چین: اصلاح‌طلبان و کمپرادورها

حل مشکلات سرمایه‌داری کمپرادور برای «اصلاح‌طلبان» سیاسی و اقتصادی چین دشوار است، زیرا «اصلاح‌طلبان» طی سال‌ها درگیر رفتار و اعمال مشابه‌ بوده اند. برای «اصلاح‌طلبان» حیاتی است که ثروت غیرقانونی را برملا ساخته با پیگرد تهاجمی به دنبال کمپراورها بروند. با این وجود، بحران و فرار سرمایه قطبی شدن طبقاتی را تشدید نموده و رویدادهای خارجی فکر ژرف‌تر درباره چگونگی مقابله چین با سیاست‌های میلیتاریستی ایالات متحده را  تحمیل کرده است. خطر نظامی ایالات متحده برای کمپرادورهای چین و تبلیغات‌چی‌های اقتصادی آن‌ها اشکلاتی به وجود آورده است. اصلاح‌طلبان چینی نسخه جدید خود از «مارش طولانی» را از میان لایه‌های بی‌شمار مؤسسات فاسد، معیوب و ناکام آغاز کرده اند. تغییرات بزرگ‌تر و پراهمیت‌تر بیداری طبقه کارگر را انتظار می‌کشند.

 

 

منبع: وبلاگ جیمز پتراس
نویسنده: جیمز پتراس

تارنگاشت عدالت

۱۱ سپتامبر ۲۰۱۵

 

 

 

ثروتمندترین طبقات چین ثروت‌های اخیر خود را از راه‌های گوناگون، هم قانونی و هم غیرقانونی، از جمله ار راه‌های زیر به چنگ آورده اند:
۱- خصوصی‌سازی بنگاه‌های عمومی؛
۲- استثمار وحشیانه کار ارزان پس از نابود ساختن حقوق  کارگران، قوانین حمایتی و رفاه اجتماعی؛
۳- فساد درازمدت و گستردۀ مقامات دولتی؛
۴- غصب اغلب عدوانی زمین شهرها، روستاها و دهقانان و انتقال زمین به سرمایه‌گذاران خصوصی با حمایت دولت؛
۵-سوداگری مستغلاتی؛
۶- تغییرات در سیاست‌های نظارتی دولت که به کنترل تعدادی اندک بر بازارها انجامیده است؛
۷- فرار مالیاتی، پولشویی و انتقال منفعت‌ها به خارج در مقیاس گسترده؛
۸- سیاست‌های دولتی اعمال حقوق و دستمزدهای پایین و سرکوب عمل جمعی کارگران.

در پیش گرفتن الگوی «تولید برای صادرات» از جانب رهبری کمونیستی چین، براساس کاهش هزینه کار برای به دست آوردن مزیت‌های رقابتی در بازارهای جهانی، مصادف بود با ظهور قصد تهاجمی سرمایه‌داران چینی برای افزایش منافع خود و انباشت ثروت خصوصی. این الگوی انباشت سرمایه‌داری برای جلب سرمایه‌گذاری عظیم و درازمدت از ایالات متحده، و چندملیتی‌های ژاپنی و اروپایی در همکاری با ثروتمندترین سر‌مایه‌داران چینی، به سیاست‌های کارگری «مهربان با سرمایه» نیاز داشت. رشد سرمایه‌داری چین بر اتحاد سه‌گانه سرمایه‌داران ملی، خارجی و دولتی قرار داشت، که همه آن‌ها به فساد گسترده و عظیم مقامات دولتی-حزبی وابسته بودند.

دینامیسم‌های سرمایه‌داری بالغ
با رشد اقتصاد، سرمایه ملی چندگانه شد و از بخش تولید به فعالیت در بخش‌های مالی، بیمه و مستغلات رفت.

با «آزاد‌سازی» اقتصاد تعداد مؤسسات مالی خارجی و محلی افزایش یافت.

منافع سوداگرانه، سرمایه‌گذاران بزرگ و هم‌چنین میلیون‌ها «ثروت‌طلب» طبقه متوسط را جلب کرد. رشد چین به ظهور آن به مثابه بازار اصلی برای مواد خام و تولید کننده اصلی کالاهای مصرفی وارداتی در آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا منجر شد. رشد سریع آن ایالات متحده را به تقویت پایگاه‌های خود در اطراف چین و دنبال کردن سیاست مقابله نظامی و محاصره و هم‌چنین حذف چین از تجارت منطقه‌ای (به اصطلاح «کلید به آسیا» برانگیخت. رکود طولانی و ژرف در بازارهای اروپایی و بحران مالی در ایالات متحده الگوی صادراتی دارای رشد بالای چین را محدود ساخت. در عین‌حال، نسل‌های دوم و سوم کارگران ماهر چین پیکارجوتر شده، افزایش‌های دورقمی دستمزدها را خواستند و به دست آوردند.

هم‌زمان با آن، جوامع روستایی اقدام به تظاهرات گسترده نموده علیه مقامات محلی فاسد مرتبط با سوداگران غاصب زمین و علیه تلاش‌های دیگر برای بیرون راندن خود از خانه‌ها و مزارع‌شان به سود منافع مستغلاتی قدرتمند مستقیماً وارد عمل شدند. سرمایه‌گذاران ثروتمند چین، که وارد اقتصاد مالی، بیمه و مستغلات شده بودند، یک حباب مستغلاتی سوداگرانه به وجود آوردند. مقامات بلندپایه حزبی، که خود را از طريق اختصاصی‌سازی‌های فاسد و پُرمنفعت انحصارات دولتی ثروتمند کرده بودند، موجب رکود اقتصادی و نارضایتی سیاسی ژرف در میان توده مردم چین شدند. با بحران اقتصادی جهانی تقاضای جهانی برای صادرات چین کاهش یافت.

بحران‌ها و اصلاح
دولت چین، رویاروی با از دست دادن چشم‌گیر مشروعیت سیاسی، رکود بازارهای صادراتی جهانی آن، حباب مستغلاتی و تلاطم بازار سهام یک کارزار گسترده اصلاح را با ویژ‌گی‌های زیر آغاز کرد:

۱- برای احیای اخلاقیات به دولت و به دست آوردن احترام مجدد مردم، یک کارزار گسترده مبارزه با فساد به راه انداخته شد. بیش از ۲۵۰ هزار مقام فاسد مشخص شده، مورد تحقیق قرار گرفته و محاکمه شدند.

۲- برای کاهش نابرابری‌ها و تشویق مصرف داحلی سیاست‌های اصلاح دستمزد و درآمد طراحی شد. نتیجتاً، دستمزدها ۱۰ درصد افزایش یافت.

۳- از جانب قوه قضاییه بازرسی و محاکمه سوداگران، از جمله سرمایه‌گذاران مرتبط با صندوق‌های پوشش ریسک و اولیگارش‌های بزرگی که با «کلاه‌برداری» از سرمایه‌گذاران خرد میلیاردها دلار به دست آورده بودند، آغاز شد.

۴- برای ارتقای صادرات، ارزش ارز چین- رنمینبی- کاهش داده شد.

۵- دولت برای مقابله با محاصره دریایی توسط ایالات متحده، هزینه نظامی را افزایش داد، و از جمله پیشرفته‌ترین سیستم‌های تسلیحاتی خود را که اخیراً در رژه عظیم «پیروزی بر ژاپن» به نمایش گذاشته شدند، به‌روز کرد.

۶- برای مقابله با سلطه ایالات متحده بر صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و برای تشویق مشارکت شرکای تجاری منطقه‌ای به مثابه پاسخی به توافق‌نامه‌های تجاری آسیای پاسفیک واشنگتن که مشخصاً چین را حذف کرده، دو سازمان سرمایه‌گذاری مالی بین‌المللی تأسیس شد.

۷- اکنون تأکید بیش‌تری بر ارايه خدمات دولتی داخلی، اعمال اخذ مالیات، گسترش قانون تأمین اجتماعی و  مسؤولیت‌پذیری اجتماعی صورت می‌گیرد.

۸- برای جلوگیری از فرار سرمایه چینی توسط خانواده‌های اولیگارش، در شرایطی که آن‌ها از پیگرد جزایی به خاطر فعالیت‌های تجاری غیرقانونی خود فرار می‌کنند، اقداماتی به اجرا گذاشته شده است.

پاسخ طبقات ثروتمند چین
طبقات ثروتمند چین در مقابل این اقدامات دولت برای کاهش برخی از عدم توازن‌‌های طبقاتی و نابرابری‌ها و برای برخورد با بحران‌های چندگانه در اقتصاد و جامعه، مقاومت می‌کنند.

آن‌ها صدها میلیارد دلار از کشور به خارج منتقل نموده-مشخصاً سرمایه‌گذاری و تأمین سرمایه را متوقف کرده اند.

آن‌ها از این ابزار نگرانی عمیق کرده اند که افزایش دستمزد‌های کارگران منافع آن‌ها را کاهش خواهد داد و این‌که آن‌ها قرادادهای پرمنفعت و هم‌چنین دسترسی به مقامات دولتی مطیع و فاسد را از دست خواهند داد.

آن‌ها از ترس سرانجام دادگاهی شدن با شرکای فاسد خود در دولت، نگران پنهان کردن منبع ثروت خود هستند.

طبقات ثروتمند چین در تلاش برای پنهان کردن امن ثروت خود، به ولخرجی برای خریدن مستغلات در خارج، اوراق بهادار با بهره ثابت، دارایی‌های تجاری، سهام صندوق‌های تولیت و غیره روی آورده اند. سوداگری گسترده، فرار عظیم سرمایه و لغو وام‌های بی حساب و کتاب دولتی، همه به تلاطم جاری در اقتصاد چین کمک کرده اند.

طبقات ثروتمند چین آینده خود را رقم می‌زنند: فرار سرمایه و سوداگری آن‌ها شرایط متلاطمی را به وجود آورده که دست‌آویز فرار حتا بیش‌تر سرمایه است.

بحران، اصلاح و مبارزه برای قدرت
منشاء بحران کنونی چین را باید در رفتار و اتحادهای سیاسی طبقات رهبری‌کننده یافت، که از رشد سریع سرمایه‌داری چین سود برده اند. سرمایه‌‌داران اصلاح‌طلب ترقی‌خواه معتقدند برای پایان دادن به بحران به اصلاحات رادیکال نیاز است. آن‌ها جانبدار اقدامات زیر هستند:
۱- بازگرداندن بازار مالی به نقش اصلی آن به مثابه یک ابزار فعالیت مولد؛
۲- بالعکس کردن آزاد‌سازی بازار مالی، از جمله پایان دادن به سوداگری صندوق‌های پوشش ریسک غربی، برقراری دوباره کنترل بر سرمایه، تعقیب متواریان از مالیات و مجازات انتقال عظیم غیرقانونی منافع به خارج؛
۳- افزایش مصرف توده‌ای داخلی و اعمال محدودیت بر مصرف زننده نخبگان، از طريق مالیات بر درآمد مترقی و اقدامات رفاهی.

روند اصلاح با مقاومت شدید از جانب سرمایه‌داران کمپرادور مواجه شده، آن‌ها ثروت خود را از چین خارج می‌کنند. چینی‌های ثروتمند یک ذهنیت کمپرادوری پسا-استعماری را پذیرفته اند که نتیجه پیوندهای محکم  اقتصادی آن‌ها با سرمایه‌داران غربی است.

آن‌ها ایدئولوژی نئولیبرالی را پذیرفته اند؛ آن‌ها به تحصیلات و فرهنگ غربی می‌بالند و طی یک تغییر دراماتیک در وفاداری خود برای حراست از ثروت خویش به دولت امپریالیستی ایالات متحده متوسل می‌شوند. فرزندان آن‌ها در گران‌ترین دانشگاه‌های خصوصی ایالات متحده تحصیل می‌کنند و در آنجا توسط دگم‌های سیاسی-اقتصادی نخبه-محور ایالات متحده القای ایدئولوژیک می‌شوند. آن‌ها پول خود را به مثابه سرمایه‌گذاری و تهیه مسکن برای خانواده و فرزندان خود که در مدارس نخبگان ایالات متحده هستند، در مستغلات بسیار تجملی قرار می‌دهند.

نتیجه‌گیری
حل مشکلات سرمایه‌داری کمپرادور برای «اصلاح‌طلبان» سیاسی و اقتصادی چین دشوار است، زیرا «اصلاح‌طلبان» طی سال‌ها درگیر رفتار و اعمال مشابه‌ بوده اند. برای «اصلاح‌طلبان» حیاتی است که ثروت غیرقانونی را برملا ساخته با پیگرد تهاجمی به دنبال کمپراورها بروند.

این دشوار خواهد بود، زیرا بسیاری از اصلاح‌طلبان در میان طبقه کمپرادور قوم‌وخویش دارند، از «رونق» سوداگرانه سود برده‌اند و فرزندان خود را به خارج فرستاده اند.

برخی از آن‌ها حتا حساب‌های بانکی مخفی خود را در خارج دارند-سودهای ناشی از معامله با سرمایه‌گذاران بزرگ.

هیچ اختلاف بنیادین یا طبقاتی ژرف بین کمپرادورها و اصلاح‌طلبان در چین وجود ندارد.

با این وجود، بحران و فرار سرمایه قطبی شدن طبقاتی را تشدید نموده و رویدادهای خارجی فکر ژرف‌تر درباره چگونگی مقابله چین با سیاست‌های میلیتاریستی ایالات متحده را  تحمیل کرده است. خطر نظامی ایالات متحده برای کمپرادورهای چین و تبلیغات‌چی‌های اقتصادی آن‌ها اشکلاتی به وجود آورده است.

«فروش» ایده‌ گشایش وسیع در مقابل وال‌استریت در زمانی که کشور لوله‌ سلاح‌های ایالات متحده را در مقابل خود می‌بیند، دشوار است.

از نقطه‌نظر استراتژیک این فرار دیوانه‌وار سرمایه چینی کارزار اصلاحات را مشروع ساخته و نفوذ کمپرادورها را در اقتصاد تضیف می‌نماید. حتا برخی از سرسخت‌ترین لیبرال‌های اقتصادی چین در حال فرارند! با این وصف، گام‌های تردیدآمیز اصلاح‌طلبان، «باور» ژرف آن‌ها به «بازار» و حضور عظیم چندملیتی‌های خارجی در داخل چین نشانگر آن است که تغییرات ساختاری واقعی و ژرف در دستور کار قرار ندارند. اصلاح‌طلبان چینی نسخه جدید خود از «مارش طولانی» را از میان لایه‌های بی‌شمار مؤسسات فاسد، معیوب و ناکام آغاز کرده اند. تغییرات بزرگ‌تر و پراهمیت‌تر بیداری طبقه کارگر را انتظار می‌کشند.

 

 

http://petras.lahaine.org/?p=2052