران صادق که تنها برای کشف حقیقت می کوشند، همیشه بر اساس یک سری داده های عینی در زمان و مکان می نویسند، و امکان اشتباه همیشه وجود دارد، معروف است که می گویند آن کسی که دیکته نمی نویسد اشتباه هم نمی کند. و همین موضوع نیز هست که بسیاری از تحلیل گران برای جلوگیری از خسارات احتمالی به چهرۀ رسانه ای شان خیلی از نظریاتشان را مطرح نمی کنند. البته من از چگونگی پیدا شدن جسد «رکن آبادی» بی اطلاع هستم و نمی توانم نظریۀ حملۀ تروریستی به منا را مردود بدانم و یا تأیید کنم. ولی تنها به یک مورد کلی اشاره کردم که مرتبط است به کار تحلیل و نقد و امکان اشتباه در آن، زیرا داده هائی که در ترکیب تحلیل شرکت داده شده می تواند در طول زمان تغییر کند. اگر ما این اصل «مجاز بودن اشتباه» را نپذیریم و تنها به امام زمان معتقد باشیم، باید در و تختۀ نقد و تحلیل را تعطیل کنیم.به عنوان مثال در گذشته از همین نوع اشتباهات برای دومینیکو لوسوردو در رابطه با قتل ندا آقا سلطان پیش آمد، ولی چنین موردی به معنای بی اعتباری تمام تحلیل های او و یا کتاب «ضد تاریخ لیبرالیسم» نیست. گرچه اشتباه لوسوردو که به دلیل تقلبی بودن ویدئو روی داده بوده، حتی به معنای بی اعتباری نظریۀ توطئۀ امپریالیستی در رابطه با قتل ندا آقا سلطان نیست. روشن است که بخش مهمی از رسانه های اپوزیسیون های ایرانی و خاصه پنتاگونی هایشان اصولاً از شبکه های آلترناتیو غربی گریزان هستند، و طبیعتاً شبکۀ ولتر و یا مرکز مطالعات جهانی سازی یا سایت میشل کولن روزنامه نگار آزاد بلژیکی جزء مراجع آنها نیست چرا که این شبکه های آلترناتیو دائماً همین رسانه ها را افشا می کنند. به یاد بیاوریم که این اپوزیسیون های پنتاگونی و داعش های سبز ایرانی در غرب چگونه برای حمله به افغانستان و عراق هورا می کشیدند «که سرانجام این کشورها آزاد شدند و به زودی در دموکراسی و پیشرفت و آزادی زنان، ایران را می گذارند در جیبشان…» و یا چگونه از «بهار عرب» می نوشتند و چه چیزهائی دربارۀ جنگ علیه لیبی و سپس سوریه نوشتند و هنوز هم می نویسند… تمام این ماجراها را همین شبکه های «پرت و پلا» گو افشا کردند. ولی گویا حقیقت دارد که دیوار حاشا بلند است…
لایکلایک
Ba peyda shodan jasad «rokn abadi» chert v pert haye shabakeh volter v an tahlilgar efsha shod!! S
لایکلایک