جنگ جهانی در چشم انداز اوباما (8/8)

obama1

میشل کولن Michel Collon

26 سپتامبر 2015

امپراتوری در حال زوال، آیا ایالات متحده خود را برای جنگ جهانی آماده می سازد ؟ نخبگان ایالات متحده یک دست بنظر نمی رسند. و چه کاری از عهدۀ شهروندان  جهان امروز برمی آید ؟

8. رئیس جمهور آیندۀ ایالات متحده چه خواهد کرد ؟

در واشنگتن آشوب و به هم ریختگی حاکم است ! نتانیاهو که به کنگره دعوت شده بود علیه اوباما سخنرانی کرد. اوباما جمهوری خواهان را جنگ طلب نامید. کیسینجر کاخ سفید را بخاطر بی احتیاطی در رابطه با روسیه مورد انتقاد قرار داد ( « وقتی می شنویم که اسکادران های مسلمان زیر پرچم اوکراین مبارزه می کنند، دست راست و پایمان را گم می کنیم » ) (1)

کوتاه سخن، نخبگان ایالات متحده عمیقاً پراکنده هستند : مدیریت زوال امپراتوری یا ماجراجوئی بزرگ نظامی ؟ این پراکندگی تازگی ندارد. در سال 2008، ما نوشتیم که : « پس از شکست بوش، نخبگان خیلی پراکنده بنظر می رسند. نخستین گزینش نظامی است : جنگ های پی در پی، افزایش حداکثر سفارشات نظامی، ترسانیدن هم پیمانان و رقبا. » «گزینش دیگر، که برژینسکی از آن دفاع می کند : اشکال خشونت غیر مستقیم که کمتر قابل رؤیت باشد. و بیشتر باید روی سرویس های مخفی تکیه کرد، مانورهای بی ثبات سازی، جنگ از طریق کشورهای میانجی، و تشویق بزهکاری. »(2)

برای نخستین گزینش، پیش از این ما مطالبی دربارۀ برنامۀ مخوف و هولناکی که توسط پنج تن از مقامات نظامی عالی رتبۀ غربی طرح ریزی شده بود را منتشر کردیم (از جمله جان شالیکاشویلی John Shalikashvili فرماندۀ مرکز فرماندهی ایالات متحده و فرماندۀ ناتو در اروپا). این طرح پیشبینی می کرد که یک فرماندهی برای همآهنگی ایالات متحده، اتحادیۀ اروپا و ناتو در تمام عملیات مرتبط به منطقۀ آتلانتیک تدارک ببینند. یعنی ایجاد یک سوپر دولت جهانی. که بطور مشخص باید چین خطرناک را هدف بگیرد «در سطح امور مالی و در آفریقا»، با نقض حقوق بین الملل و به بهانۀ جنگ پیشگیرنده، و با نظامی سازی رسانه ها («این اردوی رسانه ای می بایستی اذهان عمومی را برای مداخلۀ نظامی آماده سازد»)، ضد دموکراتیک «ما فرمولی برای اصلاحات اتحادیه اروپا به دقتی که برای ناتو به کار می بریم پیشنهاد نمی کنیم ، از این جهت که از مراجعه به مردم اجتناب کنیم ». و گستاخی شان تا جائی است که می گویند : « در نگاه نخست، سلاح هسته ای نامناسب بنظر می رسد، ولی اگر به خساراتی بیاندیشیم و بخواهیم از آن اجتناب کنیم، کاربرد سلاح هسته ای خردمندانه خواهد بود.» بدون شرح !

ولی در سال 2008، شرکت های چند ملیتی اوباما را انتخاب کردند (و او را خیلی بیشتر از کلینتون و مک کین تأمین مالی کردند). سرانجام برای چه نتیجه ای ؟ «موفقیت هایش» در لیبی، اوکراین، و سوریه آیا به مشکلات تازه ای دامن نمی زند ؟ آیا استراتژی هرج و مرج موجب در هم شکستن پیوندهائی که خواهان آن بود نشده است ؟

در واقع، تمام رؤسای جمهور ایالات متحده از روش هویج و باتون الهام گرفته اند. حتی اوباما بودجل نظامی را افزایش داد : برای کشاندن مسکو و پکن در یک مسابقۀ تسلیحاتی ؟ رسانه های غربی «خشونت چین» را مطرح می کنند و فراموش می کنند که ایالات متحده  % 4 تولید ناخالص داخلی را برای ارتش هزینه می کند (پکن %2،1) یعنی 460 میلیارد دلار در مقابل 95 میلیارد دلار برای پکن. با این وجود، استولتنبرگ  Stoltenberg فرماندۀ ناتو می خواهد هزینۀ بیشتری را برای جنگ به کشورهای اروپائی تحمیل کند(3). تنزل سطح زندگی برای تأمین مالی بمب افکن هائی که در همه جا مرگ را حاکم سازند ؟ سرانجام « رئیس جمهور چه خواهد کرد ؟» پرسش مناسبی بنظر نمی رسد. ولی به طریق اولی باید بپرسیم که ما برای جلوگیری از چنین مصیبتی چه خواهیم کرد ؟ انتخابات ریاست جمهوری مثل یک نمایش به تماشا گذاشته می شود، ولی باید آن را به مبارزه ای جهانی در سطح توده ها تبدیل کنیم : فشار حداکثر روی ایالات متحده برای منصرف ساختن آنها از اجرای این طرح مرگبار.

تراژدی این است که وقتی اتش جنگ زبانه می کشد، جنبش صلح ناپدید می شود. بازسازی آن از مراحل مختلفی عبور می کند : 1) تحلیل و بیان استراتژی جنگ های مخفیانه توسط رسانه ها. 2) مطالعه و بررسی صفحات بزرگ تاریخ جنبش های ضد جنگ. 3) و به ویژه، پیوند جنگ ها به مسائل زندگی روزمرۀ مردم. هر کجائی که باشیم با همان دشمن روبرو خواهیم بود : شرکت های چند ملیتی. اگر اجازه دهیم که بر جهان تسلط یابند و تمام ثروت هایش را تصاحب کنند، مواد اولیه و نیروی کار، فاصلۀ فقر و ثروت بیش از پیش افزایش خواهد یافت و جنگ نیز در خدمت حفظ بی عدالتی خواهد بود.

پیش به سوی جنبش ضد جنگ !

1) هنری کیسینجر : درهم شکستن روسیه به هدف تبدیل شده، در حالی که سازش و سازگاری با آن باید هدف باشد

The National Interest, 4 septembre 2015.
2) www.michelcollon.info/Quelle-sera-demain-la-politique.html
3) Le Soir (Belgique), 31 janvier 2015.

لینک متن اصلی در سایت میشل کولن :

Source : Investig’Action

http://www.michelcollon.info/Obama-envisage-un-conflit-mondial,5408.html?lang=fr

ترجمه توسط حمید محوی

1 Comment

  1. p
    بالاخره میشل کولن و رفیق محترم حمید محوی که اولین افراد نویسنده با مسولیت – که در رسانه‌های غیر حزب کاری مینویسند و جرأت بکارگیری لغت «جنگ سوم جهانی» آنهم فقط با نامبردن معلول ها و نه علت‌ها وکه مسبب آنست را در رابطه با چگونگی وضعیت روانی و مالی هیئت حاکمه و طبقه حاکمه ام.آمریکا را داشته اند و در این راه پیشتاز بوده اند؛

    ولی بالاخره گربه را در پرده هشتم از گونی بیرون آورده و به لپ مطلب که چه میخواهند پرداختند.

    ابتدا باید علل مادی کنونی وضعیت مالی – صنعتی- نظامی کشورهایی که میتوانند در این جنگ جهانی، سهمی داشته باشند را در کناریکدیگر مجسم کرده؛

    تا به برآیند نیروهای محرکه ای نظام پایه ای «سیستم رلوانت» که این جنگ را میتواند به اجرا در آورد، ابتدا پی برده و سپس به بحث نشست که چگونه میتوان این نیرو را مانند رفیق استالین درپیشا جنگی دوم تا یافتن توان مقابله با آن به بیراهه فرستاد و سپس آنرا نابود کرد. که ابتدا از وظیفه رهبران ضد جنگی طبقه کارگر است.

    برای اینکار باید طبقه حاکمه وطبقاتی که در بانکها دارای «ثروتی صوری»‌ هستند خود را با صبر و «شجاعت» برای نابودی این ثروتهای صوری(نامیده شده «نومینال») و شکم های گنده کرده خود، آماده کنند که با جنگ که نمیتوانند بدان تحقق مادی ببخشند هیچ، بلکه هرگز نمیتوانند آنرا نقد نمایند و چنانچه بنتیجه نرسد نابودی خود آن‌ها در درجه اول حتمی میباشد.

    که این امر با مسولین پیشتاز کنونی که کارگران هرکشوری بسهم خویش در این مقطع زمانی در اختیار دارند میتواند بمانند یک آرزو جلوه نماید…

    رفیق کبیر کارگر و پیشتاز کارگران لنین، بخوبی بانجام این کار توفیق یافت و آینده جهان را پس از نجات از چنین جنگی*)، جنگ بعدی یعنی جنگ دوم جهانی را پیش‌بینی کرد که سپس رفیق استالین با تکیه به داده‌های لنینی توانست با هدایت اراده طبقه کارگر کشور اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بر خوانخوار ترین جنگ بشریت که تا کنون انجام یافته است پیروز شود و بشریت را به آزادی و رهایی از یوغ فاشیسم هدایت نماید.

    این‌ها راه‌های رفته شده و صددرصد صحیح و با پاسخ مثبت هستند که میتوان در آن‌ها جستجو کرد.

    آقای میشل و بطریق اولی آقای محوی که از این گفته فاصله نمیگیرد یعنی شعار: «پیش به سوی جنبش ضد جنگ !» میخواهند با برقص در آوردن چند هزار نفر صلح طلب در خیابانها که جنبش های چنچ و اکوپایی تاکنون بدان پرداخته بوده‌اند که حتی گاهی همراه با هجوم به مراکز بانکها، آنهم بصورت آکسیونیِ بدون پشبند بوده است، بجایی نخواهیم رسید و در زمانه پشت جنگی خاک پاشیدن بچشم توده های کارگران و زحمتکشان میباشد.

    بطوریکه در فوق هم یاد شد اگر رفقا توانسته بودند علت‌های تعیین کننده ای را که میرود سبب بوجود آمدن چنین جنگی گردد را بنامند، راه حل آنهم براحتی در کنارش خودنمایی میکرد. زیرا قفلی نمیتواند بوجود آید بدون اینکه ابتدا کلیدش طراحی گردیده باشد. بعنوان مثال نتایجی ار ۵ مشخصه لنینی از امپریالیسم که روزهای کنونی سبب فشار جنگ گردیده است را به خوانندگان کارگر و جوانان نشان دهند.

    خاطر‌جمع باشید که آنان سریعتر از من و شما راه حل آنرا بما نشان خواهند داد.

    بدون طبقه کارگر، بی‌مایه بوده و فطیر است. من امیدوارم که این رفقا بهیمن جنبش صلح طلبان اکتفا نکرده وبا تشریح علل مادی وجود خواست چنین جنگی که ما فقط با انعکاس آن از طریق گفته‌ها و خواستهای رهبران سرمایداری، روبرو هستیم، بتوان جلوی آنرا گرفت.

    بهر صورت بازندگان اصلی همانا طبقات مرفه جامعه بوده و مردم کشورهای عقب نگه داشته شده که دایما در حال جنگ بوده و در معرض گرسنگی ونابودی مزمن قرار دارند باشد که بزودی برندگان آن گردند.

    ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

    *)- ( جنگ اول جهانی با فرستادن پیام رادیویی توسط لنین و استالین برای سربازان در جبهه ها توانست آنانرا که تاکنون بیکدیگر شلیک میکردند؛ به اتحاد رسانیده و جنگ و برادر کشی را بپایان بردند و افسران و ژنرالهای خود را که مقاومت میکردند از دم تیغ گذراندند).

Comments are closed.