جهانی شدن – مامای نظم نوین جهانی

nazme_jahani

جهانی شدن

مامای نظم نوین جهانی

نوشته: آنا فا

برگردان: آمادور نویدی

صفحه یک از تجزیه و تحلیل آنا فا، به قرارداد تجاری مشارکت ترانس پاسیفیک(تی پی پی)، و به تهدیدی می پردازد که برای حقوق کارگران، روند دمکراتیک، اصل استقلال و حاکمیت دولت کشور وجود دارد. تی پی پی، باید در بافت تاریخی خود در نظر گرفته شود، به گذشته نه چندان دور- جنگ آمریکا / ناتو علیه یوگسلاوی سابق در سال های ۱۹۹۰ و گذشته دورتر، که به ظهور سرمایه داری انحصاری برمی گردد.

جهانی شدن، اصطلاح به کار برده شده در این دوران جهت توصیف آخرین مرحله امپریالیسم، مامای نظم نوین جهانی امپریالیسم بود، نظم نوین جهانی برای امپریالیسم.

ناتو به نمایندگی از طرف ترویکا؛ صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان نجارت جهانی و شلاق دست او، قرارداد چندجانبه سرمایه گذاری، و نظامی گری را تحمیل نمود. سازمان ملل باید کنار گذاشته می شد، که شده است. بمباران ناتو و تجزیه یوگسلاوی  بدون هیچ اشاره ای به سازمان ملل، گام بزرگی به سوی این هدف بود.

تجاوز علیه یوگسلاوی، جهشی کیفی بود که الگوئی ی برای آینده تنظیم نمود. جهانی شدن در دستان شرکت های بزرگ به این معناست که:

   * همه کشورها مجبور باشند بر مبنای شروط تعئین شده توسط شرکت های چند ملیتی وارد بازار جهانی شوند؛

   * خصوصی سازی کل شرکت ها و مؤسسات دولتی؛

   * مقررات زدائی و برگرداندن مکانیسم کنترل اقتصادی دولت؛

   * «بازگردن» بازار های جهانی، که تمام محدودیت های دولتی از بین رفته باشد؛

   * سرمایه گذاری کمتر درصنایع تولیدی خاص، و سرمایه گذاری بیشتر در تجارت به شدت سوداگرانه ارز، سهام و مشتقات؛

   * انحصارگرائی سریع و بیشتر به عنوان جانشینان/صاحبان و ادغام شرکت های چند ملیتی موجود، حتی جهت تشکیل شرکت های بزرگتر.

 سرو صدای سرمایه داری با شیپور بلند برای گردش آزاد سرمایه است، که کنترل اقتصاد بطور مؤثر، به بانک ها و مؤسسات مالی  بزرگ سپرده شود.

این سرمایه متعلق به بخش خصوصی است و توسط تعداد کمی از الیگارش های مالی کنترل شده، که تصمیم می گیرند کجا و چه زمانی باید سرمایه گذاری شود.

این سرمایه تنها در جائی سرمایه گذاری می شود که سریع ترین و بیشترین سود را برمی گرداند، جائی که سرمایه گذاری، مشروط بر پائین ترین حد دستمزد و استاندار زندگی کارگران باشد.

طبقه حاکم در آمریکا و قدرت های غربی پیشرو-  تحت آخرین توافقات تجاری- جهت رسیدن به این شکل جدید از برده داری جهانی، از تمام ابزارهای موجود استفاده کرده و ادامه خواهند داد: از قدرت نظامی گرفته، تا کنترل اقتصادی، شستشوی مغزی سیاسی و ایدئولوژیک.

با این حال، تناقضات و مخالفت های تیزی بین گروه های سرمایه داری بزرگ وجود دارد. هرکدام از آن ها می خواهد برتر باشد و تلاش می کند تا منافع خود را حفظ کند، و سهم خود را از بازار جهانی بیشتر گسترش دهد.

(این تناقضات در تی پی پی، به زودی خود را نشان می دهد- در تلاش با به حاشیه راندن و منزوی ساختن اقتصاد چین، که کاملاً در اقتصاد جهانی ادغام شده است.)

در مرکز این تحولات، طمع امپریالیسم به غارت منابع تمام جهان است، که افراط آن به طور قابل توجهی در کشورهای فقیرتر، و کمتر توسعه یافته بیشتر مشهود است.

قابل توجه است که ازدیاد جهانی شدن منجر به نابرابری شدید، بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه می شود. این نتیجه مستقیم استثمار امپریالیستی است.

امپریالیسم، به عنوان مرحله پیشرفته ای از سرمایه داری، به چند ویژگی مهم، توسعه یافته است، از جمله:

   * رشد انحصاری اقتصاد، توسط تعداد انگشت شماری از شرکت های بزرگ؛

   * افزایش صادرات سرمایه مولد/ تولیدی به بخش توسعه نیافته جهان؛

   * رشد ادغام سرمایه مالی با سرمایه مولد، و تسلط سرمایه مالی؛

لنین در کتاب امپریالیسم، آخرین مرحله سرمایه داری، این ویژگی ها را در سال ۱۹۱۷ شرح داد:

   * انباشت بیش از اندازه سرمایه داری در کشورهای پیشرفته سرمایه داری، منجر به افزایش صادرات سرمایه مولد می شود.

   * این نیازمند ایجاد شرکت های بزرگتری بود که منجر به رشد انحصارگرائی شد.

   * در ادامه، جهت کنترل منابع جهان، منجر به تقلا و مبارزه تلخی میان قدرت های امپریالیستی شد.

حتی در پایان قرن ۱۸ ، انباشت سرمایه، شاهد تمرکز شدید قدرت و منابع بود. تولید در کارخانه های ادغام شده، بیشتر سازماندهی شده بود، و کارگاه های منزوی گذشته را به یک روند تولید گرد آورد.

سرمایه داری هنوز به عنوان یک سیستم رقابتی در بازار آزاد به شمار می رود، اما در حال حاضر، شرکت های چند ملیتی بر بازارها تسلط و کنترل دارند .

صدور سرمایه مولد، از رشد تمرکز و انباشت سرمایه پدیدار شد. استعمار را زائید، سلطه بیرحمانه ای که تا به امروز ادامه و اشکال متفاوتی دارد، از حاکمیت مستقیم گرفته، تا دیپلماسی کشتی های توپدار جنگی (حال دیپلماسی بمباران هوائی)، و حاکمیت غیرمستقیم از طریق استعمار نو.

سرمایه مالی

یکی دیگر از ویژگی مهم امپریالیسم که توسط لنین ذکر شد، انباشت گسترده سرمایه مالی بود – و سرمایه در بانک ها و دیگر مؤسسات مالی انباشت شده است، که نه جهت تولید کالا و خدمات، بلکه در سفته بازی به کار برده می شود. اگر چه سرمایه مولد و سرمایه مالی درهم تنیده شده اند، اما کنترل در دست سرمایه بانکی است.

بانکداران دیگر نمی خواهند تنها برای مقاصد تولیدی وام بدهند. سود عظیم را می توان از سفته بازی بدست آورد. تجزیه و تحلیل لنین که به این توسعه اشاره کرد، در سراسر قرن ۲۰ تا به امروز به عنوان سرمایه مالی صدق می کند، که کاملاً به سیستم غالب درآمده است.

اقتصاددان آمریکایی ریچارد بارنت، آن را چنین بیان کرد:«شبکه مالی جهانی، مسیر پرپیچ و خمی است که همواره در حال تغئیر معاملات ارزی، اوراق بهادار جهانی، معاوضه یورو- ین و حتی ارایه نوآوری بیشتری از دستگاه های سوداگرانه، جهت بسته بندی مجدد و فروش دوباره پول است.

«این شبکه خیلی شبیه تر به زنجیره ای از قمارخانه های کازینوئی است، تا به بانک های خاکستری، و کسل کننده گذشته. در بیست و چهار ساعت شبانه روز، تریلیون ها دلار، از طریق بازارهای تبدیل ارز خارجی جهان، در جریان رد و بدل شدن است. کمتر از ده درصد از این مبلغ سرسام آور، با تجارت کالا و خدمات سر و کار دارد.»

نظم نوین جهانی و جهانی شدن، درباره اعمال سلطه سرمایه داری بر سراسر جهان است.

در قرن گذشته به علت بحران ها و تناقضات سرمایه داری، دوبار درگیری بزرگ در اروپا، منجر به جنگ های جهانی شد. سود های حاصل از جنگ، و غارت: معنای جهانی شدن و جلوه کنونی آن، مشارکت ترانس پاسیفیک و معاملات تجاری مرتبط با آن براساس غارت جهانی است.

درباره نویسنده:

آنا فا، عضو کمیته مرکزی و سرمقاله نویس حزب کمونیست استرالیاست.

برگردانده شده از: کاردین، ارگان حزب کمونیست استرالیا، شماره ۱۷۰۶، صفحه ۲، ۱۴ اکتبر ۲۰۱۵

Globalisation – Communist Party of Australia

http://www.cpa.org.au/guardian/2015/1706/02-editorial.html