«نیش عقرب نه از ره کین است(۲)»
نظریات و مقالات زیادی در ارزشگذاری قرارداد در« لوزان» بین جمهوری سرمایه داری اسلامی ایران و کشورهای امپریالیستی ۵+۱ صورت پذیرفته، نوشته شده است که هرکدام بخشی از مساله را بدرستی ویا نادرستی طرح ونتیجه گیری میکنند.
در مورد خود قرارداد باید گفت که جوجه را آخر پاییز میشمارند و باید طبق درخواست یکی از نمایندگان تهران که قدری واقعبینانه در مورد اقتصاد کشور ایران و «سه ابر اهرم» تاکنون موضع گیری داشته است، باید ابتدا مجلس آنرا قبول نماید!
…
دوست ما احمد در دیدگاهی بر مقاله«آ مریکا درخواست گنجاندن شناسائی اسرائیل توسط ایران را در متن توافق رد کرد- منتشره دیروز»، نظریهای را بیان میدارد که؛
در اثر آلام بوجود آمده از طرف امپریالیست های امپریالیسم غربی بسر کردگی ام.آمریکا، دست به یکسان بینی زده است و از نشأت گرفتن از الفاظی چون نئوکانتی ها همه پدیدهها پیش روی وی یکی میشوند.
این درست است که سرمایه داری آنهم نوع انحصاری آن، آنهم بشکل بسیار تجمع یافته و تراکم یافته دردست تعداد کمی از مراکز اقتصادی قرار دارد؛
و همه چیز را از طریق سه ابر اهرم «بانک جهانی، صندوق بین الملی پول و بانک تجارت جهانی» طبق دلخواه خود «چه درست» و چه غلط و بصورت ماشینی و مکانیکی از طریق قیمتهای دمپینگ ای و اگر نشد از طریق انداختن بیماریهای لابوری مانند ایدز ۸۲ و انواع دیگر آنفلانزایی…، ابولایی۲۰۱۴…، ترور و نفاق اندازی، اگر نشد جنگهای استعماری و تغییر در مرزها و حکومت ها، – و سرانجام باز هم اگر نشد از طریق ترور پهبادی در تغییر آن سعی داشته باشند، ولی آنها دارای یک نقض بسیار عمده میباشند و آنهم:
نیروی عمل کننده آنها در بازوان توده های میلیاردی انسانهای این گیتی قرار دارد و نه از آسمان آمده و بقولی بقچه بسران و میترا بسران(پاپ ها)، خدادادی میباشد؛
بنا براین تا زمانیکه بخش کوچک و یا بزرگی از این توده های میلیاردی در نقطهای دوردست از این گیتی و گاهی نقطهای نزدیکتر بمـــا، مورد این ترورها را قرار میگیرند، چنان بنظر میآید که همه در مقابل آن ضغیف و ناتوانیم؛
ولی بر خلاف نظریاتِ نئوکانتی ها، رویزیونیست های رنگارنگ، اینترتین منت های امروزی، متخصصین پرخرج سرمایه، رنگین کمان نویس های مختلف دنیا؛
بطوریکه لنین در کتاب «امپریالیسم بمثابه آخرین مرحله سرمایه داری» نشان میدهد که از تغییرات کمی ِ خواص پنجگانه امپریالیسم به نقطهای جهش وار گذر میکند که تغییری کیفی را سبب میشوند.
این تغییر مانند آبی که تحت شرایط متعارفی تا ۹۹ درجه هنوز آب است ناگهان شروع به بخار شدن مینماید که کیفیت و خواص آن کاملاً تغییر مینماید است، در مورد امپریالیسم هم همینطور میباشد.
این نیروی مخرب جنگی و کشتاری بظاهر یک به چندین میلیون برابری ِ امپریالیسم در مقام مقایسه با نیروهای زحمتکشان چه بالقوه و چه بالفعل که برای برده نگاه داری ما مردم میلیاردی که آنهم بخاطر فرار از سرریز تولید، با نابودی نیروهای مولده صورت میپذیرد، تا:
بتواند با بوجود آوردن چرخه های نوین تولیدی و استحصال ارزش اضافهای بیشتر از نیروی کار زنده،- که نوش داروی ِ نزول ِ نمو ِ «رشد نرخ سود» ِ وی میباشد، دوران گندیدگی خود را چندی تمدید نماید؛
طبق همان قانونمندی های پنجگانه لنینی در «امپریالیسم بمثابه آخرین مرحله سرمایه داری» سبب انفجار در حلقه ای و اگرنخواستید در مکانی که «این امپریالیسم» در آنجا از همه ضعیفتر است از هم گسسته خواهد گردید؛
تا یکبار با اثری دومینویی(بهمن واری)، کره گیتی را از شر مالکیت برزمین که اززمان بوجود آمدن آن،- تا به امروز تمام این آثار مخرب مادرزادی خود را با خود آورده است دوباره از بین رفته وبه گیتی ای تبدیل گردد که برای وصف آن لغت «بهشت آسمانی» بینهایت کم توان باشد!
چرا چنین است؟
زیرا نظام بردهداری بدون برده ها و یا برده داران، که دوقطب مخالف این نظام تولیدی بودند، بدون معنی بوده و شرایط مادی وجودی خود را از دست میدهند. برده ها همانقدر برای وجود نظام بردهداری مهمند که برده دارن!
در نظام فئودالی طبق تعاریف و تحقیقات پیشین مارکسیسم لنینیسم هم بخوبی این وابستگی بدون هیچ گونه شرط و شروطی موجود است.
در نظام سرمایه داری هم این وابستگی طبقه کارگر به طبقه سرمایه دار و بر عکس، در تمام دوران های سرمایه داری رقابت آزاد و سرمایه داری انحصاری، اعم از ماقبل از کانزیسم و سپس کانزیسم تا باصطلاح «جهانی» شدن سرمایه و «جهانی» شدن کار، این وابستگی روز بروز بیشتر شفاف میگردد.
زیرا جهانی شدن سرمایه فقط در مخیله بعضی از روشنفکران و اقتصاد دانان،- جهانی در جریان است!
سرمایه بدون عملکرد در محل آنهم بدست آدمک هایی نظیر همان «متخصصین بانکی کله رُبتی بانک نشین (اصطلاحی که تظاهر کنندگان به پلیس مخصوص ضربتی آلمان که مانند ربت عمل مینمایند، داده اند«Robotkopf یا Robocop» ولی خیلی محدودتر، باید در محیطی که یکی از نقاط هندسی معین این گیتی بوده، در عمل، در محل معینی عمل نماید، تا بتواند این سازماندهی جهانی که توسط سه ابر اهرم «بانک جهانی، صندوق بین الملی پول و بانک تجارت جهانی» را هم در میان ملیت های مختلف و هم در میان طبقات مختلف آنها که باز هم سعی در نگهداری آنها نموده و از بین بردن آنها و مثلاً «آریایی» کردن و یا «اسراییلی کردن» و درمورد دوم همه را کارگر یا برده کردن ِ همه ساکنان این گیتی، خود در تضاد با شرایط مادی وجودی وی میباشد، را سر پا نگهدارد.
در اینجا میباشد که نظام چنین امپریالیستی با وجود تمام قدرت به چنان شرایطی تنیده، و وابسته شده است و میشود که هرکدام میتواند تحدید و همچنین تهدید دیگری برای این نظام گندیده سرمایه داری کنونی باشد و راه علاجی دیگر، برای کارگران و دیگر زحمتکشان (خرده بورژوازی)، بجز از بین بردن مالکیت خصوصی بر وسایل تولیدی، باقی نگذارد که روزبروز این گفته داهیانه مارکس؛
و طرز رسیدن لنینی به آنرا شفافتر وبعنوان وظیفهای عاجل تر بیان میدارد!
روشنفکران قلم بدست سرمایه، مایوسانه و عاجزانه سعی در روپوشی و کمرنگ کردن آن دارند که….
ادامه دارد
سپیده
…آمریکا جنگ اوکراین رو یک نعمت استراتژیک میداند تا قدرت روانی مردم روسیه را با ادامه اقدامهای پهبادی به مراکز…
۱- هرتزوک در سفر آذربایجان غلط خیلی بزرگتر از دهان خودش کرد. او گفت: پرچم اسرائیل، پرچم آذربایجان است و…
جناب محترم مددوف میفرمایید: «امروز بریتانیا به عنوان متحد اوکراین عمل می کند و به این کشور کمک های نظامی…
بیش از ۷۰ تروریست اوکراینی کشته شدند، چهار خودروی زرهی جنگی و پنج کامیون وانت منهدم شد. این تقریبا بخشی…
کمتر ولی بهتر نویسنده مقاله کیست؟ یا اینکه باید نوشت: شاهد از همانی که «آقای علوی» برگردان کننده آن است؟؟…