«نیش عقرب نه از ره کین است(٤)»
در بخش اول مورد نظر قرار گرفت:
مبارزه با تحریم ها و چانه زنی و برد و باخت ها در مذاکرات که دست آورد های زحمتکشان ایران بوده و نباید دست کم گرفت، زیرا بطوریکه همه از دادههای سیاسی گروههای مختلف تا کنون اطلاع داریم همگی مبارزات ضد امپریالیستی زحمتکشان ایران را دست کم گرفته و در بهترین حالت معتقد باین بودیم که فشارش بر طبقه حاکمه سرمایه داری ایران و نمود آن در این زدو خورد با امپریالیستهای ۵+۱ (درباره تحریم ها) نمیتواند همانی باشد که ما بدنبالش بوده و زحمتکشان ایران خواستار آنند. و عمل مهم مکیدن شیره جان ۹۵ درصدی زحمتکشان ایران را بدست سه ابر اهرم «بانک جهانی، صندوق بین الملی پول و بانک تجارت جهانی» مورد دقت قراردادیم.
در بخش دوم:
نظریه نئوکانتیست ها را به قرارداد لوزان و یکسان بینی آنان و اینکه این نیروی مخرب جنگی و کشتاری بظاهر یک به چندین میلیون برابری ِ امپریالیسم در مقام مقایسه با نیروهای زحمتکشان ایران و جهان چه بالقوه و چه بالفعل که برای برده نگاه داری ما مردم میلیاردی که مجبور به حفظ ملیت ها و عدم تلاش در همه آریایی کردن انسانها و یا همه را برده و یا کارگر کردن بوده و مجبور است که یک بازی «گرگ ومیش» ِ دایمی را سرپا نگهدارد، همچنین پنج بند از مقاله آقای احمد مزارعی را در باره حق خرید موشک های اس ۳۰۰ از روسیه و چرا باید ایران خود کشوری قدرت مند نباشد «برو قوی شو که ضعیف پایمال است»؛
سپس گرایش گروه مذاکره کننده ظریف به تمایلات ضد سوریه ای و مشکل شدن مبارزه برای فلسطینی ها در آینده و کوتاهی از یک بند نطق آقای خامنه ای متعلق به بیستم فروردین ماه مورد دقت قرار داده شد.
…
نطق آقای خامنه ای و اثرات آن:
این نطق نشان از آن داشت که خبرگانی که مذاکرات هسته ای ایران را دنبال میکردند و بمردم ایران هشدارمی دادند که :
جان کری گفته است: «موانع پیش روی برای دستیابی به توافق برای حل مناقشه هسته ای ایران فنی نیست بلکه سیاسی هستند» و چنین فهمانده استکه این « ف » فرزات است و باید تا آخرش طوق ننگ فاصله گیری از آمریکای لاتین بخصوص کشورهای بریکس که چین و روسیه هم عضو آنند و فاصله گیری و فداکردن فلسطین، سوریه و دیگر طرفداران ایران که باهم وزنه ای بر علیه امپریالیسم گردیده اند… را بگردن خود بیاندازد.
مردم هشدار و بیدار ایران که با سکوت همه جانبه ای در مورد این قرارداد مواجه شده بودند واینکه چرا آنانرا لایق دانستن نمیدانند، به ضد کشور ایران و ایرانیها بودن آن پی بردند و آقایانی همچون زرافشان… در ایران از آن سخن گفته و خبرگزاری ایسنا هم مصاحبه خودرا با آقای دکتر اکبر اعتماد متخصص و رئیس انرژی اتمی گذشته ایران را پخش نمودند، آنوقت آقای خامنه ای هم این نطق را نمود که شایان توجه است.
نکته اصلی این نطق برداشتن تمام تحریم ها در یک نوبت، که از ابتدا معلوم بود که آمریکا زیرش خواهد زد که همینطور هم شد. زیرا با چنین تفهیم نامهای که وزارت خارجه آمریکا آنرا بیرون داد، باخت بزرگ و عجیبی بود که دال بر عجله سرمایه داران مالی ایران در رسیدن به ۲۰۰ میلیارد دلاری که گانگسترهای غربی آنها را بسرقت برده اند(پس نمیدهند) بوده است و نه منافع کشور ایران. این نطق توانست تا اندازهای جلوی این خیانت را بگیرد که هنوز نتیجه آن البته روشن نیست!
آنوقت رئیس سازمان سیا و وزیر سابق کشور ام.آمریکا چنین نوشتند(۱):
«…بحث درباره جزئیات فنی توافق سبب شده تا توجه کافی به اساس پیامدهای عمیق برنامه هستهای صورت نگیرد. بیش از ٢٠سال است که سه رئیسجمهوری آمریکا از هر دو حزب اصلی اعلام کردهاند یک سلاح هستهای ایرانی برخلاف منافع آمریکا و جهان است و هر یک… حال پایانیافتن با امضای توافقی است که تصدیق میکند ایران به قابلیتهای زیادی دست یافته است.»
چرا؟ زیرا ایران دارای فرهنگی والا و انسانهایی چون حیدرخان عموقلی تا تقی ارانی و ۵۳ نفری که او تربیت و استاد کرد را با وجودیکه فقط دو دهه در خدمت ایرانیان مبارزه کردند و کشوریکه دارای تکامل و صنعتی پیشرفته تا ۵۰۰ سال گذشته بودهاست(مانوفاکتورها در شهر کاشان که گویا حتی جلوتر و پیشرفتهتر از نوع خود در اروپا بوده است) که از ۲۰۰ سال پیش تا کنون بکشوری عقب نگه داشته شده تبدیل گردیده و هربار که دانشمندانی چون کودک ۱۳ سالهای که موشکی ساخت که بیش از ده کیلومتر برد داشت و مهندس سیروس ارجمند که اولین موتور برقی را ساخت که با ۶۰۰۰ دور گرم نمیکرد را بلافاصله بقتل میرساندند.
اکنون این بقتل رساندن های دانشمندان ایرانی، بدست خائنین و وطن فروشانی که به پارکابی ام.آمریکا تبدیل شده و خود بدان افتخار دارند، نه تنها برای آنان بارور نیست، بلکه موجب رویش صدها دانشمند دیگر که جای آنان را پر کنند میباشد!
این آسمان همیشه پر ستاره خواهد ماند.
«برو قوی شو که ضعیف پایمال است»
این نمایندگان امپریالیسم غرب اکنون از موضع دیگری نسبت به ایران سخن میگویند:
«…قطعنامههای… تا ایران بهتدریج کنترل مذاکرات را در دست گیرد. سانتریفیوژهای ایران از ١٠٠ عدد در آغاز مذاکرات به بیش از ٢٠هزار عدد در حال حاضر افزایش یافتهاند. اکنون خطر درگرفتن جنگ، محدودیتهای بیشتری را بر غرب تحمیل کرده تا بر ایران…(این توافقات- س) به نقطهای رسید که بهطور رسمی اعلام شد آن کشور ظرف مدت دو تا سه ماه قادر به ساخت نخستین بمب اتمی خود خواهد بود. طبق مفاد طرح مورد توافق قرار گرفته، ایران برای ١٠سال قادر نخواهد بود زودتر از بازه زمانی یکساله به سلاح هستهای دست پیدا کند. (تاکید از سپیده)...رئیسجمهوری آمریکا سزاوار است بهدلیل تعهدش به تعقیب هدف کاهش مخاطرات هستهای ستایش شود.
چنین است رسم سرای سه و پنج، چو دانا شدی و قوی آنوقت آن کشور را، حیاط خلوت خود ندانسته و جدی میگیرند.
«…آنچه از آن بهعنوان چارچوب تفاهم یاد میشد تنها یک تفسیر یکجانبه از سوی طرف آمریکایی است.»
همچنین این دو نماینده امپریالیسم یکی وزیر گذشته و دیگری رئیس سیا (هنری کسینجر و شولتسه) هم مجبور به اعترافند که فقط گفته ای از سوی طرف آمریکا موجود است و برای تبریک های ظریف به روحانی و روحانی به ظریف تره هم خورد نکرده اند. و این نادان دانستن و عدم رجوع به افکار عمومی ایرانیان و ترس از مردم، همانی است که مورد ننگ همه زحمتکشان ایران که نان را کیلویی ۳۰۰۰ تومان باید بخرندبوده که آمریکایی ها روی آن حساب باز کرده بودند. زیرا دشمن بخوبی میداند در کجا باید از نقطه ضعف استفاده کردو زیر آب او را زد!
«…ایران لزومی نمیبیند هیچیک از تاسیسات و تجهیزات خود یا مواد تولیدشده هستهای محدودشدهاش را کنار گذارد. تنها موضوعی که آنان را تحت محدودیتهای موقتی و حفاظتی قرار میدهد درباره موارد مدنظر برای بازرسی بازرسان آژانس است. طرح موضوع بازرسیها قدری نگرانکننده است.»
آری این برای ایرانیان بسیار نگران کننده و نکتهای منفی میباشد و این استتاری است که باید در مقابل دشمن داشت مانند آخوندی است که لباسی بتن ندارد و میخواهد به مسجد برود! که خیانتی بزرگ بر ایران و ایرانیان است.
این نمایندگان امپریالیسم، از چنین تفاهم نامهای چنان شاد هستند که بلافاصله دست گلی را نثار ملت ایران مینمایند:
ایرانی که بیش از سهدهه به خصومت نظامی با غرب و نهادهای بینالمللی دامن زده است اکنون این فرصت را خواهد یافت تا در تامین ثبات منطقه خاورمیانه مشارکت کند. این موضوع بهنفع منافع استراتژیک ایران و آمریکا و همچنین کل خاورمیانه خواهد بود. در آن صورت باید از چنین توافقی استقبال کرد. ایران یک دولت ملی قابلتوجه و تاثیرگذار با فرهنگ، تاریخ و هویت ملیای قوی و جمعیتی نسبتا جوان و تحصیلکرده است و میتواند بر اثر توافق نهایی به مثابه یک شریک قلمداد شود.
اما مشارکت در چه بستری و با چه وظایفی؟ همکاری صرفا عملی نیست… باوجود آنکه دو کشور در حال مبارزه علیه دشمنان مشترکی از جمله داعش هستند، ایران از قرارگرفتن در مسیر رسیدن به هدفی مشترک سرباز میزند. نمایندگان ایران (از جمله رهبر (عالی)) آن کشور به بیان اظهارات انقلابی ضدغربی و مخالف با نظم بینالملل ادامه میدهند و در سطح داخلی نیز برخی از مقامهای ارشد ایرانی توافق هستهای را بهمثابه شکلی از جهاد با استفاده از ابزارهای دیگر قلمداد کردهاند.
اینجاست جان مطلب که باید دانست که ما کجا ایستادهایم و چه باید بکنیم.
از تسلیم و برای براه اندختن چندرقاضی سرمایه در خارج، و سود جویی چند سرمایه دار مالی بجایی نخواهیم رسید و حد اکثر به بلای مصر دچار خواهیم گردید. برعکس تکیه به نیروی خود و تکیه کردن به خلق های همیشه در صحنه سیاسی که تاکنون بهتر از تمام سیاست مداران مسایل را در حافظه تاریخی خود تحلیل کرده و با صبر وشکیبایی و هنوز تحمل نانی کیلویی سه هزار تومانی با حقوقی که نیمی از مردم ایران به زیر یک میلیون تومان در ماه هم نمیرسد یعنی سی درصد آنرا فقط برای خرید نان اختصاص دهند را کرده و عزم خود را به امپریالیسم نشان دادهاند، لازم و ضروری میباشد.
امپریالیسم خود اذعان دارد:
«… با اضافهشدن نبرد اخیر در یمن، تهران موقعیتهای استراتژیک در مسیرهای آبی کل خاورمیانه را به دست میآورد و عربستانسعودی را محاصره میکند، عربستانی که یکی از متحدان آمریکاست. مگر در مواردی که محدودیت سیاسی در ارتباط با محدودیت هستهای است، توافق بر سر لغو تحریمهای وضعشده علیه ایران مخاطرات موجود درباره تقویت هژمونی ایران در منطقه را تشدید میکند.»
آیا فراموش کردهایم که چگونه انگلیسیها را در خلیج فارس بجای خود نشاندیم، آیا فراموش کردهایم که ام.آمریکا از روی ناعلاجی در کمال ضد انسانیت هواپیمای مسافربری مارا با چهارصد سرنشین سرنگون ساخت، حال باید در مقابل چنین امپریالیسم زبونی که ۵۰ سال است طبق گفته «پیتر شارلاتور» خبرنگار برجسته آلمانی که ماهیت جنگ ویتنام را در اروپا فاش ساخت، آمریکا تمام هدفهایی را که تا کنون تعیین کرده است و حتی بخاطرش دست بجنگ یازیده و خون انسانهای زیادی را ریخته است دست نیافته و میبینیم که روز بروز بیچاره تر و حالت سرمایه داری گندیدگی اش بیشتر برملا شده و گاهی از دریای چین مینالد و گاهی چون ببر مظفرالدین شاه به کره شمالی نعره میزند ولی روزبروز بر قرضهایش و تعهداتش افزوده تر میگردد و چارهای جز تباهی در پیش ندارد.
آنهم طبق گفتههای دو نفر از بهترین و پر سابقه ترین دولتمردان و سیاستمداران خود که کسینجر و شولتسه باشند!
سپیده
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
(۱) هنری کیسینجر، جورج پی.شولتز؛
http://www.sharghdaily.ir/News/59720/پیامد-توافق-هستهای-با-ایران
مقالهای از ٢وزیر خارجه پیشین آمریکا