ایالات متحده و اسرائیل کلونیزاسیون شمال سوریه را آغاز کردند

kurdistan45_Fotor

شبکۀ ولتر| 1 نوامبر 2015

کلونیزاسیون شمال سوریه یکی از طرح های قدیمی اسرائیل بوده و مرتبط است به گسترش فن آوری سامانه های موشکی. این طرح عبارتا ست از ایجاد دولتی مستقل در شمال کشور به شکلی که سوریه از جناح پشتی قابل کنترل باشد، یعنی به همان شکلی که اسرائیل دولت سودان جنوبی را در سال 2011 برای کنترل مصر از جناح پشت ایجاد کرد.

این طرح اسرائیلی مجدداً مورد استقبال فرانسه قرار گرفت، و به همین علت در سال 2011 به توافقی سرّی بین آلن ژوپه و احمد داووداغلو انجامید.

ترکیه پذیرفته بود که دولتی به مدیریت اقلیت کرد ترکیه اداره شود و آنکارا متعاقباً حزب کار کردستان را به آنجا رانده و برتریت ترک را در کشورش استوار و پا بر جا سازد.

در سپتامبر 2013، پنتاگون توسط رابین رایت Robin Wright نقشۀ جدید ترسیم مجدد منطقه را منتشر کرد به انضمام ایجاد امارات اسلامی داعش و کردستان جدید در سرزمین عرب سوریه.

در اواسط اکتبر 2015 ، در واکنش به اردوی روسیه علیه جهادطلبان، سازمان سیا «نیروهای دموکراتیک سوری» را ایجاد کرد، نمایندگان آن نیز عبارتند از یک اتحادیه از کردهای سوریه و «شورشیان». در واقع «نیروهای دموکراتیک سوری» عنوان تازه ای برای یگان های مدافع خلق است (نیروهای کرد تا پیش از این به دمشق وفادار بودند) که تعدای عنصر عرب برای رد گم کردن به آن اضافه شده است.

فوراً، کردهای سوریه تصمیم گرفتند که به کردی سازی سرزمین شمال سوریه اقدام کنند. بر این اساس، با اشغال خانه های اهالی که کرد تبار نبودند آغاز کردند و سپس نامۀ تهدید آمیزی به مدارس فرستادند و خواستار اخراج آموزگاران عرب شدند و آموزگاران کرد را به شکل انحصاری جایگزین نمودند. آموزگاران تازه وارد از عراق و ترکیه می ایند و غالباً زبان کردی را با الفبای لاتین می نویسند که کردهای سوری به آن آشنائی ندارند.

عرب ها که از چندین هزار سال پیش در این سرزمین اکثریت را تشکیل می دادند، و اقلیت های دیگر قویاً به این جریان کردیزاسیون اعتراض کردند. طی دو هفته، جنبش گسترش یافت، چندین مدرسه در وضعیت اجباری تبعیت کردند، بجز اقلیت مسیحی آشوری که مبارزن مسلح خودشان را برای دفاع مستقر کردند.

از دیدگاه تاریخی، تنها بخش خیلی کوچکی واقع در شمال شرقی سوریه کردنشین است. خلاف ترکیه، جمهوری عرب سوریه برای تمام شهروندان با قطع نظر از ویژگی های قومی، مذهبی و سیاسی حقوق برابر قائل است. پس هیچ دلیل موجهی برای ایجاد کردستان مستقل در سوریه وجود ندارد. با این وجود اگر زیر فشار ایالات متحده و اسرائیل چنین موردی حتماً باید تحقق یابد، در این صورت مطالبات حقوقی مشابه از سوی ده ها گروه قومی و مذهبی در تمام منطقه امر بدیهی خواهد بود.

اگر بنابر این باشد که در سرزمین عرب کشور مستقل کردستان ایجاد کنند، بی گمان به منازعه ای مشابه به فلسطین خواهد انجامید.

Décret de kurdisation forcée du Nord de la Syrie et réponse des représentants des populations locales
arton189138-bdfa78
حکم اجباری کردستانیزاسیون شمال سوریه و پاسخ نمایندگان مردم محلی

arton189138-bdfa7

Les États-Unis et Israël débutent la colonisation du Nord de la Syrie

لینک متن اصلی 

ترجمه توسط حمید محوی

4 Comments

  1. این نوشته آدم را به یاد کیهان شریعتمداری می اندازد. یک دفعه بدون هیچ دلیل و سندی اعلام می شود یک توطئه آمریکا و اسرائیل کشف شده، «نیروهای دمکراتیک سوری» را سازمان سیا ایجاد کرده، همه قدرتهای جهانی و منطقه ای و «گروهکها» دست به دست هم داده اند تا شمال سوریه را مستعمره اسرائیل کنند و عکس یک نوشته که هر بچه دبستانی هم می تواند برای شوخی آنرا تهیه کند به عنوان سند ارائه داده می شود!

    از مسئول سایت تقاضا دارم دقت بیشتری در انتخاب مطالب بنمایند. انتشار چنین نوشتجاتی اعتبار سایت را زیر سوال می برد.

    • جواد محترم،
      آیا ساکنین کوبانه همگی از کارگران آگاه تشکیل گردیده اند و یا افراد عادی که اکثرا دارای منشاء خرده بورژوازی هستند؟
      آیا حزب کمونیستی در شهر عین العرب همان شهر کوبانه(کوبانی) موجود و بر سر کار است؟
      آیا شما به بوجود آمدن کشورهای آفریقایی بدست استعمار فرتوت و فرانسه بخصوص در ۱۹۱۶ فکر کرده اید و دیده اید که چگونه با خطکش آنها را از یکدیکر جدا کرده اند؟
      آیا شما از بیانیه ۹ نکته ای که در وین بامضای ۱۸ کشور، منجمله روسیه و ایران با شرکت ام.آمریکا رسیده است، اطلاع دارید؟
      پس از کجا این چنین مطمين بیاد کیهان شریعتمداری میافتید؟ شما شناختتان از کجا ناشی میشود؟
      آیا شما تا کنون با کردان تا کنون مدت زیادی در زندگی رزمی و غیر رزمی شرکت داشته اید و از مطالبات سیاسی آنان اطلاع دارید؟
      بنویسید تا ما هم به صرات مستقیم راهنما گردیم

      • من تاکنون بارها نظرم را درباره بورژوایی بودن خصلت حزب اتحاد دمکراتیک گفته ام. اما این خصلت بورژوایی مانع همکاری کمونیستها با آن نمی شود. اگر بخواهم دوباره همه چیز را تکرار کنم تکرار مکررات می شود. کسانی که نظری غیر از این داشتند نیز می توانستند جواب نظرات قبلی ام را بدهند.
        چرا استدلال شما فقط یک طرفه است؟ آیا همین استدلالات را نمی شود علیه رژیم اسد یا سایر گروههای درگیر بکار برد؟
        آیا ساکنین مناطق تحت کنترل اسد همگی از کارگران آگاه تشکیل گردیده اند و یا افراد عادی که اکثرا دارای منشاء خرده بورژوازی هستند؟
        آیا حزب کمونیستی در دمشق موجود و بر سر کار است؟
        شما شناختتان از کجا ناشی میشود؟
        آیا شما تاکنون با بعثی ها مدت زیادی در زندگی رزمی و غیر رزمی شرکت داشته اید و از مطالبات سیاسی آنان اطلاع دارید؟
        اما پاسخهای ناخوشایند به سوالات فوق باعث تغییر موضع شما نمی شود.
        اگر حزب اتحاد دمکراتیک نماینده بورژوازی ملی، مترقی و دمکرات است، حزب بعث نماینده بورژوازی وابسته، واپسگرا و مستبد می باشد. کمونیستها می توانند و باید در جریان انقلاب دمکراتیک همراه با حفظ استقلال شان با بورژوازی مترقی همکاری کنند. حزب کمونیست مارکسیست – لنینیست ترکیه (که اتفاقا از مدتها پیش در روژئاوا فعال است، شناخت خوبی از اوضاع دارد و حتی قبل از شروع جنگ داخلی نیز مدت زیادی در زندگی رزمی و غیر رزمی با مبارزان کرد شرکت داشته و از مطالبات سیاسی آنها آگاه است) این ضرورت را تشخیص داده و علیرغم اینکه KCK را دارای گرایش بورژوایی می داند، با آن همکاری می نماید و مبارزان حزب در صفوف نبرد برای انقلاب روژئاوا پیکار می کنند.
        شمایی که تنها سندتان یک عکس است که هر کسی می تواند آنرا بسازد در شرایطی نیستید که انقلاب روژئاوا را زیر سوال برید. انقلاب کنونی نه آغاز بلکه پایان کلونیزاسیون شمال سوریه و فراتر از آن است.

        • جواد محترم،
          همکاری با «پ کا کا» که منظور دارید منهم با آنان همکاری دارم با وجودیکه در تداراکات سه تظاهراتیکه با «دی لینکه و «ام ال پ د» در شهر کلن آلمان شرکت داشتم، کردها آنقدر دموکراتیک گردیدند که فراخوانان تظاهرات که از حزب چپ سوسیال دموکراتیک آلمان «دی لینکه» بود پس از یک هفته گفت آنقدر خواستهای آنان راست است که حزب لینکه نمیتواند امضایش را پای آ» بگذارد. با اینکه اصرار همه ما این بود که روژوانا بمردم آلمان و چگونگی مبارزات آنان برای مردم آلمان روشن شده و روی سیاست کشور آلمان اثرگذاری داشته باشد.
          عجلان خود مانند شاه سلطان حسین و یا بهتر بگویم مانند یک بره حرف شنو به سبزهای آلمانی( یوشکا فیشر) اطمینان کرد و قربانی گردید. این چنین شرایطی اکنون د رمنطقه کردستان حکم فرماست.
          هستند افراد مترقی درمیان آنان، آنهم بعنوان کارگران کشتی در دریای سیاه و در صنایع در مناطق ترکی ولی زمینه مادی در بخش کردستان هم از نظر فرهنگی و هم از نظر سطح و چگونگی تولید راه را بر آنان مسدود کرده است. فشار فاشیستی حکومتهای ترکی و پان ترکیست ها در بخش آناتولی و ستم ملی فرهنگی که برآنان روا میشود، مزید برعلت هستند.
          در چنین شرایطی خواست مطلق جهت نوشتن و خواندن و زبان و فرهنگ کردی در منطقه ای که اکثرا قبلا عرب بوده اند وعین العرب نام داشته است، برای من حتی بدون بودن در محل قابل فهم میباشد و هرگز مانند شما نوشته متخصص سرمایداران فرانسه تی یری میسان را بدون هیچ پیش در آمدی با کیهان شریعتمداری مقایسه نخواهم کرد.
          البته جواد ها همه چیز را بهتر میدانند. منتها این خط سیاسی که هر چند مدتی چرخشی چند درجه ای میکند آنهم در خفا و بیصدا میکند و به آغوش کمونیستها برگشت مینماید که ارزویش را هم داریم و بدان خوش آمد هم میگوییم، بروی خودش هم نمی آورد، باشد که بازهم چرخشی جدید بنماید.
          ولی آرزوی من آنست که در روژاوانا یک حکومت مردمی (بورژوا دموکراتیک) بدست کردها ایجاد گردد. بر دشمنش لعنت. خود من در زندگی مبارزاتی ام در سنندج چندین بار از بزرگواری و مهمان نوازی کردها و نجات جان بهره مند بوده ام. ولی هیهات که از ۱۹۱۷ ببعد هیچ انقلاب بورژوا دموکراتیک به پیروزی نهایی نرسیده است. ـ چین خود یک استثنا میباشد آنهم بخاطر شرایط خاصی که در گنجایش این گفتار نیست. به ایران خونبار خودمان، به ترکیه با تمام مزایای ۳۶ ساله کنونی نگاه کنید.
          ولی من پایه های مادی در آن نمیبینم و تا زمانیکه پا نگرفته است هرگونه قضاوت را کنار میگذارم.
          زیرا خوشحالی بی موقع خماری پر مدت و رکود انقلابی را در پس دارد که میدانم شما طالب آن نیستید.
          جنگ که بیخودی تاریخ را با سرعت لکوموتیو جلو نمیبرد، خلق کرد سالیان درازی است که از زمان محمد قاضی(رهبر کردستان آزاد شده سوسیالیستی مانند آدربایجان ایران) تا کنون توسط ژنرالی از ارتش وی یعنی ملا مصطفی بازانی و اصحابهم تا کنون دروغ شنیده و مورد خیانت قرار گرفته است و از طریق جنگ عصای دست امپریالیسم گردیده است.

Comments are closed.