نقش ایران وروسیه در سوریه ومنطقه
نوشته : احمد مزارعی ، هیجدهم سپتامبر
اکنون مدتی است که اوضاع خاورمیانه بر وفق مراد کشورهای امپریالیستی پیش نمیرود، دهه هائی بود که سراسر منطقه بمثابه اصطبل انها بود ، اما با ورود بازیگران تازه ای ، قاعده بازی نیز تغییر کرده است ،درمقدمه این بازیگران قدرتمند باید از روسیه نام برد که از ابتدای بروز توطئه امپریالیستی بر علیه سوریه ، سخت درکنار آن ایستاد وکمک کرد تا بتواند بر فاجعه ای که برایش ایجاد کرده بودند، فائق آید ، در هفته های اخیر شاهد بودیم که روسیه بطور ناگهانی اقدام به ارسال انواع اسلحه مدرن برای ارتش عربی سوریه نمود ، زیرا اخباری به گوش میرسید که غرب در نظر دارد تحت عنوان “مبارزه” با داعش ، اما به بمباران ارتش سوریه بپردازد ونظام سیاسی این کشور را سا قط کند ، این را میشد از مذاکره میان پادشاه عربستان واباما در کاخ سفید به خوبی استنباط نمود. دراین راستا وزیر خارجه عربستان ، در یک مصاحبه مطبوعاتی درآمریکا شرکت کرده واظهار داشت : “قضیه اسد پایان یافته ودیگر بازگشتی برای ان متصور نیست ومیان آمریکا وعربستان ، در مورد سوریه بدون بشاراسد، اختلافی وجود ندارد ، مطبوعات روسیه نیز نوشتند که پاریس ولندن که تصمیم گرفته اند، دراین جنگ بر علیه داعش شرکت کنند ، اماهدف اصلی آنها ازاین شرکت کردن، سر نگون کردن دولت سوریه میباشد . بهمین دلیل بود که بیکباره مسئله پنا هندگان سوریه بشکلی ناگهانی وبسیار گسترده در رسانه های بین المللی انعکاس داده شد ، تا بدین وسیله افکار عمومی جهان را برای اجرای طرح شوم وامپریالیستی خود آماده کنند.
این وضعیت مورد توجه رهبری دو کشور ایران وروسیه قرارگرفت ، آنها به فوریت به عکس العمل دست زده واقدام به ارسال کمکهای نظانی به دولت وارتش سوریه نمودند وخودهم با جدیت برای مبارزه با مبارزه با تروریسم ودفاع از دولت سوریه وارد میدان شدند ، آنچه که غرب ونوکران منطقه ای آنها را دچار درماندگی وخشم نمود، تنها دفاع بی قید وشرط ایران وروسیه از سوریه بود ، واینکه در پشت سرآنان، چین وهمه کشورهای”بریکس” قرار داشتند که تصمیم دارند معادله جهانی تازه ای را اعمال کنند ، این اقدام کشورهای امپریالیستی بر علیه سوریه، تازگی ندارد واساس کار کشورهای امپریالیستی بر همین معیار قرار دارد واین عملکرد اخیر انها در مورد سوریه امر تازه ای نیست.
امپریالیسم آ مریکا ویا هر کشور دیگر امپریا لیستی بنا به ماهیت توسعه طلبانه خود ، برای بدست آورد ن مواد خام ارزان وهمچنین بازار فروش کالاهای خود ویا رقابت با سایر کشورهای امپریالیستی ، نمیتواند از روش مسالمت آمیز استفاده کند ، جنگ وسرکوب وراه انداختن کودتا ویا جنگ داخلی ،معمول ترین روش برای پیشبرد سیاستهای آنان میباشد . درسالهای اخیر این عملکرد را ما در بسیاری کشورها شاهد بوده ا یم ، آنها یا با دخالت نظامی ویا به طریقه سیاسی ویا فشارهای اقتصادی ، ویا راه انداختن “انقلابات رنگی” سیاستهای خودرا اعمال نموده ، که در هر جهت هدف غارت کشورهای مورد نظر بوده است ، به سرنوشت کشورهائی همچون یوگوسلاوی ، بازنیا ، اکراین، گرجستان ، مصر و…./ که با انقلابات رنگی به اشغال درامده اند ویا کشورهای ، عراق ، ایران، سوریه، لیبی ، نیکاراگوئه ، سوریه، آنگولا و../ که انقلاب رنگی کار گر نیفتاده ، لذا امپریالیسم از انقلاب خونین استفاده کرده است که با مقاومت سرسختانه این کشورها بویژه در سوریه قهرمان روبرو شده است.
برای مثال هنگامی که عبدالناصر کانال سوئز را درسال 1956 با الهام از اقدامات میهن پرستانه دکتر محمد مصدق ، ملی اعلام کرد ، به فوریت دوکشور امپریالیستی فرانسه وانگلستان با کمک رژیم فاشیستی – صهیونیستی “اسرائیل” به مصر حمله نظامی کرده ، تا مجددا این کشور را مستعمره کنند ، اما با کمکهای فوری شوروی سوسیالیستی وهمچنین التیماتوم شدید اللحن این کشوربه آنها در سازمان ملل ، آنها مجبور به عقب نشینی شدند ، مشابه همین مورد درعراق پیش آمد . هنگامی که شرکت نفت عراق بوسیله عبد الکریم قاسم ملی گردید، دوکشور امپریالیستی آمریکا وانگلستان به فوریت ، در بندر بیروت نیروی نظامی پیاده کرده ، تا از انجا به عراق حمله نظامی کنند واجازه ندهند عبدالکریم قاسم نفت راملی کند ، مجددا شوروی با ارسال التیمانوم شدید اللحنی مانع این تهاجم استعماری گردید ، قبلا شوروی از طریق حزب کمونیست عراق پیامی محرمانه برای عبد الکریم قاسم فرستاده بود که که آمریکائیها در نظر دارند سناریو ایران را در عراق به اجرا در آورند ، همچنانکه میدانیم درسال 1953، امپریالیسم آمریکا با تبانی انگلیس ، تنها برای تسلط بر نفت ایران وتبدل کشور به زائده اقتصادی وسیاسی خویش ، دست به کودتا زدند ودولت منتخب مردم را سرنگون کردند ، ناوهای جنگی انگلیس نیز، اولین کشتی نفت ملی شده ایران ، که مصدق آنرا برای فروش به بازارهای بین المللی فرستاد ه بود، درتنگه عدن ویا “باب المندب” کنونی ، بازداشت ومصادره کرده بود.
اکنون ملتهای ستمدیده خاورمیانه با الهام از گذشته وتجربه اندوزی واتحاد با یکدیگر، برعلیه تهاجم مجدد امپریالیسم آمریکا و وابستگا نش در منطقه آماده شده و به مقاومت سر سختانه ای دست زده اند، دراین جنگ سرنوشت سازمنطقه ای، دو کشور ایران وروسیه نیز با تما م توانشان به دفاع از سوریه وعراق پرداخته تا راه را بر ورود مجدد امپریالیسم آمریکا برای تسلط بر منطقه ببندند .
با توضیحات بالا در مورد منطقه ، ببینیم در سوریه چه میگذرد ؟
پل هوائی نظامی میان روسیه وسوریه ؟
همانطور که لاوروف قبلا در مصاحبه خود گفته بود ، روسیه از ماه گذشته ارسال جنگ افزار را به سوریه آغاز کرده وتا پایان ماه جاری ادامه خواهد یافت ، این پل هوائی در حقیقت پل “هوائی – آبی” ، میباشد که هواپیماهای حمل ونقل استراتژیک ، ازنوع ” آی – ال – 76″ و” ای ان 124 ” ، از نوع هوائی این نوع پل میان دوکشور نیز مورد استفاده قرار میگیرد. درمورد این نوع پل هوائی عملیات دریائی، چند کشتی حمل و نقل دریائی وحمل ونقل هوائی نظامی وکشوری روسیه ، در اشکال زیر شرکت میکنند:
کشتی ویژه پیاده کردن نیرو ، وابسته به ناوگان روسیه در دریای سیاه “نیکولای فیلچنکوو” که تا کنون سه بار به ترتیب ، درنیمه اول ماه گذشته ، بار دوم ، در دوم همین ماه ، وبار سوم در هفدهم ، همین ماه، به طرطوس رفت وآمد داشته وجنگ افزار، افراد نیروی دریائی روسیه و تعدادی ماشینهای جیپ نظامی ، از نوع “گاز 2975 ” ، وهمچنین ماشینهای جنگی از نوع ” بی ام 2 “، ماشینهای حمل ونقل نظامی از نوع “کاماز 4350″ و ” گاز 66″ ، همچنین تعدادی ماشینهای زرهی نفر بر ، از نوع ” بی تی آر 82 ای” ، به بندرطرطوس، منتقل کرده است ، وزن محموله های منتقل شده این کشتی،یکهزار تن بوده است.
دوکشتی دیگر ، یکی مخصوص پیاده کردن نیرو ، وابسته به ناوگان دریای سیاه ، بنام ” نووچرکاسک”، ودیگری بنام “کارولوو” برای حمل ونقل جنگ افزار، وابسته به ناوگان دریای بالتیک نیز ، به تازگی از تنگه بسفر گذشته اند وبسوی بندر طرطوس درحرکتند . درمورد کشتی حمل ونقل “کارلوو” باید گفت ، اگر چه میشد محموله پانصد تنی کشتی را در درون کشتی جاسازی کنند ، اما محموله ها را به همراهی با 250 ، سرباز نیروی دریائی روسیه ، بر روی عرشه کشتی جاسازی کرده بودند، اما در مورد کشتی دیگر بنام “نوووچرکاسک” که حد اکثر ظرفیت آن 480 تن میباشد، همه محموله ها رابر عرشه کشتی جاسازی کرده بودند که بتوان محموله ها را مشاهده کرد.
در طی روزهای گذشته ، دوکشتی دیگر بنامهای ،” الکساندر کتا چنکوف” ، و”سارا توف 150″ از بسفر گذشته ، که محموله های همه بر سطح کشتی ونشاندهنده این بودند که همه جنگ افزارهای نظامی هستند وبرای سوریه ارسال میشوند.
از آنچه که گفته شد ودر مطبوعات کشورهای عربی ، وسایت کانال تلوزیونی المیادین ، انتشار یافته است، اینچنین بر میآید که ارسال اسلحه روسی از سال 2011 ، به سوریه ادامه داشته ، اما از اوایل ماه گذشته ، این نقل وانتقال اسلحه بسیار گسترش یافته وشیوه حمل جنگ افزارها ، که بیشتر بر سطح کشتیها بوده ، نشاندهنده این است که روسها میخواهند عامدانه به ترکها بگویند که چکار میکنند وسوریه را تنها نخواهند گذاشت ، درمورد عبور کشتی “سارتوف 150″درتنگه بسفر ، که اسلحه های زیادی بر سطح آن قرار داده شده بود، روسها یک نوع پرچم مخصوص را بر بالای کشتی بر میآفرازند که معنایش این بوده است که” در هنگام عبور این کشتی ، به آن نزدیک نشوید” این عمل روسها ،درحقیقت اخطار آشکاری به “زورقهای گشتی” ، وابسته به نیروی دریائی ترکیه در تنگه بسفربوده است که حساب کار خود را داشته باشند.
اینکونه عمل روسها نشاندهنده این است که در کمک کردن به سوریه وحمایت از دولت قانونی این کشور ، بسیار جدی هستند وتا به آخر ایستاده اند.
در مورد شرکت ایران در دفاع از دولت قانونی سوریه
درحال حاضرایران وروسیه ، در شمال سوریه ، در شکل داشتن یک اطاق عملیاتی مشترک ویک فرودگاه ، با یکدیگر فعالیت میکنند ، روسها غیر از استفاده ازاین فرودگاه مشترک با ایرانیها ، دوباند فرودگاهی دیگر نیز برای پرواز هواپیماهای خود ، در بخش نظامی فرودگاه ” حمیمیم” ساخته اند ، که درحقیقت میتوان گفت یک پایگاه مستقل عملیات هوائی روسیه است ، این پایگاه در همسایگی فرودگاه دیگری است که متعلق به مرکز امدادرسانی هوائی سپاه پاسداران ایران دراین منطقه میباشد ، بنظر میرسد با اوجگیری کمک رسانی روسیه وارسال جنگ افزار های تازه ، پایگاه روسها در آینده به تنها ئی پاسخگوی رساندن کمکها نخواهد بود
بنا به نوشته روزنامه سفیر چاپ لبنان ، درحال حاضر هماهنگی میان ایران وروسیه، درمنطقه شمال سوریه ، تنها به کمکهای هوائی ایران وهما هنگ کردن این کمکها ، منحصر میشود ، پس از بسته شدن حریم فضائی بلغارستان بر روی هواپیماهای غول پیکر “انتونوف 124” روسیه به دستور واشنگنتن (از نتایج انقلاب رنگی) امکان همکاریهای بیشتری میان ایران وروسیه ، فراهم آمده است ، روسها پس از ارسال این امکانات هوائی ، بزودی به مجهز کردن ارتش سوریه به جنگ افزارهای تازه ای خواهند پرداخت ودر این مسیر نیاز به حضور تعداد زیادی از نخبگان ومربیان ارتش سرخ در سوریه خواهد بود.
بدون شک این اقدامات گسترده روسها در ارسال جنگ افزار ، موجب عکس العمل نظامی متقابل خواهد شد که بازهم باعث خواهد شد که امر صلح به تاخیر بیفتد واین وضعیت ، تابرقراری یک معادله تازه در میدانهای جنگ ادامه خواهد یافت ، معادله ای که بتواند کفه ترازو را بنفع سوریه ، تغییر دهد ، برای این منظور ، هم اکنون کوششهای زیادی در جریان است تا در درون سوریه ، یک مصالحه ملی صورت بگیرد ومخالفان داخلی آماده شوند تا در صورت مهیا شدن زمینه در یک “حکومت وحدت ملی” شرکت کنند.
شروع کمک رسانی گسترده روسیه به سوریه ، در شکل استثنائی موجود، از اوایل ماه جولای وپس از امضای موافقتنامه هسته ای میان ایران – آمریکا ، شروع شد ، در حقیقت این اقدام روسیه درکمک رسانی فعلی از نتایج مستقیم همان توافقنامه میباشد ، پس از برداشته شدن تحریم از روی ایران وادغام ایران بطور طبیعی در مناسبات عادی جامعه بین المللی ، برای روسیه نیز امکان داشتن رابطه دپلوماسی ونظامی عادی، با ایران در جبهه سوریه، فراهم شد
بنا به گزارشاتی که از چندی پیش در مطبوعات معتبر کشورهای عربی انتشار یافت، ولادیمیر پوتین ، از صا حبنظران روسیه وهمچنین از کمیته امنیتی ونظامی روسیه در خواست کرده بود تا گزارش کامل ومفصلی درمورد اوضاع نظامی وسیاسی سوریه ، تهیه کنند ، آنها نیز گزارشی از اوضاع ارتش سوریه ، پس از چهار سال جنگ مستمر تهیه کرده ودر اختیار پوتین قرار میدهند.
درگزارش آورده میشود که ارتش سوریه ، همچنان زمام امور را در شهرهای بزرگ در دست دارد ، واین در حالی است که نیروهای مخالف در مناطقی تسلط دارند که دارای جمعیت کمی بوده ، وبقا ء خودرا نیز درارتباط مستقیم وتنگاتنگ با خطوط کمکهائی میدانند که از ترکیه واردن، و عراق در مورد داعش ، برای انها ارسال میشود ، بنا به اظهار صاحبنظران ، این اقدامات روسیه درجهت ترمیم ساختار ارتش سوریه در دراز مدت است که آنها در این کار خود با سرعت عمل میکنند ، بنظر میرسد این اقداما ت روسیه را باید بیشتر در پرتو بردا شته شدن تحریمهای گوناگون، از روی ایران نیز دید که توانست آزادانه تر در فعل وانفعالات منطقه ای شرکت کرده ومیدان گسترده ای نیز برای روسیه باز کند ، زیرا ایران درمجموعه خود تجربیان فراوانی در جنگهای پارتیزانی منطقه دارد که روسیه کمتر ازان بهره مند است ، شرکت ایران درجنگ هشت ساله با عراق ، حضور جدی در جنگ پارتیزانی برای اخراج آمریکائیها از عراق ، شرکت غیر مستقیم در جنگ یمن وهمچنین آماده سازی مقاومت لبنان برای جنگ با رژیم ضدبشری اسرائیل که منجر به شکست مفتضحانه “ارتش شکست ناپذیر” فلسطینی کش صهیونیستی گردید، و همچنین شرکت بسیار موثرتدارکانی وآموزشی ، در جنگ موجود درعراق بر علیه داعش وخنثی کردن همه توطئه های امریکا و ائتلاف امپریالیستی آن برای اشغال مجدد عراق .
هماهنگی ورایزنی میان ولادیمیر پوتین وقاسم سلیمانی در باره سوریه
بنا به گزارش مفصلی که در روزنامه سفیر چاپ لبنان ، تحت عنوان : ” سلیمانی در موسکو ” انتشار یافته ،قاسم سلیمانی از مسئولان عالیرتبه سپاه پاسداران ایران ، در این تابستان ، دوبار به موسکو ودر زمانی کمی بیشتر از یکماه، مسافرت نموده وبا ولادیمیر پوتین ملاقات نموده است که البته واشنگتن به این مسافرت اعتراض نموده ، زیرا سلیمانی از نظر آنها، همچنان در لیست تحریمها قرار دارد .
این بازدید ها در جهت مستحکم کردن همکاریهای مشترک ایران وروسیه در سوریه ،انجام میگیرد وطرفین در انتظار آن هستند تا عملیات نقل وانتقال جنگ افزارهای روسیه بوسیله پل هوائی میان موسکو – لاذقیه، که تا بیست وچهارم همین ماه بطول میانجامد ، به پایان برسد ، زیرا بعد از آن روسیه درنظر دارد “نقشه راه” تازه ای را برای عملیات خود در سوریه تنظیم کند
قبل از اولین مسافرت سلیمانی به موسکو، معاون وزیر خارجه روسیه ، بوگدانف، به ایران مسافرت کرد ه بود ، تا با مسئولان ایرانی ، بویژه ، نماینده سپاه پاسداران در وزارت خارجه ایران، حسین امیر عبد اللهیان ملاقات نموده ودر مورد کارهای مشترک دو کشور در سوریه گفتگو کند، بوگدانف در این مسافرت خود اساس طرح مشترک امور امنیتی وسیاسی تازه میان ایران وروسیه را در سوریه تنظیم نمود بود ، روسها اینرا میدانند که ایرانیها به این علت که اکنون سه سال است در سوریه فعالیت دارند ، دارای تجربیاتی بسیار غنی هستند وباید به بهترین وجهی از ان تجربیات استفاده شود.
اکنون ایران وروسیه عملا در جنگ سوریه دخالت دارند ، اما هر کدام نیز از امکانات وتجربیات ویژه خود استفاده میکنند ، ایرانیها دارای تجربیا ت فراوانی برای راه اندازی جنگهای چریکی وتربیت نیرو در این زمینه دارند ، درسالهای گذشته ایران در عراق ، لبنان، فلسطین ، یمن وسوریه، شیوه جنگ چریکی را بکار گرفته وموفق بوده است ، چه در اخراج اشغالگران اسرائیلی در سال 2000 از لبنان ، که بسیار مفتضحانه فرارکردند ونوبت دوم ، جنگ سی وسه روزه سال 2006، اسرائیل با مقاومت لبنان بود که سیمور هرش در مورد آن چنین میگوید :
” این جنگ نه فقط بمثابه ضربه هولناکی به ارتش اسرائیل بود ، بلکه تجسم یک شکست منهدم کننده ای نیز برای اداره بوش وشریک زیر دستش، تونی بلرنیز بود که که بیهوده میکوشید ، تا مگر تسلط آمریکارا ، از شکست ماجراجویانه اش ، در جنگ عراق ، نجات بدهد . در روز دوازدهم ماه جون ، بوش فرصت تازه ای به اسرائیلیها داد وخودشان نیز در برنامه ریزی شرکت کردند ، تا مگر بتواند ضربه ای کاری بر حزب الله وارد کند (از این روز تا روزهای آخر جنگ ، فانتومها ی آمریکائی از پایگاه نظامی ” ظفره “در ابوظبی ، وهوا پیماهای میراژ فرانسوی از پایگاه نظامی فرانسویها در جیبوتی، در بمباران مواضع حزب الله شرکت کردند ) ، اسرائیلیها بسیار علاقمند بودند که ضربه خرد کننده ای را بر نفوذ ایران در لبنان وارد آورند ، به این امید که ضربه ای کاری نیز برای نفوذ ایران در میان شیعیان عراق باشد ، که خود مقدمه ای باشد برای هجوم بر خود ایران”(1). و…./
ایران درجنگهای موجود در عراق وسوریه خود مستقیما، نیروی نظامی نمیفرستد ، بلکه نیروهائی را از خود این کشورها تربیت میکند، برای مثال ، ایران از نیروهای آموزش دیده در عراق ، همچون نیروهای “عصائب الحق ” به رهبری ، قیس خزعلی، “جیش المهدی” متعلق به مقتدی صدر و”حزب الله عراق” که در اردوگاههای سپاه قدس درعراق ، دوره های اموزشی را از سر گذرانیده اند، برای پشتیبانی از ارتش سوریه ویا جنگ بر علیه تروریستها در سوریه ویا برعلیه داعش در عراق استفاده میکند.
در مورد روسیه باید گفت که آنها تا کنون بسیار خوب وقدرتمندانه عمل کرده ودر زمینه های مختلف ، کمکهای انسانی ، نظامی ، تبلیغاتی ، بویژه سیاسی در محافل بین المللی ، همچون استفاده از حق “وتو” ، مسئله “اسلحه شیمیائی ” که دستاویز آمریکائیها برای دخالت نظامی در سوریه بود ، سر سختانه در برابر آمریکا ، ایستادگی کردند ، روسیه امروز همانگونه با سوریه ودفاع از این کشور عمل میکند که در دوره حکومت سوسیالیستی عمل مینمود ، این عملکرد روسیه را باید جزء دستاوردها ومیراث هفتاد ساله برقراری سوسیالیسم دراین کشور دانست ، روسیه در بسیاری زمینه های دیگر ، در برخورد وتعامل با بسیاری کشورها ، بسیار متعادل عمل میکند ، به حق باید به رهبران بزرگ روسیه ، یعنی لنین واستالین ، درود فرستاد.
آیا سوریه به افغانستان دیگری برای روسیه وایران تبدیل خواهد شد ؟
در این زمینه نظر قطعی نمیتوان داد ، اما دلایلی وجود دارد که به استناد به آنها میتوان گفت که احتمال آن بسیار ضعیف است ، نخستین ومهمترین این دلایل ، وجود چند کشور منطقه ای مخالف با سیاست آمریکا ، همچون ایران ، عراق، جبهه مقاومت در لبنان، وچند سازمان انقلابی ودموکراتیک فلسطینی است که در خط سوریه قرار دارند، در درون جبهه مقاومت لبنان، نیروهای گوناگون ملی ، دموکرات وکمونیست نیز حضور دارند که از سوریه سرسختانه دفاع میکنند .
روسیه هنگام ورودش به جنگ افغانستان از نظر اقتصادی بسیار ضعیف بود ونفت وگازی هم برای فروش نداشت ، اما روسیه امروز ، حدود چهل درصد گاز و چهل درصد نفت اروپا را تامین میکند واز نظر اقتصادی مشکل دوره سابق را ندارد ، روسیه امروز دریک جبهه قدرتمند جهانی بنام “بریکس” و ” سازمان شانگهای” قرار دارد ، بویژه اینکه در جنگ ضد تروریستی موجود در منطقه خاور میانه ، چین نیز درگیر است وهم اکنون هم مقدار زیادی کمک مالی به سوریه اعطا میکند ودرصورت لزوم بطور جدی وارد کارزار خواهد شد ، مسئله مسلمانان ترکستان ودولت پوشالی آنها که بتوسط ترکیه وآمریکا تقویت میشود تنها هدفش وارد اوردن ضربه های سخت به چین است وهمه ما کم وبیش اخبار انفجارات چین را شنیده ایم.
فرق کامل شکل ،موقعیت ووضعیت اجتماعی وفرهنگی دولت سوریه وافغانستان است ، دولت سوریه اکنون پنج سال است که با ارتش خود به مقاومت در برابر یک تهاجم بربرمنشانه که از حمایت کامل امپریالیسم غرب برخردار است ، ادامه داده است ، در این پنج سال بار اصلی جنگ بر دوش ارتش وملت متحد سوریه بوده وتا کنون هم آثاری از ضعف وعقب نشینی در انها دیده نمیشود.
تجربه بسیار مهم وارزشمند مقاومت ملت عراق است ، کشور عراق از بعد از سرکار آمدن عبد الکریم قاسم وبرقراری حکومت ملی ، تا زمان صدام ،هیچگاه از توطئه های استعمار چه بطورغیر مستقیم از طرف رژیم شاه وغرب ویا مستقیم بتوسط بارزا نی وطالبانی وهمکاری آنها با اسرائیل بر علیه عراق ، تحت فشار بوده ولی مقاومت میکرده است ، بعد از حمله تجاوزکارانه امپریالیسم امریکا وسرنگون کرذن صدام ، وحضور تقریبا 400000 نیروی نظامی امریکا وماموران شرکتهای خصوصی از نوع بلاک واتر، اما نتوانستند، در عراق حکومت کنندوسر انجام آمریکائیها شبانه وبی سرو صدا فرار کردند، هیچ یک از جریانات “چپ” ایرانی ، هیچگاه به عقلشان خطورنکرده که این مقاومت ازکجا سرچشمه میگرفت ، امروز هم عراق سر سختانه در برابر داعش امریکا ایستا ده است ونباید شک داشت که امریکا مجددا در عراق شکست خواهد خورد ، عراق در جنگ ضد تروریستی موجود ،هم اکنون به سوریه کمک میکند وخودش هم با کمک ایران گور آمریکا وداعشش را خواهد کند، اینچنین عراقی در مبارزات آتی در منطقه تعیین کننده است ودر دفاع از سوریه باید آن را به حساب آورد ، ساده لوحانی فکر مکنند ، عراق نوکر ایران است ، زهی بلاهت.
بنا به پنج دلایل فوق ، میتوان احتمال قوی داد که سوریه ، باتلاق روسیه نخواهد شد
همانطور که در ابتدای نوشته آمده ، روسیه در ماههای اخیر که نسبت به سوریه احساس خطر کرد ، با شتاب بیشتری به ارسال جنگ افزار ویا کمکهای دیگر سیاسی ، تبلیغاتی وانسانی دست زد وکوشید تا با کمک ایران ، سوریه را ازخطرتهاجم مستقیم وسقوط این کشور بدست وحشی ترین عناصر تروریستی ، نجات دهد ، دولت سوریه نیز اذعان داشت که اسلحه های ارسالی نقش خوبی در مقابله با تروریستها داشته است
خاور میانه در معرض یک تهاجم فاشیستی ، امپریالیستی وصهیونیستی قراردارد ، امروز بر همه اشکار شده که سروصدای غرب مبنی بر دفاع از حقوق بشر وازادی واینکه در سوریه ” انقلاب ” شده است ، ویا اینکه در عراق شیعیان ، سنیها رابقتل میرسانند ، تاچه حد دروغ وبی پایه است ، امروز همه سازمانهای مترقی در سراسر جهان ، به طریقه های مختلف ، بر علیه این تجاوز آشکار بر علیه سوریه به اعتراض برخاسته اند ، باشد که این اعتراضات وفریادها به بار بنشیند و هرچه زودتر ملت سوریه از این رنج ومحنت رهائی پیدا کند.
(1) – پاراگراف سیمور هرش از این گزارش زیر، در مورد شکست رسواکننده ” ارتش شکست ناپذیر” اسرائیل گرفته شده
است: hezbollah and the war israel lost : chris herman
مقالهای پر بها بوده و از ضعفهای آن جهت مسکوت گذاشتن «قانونمندی های لنینی» یعنی گندیدگی سرمایه داری در اصل و ندیدن قانون سرریز تولید و تقسیم بازار های فروش و در نتیجه انهدام بخش وسیعی از دست آورد های بشری (اعم از وسایل تولیدی تا کالاهای تولیدی و زیرساخت ها) جهت بوجود آوردن بازار جهت گردش سرمایه [برای فهم بعضیها مانند طرفداران «پیکتی»، «گردش ثروت و حفظ آن»]، جنگهای امپریالیستی را عمداً بوجود می آورند، آنهم کشورهای امپریالیستی مسلط و ابرقدرت سرکرده که اکنون ام.آمریکا میباشد.
حال ببینیم آقای محترم احمد مزارعی چرا در قسمت «آیا سوریه به افغانستان دیگری برای روسیه وایران تبدیل خواهد شد ؟» درخت را دیده است ولی موفق بدیدن چنین جنگل بزرگی نگردیده اند و حتی حاضر نگردیده اند با زبان ازپ (زبان ضد سانسور) حتی اشارهای به آن بنماید.
نه آقای مزارعی ساعی و کوشا،
شما موارد زیادی را که تا اندازهای خصلتهای مستنیری و درجه دوم را که تعیین کننده اصلی نیستند، برشمرده اید.
علت اصلی در این اعمال امپریالیستی که تاکنون امپریالیستهای غربی در کشورهای عربی بدان دست یازیده اند و تا فروپاشی و بنابه عقیده من کودتای خزنده در کشور شوراها در همان سالهای قبل از جنگ جهانی دوم توسط گروه یاروشنکو-خرشچف پس از دادگاه های مسکو از کانالی دیگر شکل گرفت و با دست یلتسین پس ازبیش از نیم قرن رسمی شد؛*)
و باعث تبانی های زیادی که در عین حال برای بدست آوردن پیروزی در رقابت بود را مسکوت میگذارید.
ناصریست ها و مصدقی ها، حکومت دموکراتیک آدربایجان و کردستان برهبری محمد قاضی هرگز برای همیشه از صحنه دور نمیگردیدند(باوجود کمکهایی که حزب توده سالهای بیست وسی بوی کردند و چندین بار وی را از نیستی نجات دادند)، اگر این کودتا در حکومت شوراها انجام نگردیده بود.
سوریه و انقلاب مشروطیت ایران و حرکات ناسیونالیستی درکشورهای عربی همگی ریشهای عمیق داشته و چون در میان مردم منطقه بشدت ریشه دوانیده است، تلاشهای استعماری ام.آمریکا و دست درازشده کارخانه هایش در منطقه یعنی اسراییل هم بجایی نخواهد رسید.
امپریالیسم هرگز قادر نخواهد شد و آگاهانه نمیخواهد که چنین ملیت ها را ریشهکن سازد، زیرا نظام سرمایه داری آن احتیاج به خونی در رگهای خود دارد که همان ارزش اضافه و نرخ سود میباشد و با اینکار تیشه بریشه خود نمیزند**). این نوع جنگها در آینده بسیار زیاد تر انجام خواهد گرفت آنهم بدو علت:
۱- دوران دورانی است که طبق قانون لنینی رشد ناموزون کشورهای سرمایه داری سه کشور مقتدر امپریالیستی جدیدی برعلیه امپریالیست سرکرده یعنی ام.آمریکا بوجود آمدهاند، که سهم خود را طبق توان نظامی – اقتصادی و اجتماعی خود طلب میکنند.
۲- سرریز تولید و چاپ کاغذهای سبز رنگ که فقط وسیلهای برای پرداخت هستند(رویش نگاشته شده بدون پشتوانه)، بحد نصاب انفجاری خود رسیدهاند آنهم باز طبق تعریف لنینی مقام گندیدگی امپریالیسم بخصوص امپریالیست آمریکا که مشخصاً نام میبرد.
در ضمن فراموش نفرمایید، کسب اعتبار از طریق نام لنین و استالین بطوریکه شما نموده اید، کاری بی مصما میباشد. زیرا لنین و استالین بدون تئوری هایشان و عمل کرد هایشان پشیزی ارزش نداشته و ندارند؛
پس زحمت کشیده و از لنین در باره امپریالیستها چه نوع غربی و چه نوع شرقی آن از کتاب «امپریالیسم بمثابه آخرین مرحله سرمایه داری» از لنین و کتاب «اصول و مسایل لنینیسم» استالین که همان لنینیسم عصر معاصر است، سخن بگویید.
در این راه پیروزی برای شما و تیم نویسندگانتان آرزو مندم.
*) معمولاً امپریالیست ها برای فرار از حافظه تاریخی طبقه کارگر یک نسل مابین ۲۵ تا ۳۰ سال فاصله میگذارد، تا بتواند انسانها را تحمیقی ریشهای بنماید.(استعمار فرتوت ۳۰ سال فرصت طلب میکرد). به مقالات رفیق عل رسولی که هماکنون بصورت سریال در مجله محترم هفته در دسترس همگان قرار میگیرد و دانشمندی از دانشگاهی در کانادا بنام پروفسور«… فور …؟» رجوع نمایید.(متاسفانه نام کامل را فراموش کردهام و نیاز مبرمی به برگردان آن بزبان پارسی موجود است)
**) زمانی سرمایه داری اروپا از طریق تسخیر سرزمینهای دیگران و نابودی خلقهای آنان و صدور بیکاران خود بدین کشورها مانند کانادا و اتازونی بصورت فیزیکی این خلقها را همچون آووروچی در استرالیا و خلق ؟… در زولند جدید را از طریق الکهال و دور داشتن از تولید بومی و تکامل طبیعی خود از بین میبرد ولی خیلی سریع دست از آن برداشت.(مارکس بدان اشاره دارد)
استعمار کهن و استعمار نو راههای دیگری را شروع کردند که در ایران سیاست استعمار نوین در زمان بهلوی ها و در کشورهای دیگری بصورت مشابه با انقلاب سبز بدان دست یازیدند. اتفاقاً در عصر جدید زاد و ولد ها در کشورهای آفریقایی و آسیایی بیشتر و بیشتر میشود و امپریالیستها با انداختن ابولا، ایدز و دیگر امراز آزمایشگاهی فقط آنان را از تکامل صنعتی طبیعی خود آنهم بدست خود بومیان، عقب نگه داشته و کمبود نیروی کار خود را از آنان تأمین مینمایند.
. .سپیده
برای هیئت تحریریه مجله محترم هفته
چقدر درد آور است که چنین اطلاعاتی را مجلات محترم بعنوان یک مقاله مستقل قابل چاپ نمیدانند. در غیر اینصورت من آنرا بعنوان یک مقاله مستقل بدون کم و کاست در محتوی در اختیار مجله هفته قرار خواهم داد.
شعله كار