مجله هفته – مجله سیاست بین المللی – سال هجدهم

 

غ.ع.

منتشر شده در رنجبر

امسال روز جهانی زن در سراسر جهان با شعارهای گوناگون و مضامین مختلف برگزار شد .عناصر و نیروهائی هم که این مراسم را برپا کردند به لحاظ اندیشه و نگرش به مسائل اجتماعی و بخصوص مسائل جنبش زنان و مسائل مربوط به آن طیف های گوناگونی را شامل می شدند از افراطی ترین جناح های فمینیستی تا کمونیست های خواهان انقلاب اجتماعی . از کسانی که حل مسئله زنان را در ارتباط با مبارزه علیه مردان می دانستند و ضدیت با مردان را جایگزین ضدیت با نظام مردسالاری کرده بودند تا کسانی که جنبش زنان را بیهوده و فقط در ر ابطه با کل مبارزه طبقاتی می دیدند . به همین دلیل نگاهی دوباره به مسئله زنان و بازبینی نظرات و تحرکات عملی آن برای روشنائی آینده و پیدا کردن راهکارهای عملی و فکری آن ضرورتی دائمی است .

اینکه ستم برزنان و شکلگیری جامعه مردسالار با شکلگیری جامعه طبقاتی بوجود آمد چه به لحاظ تئوریکی و چه در تحقیقات باستان شناسی ثابت شده است . در طول تاریخ مبارزه زنان برای بدست آوردن حق برابر با مردان بستگی به سطح تکامل جامعه اشکال و ابعاد گوناگون داشته است . اما این تنها جامعه سرمایه داری بود که قادر شد زنان را از محدوده خانواده به بازار کار بکشد. اگر چه شرکت زنان در امر تولید جامعه مسئله تازه ای نبود اما نفوذ سرمایه در محیط خانواده و شکستن جامعه بسته فئودالی و ورود زنان به بازار کار سرمایه داری باعث شدکه مشکلات و مسائل زنان چه در عرصه خانواه گی و چه در عرصه کار و تولید مستقیم و غیر مستقیم به مسائل و مشکلات سرمایه پیوند خورده و از آن تاثیر پذیرد . این را امروزه به صورتی بسیار روشن می توان در همه کشورهای جهان دید از فقیر ترین کشورها تا پیشرفته ترین آنها . نقطه مشترک هم یکی است » نابرابری حقوق زن و مرد » . این نابرابری فقط شامل محیط خانواده و روابط زناشوئی نمی شود این نابرابری عرصه های بازار کار ، فرهنگ و حقوق قانونی ورا بصورتی وسیع در بر می گیرد . بطور مثال اگر در جامعه فئودالی چند همسری و داشتن حرمسرا برای طبقات بالا امر عادی بود ولی در جامعه سرمایه داری بازار فروش سکس و تن فروشی شکل دیگری از ستم برزنان را نشان می دهد . به همین دلیل مبارزه زنان در عصر کنونی دیگر تنها یک امر فرهنگی در رابطه با خشونت مردانه و مرد سالاری نیست اگر چه جامعه مردسالار خود جامعه ای طبقاتی و سرمایه سالار است . به همین دلیل پیروزی جنبش زنان برای حقوق برابر اجتماعی با مردان پیوندی ناگسستنی با کل جنبش اجتماعی برای رهائی انسان از قید ستم و استثمار دارد . در عین حال جنبش زنان دارای برخی ویژگی هائی است که بدون حضور قدرت مند زنان برای گرفتن خواست های موردی در جامعه کنونی امکان رشد و پویائی خود را از دست داده و به آلت دست طبقات بالای جامعه تبدیل می شود . بطور مثال یک خانواده متوسط در ایران را در نظر بگیرید :

یک خانوده 4 نفری که دو فرزند دانش آموز دارند .مرد خانواده که معمولا نان آور خانواده هم هست با حقوقی که می گیرد و می دانیم به هیچ وجه کفاف زندگی و مخارج خود و خانواده اش را نمی دهد مجبور به تن دادن به کار دوم و نیمه وقت برای کسب درآمد بیشتر می شود. صبح ها ساعت 5 از خانه بیرون می رود و شبها ساعت 8 به خانه برمی گردد . خسته و له شده از فشار کار به تنها چیزی که می تواند فکر کند کمی غذا و خواب و استراحت برای کار فرداست اگر زن خانواده هم کار کند که وضع بدتر است دیگر وقتی برای حضور در کنار جمع نیست حال هر چه وضع اقتصادی جامعه خرابتر باشد فشار بر خانواده زیادتر و در نتیجه درگیری داخلی خانواده ها شدیدتر است . به همین دلیل همراه با رشد بحران اجتماعی درصد رشد طلاق در جامعه بالا رفته و محیط های خانواده گی دچار از هم پاشیدگی می شود . عوامل دیگری مثل مواد مخدر و اخلاقیات فردی و فرهنگ خشونت و هم به مثابه تاثیر گذارهای فرعی دیگر قابل ذکر هستند. اما وقتی طلاق اتفاق می افتد تقریبا در اکثر جوامع زن در موضعی ضعیفتر در جامعه قرار می گیرد در مرحله اول در جوامع جهان سومی از حقوق قانونی بسیار کمتر نسبت به مرد در امر طلاق برخوردار است و در جوامع پیشرفته امکان پیداکردن کار در عدم سازماندهی جامعه برای نگهداری بچه ها به مراتب از مردان کمتر است.به همین دلیل در جوامع پیشرفته هم آمار زنان شاغل از مردان بسیار پائین تر است در هیچ کجای جهان حتی کشورهای پیشرفته سرمایه داری در صد زنان شاغل به در صد مردان شاغل هم نمی رسد (البته بانادیده گرفتن کارخانگی زنان!).

بحران عمیق سرمایه داری که امروزه همه جای جهان و همه مناسبات اجتماعی را در نوردیده است خود را به مناسبات و حقوق اجتماعی زنان نیز تحمیل کرده است و بحرانی را در روابط حقوق و روابط اجتماعی زنان بوجود آورده که فقط با متشکل شدن زنان و پیوند آن با کل جنبش اجتماعی و رهائی از روابط سرمایه داری است که به آزادی و خلاصی از بحران می انجامد. در واقع بحران جامعه سرمایه داری بحران مالکیت خصوصی است و در همین نقطه است که مردسالاری با حق و حس مالکیت بر خانواده عمل می کند . خشونت مرد هم نتیجه از دست دادن این مالکیت است .از این نقطه نظر خشونت دیگر صرفا یک فرهنگ نیست یک مناسبات اجتماعی خشن است که براساس سود و استثمار و ستم بنا شده است .

سال گذشته سال بسیار دردناک برای زنان جهان بود . جدا از فشار دولت های جهان برای به عقب راندن جنبش زنان (از نوع جهان سومی آن در شکل اسلامی مانند داعش وبوکوحرام و عربستان و رژیم اسلامی و لیست بلندی از اراذل و اوباشی به نام دولتمردان تا کشورهای پیشرفته در رذالت چشم پوشی به بازار سکس و تن فروشی ، نابرابری در استخدام نیروی کار و مزد بین مردان و زنان ) . حکومت اسلامی در سوریه و عراق و بوکو حرام در آفریقا در پیش چشمان همه دولت های «دموکرات » و » مردم دوست » بازار برده رسمی زنان براه انداخته و هزاران زن و دختران جوان را به این بازارها روانه کردند . دولت هائی که خنجر خود را برای در هم شکستن جنبش زنان در پشت سر پنهان داشتند . از یک طرف پول و اسلحه به این نیروهای مرتجع و قرون وسطائی می رسانند و از طرف دیگر رهبرانشان در جشن های روز جهانی زن شرکت می کنند .

فرهنگ و سنت های عقب مانده و مرد سالارگذشته جوامع که بطور دائم باز تولید می شوند یکی از موانع پرقدرت در راه متشکل شدن زنان است ولی اصلی ترین مانع جنبش زنان ، امپریالیست ها و آن نیروهای سیاه آلت دست دارودسته های آنان هستند که زندگی عادی را بر زنان جهان دشوار کرده اند . سیاست میلیتاریستی کردن خاورمیانه ، آفریقا ، آسیا توسط باندهای گروه های اسلامی یعنی تحمیل بی حقوقی و از بین بردن تمام دست آوردهای زنان در طول تاریخ و جایگزینی آن با بردگی است . جنیش زنان در عین اینکه علیه فرهنگ و قوانین مرد سالارانه مبارزه می کند و این مبارزه ای است روزمره و دائم ولی نمی تواند به بردگی گرفتن زنان ناشی از سیاست های امپریالیستی بی تفاوت بماند ، مبارزه علیه این سیاست های چالشی که جنبش زنان را با بقیه جنبش های طبقات اجتماعی از جمله کارگران ، دانشجویان ، معلمان و غیره پیوند می دهد . پیوندی که برای رهائی کل بشریت یک ضرورت و بدون آن هیچ مبارزه ای به نتیجه نمی رسد .

روز جهانی زنان را به همه زنانی که برای حق برابری اجتماعی مبارزه می کنند تبریک می گویم. غ.ع. ـ 8 مارس 11/1393

  1. چین و روسیه با تصویب قطعنامه ضدیمنی امریکا عملا شریک جنایت امریکا درین حمله میباشند. بزرگ‌ترین امتیاز و خوشبختی جبهه…

Designed with WordPress