منبع: ائتلاف جنگ را متوقف کنید
١٢ فوریه ٢۰١۵
نویسنده: ویجای پراشاد
تارنگاشت عدالت
ایالات متحده فلوجه را نابود میکند
ویرانی فلوجه به دست ایالات متحده در سال ٢۰۰۴ محرک اصلی برای رشد «دولت اسلامی در عراق و شام» بود.
تروریستهای واقعی لزوم چندانی به بزرگنمایی اقدامات خود نمیبینند. این اقدامات برای به وجود آوردن یک پاسخ احساسی مشخص طراحی شده اند. سر بریدن در اینجا، سوزاندن در آنجا- تکرار وحشتناک اقدامات قدیمی، به قدمت «صندلی» یا «گهواره یهودا».
مجسم کردن درد قدرت تخیل زیادی لازم ندارد. تروریست در ملاء عام دست به عمل میزند، یا حداقل برای نشان دادن ترور از «یوتیوب» استفاده میکند. این مقصود از عمل است.
«دولت اسلامی» («دولت اسلامی در عراق و شام» سابق) به خاطر بربریت (توحش) آن، و اخیراً به خاطر زنده سوزاندن خلبان اردنی معاذ الکسابه، در مرکز توجه قرار گرفته است. قبل از این، «دولت اسلامی» به خاطر سر بریدنهایش شهرت یافت. درباره عملیات خشونتبار آنها علیه همجنسگرایان که از بالای ساختمانها به پایین پرتاب شده اند، کمتر گفته شده است.
به نظر میرسد همه اینها طبق کتاب «مدیریت توحش» («إدارة التوحش: أخطر مرحلة ستمر بها الأمة») باشد که در سال ٢۰۰۴ توسط ابوبکر ناجی نوشه شده و ظاهراً یک کتاب آموزشی «دولت اسلامی» است. کتاب خواهان اتوریته مذهبی، و همچنین حقانیت تاریخی است. زمان برای «دولت اسلامی» عمدتاً روزهای پایانی جنگهای صلیبی است، زمانی که عکا در سال ١٢۹١ سقوط کرد. پیروزی برای جهادیون نزدیک به نظر میرسد.
یکی از عادیترین پرسشها این است که چرا «دولت اسلامی» وحشی است. تقاضا از ملسمانان برای محکوم کردن اقدامات «دولت اسلامی» بدین معنی است که نظری وجود دارد که میگوید اسلام این را به نحوی مجاز میداند.
مطمئناً، «دولت اسلامی» در اسلام دنبال مشروعیت است و خواهد بود. اما این بدین معنی نیست که اسلام این ددمنشی را مجاز میداند. اگر یک قاتل در یک تخیل به دنبال توجیه عمل خود باشد، این نباید باعث شود شخص باور کند که تقصیر قتل در تخیل است.
اگر انگیزه این اقدامات در اسلام نباشد، آنوقت آیا میتوان انگیزه را در سنن دیگر یافت؟ یکی از شنيعترین ویديوها درباره قتل امدادگر پیتر عبدالرحمان کاسیگ، پنجمین گروکان غربی است که توسط «دولت اسلامی» کشته شد. کشتن کاسیگ در دقایق آخر یک ویديوی پانزده دقیقهای قرار دارد.
باقی ویديو هیچ ارتباطی با کاسیگ ندارد، بلکه علیه تجاوز سال ٢۰۰۳ ایالات متحده به عراق و پیآمد آن- به نظر «دولت اسلامی» تحویل عراق به شیعیان که ویدطو آنها را نصیره مینامد- میباشد.
دو توضیح دیگر پیرامون خشونت افراطی «دولت اسلامی» وجود دارد که بررسی آنها سودمند خواهند بود.
اشغال عراق توسط ایالات متحده
فهرست جنایات علیه عراق طولانی است. در سال ١۹۹١، بمباران عراق توسط ایالات متحده سوزان و دهشتناک بود. زمانیکه سربازان عراقی از کویت عقبنشینی میکردند، هواپیماهای ایالات متحده آنها را در مسیر «بزرگراه ۸۰» معروف به «بزرگراه مرگ» بمباران کردند. گردان ٢۴ لشکر اول ارتش ایالات متحده دو حادثه را در سال ١۹۹١ که منجر به مرگ حدود سیصد سرباز عراقی- که ۵۰ نفر آنها تسلیم شده بودند-، مورد تحقیق قرار داد.
جنگ به یک رژیم تحریمهای ددمنشانه، که اثر ویرانگر آن بر جامعه عراق هنوز کاملاً سنجیده نشده است، دگردیسی یافت. دنیس هالیدی و هانس کریستوف ون اسپونک دو مقام مسؤول سازمان ملل برای امداد بشردوستانه طی رژیم تحریمها با انزجار از مقام خود استعفا دادند.
تجاوز سال ٢۰۰۳ یکبار دیگر به بمباران سوزانی انجامید که زیرساختها و شهرهای عراق را ویران کرد. زمانیکه شورش علیه اشغالگران آمریکایی آغاز شد، پاسخ ایالات متحده سریع و بیرحمانه بود- فلوجه دو بار با خاک یکسان شد. (امام مسجد جامع فلوجه، شیخ جمال شکور توسط نیروهای ایالات متحده بارداشت شد، آنها خانواده او را نیز به زندان انداختند)
البته تحقیر زندانیان در ابوقریب، از جمله (به گفته سیمور هرش) ویديوی پخش نشده از ددمنشی جنسی علیه کودکان در آن زندان را باید در نظر گرفت.
استفاده از نیروی مسلح به قتلعام غیرنظامیان انجامید، که به وضوح در اسناد حمله ٢۰۰۶ به ایشاق به طور مستند ثبت شده است…
کشتار بیگناهان به دست ایالات متحده چه تأثیری بر خانوادههای آنها باقی گذاشت؟ چه تعداد از آنها اکنون به «دولت اسلامی» یا متحدین بعثی آنها پیوسته اند؟
نفرت از شیعیان
در عراق قبل از اشغال توسط ایالات متحده در سال ٢۰۰۳ القاعده وجود نداشت. چیزی که وجود داشت بخشهای کوچک، بیحاصلی بود که از بنلادن الهام میگرفت، اما فاقد شبکه، نفوذ یا توانایی برای عمل بود.
«القاعده در بینالنهرین» به مثابه انگل اشغالگری ایالات متحده ظهور کرد. رهبر آن یک اردنی به نام ابومصیب الزرقاوی بود. در عراق جای زیادی برای او وجود نداشت. چیزی که فضا را برای او باز کرد، فلوجه بود. رزمندگان شهر بعداً آشکارا اعلام کردند که تنها آنها از «شهر مساجد» دفاع کردند.
گروههای سنی قدیمیتر (مانند «حزب اسلامی») دیگر هوادارانی نداشتند-تشکیلات جدید مانند «التوحید والجهاد» و «جیش محمد» ظهور کردند. آنها مطمئناً به نیروهای ایالات متحده (و سازمان ملل) حمله میکردند. اما مؤسسات شیعیان-یک مسجد در اینجا و یک حوزه در آنجا- هدف واقعی آنها شد.
احساسی که از خاکسترهای فلوجه و رمادی رشد کرد این بود که ایالات متحده عراق را ویران کرد و کلیدها را به جامعه شیعیان تحویل داد. تلاشهای متقدا الصدر برای پل زدن بر تفرقه از طریق احیای ملیگرایی عراقی نتیجه نداد.
بیدلیل نبود که الزرقاوی مرتباً به سنن سلفی مشترک خود با سعودیها اشاره میکرد، و حتا یکبار سرپوشیده در بارۀ سعودیها به مثابه تأمین کننده مالی خود اشاره کرد («در حالیکه شهروندان فقیر عراق این مبارزه را تأمین میکنند، من از حمایت ثروتمندترین مردم جهان برخوردارم.») این گرایش ضد یعه چنان سمی بود که اسامه بنلادن آنرا بیش از حد میدانست. او از الزرقاوی به این خاطر انتقاد کرد.
تاریخ این فرقهگرایی به گذشته باستانی برنمیگردد، بلکه به رویداهای مؤخر مربوط میشود. در سال ١۹۶٢، سعودیها، مراکشیها و پاکستانیها برای به وجود آوردن «لیگ جهان اسلام» («رابطة العالم الإسلامی») همکاری کردند. نیروی مؤسساتی «لیگ جهان اسلام» با کمک مالی سعودیها شالوده یک جریان عمیقاً تعاملناپذیر اندیشه و عمل شد که از پاکستان تا عربستان سعودی گسترش یافت.
رهبری این جریان مرتباً مردم را کافر اعلام میکرد و مجوز قتل آنها را صادر میکرد (سرنوشتی که برای احمدیه در پاکستان رقم خورد). این جریان سمی در ترس جنگ سرد از ناسیونالیسم عرب و کمونیسم متولد شد. این در جهاد افغانستان وخیم شد و در پی ویرانی عراق به دست ایالات متحده در سال ٢۰۰۳ پوست انداخت.
وحشیها اغلب توسط بزرگترهای خود، ساخته میشوند. این «دولت اسلامی» آوار جنگهایی است که از افغانستان تا لیبی، از چچن تا یمن به راه افتاد، و از نابودی عراق به دست ایالات متحده تغذیه کرده است.
آیا سلاحهایی که شرایط را برای ظهور گروه مهیا کردند (بمبارانها، کشتارهای غیرنظامیان) شرایط خلاصی از آنرا نیز مهیا خواهند کرد؟
برگرفته از العربی