نوشته : دکترعادل سماره : سردبیر مجله الکترونیکی ” کنعان
kanaanonline.org/ebulletin-en
kanaanonline.org– ar/
مترجم : احمد مزارعی ، 11/4/2015
در اینجا نزدیکی بسیار چشمگیری وجود دارد میان موضعگیری رژیم صهیونیستی اشکنازی اسرائیل ومیان اکثریت نظامهای جامعه کشورهای عربی . هردو این طرفها ، ناقض ودشمن اصلی خود را ایران میدانند. در چنین وضعیتی امربه اینجا ختم میشود که ،” دشمن دشمن من، دوست من است” بلکه هم پیمان من میشود.
انسان احساس ننگ وعار حقیقی مینماید ، وبخواهد یا نخواهد ، اینچنین استنباط میکند که رژیم صهیونیستی از طرف همه اعراب هیچگونه نگرانی ندارد ! ونگرانی آشکار در اینجا ایران است ؟ وصرف نظر از اینکه درمورد مسئله هسته ای ایران نگرانی وجود داشته باشد یا نه، اما نگرانی آشکار در آنجا میباشد ، ونگرانی پنهان سوریه وحزب الله هستند.در اینجا واجب است تا از شهروند عرب این سئوا ل پرسیده شود : آیا بنظرتان این حقیقت نیست ؟ آیا این منظره ای دردناک وتحریک کننده بنظر نمیآید ؟ چگونه ممکن است که اشغالگری نسبت به صاحب خانه ، احساس امنیت ودوستی کند ودر عین حال از همسایه ای که بسیار دور است احساس نگرانی داشته باشد ؟ آیا ضروری بنظر نمیرسد که ما به ارزیابی تازه وقرائت دیگری باز گردیم ؟
آیا ضروری بنظر نمیرسد که ما اظهارات حاکمان کشورهای عربی را درمورد ایران ، به زیر سئوال ببریم ؟
ویا نوشته های فرهنگی ستون ششم ضد ایرانی را مورد بازبینی مجدد قرار دهیم ؟
آیا اینگونه اظهارات ، بوضوح آشکارودرتحلیل نهائی، برضد فلسطین وفراموش کردن آن نیست ؟
سخنان نبیل العربی در کنفرانس جامعه کشورهای عربی را ، دوباره گوش بدهید.
کنفرانسچیهای “توفان قطعی” ندا سر دادند که انصار الله واکنون اکثریت ملت یمن به ایران نزدیک میشوند . مشکل کجا است وچه اشکالی دارد ؟
هنگامی که “نظامهای توفان قطعی” هم پیمان با آمریکا شده وآشکارا اعتراف میکنند که بطور متناوب با رژیم صهیونیستی نیز در مراوده هستند ، ملت یمن به کجا باید برود، وبا چه کسانی هم پیمان شود ؟
بسیاری بر روی پرونده عراق متمرکز میشوند ، باور دارم که در این پرونده تغییرات زیادی اتفاق افتاده است وکسانیکه این تغییرات را در نظر نمیگیرند ، هدفشان انن است تا بطور کور کورا نه سرباز گیر ی کنند. موضعگیری واقعی اعراب، مخالفت با ادامه” اشغال اهواز” بتوسط ایران است به این معنی که سفسطه حاکمان خلیج در حقیقت برای دامن زدن به یک اختلاف کثیف طایفه ای میباشد ونه اینکه آنان بر امر حقی اصرار دارند، کسی که میخواهد اهواز را آزاد کند ، نباید در موضوع اشغال سرزمین فلسطین طفره برود، ونباید سوریه ، لیبی ویمن را منهدم کند . پرونده اهواز مردنی نیست اما اکنون زمان آن نیست ، و دراولویت قرار ندارد.
از طرف دیگر اینان ادعا میکنند که ایران بر عراق تسلط یافته است که در این ادعا جدل زیادی وجود دارد ، اما اگر درست باشد، آیا وقتی عراق به اشغال آمریکا درآمد ، همه حاکمان عرب از جمله حاکمان خلیج، در یک صف و در کنار آمریکا برضد عراق قرار نگرفتند ؟ دقیقا ، همچنانکه مخالفان عراق درآنزمان ؟
چگونه امروز ، اهل دو طایفه سنی وشیعه با یکدیگر در یک صف ایستاده اند !؟
واما امروز، آیا کمک ایران در به محاصره درآوردن تهاجمات داعش در عراق ا مری اساسی نیست ؟ آیا ایستادن در مقابل ایران در عراق ، بمعنی ایستادن در صف داعش نیست؟ غیر از این است؟
این امر درمورد یمن نیز فرق نمیکند
اجازه بدهید فرض کنیم که همسایگی ایران با عراق موجب خواهد شد که ایران عراق را زیر سیطره خود بگیرد. اگر این درست باشد ، بمعنی وجود خلل در ساختار وبنیه اجتماعی عراق است ، یعنی تسلط طایفه ای ( بر سنیها وشیعیان عراق) واین در تناقض با عربیت است . بغیر از اینکه در عراق ملل وقومیتهای متعدد دیگری نیز وجود دارد. اما” داعشیسم” در تناقض وضدیت کامل با نوع انسان است در هر کجا که باشد.
هنگامی که عراق به قصد وزور، تابعی از ایران باشد ، تجاوز به عراق، بوسیله جماعت” توفان قطعی” یعنی عربستان واقمارش، به دو علت نمیتواند مفید واقع شود :
یکم : اساس آزادی، از درون واز خود شروع میشود .
ودوم : کسی که فاقد کرامت باشد نمیتواند آنرا به دیگران بدهد، کسانی که در اشغال آمریکا هستند و از نظر اقتصادی، سیاسی وفرهنگی ، وابسته به آمریکا، شایستگی آنرا ندارند که دیگران را آزادکنند.
این امر در مورد یمن نیز فرق نمیکند، کسی که ادعامیکند ، یمن در اشغال ایران است ، در حقیقت به شکلی هزلی وبچه گانه دروغ میگوید ، آنکه یمن را اشغال میکند ، تصمیم جمعی صاحبان نفت است که هدفشان در گرسنگی نگهداشتن ملت یمن وسپس اقدام به آتش زدن آنها است.
شاید این تنها حرف درست اباما باشد که گفت، مشکل حکام خلیج ، خشم وغضب مردمشان است ، وربطی به ایران ندارد.
اباما درحالی این حرف را بر زبان آورد که دستش تا مرفق در خون ملل سراسر دنیا ، آلوده است.