جنبش کارگری ترکیه و تشکل های سراسری بخش(8)
روابط بینالمللی اتحادیههای کارگری ترکیه
کانون مدافعان حقوق کارگر – روابط بینالمللی اتحادیههای کارگری ترکیه و جنبش کارگری ترکیه را از دو بُعد میتوان مورد بررسی قرار داد. بُعد اول همبستگی بینالمللی کارگران سراسر جهان است که در بزنگاههای طبقاتی از همطبقهایهای خود حمایت میکنند و این حمایتها جدا از همدلی که ایجاد میکند، کارگران در سراسر دنیا را به هم پیوند میدهد تا بتوانند همگام و پرتوان علیه وجوه مختلف سرمایهداری در کشورهای مختلف مبارزه کنند. بُعد دوم هم اقدامات نهادهای سرمایهداری است برای برهم زدن این همبستگی جهانی که از ترفندهای بسیار زیرکانه استفاده میکنند. بسیاری از این اقدامات در لوای تشکلهای کارگری ِسرمایهداری (تشکلهای زرد) و نهادهای به اصطلاح کارگری غیر مستقل، بنیادهای پژوهشی و آموزشی مانند بنیاد ایبرت و شبکههای کارگری نظیر لیبراستار و سولیداریته سنتر صورت میگیرد.
وجود اتحادیههای قوی با بدنهای با روحیه مبارزهجویانه در میان کارگران ترکیه، نگرانیهایی را در اتحادیه اروپا ایجاد میکرد. برای برنامهریزی درست نیاز به شناخت هر چه بیشتر جنبش کارگری ترکیه احساس میشد. در این راستا تحقیقات دقیقی از وضعیت جنبش کارگری در ترکیه توسط بنیادهای بزرگی مانند ایبرت یا به سفارش آنان انجام شده است. (17) یکی از تبعات این تحقیقات و تلاشها و آموزش سندیکاهای کارگری توسط نهادهای بینالمللی را میتوان در نفوذ هویتهای قومی و مذهبی در نهادهای کارگری ترکیه دید تا هویت طبقاتی در این نهادها تضعیف شود.
اتحادیه اروپا ترکیه را تشویق میکند که در زمینه حقوق کار و اشتغال خود را به سطح استانداردهای اتحادیه اروپا برساند. برای این منظور باید سیاستگذاری قوانین کار ترکیه نیز به شکلی تغییر کند که مانند قوانین اروپا شود. در این راستا تغییر قانون اساسی بسیار مهم است که گامهای مشهودی نیز برداشته شده است. اصلاحات قانون اساسی بر مساله برابری جنسیتی، تقویت و رفع تبعیض علیه کودکان، افراد مسن و از کار افتاده تاکید دارد. در مجموع، بسیاری از این اصلاحات مورد حمایت اتحادیه اروپا است. از جمله این که کارگران مجاز به پیوستن به بیش از یک اتحادیه باشند. کارمندان دولت حق چانه زنی جمعی و اعتصاب داشته باشند. بخشی از این اصلاحات در مورد کارگران مهاجر است. بخشهایی نیز مربوط به کاهش خدمات تامین اجتماعی، افزایش سن بازنشستگی، تبدیل قراردادهای رسمی به موقت، کار پاره وقت و نیمه وقت و … است. بدین ترتیب نیروی کار ترکیه روز به روز مورد استثمار شدیدتری قرار میگیرد. در واقع سیاست «هویج و شلاق» را همزمان به کار میبرند.
از سوی دیگر تعداد مهاجران ترکیه (کرد و ترک) در آلمان بسیار زیاد است. نیروهایی که پیوند عمیقی با جنبشهای اعتراضی کشورشان دارند و دولت آلمان از این مساله آگاهی کامل دارد، اما به نیروی کار ارزانشان نیاز دارد. این نیرو کار ارزان و بدون خواستههای آن چنانی از جامعه آلمان، همیشه موجب نگرانی دولتمردان آلمان بوده است. پس بنیاد ایبرت با سرمایهگذاری بر روی بخش روشنفکر ترک-آلمانی از پانترکیسم نیز به نفع خود استفاده میکند. (18) این در شرایطی است که فعالیت حزب کارگران کردستان (PKK) در آلمان نیز ممنوع است و این حزب در ردیف احزاب تروریستی اتحادیۀ اروپا قرار دارد. به رغم حمایت چشمگیر چپگرایان آلمان، به ویژه حزب چپ آلمان (حزب سوسیالیسم دموکراتیک، حزب حاکم آلمان شرقی سابق) از پ.ک.ک، و نیز فعالیت نمایندگان کرد در پارلمان آلمان تا کنون دولت این کشور و پارلمان اتحادیۀ اروپا به خروج پ.ک.ک از فهرست گروههای تروریست راضی نشده است. چندی پیش در ماجرای حمایت از مقاومت مردم کوبانی، چند تن از نمایندگان چپگرای آلمان در پارلمان بوندس که در حمایت از مقاومت غرب کردستان پرچم کردستان را در دست گرفته بودند، لغو مصونیت سیاسی شدند.
تاریخ پیوستن ترکیه به اروپا به امضای معاهده روم در سال 1957 برمیگردد. برای پیوستن به اتحادیه اروپا، روابط کار در ترکیه نیز باید در حد و اندازهی کشورهای اروپایی میشد. در این راستا به منظور رسیدن به استانداردهای اقتصادی اتحادیه اروپا و برای حمایت از روند هماهنگسازی کشور تا سال 2010 صندوقهای کمک مالی اتحادیه اروپا در مجموع 2.3 میلیارد یورو به ترکیه اختصاص دادند. این پول در میان پنج رشته اصلی توزیع شد: نهادسازی، همکاریهای مرزی، توسعه منطقهای، توسعه منابع انسانی و توسعه روستایی تا گروههای بیکار و آسیب پذیر، کودکان کار، بازار کار و بیکاران را تحت پوشش قرار دهند. در واقع بخشهایی از این کمک برای بهبود برنامههای استراتژیک فعالیتهای آژانس استخدام ترکیه هزینه شد. (19) دولت ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا هر کاری را که آنها بخواهند، انجام میدهد هرچند پذیرفته شدن نهایی این کشور در اتحادیه منوط به روشن شدن وضعیت کردستان است. (20)
یکی از دلایلی که «سازمانهای مدنی» و «ان جی او»ها در این سالها گسترش بیسابقهای در ترکیه داشتهاند، میتواند بودجهای باشد که برای این منظور از سوی اتحادیه اروپا در نظر گرفته شده است. اما این گونه نهادسازیها فضایی را برای مردم ایجاد میکند که آنان نیز بتوانند تشکلهای خود را ایجاد و از منافع خود دفاع کنند یا تشکلهای زرد موجود را از آن خود کرده و در جهت منافع خود از آنها استفاده کنند.
دولتهای غربی با طرح گفتمان مدنی و نهادسازی در کشور ترکیه اهدافی را دنبال میکردند: اولا اگر کشور ترکیه یک جامعه ناسیونالیستی و نظامی است احتمال شورشهای اجتماعی مردم زیاد است و برای کنترل، مدیریت و پیشگیری از مبارزات انقلابی مردم، باید «گفتمان» و «نهادهای مدنی» را جایگزین «مبارزه» و «تشکلهای انقلابی» کرد. این نهادسازیها در اساس با کمک برخی دانشجویانی انجام میشد که بسیار پرمدعا و مدافع نوع زندگی لیبرال غربی بودند. تا سال 2013 بنیاد ایبرت و «جامعه باز» سوروس بیشترین کمک را در این زمینه کردهاند. این بنیادها در فاصله سالهای 1995 تا 2012 برای مجموع 108 پروژه در این منطقه، مبلغ 1،657،000دلار هزینه کردند. (21) در این دوره تشکلهای فمینیستی، تشکلهایی نیز با هویت مذهبی و قومی شکل گرفتند مانند «مسلمانان ضد سرمایه داری» که در تظاهرات اول ماه مه 2012 شرکت داشتند.
به این ترتیب ترکیه در مسیر رشد دموکراسی مورد نظر اتحادیه اروپا و امریکا قرار گرفت. طبق سنجش«خانه آزادی»رشد دمکراسی در ترکیه در دهههای اخیر افزایش قابل توجهی داشته است. لازم به ذکر است این «رشد دموکراسی» درست همزمان با چندین کودتای نظامی صورت گرفته است. این همزمانی به خوبی مفهوم دموکراسی را از دید این نهاد روشن میکند. «خانه آزادی» که ظاهرا یک نهاد غیردولتی آمریکایی است برای تشخیص میزان دمکراتیک بودن و نبودن کشورهای مختلف جدولی دارد. (22)
(خانه آزادي اخيرا در رابطه با ايران، بنياد توانا، آموزشكده جامعه مدني ايران و چند نهاد ديگر مانند شوراي ملي ايرانيان را بوجود آورده است )
یکی دیگر از روشها برای مدیریت اعتراضات اجتماعی، استفاده از » گفت وگوی اجتماعی» است. بعد از فروپاشی بلوک شرق دولتهای سرمایهداری خواستند با آوردن بحث «گفتگوی اجتماعی» فشارهای سیاسی را بر خود کم کنند. سیاست گفت و گوی اجتماعی نتیجه روند تاریخی، سیاسی و فلسفی در اروپا است و ریشه در اندیشه سوسیال مسیحیت و سوسیال دموکراسی دارد. در این دوره میتوان شاهد جایگزینی احزاب سیاسی با نهادهای غیردولتی بود. نهادهایی که سعی میکنند با گفتمان جدید همدیگر و دولت را قانع کنند و بر مردم تاثیر بگذارند تا به این ترتیب نقش احزاب سیاسی از بین برود. «همه با هم، با گفتمان بدون خشونت»!؟ در ایران نیز این بحثها بعد از دولت خاتمی تحت عنوان «گفت وگوی تمدنها» و به عنوان ابتکار شخصی ایشان شروع شد.
گفت و گوی اجتماعی به طور رسمی توسط دولت ترکیه با توجه به روند عضویت در اتحادیه اروپا پذیرفته شد. این سیاست در کشورهایی مثل ترکیه با پس زمینههای متفاوت، ممکن است همانند کشورهای شمال اروپا، اتریش، آلمان و بلژیک عمل نکند. چرا که در ترکیه تشکلهای کارگری و کارفرمایی هر دو ضعیفند. برخی از تشکلهای کارگری و کارفرمایی تلاشهایی در زمینه طرحهای مشترک برای دفاع از منافع مشترک یا برای یافتن راه حلهایی برای اختلاف داشتهاند. حال بماند که منافع مشترک تشکلهای کارگری وکارفرمایی چه میتواند باشد؟!
در زیر مروری نه چندان کوتاه داریم به برخی از این تحقیقات و پژوهشها که با هزینهی بنیاد ایبرت انجام شده است تا مشخص شود که با چه ریزبینی جنبش کارگری ترکیه مورد پژوهش قرار گرفته و به چه نتایجی رسیدهاند. در تحقیقی که در سال 2012 انجام شد آمده است که:
«اتحادیههای کارگری ترکیه از دو مشکل رنج میبرند: اول، محدودیتهای قانونی برای فعالیت اتحادیهها در ترکیه، که بارها و بارها به عنوان تناقض کنوانسیون بینالمللی حقوق کار، از آن انتقاد شده است. دوم، کارفرمایان برای تضعیف اتحادیه کارگری از روشهای مختلف از جمله ارعاب، آزار و اذیت و اخراج اعضای اتحادیه، استفاده میکنند که اغلب بدون مجازات میمانند. اصلاحات و پیشنهادپیشنویس قانون کار اخیر به خوبی نشان میدهد که چگونه آزادیهای دموکراتیک و تضمین حق سازماندهی برای تشکلهای کارگری کاهش یافته است: اشتغال موقت به عنوان تهدیدی برای اتحادیههای کارگری یکی از مهمترین چالشهای سیاسی و اجتماعی است که در حال حاضر اتحادیههای کارگری ترکیه با آن مواجهاند…
استراتژی اشتغال ملی (NES) در ابتدا در سال 2010 راه اندازی در سال 2011 به عموم معرفی شد. NES سند استراتژیک به مثابه نقشه راهی برای دولت است تا به تدریج اصلاحات کارگری را در بخش خصوصی انجام دهد. با توجه به NES، حل مشکل بیکاری ناشی از سختی بازار کار، با افزایش انعطافپذیری و جایگزینی اشکال موجود امکانپذیر است، امنیت شغلی با ایجاد فرصتی به منظور افزایش مهارتهای حرفهای افراد برای رقابت در بازار کار ایجاد میشود.
جایگزینی پرداخت مستقیم از کارفرما با یک صندوق ویژه، اعلام حداقل دستمزد منطقهای، نهادینه کردن کار انعطاف پذیر، مانند کار پاره وقت، کار موقت، کار تلفنی یا دور کاری (به عنوان مثال از خانه) و تقویت آژانسهای کاریابی خصوصی برای استخدام موقت کارگران از مهمترین ارکان NES میباشد. دیسک آشکارا مخالف این بسته اصلاحات است. «ترک ایش» انتقادات خاص دارد. سیاستهایی که «هاک ایش» اتخاذ کرده کمتر با دیدگاه مقابله و رودررویی با این سیاستهاست. این اتحادیه بیشتر بر نیاز به یک فرایند مشاوره گسترده تاکید دارد. تقریبا تمام اتحادیهها نسبت به موضوع مؤسسات خصوصی استخدامی دیدی منفی دارند.اگر چه ابهاماتی در این گفتمان و نقطه نظرات وجود دارد و در اقدامات بالقوهی کنفدراسیونها در مقابله با این سیاستها، هیچ نشانهای ازراه اندازی کمپینهای استراتژیکی که بتوانند اعضای اتحادیههارا بسیج کند و به مذاکره و لابی برای منافع اعضای خود بپردازد، وجود ندارد.»
روشن است که لابی کردن و بده بستان های غیرشفاف در فرهنگ جنبش مستقل و مترقی طبقهی کارگر جایی ندارد. اما سرمایه داری برای مدیریت اعتراضات کارگری نیاز به ایجاد و تقویت چنین فرهنگی دارد.
همچنین خصوصیسازی خدمات عمومی و انعطافپذیر کردن فضای کار، بخش کارکنان دولتی را نیز تحت تاثیر قرار داده است. نوع استخدام بسیاری از کارکنان شرکتهای دولتی به صورت قراردادی در آمده و تمام کارمندان جدید در بخش بهداشت و آموزش و پرورش نیز به همین گونه استخدام میشوند.
همراه با روند به اصطلاح رو به رشد جوامع، بیکاری، افزایش سطح اشتغال موقت و غیر رسمی، چالشی اساسی در جوامع ایجاد کرده است. اما متاسفانه حتی اگر اتحادیههای کارگری با چنین روندی مخالفت کرده باشند اما در اهداف آنها به طور کلی هیچ آلترناتیوی برای آن وجود ندارد.
برخی از اتحادیههای کارگری به طور خاص و جداگانه در این زمینه برنامههایی دارند تا محدودیت را به فرصتهایی تبدیل کنند. به عنوان مثال، اتحادیهی (Dev Saglik-Is) در بخش بهداشت و درمان، یک استراتژی به خوبی تعریف شده دارد برای سازماندهی کارگران بیمارستانهای عمومی، در حالی که در بخش آموزش و پرورش افزایش استخدام قراردادی معلمان تنها سبب شده که تعداد اعضای (Türk Egitim-Senhas) افزایش یابد. اتحادیه (TÜMTIS) کارگران انبار را که هیچ بیمه اجتماعی ندارند و همچنین تعدادی از کارگرانی که به (cargo handling business.) واگذار شدهاند را در تشکلی سازماندهی کرده است. و(NovamedوPetrol-Is) نیز جنبش زنان را به دفاع از حقوق زنان کارگر بسیج کرده است.
کارگران فلز کار(Birlesik Metal-Is) برنامههای آموزش برای پاسخ به نیازهای کارگران جوان در بخش فلزی ارائه میدهند…»
بنیاد ایبرت در این تحقیق میزان محبوبیت تشکلهای کارگری را نیز مورد بررسی قرار داده است:
» هر چه پذیرش اجتماعی اتحادیههای کارگری پایینتر باشد، نفوذ سیاسی آنها محدودتر است.» در این تحقیق بر مبنای یک نظرسنجی نوشته شده که پذیرش اجتماعی اتحادیههای کارگری کم است. یک نظرسنجی در مورد سطح اعتماد عمومی در بین سالهای 2000 و 2004 این مساله را نشان میدهد که رتبه اتحادیههای کارگری در میان موسسات دیگر حداقل است… یک بررسی دیگر که میان کارگران اتحادیه و غیر اتحادیه در استانبول و کوکالی انجام شده نشان میدهد که 61.2 درصد از کارگران غیر اتحادیهای و 40 درصد از کارگران اتحادیهای با بیانیههایی که اتحادیههای کارگری ِموسسات معتبر در ترکیه ارائه دادهاند، اختلاف نظر داشتند. علاوه بر این، 67.5 درصد از افراد غیر اتحادیهای و 55.7 درصد از کارگران اتحادیه باور دارند که اتحادیههای کارگری به اندازه کافی در زمینه حمایت از کارگران و افزایش حقوق کارگران تلاش نمیکنند.»
و نتیجه میگیرد که:» این میزان بیاعتمادی نمیتواند تنها تصویر منفیای باشد که دولت در جامعه ترویج داده است، دولتی که نسبت به فعالیتهای اتحادیهای دیدگاهی خصمانه دارد، بلکه به محیط غیردموکراتیک خود اتحادیهها برمیگردد.»
و در ادامه مینویسد که:»برخی اتحادیهها رویکرد مسالمتجویانهای نسبت به دولت دارند که بیشتر اتحادیههای دولتی هستند تا اتحادیههای کارگری. برخی نیز در مقابل سیاستهای دولت موضع مخالف و رادیکالی میگیرند. در فاصله بین سال 1989 تا 1995 اتحادیههای کارگری بزرگ تظاهراتها، راه پیماییها و حملاتی در پاسخ به سیاستهای ضد کارگری انجام دادند که در سال 1993، به اوج خود رسید و در سالهای بعد کاهش یافت. رهبری“ترک ایش”رویکرد مسالمتجویانهتر به دولت و اصلاحات قانون کار داشت و اتحادیههای کارگری از قبیل دیسک و “کَسک” در مقابل این سیاستها موضع گرفته و آن را نقد کردند.» (23)
از سال 2001 تا 2006 تعداد کارگران اعتصابی مرتبا کاهش یافت از ده هزار کارگر به دو هزار کارگر رسید. سال 2007 یک افزایش ناگهانی به 25هزار نفر و بعد به 5 هزار نفر در سال 2008 کاهش یافت. در سال 2009 اعتصاب گستردهی کارگران توتون و تنباکوی تکل را شاهد بودیم. در این دوره اشغال کارخانهها در اعتراض به خصوصیسازیها افزایش یافت. به طور مثال در کارخانههای (SEKA-ALIAGAPETXIM) هر چند نتوانستند به خواستههایشان دست یابند.
میتوان تصورکرد چنین دقتی در تحلیل و ارزیابی چه دستآوردهایی را برای نهادهای سرمایهداری خواهد داشت؟ انواع جدید تشکلهای کارگری غیر سیاسی، انواع سمینارها و کنفرانسها برای نفوذ در جنبش کارگری مانند برگزاری کنفرانس لیبراستار در ترکیه، دورههای آموزشی خاص و…
به عنوان مثال در سالهای اخیر نوع دیگری از تشکلسازی و نهادسازی در فضای مجازی صورت گرفته و رشد یافته است. از جمله میتوان این نوع سازماندهی را در پلاتفرم معلمان استخدام نشده (atamasi yapilmayan ogretmenler platformu) دید. این تشکل به شکل اینترنتی سازماندهی شده و بیشتر گرایش به کمالیستها دارند، اعتصاب غذا و راهپیمایی نیز داشتهاند. این جنبش که در اعتراض به دستمزد ناعادلانه معلمان ترکیه که یک چهارم دستمزد دیگر معلمان در اروپا است شروع شد.(24)
بخشی از کارگران یقه سفید نیز با همین روش سازمان یافتند. معمولا این گونه تشکلها خود را به صورت سازمانهای غیر سیاسی تعریف میکنند و در بیانیههای خود از شعارهای انقلابی استفاده نمیکنند. این نوع تشکلها و سازماندهیها نیز میتواند از طریق همین بودجهها بوجود آمده و حمایت شوند و در واقع بدیلی شوند برای تشکلهای کارگری واقعی، رادیکال و انقلابی که فعالیت کارگری را جدا از سیاست نمیدانند.
دورههای آموزشی نیز با شرکت رهبران اتحادیه، کارکنان و در برخی موارد کاربران انجام میشود. سمینارها، کنفرانسها و کارگاههای آموزشی در زمینهی استراتژیهای سازماندهی، ساز وکار گفت وگوی اجتماعی، ابزار همبستگی بینالمللی، ابزارهای جنسیتی خاص و اثرات کلان سیاستهای اقتصادی در اتحادیههای کارگری و …
کنفدراسیون اتحادیههای کارگری اروپا (ETUC) که وابسته به اتحادیه اروپا در این زمینه فعال بوده است. این نهاد پروژهی سه سالهای را (2008 – 2010) به نام «گفتگوی جامعه مدنی: گردهمآیی کارگران از ترکیه و اروپا از طریق یک فرهنگ مشترک» (25) را سازمان داد که طی آن بخشهای متعددی از کارگران در همایشها، سمینارها و جلسات آموزشی شرکت کردند. بعد از آن رویدادهایی که به «بهار عربی» معروف شد، لیبراستار نیز سمینار سالانهی خود را که قرار بود در استرالیا برگزار شود، در ترکیه برگزار کرد.(26)
البته نباید از نظر دور داشت که در این سالها ارتباط و همبستگی میان تشکلهای کارفرمایی ترکیه با هم طبقههایشان در سراسر جهان نیز بوده است که بررسی آن ازحوصلهی این مقاله خارج است.
در تحقیق دیگری که به درخواست بنیاد ایبرت انجام شده، شش راهکار ارائه میشود برای اینکه ارتباط اتحادیههای کارگری ترکیه و اتحادیهی اروپا در چه سطوحی و چه گونه باید باشد. به این راهکارها دقت کنید:
- استخدام یک مشاور استراتژیک برای تحقیق برای افزایش بهتر درک از شرایط، توصیه میشود که اتحادیهها کارمندان دو زبانه را با تخصص تحقیقات در شرکتهای بزرگ استخدام کنند.
- پیادهسازی یک برنامه آموزشی جدید: تجربه اتحادیههای صنفی باید منتقل شود. افرادی که آموزش میبینند این آموزشها را به همکاران خود منتقل کنند. این آموزشها نه فقط در مورد اتحادیهها و حقوق کار، بلکه در مورد مهارتهای سازمانی، برنامهریزی، تصمیمگیری استراتژیک، شناسایی مشکلات محل کار، شبکههای ارتباطی، مهارتهای اعتماد به نفس و ابراز وجود و… باشد. از رهبران باتجربه باید به عنوان منابع انسانی برای آموزش کارگران جوان استفاده شود. این آموزشها در مکانهای مختلف، خانه، قهوهخانه، محل کار و هنگام رفت و آمد به محل کار میتواند انجام شود. فعالیتها نه فقط در جهت عضوگیری، بلکه باید بیشتر در زمینه افزایش مشارکت کارگران در تمامی فعالیتها باشد.
- با توجه به این که اتحادیههای بخش رسمی روز به روز کوچکتر میشوند باید تمرکز بر کارگران موقت و غیر رسمی باشد.
- بهرهبرداری از شبکههای بینالمللی از جنبش جهانی کارگری: چند نمونه از همکاریهای آموزشی در این زمینه عبارتند از: پژوهش برای کارگران شیشه (1993)، کارگران صنعتی فلزکار ترکیه (1995)، تحقیق مشخصات عضویت توسط اتحاد کارگران فلزکار (1995، 1999) و آموزش جوانان اتحاد کارگران فلزکار توسط بنیاد ایبرت در سال 1999. اتحادیههای کارگری باید در فعالیت شبکههای کارگری شرکت داشته باشند. شرکت منظم اعضایی که مسلط به زبانهای خارجی هستند، در کنفرانسهای بینالمللی میتواند در این زمینه کمک کننده باشد.
- ساخت بخشهای مختلف در اتحادیه که به مشارکت فزایندهی اعضا منجر شود. مانند کمیتهی سازماندهی کارگران در سطوح محلی و ملی و منطقه ای، افزایش زنان و جوانان در ردههای رهبری و هیات اجرای
- سازماندهی کمپینهای مشترک. کنفدراسیون دیسک قبلا شوراهای هماهنگی برای کمپین را سازماندهی کرده است. صدها نفر از محلهای کار در مناطق صنعتی در جلسات گوناگون شرکت میکنند که شامل طیف وسیعی از کارگران میشوند. (27)
همان گونه که میبینیم اینان در حقيقت برنامهاي مدون را براي اصلاحطلب شدن نيروي كار در دستور کار قرار می دهند تا از رزمندگي كارگران در برابر شرائط سخت خصوصيسازی و قراردادهاي موقت بكاهند. اتحاديهها را به صورت نهادهاي بوروكراتيك توسعه دهند و كارگران را به اصطلاح درگير فعاليتهاي مدني بكنند تا از رادیکالیسم آنان در برابر نظام سرمايهداري جلوگيري كرده و آنها در يك حركت سيستماتيك به خصوصيسازیها و قرار دادهاي موقت به عنوان اموري تغيیرناپذير تن دهند. به نظر آنان در چنين شرائطی بايد كارگران را درگير بوروكراسي و نهادبازي كرد تا مبادا به فكر بر هم زدن نظم موجود بيافتند و اين همان روي ديگر اين نهادسازيها است.
اما بعد دیگر ارتباط تشکلهای کارگری ترکیه با تشکلهای دیگر کشورها. در بسیاری از تظاهراتها و اعتصابات تشکلهای کارگری دیگر کشورها حمایت عملی خود را از کارگران اعتصابی نشان دادهاند به عنوان مثال یکی از بزرگترین نمونههای همبستگی در جریان اعتراضات کارگران تکل خود را نشان داد. اتحادیههای کارگری و سازمانهای مترقی بسیاری در سرتاسر جهان به حمایت از کارگران تکل بر خاستند. یک هیات از «سندیکای سراسری آلمان» به ترکیه آمدند و کمک مالی کارگران «دایملر بنز » و اکسیونهای حمایتی در برلین و شهرهای دیگر از نمونههای همبستگی بینالمللی کارگران است.
نمونهی دیگر در شرکت چندملیتی ایندتکس رخ داد. ایندتکس یکی از این شرکتهای چندملیتی است که در زمینه تولید لباس فعال است و کارگران آن عضو اتحادیه بینالمللی (IFA) هستند. فدراسیون بینالمللی کارگران نساجی پوشاک و چرم کارگران (ITGLWF) توانست در 4 اکتبر 2007 موافقتنامهای را در این زمینه با ایندتکس به امضا برساند و از این طریق IFAInditex ملزم شد که مسئولیتهای خود را با توجه به مشکلات حقوق کارگران را در شرکتهای زنجیرهایاش تامین کند. تهیه و ارائه برنامههای آموزشی برای کارکنان و مدیریت از جملهی این موارد بود. پروژه آزمایشی این موافقتنامه توسط اتحادیههای کارگری اسپانیا در ترکیه برگزار شد.
کنفدراسیون دیسک،TEKSTILوDeri در برگزاری این دورهی آموزشی همکاری داشتند. در این دورههای آموزشی که در سه مرحله انجام شد، کارگران با روشهای چانهزنی جمعی و قراردادهای دستهجمعی و رسیدن به حقوق خود از این طریق آشنا شدند.
در مرحله اول هماهنگکننده این پروژه، شرکتها و شعبههای مورد نظر را انتخاب و از آنان برای این دورهی آموزشی دعوت به عمل آورد. در مرحله دوم یک نماینده از اتحادیههای محلی و مسوول CSA از Inditex با کارگران دیدار کرده و این پروژه به طور مستقیم به کارگران توضیح داده شد و از آنها خواسته شد که دو یا سه نفر برای پیوستن به این دورهی آموزشی انتخاب کنند. در مرحله سوم نمایندگان کارگران از محلهای کار متفاوت وهمین طور نمایندهای از اتحادیهها و مدیریت این شرکت در برنامههای آموزشی شرکت کردند. این پروژههای آموزشی، توسط دو شرکت در چهار کارخانه در 25آوریل 2013، با 17 کارگر، چهار نماینده از دو اتحادیههای کارگری ترکیه و مدیریت برگزار شد. دورهی آموزشی در دو گروه مدیران و کارگران برگزار شد، به منظور اجتناب از احساس فشار کارگران از سوی مدیران. موضوعات این دوره برای هر دو گروه مشابه بود و در آن موضوعات حقوق کار در ترکیه، کنوانسیونهای سازمان بینالمللی کار، IFA و بهره وری آموزش داده شد.
این دورهها در راستای موافقتنامه بینالمللی (IFAS) است. فدراسیون اتحادیههای کارگران شرکتهای چندملیتی (gufs) در این راستا تشکیل شده است و با اقدامات هماهنگ توانسته برخی کارفرماهای محلی شعبات را در سایر کشورها مجبور کند مسئولیت خود را نسبت به حقوق کارگران تامین کنند. (28)
نگرانی اصلی اتحادیههای شرکتکننده در این طرح و اجرای چنین موافقتنامهای این است که چگونه میتوان شرایط را برای کارگران شرکتهای چندملیتی بهتر کرد. از سوی دیگر هدف اتحادیههای کارگری اسپانیا نیز حمایت از اتحادیههای کارگری ترکیه و اتحاد با کارگران سازمان نیافته در زنجیره شرکتهای ایندیتکس در ترکیه بود و همچنین ایجاد شرایط مطلوب برای سازماندهی بیشتر. نرخ کمتر تشکیل اتحادیه در کشورهای در حال توسعه و دستمزدهای پایینتر سبب میشود که بخش بزرگی از تولید در چنین شرکتهایی برونسپاری شود در نتیجه امینت شغلی کارگران کشورهای توسعه یافته نیز به خطر میافتد. این نوع همکاریها میتواند منافع کارگران را در کشور مادر و کشورهای پیرامونیای تامین کند که این شرکتهای چند ملیتی در آن شعبه دارند و به این ترتیب کمپینهای محلی به کمپینهای فراملی و بینالمللی تبدیل شود. تصور کنید که اگر کارگران ایران خودرو و پارس خودرو تشکلهای خود را داشتند و میتوانستند از این قوانین استفاده کنند و حمایت کارگران پژو و رنو و… را در سایر نقاط دنیا در اعتصاب اخیر خود را داشتند به چه دستآوردهای بزرگی میرسیدند. البته برای استفاده از چنین راهکارهایی پیش زمینههایی لازم است که در مقطع کنونی در ایران وجود ندارد که مهمترین آن یک تشکل قوی کارگری مستقل است.
ایندیتکس یکی از بزرگترین شرکتهای نساجی جهان است. شرکت دارای بیش از6000 فروشگاه در82کشور جهان است. در کارخانههای ایندیتکس در40 کشور تقریبا 1میلیون کارگرکار میکنند. چین، بنگلادش، ترکیه، و مراکش، از کشورهای مهم در تولیدبرای ایندیتکس هستند.
ITGLWF اتحادیههای جهانی کارگران صنعتی است که از ادغام فدراسیون بینالمللی کارگران فلزکارو فدراسیون بینالمللی کارگران انرژی شیمیایی و فدراسیون کارگران معدن(ICEM) در ماه ژوئن 2012تشکیل شد. ایندیتکسIFA نیز به این نهاد پیوسته است. (29)
بخش دیگری از ارتباط اتحادیههای ترکیه با اتحادیههای جهانی و داخلی گرفتن کمکهای، حقوقی و مالی برای کارگران اعتصابی است.
هنگامی که کارگران UPS در ترکیه تصمیم به پیوستن به TUMTIS اتحادیه حمل و نقل جاده ترکیه گرفتند، به کارگران این شرکت با موجی از ارعاب و اخراج پاسخ داده شد. و با در نظر گرفتن روشهای پیشبینی شده در قانون ترکیه 160 کارگر اخراج شدند. در ماه ژوئیه، وقتی که مدیران یکی از پیمانکاران زیر مجموعه در ازمیر سعی کردند کارگران را با تهدید به اخراج مجبور به استعفا از عضویت در اتحادیه نمایند درگیریها تشدید شد. به این ترتیب بود کهای تی اف وارد ماجرا شد و در جلساتی سعی در تحت قشار قرار دادن کارفرما کرد. اما کارفرما فقط موافق بازگشت به کار یک اقلیت کوچک از 160 نفر از کارگران بود. اما هدف اتحادیه بازگشت به کار همه 160 کارگر و اعاده حیثیت از آنان است.
کنان اوزتورک رییس اتحادیه حمل ونقل جادهای ترکیه در مصاحبه با ای تی یوسی در مورد وضعیت زندگی این 160 کارگر در طی شش ماهی که از اخراجشان گذشته میگوید:» کمکهای مالی از WTF و ITF دریافت کردهاند. خود اتحادیه نیز بخشی از بودجه خود را صرف این مساله کرده است و به این ترتیب توانسته، هر ماه 500 لیره ترکیه (حدود 250 یورو) به هر کارگر بدهد. علاوه بر این ما هر روز حمل و نقل و غذا به کارگران اعتصابی ارائه میکنیم. کنفدراسیون “ترک ایش” و همچنین برخی دیگر از اتحادیههای داخلی نیز کمکهای مالی کردهاند.»
رییس اتحادیه حملونقل جادهای ترکیه به این نکته نیز اشاره کرده است که حمایتها فقط در سطح کمک مالی نبوده و روسای این اتحادیهها چندین بار به ترکیه سفر کرده و با کارگران اعتصابی دیدن کردهاند. همچنین نمایندگان اتحادیههای کارگری کنفدراسیون ملی کار، “ترک ایش”، دیسک و “کَسک”، نیز از کارگران اعتصابی حمایت کرده و به تظاهرات آنان پیوستند .
همکاری مشابهای در اعتصاب کارگران شرکت حمل و نقل Horoz Cargo در آنکارا نیز به وقوع پیوست. «شرکتهای چندملیتی فعال در ترکیه با استفاده از قوانین ضددموکراتیک کشورها، اتحادیههای کارگری را سرکوب و حقوق اتحادیهای کارگران را نادیده میگیرند. وقتی کارگران شروع به سازماندهی میکنند به اتهامات جنایی اخراج میشوند. حتا در مورد کارگران شرکت حمل و نقل Horoz Cargo ، پلیس و کارفرما در طراحی اتهامات بیاساس علیه رهبران اتحادیه همکاری داشتند. ولی در واقع اتهام اصلی آنان تشکیل اتحادیه است. دادگاه یکی از هفت رهبر اتحادیه Horoz در حال انجام است و ممکن است وی با حکم 36 سال زندان مواجه شود. دادگاه بعدی در 12 اکتبر است. دادستان ادعا میکند که او کارگران را مجبور میکرده به اتحادیهها بپیوندند تا بر کارفرما فشار وارد آورند. اما تا کنون حتی یک کارگر هم در این رابطه شکایتی نکرده است…
یک مورد از همبستگی بینالمللی که موفقیتآمیز بوده در مورد بازگشت به کار کارگران بارانداز در بندر مرسین بود. کارفرماها کارگران را مجبور به استعفا از اتحادیه میکردند که در نهایت به اخراج 200 نفر از کارگرانی انجامید که اعضای اتحادیه بودند. کارگران بسیاری در این مبارزه شرکت کردند و مقاومت آنها چهار ماه به طول انجامید. نمایندگان فدراسیون جهانی ITF در مرسین از کارگران اعتصابی بازدید کردند و در نهایت با پایداری کارگران اعتصابی و حمایت سایر اتحادیهها و ITF همه کارگران ابقاء شدند و توافق جمعی با شرکت بینالمللی امضا شد…»
رییس اتحادیه حمل ونقل جادهای ترکیه معتقد است از آنجا که شرکتهای چندملیتی بر همه بخشهای اقتصاد جهانی تسلط دارند، موفقیت اتحادیههای کارگری در شرکتهای چند ملیتی وابسته به همکاریهای بینالمللی و همبستگی جهانی کارگران است.
وی استراتژی اتحادیهشان را تقویت وحدت بین اتحادیهها عنوان میکند و معتقد است که کارگران به این درک رسیدهاند که میهنشان کل جهان است و همه کارگران منافع مشترکی دارند و معتقد است که یک جنبش رادیکالتر از اتحادیههای کارگری ترکیه در آینده نزدیک ظهور خواهد کرد.» (30)
«دو لبهی شمشیر» در نمونههای بالا نشان داده شد. اینکه تشکلهای کارگری ترکیه و سایر کشورها چگونه از این شمشیر به نفع خود استفاده کنند به هوشیاری، آگاهی طبقاتی و پشتوانهی تودهایشان برمیگردد.
17- http://revolution-news.com/turkey-bans-glass-workers-strike-citing-public-health-national-sec/
18- چشم انداز جنبش کارگری از فریدریش ایبرت //
بنیاد فریدریش ایبرت / بخش بینالمللی گفتگو/ ترویج گفتمان با شرکای خود در اروپا، ترکیه، ایالات متحده، کانادا، و ژاپن هدف ما از پرداختن به مسائل کلیدی از اروپا و سیاستهای بینالمللی، اقتصاد و جامعه این استکه توصیههای توسعه برای سیاستها و سناریوهای از دیدگاه سوسیال دموکراسی مورد بررسی قرار گیرد.
19–http://www.turkeyfi- nancial.co
–http://asbarez.com/43351/armenian-kurds-not-discriminated/
20- فعالان کرد ترکیه توانسته اند به پارلمان اتحادیۀ اروپا نیز نماینده بفرستند. فلکناس اوجا سیاستمدار زن ایزدی متمایل به حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) و عضو حزب سوسیالیسم دموکراتیک آلمان، در پارلمان اروپا با تکیه بر کشتار ارامنه و کردها به مسالۀ ترکیه میپرداخت.
21-://soros.kg/en/archives/14673
22- لیلا دانش، خاورمیانه و مدل ترکیه، سامان نو، نشریه پژوهشهای سوسیالیستی،-اکتبر2012
23- چشم انداز جنبش کارگری از فریدریش ایبرت / http://www.fes.de/gewerkschaften/publist-europa.php
24- http://www.todayszaman.com/national_suffering-of-teachers-mars-teachers-day-celebrations_365250.html
25- Civil Society Dialogue: Bringing Together Workers from Turkey and the Euro-
pean Union through a Shared Culture
26- مراجعه شود به لیبراستار گزارشی از این کنفرانس
28- سایت دیسک / http://disktekstil.org/english
29-ستون جهانی کارگر شماره 159، ستون جهانی کارسایتی است که در زمینه آموزش حقوق کار فعالیت میکند و برنامههای آموزشی برای کارگران عضو اتحادیهها برگزار میکند. آنان هدف خود را کمک به اتحادیه های کارگری برای یافتن پاسخی به چالشهای جهانی سازی عنوان میکند.
http://column.global-labour-university.org/2013/12/emre-eren-korkmaz-introduction.html#more
http://disktekstil.org/english
30- http://www.ituc-csi.org/spotlight-interview-with-kenan?lang=en
ضمیمه 1
کنفرانس لیبر استارت – ترکیه– استانبول 18 تا 23 نوامبر 2011
بنا به گزارش سایت «لیبر استارت»، دومین کنفرانس سالانه این نهاد، در ترکیه برگزار شد.
برنامههای کنفرانس، به سه زبان ترکی، انگلیسی و عربی به طور همزمان اجرا شد. در این کنفرانس، به طور عمده از اتحادیههای کارگری کشورهای منطقه دعوت به عمل آمده است. اتحادیههایی از کشورهای عراق، اردن، بحرین، مصر، تونس، یمن، مراکش، روسیه، قزاقستان، الجزایر، پاکستان، افریقای جنوبی، کنیا، ترکیه و امریکا شرکت داشتند.
در این کنفرانس، در مجموع 21 پنل یا کارگاه با موضوعات مختلف برگزار شد که اهم این جلسات بدین قرار بود: – سه کارگاه با عنوان بهار عربی با حضور اتحادیههای مصر، اردن، مراکش، عراق و …
– سه جلسه در مورد ساخت اتحادیههای دموکراتیک در عراق و سازمانهای کارگری آلترناتیو و راههای جدید برای سازماندهی کارگران عرب
– پنلی با عنوان اسرائیل- فلسطین
– راههای جدید برای سازماندهی کارگران عرب
– جلساتی در مورد کارگران مهاجر، کارهای سخت و پرخطر، رسانههای اجتماعی، اینترنت، امنیت شغلی، سازمانهای کارگری آلترناتیو و…
طبق اعلام عمومی لیبر استارت، مدیریت تقریبا یک سوم از این کارگاهها را «سولیداریته سنتر» بر عهده داشت. «سولیداریته سنتر» مرکزی وابسته به وزارت امور خارجه امریکاست که وظیفهاش، پیشبرد سیاستهای دولت امریکا در میان اتحادیههای کارگری در سراسر جهان است. منافع بیشمار و جنگ افروزیهای امریکا در منطقه، در مورد علت حضور پر رنگ این نهاد «کارگری» دولت امریکا، جای هیچ سوال و پرسشی باقی نمیگذارد. عنوان پنلهایی که مدیریت آن به عهده سولیداریته سنتر است هم، جالب توجه بود:
بحرین؛ حمله به حقوق کارگران، بهار عربی و اتحادیههای عربی مصر، اردن، مراکش و عراق، بهار عربی، اتحادیههای کارگری، تونس، الجزایر، مراکش و پنلی هم با عنوان مبارزه برای اصلاح قانون کار در کشورهای ترکیه، عراق، مصر و امریکا.
لیبراستارت سرویس خبری آنلاین براي انتشار اخبار جنبش بین المللی کارگری است که در مارس 1998 تاسیس شده است. اخبار لیبر استارت، ازطریق وب سایت آن منتشر واز سوی بیش از 730 وب سایت علاقمند مسائل کارگری در سراسر دنیا استفاده میشود. لیبراستارت خبرگزاریهایی برای کشورها، مناطق خاص و بعضی ایالتهای امریکا و همه ایالتهای کانادا دارد. خبرگزاریهای ویژهای نیز برای مخابره اخبار کمپینهای آنلاین، اخبارزنان کارگر و ایمنی و بهداشت دراختیار دارد.
شبکهای متشکل از900 خبرنگار داوطلب لینکهای خبری آن را جمعآوری میکنند.شبکه خبری به 27 زبان:انگلیسی، اسپانیایی، اسپرانتو، فرانسه، ایتالیایی، دانمارکی، هلندی، نروژی، پرتقالی، فنلاندی،سوئدی، ترکی، اندونزیایی، لهستانی، چینی، روسی، عربی، یونانی، گرجی، صربی، تامیل، بلغاری، یهودی، چکسلواکی، كربول وفارسی….
علاوه بر این ، لیبراستارت مجموعهای ازتصاویر ویدئویی مربوط به اخبار کارگری را به صورت آنلاین،عکس هفته، مسابقه سالانه عکس کارگری به نمایش میگذارد. (ازطریق تلویزیون لیبراستارت)وهمه ساله یک کنفرانس همبستگی جهانی سالانه برگزار مینماید. اين كنفرانسهاي سالانه تا سال 2010 به صورت خصوصي وغير علني برگزار ميشد واز آن سال به بعد به صورت عمومي برگزار شده است. (سال 2009 در واشنگتن، سال 2010 در کانادا و2011 در ترکیه) (1)
لیبراستارت در مارس سال 1998 به عنوان قسمتی از وب سایت اریک لی شروع به كار كرد که در سال 1996 برای به روز کردن کتابش «جنبش کارگری و اینترنت: بینالملل جدید » تاسیس شده بود. از سال 1998 ، اریک لی به لندن نقل مکان کرد و از آن زمان تا به حال وب سایت در بریتانیا مستقر میباشد.
از سال 1998تا 2002 پروژهاي موسوم به «کارگر وجامعه بین الملل» (LSI )، مشترك با یک سازمان غیر دولتی که مستقر در لندن بود، را آغاز كرد كه به وسیله Stirling Smith ،Arthur LipowوDavid Clement سرپرستی میشد. در پایان سال 2002 ،LSI اساسا کار خودش را متوقف کرد و لیبراستارت به وبسایتي کاملا مستقل تبدیل شد. لیبراستارت مدعی است منابع مالیاش کمک و یاری و هدایایی است که از اشخاص و خریدهای آنلاین فروش کتاب و اسپانسرهای موسسههای اتحادیهها و کمپینها، به دست میآورد. (3)
مطالعه بخشي از سخنرانی اریک لی در دومین کنفرانس استانبول گوياي بسياري مطالب است :
«عصر همگی بخیر. به دومین کنفرانس سالیانه اتحاد بینالمللی لیبراستارت خوش آمدید،اسم من اریک لی است وسردبیر لیبر استارت هستم. در شروع دوست دارم از دوستانمان در ترکیه تشکر کنم بخاطر کار حیرتآور آنان برای سازماندهی این کنفرانس، تشکر ویژه میکنم از Gokhan ومردم TAREM و دیگر کسانی که در سازماندهی کمیته کمک کردند، از نفت- ایش برای اجازه استفاده از این ساختمان شگفت انگیز، Eyup Ozer وMolly Mcgroth کسانی که خستگی ناپذیر هفتهها روی این کنفرانس کارکردند.
همچنین مایلم تشکر کنم از ITUC برای حمایتش و Sharan Burrow ، کسی که نتوانست اینجا باشد، اما یک پیام خیلی مهم ویدئویی برای ما فرستاد به همراه خوشامد ویژه به چهار فدراسیون (ICEM,IMF,ITF,IUF)که در اين آخر هفته را با ماهستند.
و سپاس مان را از سولیداریتی سنتر ابراز میكنم که نقش بسیار حیاتی در برگزاری این کنفرانس و همچنین در متقاعد کردن نمایندگان جدید اتحادیههای مستقل دنیای عرب به استانبول داشتند…»
وچند روز بعد طی سخنانی اعلام میكرد:
«…هفته گذشته، کنفرانس اتحاد جهانی لیبراستارت در استانبول نشاندهنده یک اتفاق فوقالعاده بود. فعالان اتحادیههای جدید مستقل کشورهای » بهار عربی » با همکارانشان از اتحادیههای تاسیس شده در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه ملاقات کردند.
به رغم این گونه ريسكهايي که پيشبيني ميشد و اتفاق افتاد، تصمیم گرفته شد که کنفرانس در استانبول برگزار شود. همه اتحادیههای عمده ترکیه حمایت کردند و یک کمیته فراگیر سازماندهی تشکیل دادند.
اما، اولین نشانه زمانی مشاهده شد که چند نفر از نمایندگان شمال آفریقا، در حین سخنرانی من و نام بردن از اسرائیل، جلسه را به اعتراض ترک کردند. اين حركت به شدت اشتباه بود.
اولين وركشاپ (Workshop) کنفرانس با عنوان » لیبراستارت چیست؟» بهم خورد و منشا آن در ابتدا مداخله یکی از اعضا اتحادیه فلسطینی بود که میخواست در مورد مقاله 2006 من بحث کند كه در مورد حمایت حق دفاع اسرائیل از خود بود…کمپین بایکوت کشور یهودی نیز بود که اعلام کرد: اگر سخنران اسرائیلی عضو Histadrut (General Federation of Labour in Israel) باشد جلسه را ترك خواهند كرد. من سعي كردم جلسه را كوتاه كنم و به اين ترتيب از خراب شدن آن جلوگیری کردم. من به آنها گفتم وقتی من هم در اسرائیل زندگی میکردم، عضو Histadrut بودم و به اعضاي آن براي آمدن به اینجا (کنفرانس) خوش مي گويم.
آنان با جنجال به پاكردن، ترک اتاق وبهم کوبیدن در، بحث را خراب کردند ، حتی یک عرب هم اتاق را ترک کرد و گفت وگوي بسيار مفیدي متوقف شد.
زمانی که ما در باره جنبش اشغال وال استریت، اعتراضات اجتماعی در اسرائیل و شورشهای طولانی 62 روزه کردستان عراق گفتگو میکردیم ، منزجران از اسرائیل مشغول چسباندن دستنوشتههایی در تمام ساختمان بودند و میگفتند Histadrut صهیونیست نژادپرست خوش نیامدی. مخصوصا اين فعاليتها علیه فعالین معروف اسرائیل و همچنین علیه من هم بود. زمان كه تعدادی از یهودیان شرکتکننده سعی کردند یکی از آن نوشتهها را بکنند و پاره کنند، شرايط سختی ايجاد شد، اما از خشونت جلوگیری شد… یک روز بعد از پایان کنفرانس، نمایندگان عرب از فلسطین، اردن، عراق، بحرین و افریقای شمالی با لیبراستارت و(AFL-CIO)ی سولیداریتی سنتر برای یک بخش خیلی ثمر بخش با هم جلسه داشتند.
نهایتا ، کنفرانس موفقي بود. یک کمک وهمکاری واقعی برای ايجاد یک شبکه جدید همبستگی جهانی برای اتحادیههای کار بود .فعالان ضد اسرائیلی نمیتوانستند بیتاثیر باشند. تنها هدف آنها رساندن پیغام تنفر و عدم استقبال از اسرائیلیها بود.
اريك لي يكي از مخالفان سرسخت کمپین «تحریم، بایکوت وعدم سرمایهگذاری اسرائيل» است. وی اعمال اسرائیل را، حق طبیعیاش برای دفاع از کشور اسرائیل میداند و به هیچ وجه مسأله اشغال فلسطین را مطرح نمیکند .
منابع:
http://www.labourstart.org/2011/?page_id=73
These are NGOs that have co-sponsored online ActNOW campaigns with LabourStart in recent years:
http://www.solidaritycenter.org/content.asp?contentid=647
نكاتي پيرامون هوشياري جنبش كارگري / شهناز نيكوروان/ کانون مدافعان حقوق کارگر
من منحیث یکی از علاقمندان مجله هفته از افغانستان، از شنیدن این خبر خیلی متاسف شدم، چراغ مجله هفته در…
با تشکر از همه ی مقالات و زحمات شما، دوباره خواهش میکنم، لینک های مستقیم مقالات رو در انتهای اونها…
با درود، گمان دارم مستقیم و متمرکز باید به پدیده تحریم یا تحریم های آمریکا پرداخت و بدون عمیق شدن…
مقاله بسیار جالب و خواندنی بود. با تشکر از رفیق شیری و ترجمه دقیق و حرفه ای ایشان و سپاس…
دوست گرامی من عضوی از نویسندگان و مترجمان مجله هفته نیستم اما از همکاران آن هستم و گاهی مطالبی را…