تجارت آزاد

TEJARAT_azad
 
منبع: دنیای جوان
نويسنده: جورج فولبرت
تارنگاشت عدالت
۱۴ اکتبر ۲۰۱۵
پیش‌شرط برای تجارت آزاد مطلوب، ارز جهانی است. در قرن ۱۹ یک بار تقریباً این پیش‌شرط آماده شد و آن استاندارد طلا بود. ولی پس از جنگ اول جهانی چاپ بی‌حساب پول کاغذی ختم این سیستم را اعلام کرد. سیستم برتون وودز (۱۹۴۴) دلار را به طلا الصاق کرد و در اثر نرخ ارز ثابت سوداگری با ارز محدود شد. بین سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ این امر ملغا گردید و از آن زمان ارزهای مختلف در سطح جهان قابل خرید و فروش شد. در بازارهای جهانی سرعت‌های متفاوتی وجود دارد. سرمایه به سرعت نور حرکت می‌کند ولی اجناس مادی حداکثر به سرعت هواپیما حرکت می‌کنند (مگر این‌که با موشک پرتاب شوند). نیروی کار به عنوان کالا نمی‌تواند با این دو رقابت کند. هنگامی‌که مرز‌های آلمان برای مدت کوتاهی به روی مهاجرین بسته شد، حمل و نقل کالا توسط شبکه راه‌آهن و خطوط ارتباطی زمینی نیز دچار اخلال شد. ظاهراً به سادگی نمی‌توان اصول تجارت آزاد را بدون ایجاد تضاد‌های درونی به اجرا درآورد.
تاریخ فرضیه اقتصاد سیاسی سرمایه‌داری با تبلیغ تجارت آزاد آغاز شد. «آدام اسمیت» (۱۷۲۳ تا ۱۷۹۰) علیه مرکانتیلیسم و موانع تجاری آن نوشت: این سیاست از طریق گمرکات مانع واردات می‌شود. تجارت آزاد به نفع بریتانیای کبیر بود که برای عرضه محصولات برتر خود دسترسی بلامانع به بازارهای خارجی را خواستار بود.

کشورهایی که در حال صنعتی شدن بودند به کمک عوارض گمرکی به دفاع از خود برخاستند. فکر می‌شد که هم این‌که این کشورها در بازارهای بین‌المللی رقابت‌پذیر شدند، این موانع برچیده خواهد شد ولی عجیب بود که در اغلب موارد این کار صورت نگرفت: مثلاً در ربع چهارم قرن ۱۹  رایش آلمان که در این هنگام به شدت صنعتی شده بود، برای حفاظت از صنایع زغال سنگ و فولاد و هم‌چنین محصولات کشاورزی خود، عوارض گمرکی سنگینی وضع کرد، زیرا زمین‌داران بزرگ و بارون‌های صنعتی قصد انحصاری کردن بازارهای محلی را داشتند. به هر حال طی هر دو جنگ جهانی تجارت آزاد بی‌اثر شد، و جنگ‌هايی برای استقرار یک‌جانبه تجارت آزاد به نفع ملل ذی‌نفع صورت می‌گرفت. پیدایش سیستم جهانی سوسیالیستی یک مانع نوین برای تجارت آزاد بود.

البته هم‌زمان با با نابودی آن بنابر این بود که تجارت آزاد به طور نهايی گسترش یابد و ایجاد نفتا، سازمان تجارت جهانی و در آینده همکاری فراآتلانتیکی برای تجارت آزاد و سرمایه‌گذاری، قرارداد تجارت آزاد کانادا/اروپا و هم‌چنین قرارداد تجارت امور خدماتی برداشتن گام‌هايی در این زمینه بود.

مسأله اساسی برای آدام اسمیت عمدتاً جریان بلامانع کالا بود. ولی اکنون مدت‌هاست که تجارت فرامرزی با سرمایه در دستور روز قرار گرفته است. امروز حتا شرکت‌ها را می‌توان خرید و فروخت. واژۀ محبوب «جهانی‌سازی» را می‌توان ترجمه ساده اعمال قدرت بازار جهانی در مورد همه چیز دانست.

پیش‌شرط برای تجارت آزاد مطلوب، ارز جهانی است. در قرن ۱۹ یک بار تقریباً این پیش‌شرط آماده شد و آن استاندارد طلا بود. ولی پس از جنگ اول جهانی چاپ بی‌حساب پول کاغذی ختم این سیستم را اعلام کرد. سیستم برتون وودز (۱۹۴۴) دلار را به طلا الصاق کرد و در اثر نرخ ارز ثابت سوداگری با ارز محدود شد. بین سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ این امر ملغا گردید و از آن زمان ارزهای مختلف در سطح جهان قابل خرید و فروش شد.

در اروپا با ایجاد «یورو» شرایط مشابهی با استاندارد طلا در گذشته ایجاد شد. تا وقتی که کشورهای صنعتی ضعیف (مثلاً یونان) ارز مختص خویش را داشتند، کاهش ارزش ارز آن‌ها به نوعی مانند عوارض گمرکی عمل می‌کرد. این امر مغایر با تجارت آزاد بود و لذا از میان برداشته شد.

در بازارهای جهانی سرعت‌های متفاوتی وجود دارد. سرمایه به سرعت نور حرکت می‌کند ولی اجناس مادی حداکثر به سرعت هواپیما حرکت می‌کنند (مگر این‌که با موشک پرتاب شوند). نیروی کار به عنوان کالا نمی‌تواند با این دو رقابت کند. تحرک و انتقال‌پذیری آن‌ها با موانع متعددی روبه‌روست که مثلاً در آلمان زیر نام مهاجرین اقتصادی از کشور اخراج می‌گردند، در حالی‌که درست همان‌ها هستند که رفتارشان منطبق بر مقررات تجارت آزاد است. تعدیل «بازارها» در سطح جهان به ایجاد نابرابری جهانی منجر می‌گردد. این که صاحب نیروی کار کشوری که به دلیل نابرابری ویران شده برای فروش کالای خود به کشورهايی کوچ می‌کند که فکر می‌کند قیمت مناسب‌تری برای نیروی کار خود به دست خواهد آورد، منطقی است.

هنگامی‌که مرز‌های آلمان برای مدت کوتاهی به روی مهاجرین بسته شد، حمل و نقل کالا توسط شبکه راه‌آهن و خطوط ارتباطی زمینی نیز دچار اخلال شد. ظاهراً به سادگی نمی‌توان اصول تجارت آزاد را بدون ایجاد تضاد‌های درونی به اجرا درآورد.