«نیش عقرب نه از ره کین است(۳)»

 

در بخش اول گفتم که: «که صاحبان سخن باید در باره اش بگویند»

اکنون همگی بسخن آمده و هر کدام قسمتهایی را پررنگ تر و شفاف‌تر بزیر زربین برده‌اند که من از آن‌هایی که خوانندگان محترم مجله هفته بمقالاتشان در اینجا آشنایی دارند را بیان میدارم تا شاید بتوان از این «تفهیم نامه» (نه قرارداد) که دارای مفهوم و اثرات زیادی میباشد، نتیجه‌گیری کلی بنماییم. بترتیب آقایان:

احمد مزارعی

ناصر زرفشان

دکتر اکبر اعتماد متخصص انرژی اتمی قبلی ایران

دکتر محمودی حقوق دان بین المللی

مقاله حزب کار ایران

با در نظرگرفتن داده‌های «نیش عقرب… بخش یک و دو».

 

آقای مزارعی چندین نکته را بر شمرده است که(پنج بند) در عین صحت داشتن قسمت اصلی از آنها؛

علل جنبی ای موجود میباشند که باید در محاسبات در نظر گرفت که برای آینده ایران و منطقه مهم و سرنوشت سازهستند.

قرمز رنگ‌ها متعلق به آقای مزارعی میباشد.

بند یکم نوشته اند:

«…عقب نشینی ها در زمینه تکنیکی بود و نه در زمینه سیاسی، که نشانه وابستگی ایران است!» (منظورشان وابستگی ایران می‌شود است)

آقای احمد مزارعی لطفاً توضیح دهید که مساله سه ابر اهرم «بانک جهانی، صندوق بین الملی پول و بانک تجارت جهانی» که سرمایه داری ضد جمهوری اسلامی ایران داوطلبانه عضو آن گردیده است، تا سرمایه داران ایرانی بتوانند در بازار جهانی پا باز کنند و در غارت ارزش اضافه کاگران دیگر کشورهای عقب نگه داشته شده شریک گردند؛

آیا یک وابستگی نامرئی پایه‌های اقتصاد تعیین کننده و اصلی ایران نیست؟ شما در جواب این سؤال، قبلاً جواب داده بودید که امیدوارید که افراد مؤثر در رژیم دست آن‌ها را از سفره ایرانیان کوتاه نماید ولی تاکنون…؟

 

در پایین‌تر همین بند مینویسید

«…و هَم اینکه ایران به دنبال داشتن سلاح هسته ای نیست،…»

(اتفاقاً اینجا یک نقطه ضعف بزرگی است! «برو قوی شو که ضعیف پایمال است»؛

به ویدیوی توضیحی انیمیشی در باره تاریخچهNPT و پروتکل الحاقی دقت کنید و ببینید با چه شامورتی این جانیان گنگستر سر بقیه را شیره مالیده بودند و چگونه سعی دارند بقیه جهان را به برده های خود تبدیل سازند!

آدرس:

https://www.youtube.com/watch?v=5gmmW-XRwO8

آیا باید آنرا قبول کرد و یا باید مثل آنان قوی گردید و مانند حکومت شوراها بتوان به آنان نشان داد که دنیا دست کیست؛

آنهم طبقه کارگر و نه مشتی گنگستر؟

 

«… در مقابل ایران میتواند به پیشرفته ترین سیستمهای اسلحه روسی ، همچون موشکهای ، اس – ۳۰۰ ، دسترسی پیدا کند ، واین خود بخشی از توافقنامه هسته ای بوده است.»

من آنم که رستم بود پهلوان!!

اتفاقاً سری ۴۰۰ این موشکها را روسیه بیرون داده است و طبق تجربه همیشه شمشیر را فروخته اند و سپس سپر آنرا ببازارآورده اند و دوباره روز از نو و روزی از نو! شمشیری قوی تر، عرضه کرده‌اند و قبلی‌ها را بایستی با خرج هنگفتی نابود (رسایکل) نمایند!

آیا این موشکهای اس ۳۰۰ قادرند جای پشتیبانی توده ها همانند جنگ ۸ ساله با آمریکا را بگیرند؟؟ نگویید آری که در شان شما بعنوان یک مبارز قدیمی نیست!

 

«…برای تحکیم قدرت نظامی خود، واردادات کالا وصنعت وبه شکل بیسابقه ای بکار بگیرد.»

نگاهی به فرآورده های کنونی در ایران بیاندازید آیا همگی از خارج نمی آیند و آیا پانصد عدد مزراتی و یا فراری دیگر وارد کنند دردی را دواخواهد کرد؟

ابزار تولید نوین را هرگز به ایران نمیفروشند، آنهم نه نتها آمریکا-اروپا بلکه چین و روسیه هم بهمین طریق بما چیز بدرد بخوری را نمیفروشند!

مردم ایران در این زمینه تجارب گرانبهایی دارند!

تازه ارزش سرمایه داری ایران در خود کفایی در ساختن و تکامل راکت ها و ماهواره ها، پهباد ها و پایین کشیدن گرانترین پهباد های آمریکایی و قایق های سریع سیر که بسیار کاری هستند … بوده است و اگر آنرا هم بخواهد بخرد، پس شاه برگردد!

برای بورژوازی و خرده بورژوازی زهی بهتر خواهد بود و ایرانیان چرا بایستی پشت این طبقه حاکمه بایستند و فقیر تر خود را بعنوان اعتراض به آتش کشند؟

 

بند دوم:

«…بویژه در خلال همکاری با کشورهای بریکس وهمچنین در منطقه با استفاده از تجربیات وسرمایه های موجود.»

بند دوم را ٓ آقای مزارعی کاملاً حق دارند، بشرط اینکه اثرات مخرب سه ابر اهرم «بانک جهانی، صندوق بین الملی پول و بانک تجارت جهانی» را نادیده بگیرد، که متأسفانه چنین نیست!

 

بند سوم:

«…ضرورت دارد تا طرفهای عرب محور مقاومت با سرعت وارد خط شوند وخللهای ممکن در تطابق وجه نظر را با تهران کشف وبه معالجه آن بپردازند.»

آنهم بشرط اینکه بتوانند! اگر نتوانستند؟

و اگر روحانی- ظریف چیز دیگری که در پایان خواهم گفت در سر نداشته باشند! و با آمریکا فکر دیگری نکرده باشند.

(تا کنون در ایران مخفی نگاه داشته‌اند و یا دروغ ترجمه کرده‌اند و در اختیار محافل خاصی قرار داده‌اند و بقیه از طریق آمریکایی ها و بی بی سی چیزهایی دریافت کرده اند. به مردم ایران که نگفته اند هیچ، بلکه طبقه حاکمه ایران، ایرانیان را لایق دانستن و تصمیم گرفتن نمیداند.

آن‌ها حتی آنچنان از ایران و ایرانی وحشت دارند که در واژه نامه‌ها از «دهخدا گرفته تا عمید» نمیتوانید ریشه یک واژه را بیابید که آیا ایرانی است و یا عربی!

کار بجایی کشیده است که سید علی خامنه ای از مقامات دولتی خواسته است تا در مورد آنچه که روی داده، مردم را تبیین کنند (تازه امروز پنج شنبه بیستم فروردین ماه!!! بعد از اینکه گندش در آمده است که در لوزان چه گندی زده‌اند و خواسته است که بوی تبریک نگویند. که من در بخش چهارم بدان خواهم پرداخت «باز هم خوبست که سدعلی چنین دستور گرانبهایی را داده است»). رهبر پیشنهاد کرده است که مقامات دولتی جمعی از افراد شاخص مخالف مذاکرات را برای تبادل نظر دعوت کنند.

 

بند چهارم:

«…وزیر خارجه سوریه چندی پیش اظهار داشت که تمایلاتی در گروه روحانی – ظریف ، مبنی بر عقب نشینی از حمایت سوریه وجود داشته که از طرف خامنه ای، سرکوب شده است.»

در مورد از بین بردن اسلحه های سوری که اسراییل را دست بماتحت نگاه داسته بود و تبانی ایران با روسیه برای از بین بردن آن را هرگز مردم جهان فراموش نخواهند کرد، آنهم سدعلی در بهترین دوره قدرتی خود بود که اینهم از کرامات «سه ابراهرم» میباشد!

 

بند پنجم:

«…قضیه فلسطین در سر لوحه قبض این فاکتور است ، این اعتقاد نیز نزد ما وجود دارد که تل ابیب ، اجازه شرکت فعالی در” ائتلاف ارتجاعی اعراب” به رهبری عربستان ، را خواهد یافت ، همچنین اسرائیل از طرف همین ائتلاف ارتجاعی برای حمله نظامی به سوریه ولبنان ، سرپوش وتوجیه سیاسی ، بدست خواهد آورد ویا احتمالات دیگری که نمیتوان آنها را ندیده گرفت.»

آقای مزارعی این یکی را کاملاً آنهم بدون اما و چون وچرا، حق دارند!

«…”عقلانیت” و”واقع بینی سیاسی” ، اینچنین از ما میطلبد ، دو ابزاری که زمان تملک آن برای ما، فرا رسیده است.»

آنهم نه زمان تملک! بلکه زمان بکارگیری همه جانبه آن

در بخش چهارم به بقیه صاحبان سخن خواهم پرداخت.

تنقید و یا تکمیل با آغوشی باز پذیرفته میشود.

سپیده پنج‌شنبه بیستم فروردین نود و چهار