پرش به محتوا

بمناسبت همزمانی وفات دو رهبر بزرگ : استالین و چاوز*

e8496535652b3ff94c3eaacf9a04cafe_Lبمناسبت همزمانی وفات دو رهبر بزرگ : استالین و چاوز*

پنجم مارچ ….شصت سال وجنگی مشابه 

سایت دکتر قدری جمیل 9/3/2013

مترجم : احمد مزارعی

 

شصت سال میان وفات دو رهبربزرگ ، جوزف استالین ،درسال 1953 و هوگو چاوزدرسال 2013 ، فاصله افتاده است ، روز پنجم مارچ خاطره وفات دو مردی است که پرچم سوسیالیسم را بسیار بلند بر افراشتند.

 

جوزف استالین، با نام بزرگ خود نه فقط مبارزه با امپریالیسم وقدرتهای سلطه گررا در زمان حیاتش با قدرت هرچه تمام تر به پیش راند ، بلکه مبارزه استالین شیوه عمل حزبی وهمچنین مدرسه مبارزاتی که او بنیانش را گذاشته بود، بعد از وفاتش نیز ادامه یافت تا بر همه تهاجماتی که غرب وجهان سرمایه داری ، برای پنهان کردن وازمیان بردن دستآوردهای سوسیالیسم علمی وهمچنین پنهان کردن  نمونه ساختار سوسیالیستی در اتحاد شوروی ، که درفاصله میان انقلاب اکتبر وجنگ جهانی دوم و تا د وره ای پس از وفاتش ، ادامه یافت ، غلبه کند ، در این دوره جهان سرمایه داری کوشش فراوانی بکار برد تا با استفاده از حمله های تبلیغاتی ، بویژه  در عرصه فیلم وسینما ی منظم وبرنامه ریزی شده  چهره استالین را به عنوان شخصیتی دیکتا تورومستبد به جهانیان  معرفی کند ، رهبری که در کنار ملت شوروی نهضت عظیم اقتصاد سوسیالیستی را با موفقیت  به پیش برده بود ودر ادامه با شرکت در جنگ جهانی ضد فاشیستی بر علیه هتلر پیروزی عظیمی را برای زحمتکشان جهان ، تحقق بخشید.

 

همچنین هوگو چاوز ، رهبر فقید ونزوئلا نیز نمونه ای است از شخصیتی ملی وانسانی که توانست درعمق روح وقلب ملیونها نفر از  ملتهای ستمدیده وغارت شده و در راس آنها ملت ونزوئلا رسوخ کند ، ملتهائی که اورا به خاطربنیانگزاری بسیاری روشها وایجاد موسساتی اجتماعی که در خدمت ملیونها فقیر قرار داشت ، با تمام وجود دوستش داشتند ، واین اقدامات چاوز درست برعکس سیاستها وعادتهائی است که نظام سرمایه داری وعواملش برای سوء ا ستفاده از انسا نها ، براه میاندازند.هوگو چاوز در کنار مبارزه ریشه ای که بر علیه سیاستهای نئو لیبرالیستی و سیستم جهانی غارتگری جهانی وبه نفع ملت خود پیش میبرد ، در عین حال موفق شد تا رابطه وهمکاری میان  ونزوئلا را با کشورهای آمریکای لاتین تعمیق ببخشد ، وی همچنین با تمام جدیت وبطور ریشه ای کوشید تا بر علیه سیاستهای زورگویانه امپریالیسم آمریکا ، موضعگیری کند.

 

در اینجا باید گفت که ایستادن در کنارشخصیتهای برجسته ای همچون استالین ودفاع از کارهایش ، با وزنه ونقش جهانی که داشته و در سوی دیگرهوگو چاوزبا تاثیر اقلیمی خود که بعدی جهانی داشته ودفاع از آنها ، مربوط به موضوع «کیش شخصیت» ویا «فرد پرستی نیست ، بر عکس موضوع مربوط به ارزش گزاری از دستاوردهای آنان در جهت منافع ملتهای خود میباشد ، در مقابله با تهدیدها ئی عظیمی که آنها در زمان خود، با آن روبرو بوده اند.

 

* درحال حاضر 1144 دانشجوی فلسطینی با بورسیه مجانی دولت ونزوئلا در دانشگاههای این کشور مشغول تحصیل هستند.

۱ دیدگاه »

  1. با سپاس از سبزه و سپیده
    اقای مزارعی و » فضول »
    اگر اینگونه ارزیابی ها را به حساب فقر اگاهی های سوسیالیستی و انقلابی یعنی این در بهترین و خوشبینانه ترین حالتش است نبینیم پس دشمنی با سوسیالیست و انقلابیون و مبارزین راستین این راه قلمداد می شود . اما ما این حق را نداریم که با دیدی خوشبینانه که همان سادلوحانه میباشد در مورد انقلاب و موارد و مسائلش برخورد نماییم چونکه انقلاب با کسی شوخی ندارد و بر انقلابیون است که اجازه ندهند توابین خارج شده از » اندرزگاههای » رژیم » ضد امپریالیست » جمهوری اسلامی فرصت طلبانه ذهنیات این نسل را هم مخدوش نمایند

    لایک

  2. احمد عزیز
    من سخن شما را  دنبال میکنم: استالین و لنین نماینده طبقه  کارگر در عمل بوده و افراد ضدامپریالیست و مبارزی مانند چاوز، نماینده خرده بورژواها و سرمایه های کوچک و گاهی کمی بزرگتر، چه در تفکر و گفتار و چه در عمل میباشند.
    همانطور که کارگران پیشقراولان جامعه هستند، خرده بورژوازی که تفکراتش در بهترین حالت آن از افکار لئون ترتسکی نشات گرفته و پاندولی گاهی پیشرو و گاهی چنان پسگرا، سیاه و فاشیستی میگردد که تا کنون نتنها در همکاری با فاشیسم هیتلری عملا تبلور پیدا کرده است، بلکه هر روزه در ارتش «پگیدا» ها قابل تماشا میباشند.
    من از طرفداران چاوز این مرد بزرگ ملی که همچون مصدق ما، آمریکایی ها از ملی گرایان با کودتا و کودتای اقتصادی  و  یا مرگی زود رس مانند آلینده گرفتند، از این مقایسه پوزش میخواهم ولی واقعیت این است که هر پروسه اجتماعی را برای دانستن جوهر و ذات آن بایستی گذاشت تا بطرف دو بینهایت خود (آغاز و پایان خود) نزدیک شود و سپس مورد دقت قرار داد.
    در طبیعت و در ریاضیات که خود بیان طبیعت(فیزیک) است، هم بهمین گونه است. در مورد خرده بورژواها بایستی آنان را در بهترین حالت (همانا زمان لودادن موعد انقلاب اکتبر) و در بد ترین حالت در زمان همکاری فیزیکی ترتسکی با هیتلر و بیان «من از کتاب ترتسکی فراگرفتم که چگونه با کمونیست ها بجنگم» در کتاب Mein Kampf و اکنون از زمینه طبقاتی تغذیه سرمایه داران (فاشیستها) در اجتماعات مختلف خرده بورژوازی مورد بررسی قرار داد.
    سبزه

    لایک

  3. احمد عزیز
    این خودش برای آقای مزارعی یک قدم فرسنگی بجلو میباشد که اصولا بفکر سالروز مرگ رهبر کارگران جهان افتاده اند.
    شاعر حزب توده ایران علی افراشته اگر از کسی ایرادی بگیرد همانا آقای مزارعی و تاریخ تکامل ایشان است. آقای مزارعی بایستی شعر وی را در باره حزب خوب از بر نمایند.
    بهر صورت برگشت هر عنصری از برگشتگان از حزب توده ۲۰ و ۳۰ به گذشته خود و این حزب مورد ستایش است، بشرط این که تمام و کمال و نیمه کاره در راه نماند.
    نام استالین را سالیان درازی تمیشد از چنین لب هایی شنید بدون اینکه مرض طبری- کیانوری آنان را به هذیان گویی نمی انداخت!
    پیروز باشید.

    لایک

  4. من واقعا تاسف میخورم هنوز آدم های ُچپیُ پیدا میشوند که اعتقاد دارند اشرف دهقانی یا عباس توکل و یا هر خ… دیگری بیشتر از استالین و چاوز از سوسیالیسم علمی می فهمد فقط باید بر چنین چپ و گور پدرش یک کار زشتی کرد

    لایک

  5. پاسخ به احمد، برای توجیه بی عملی همیشه بهانه های رنگی وجود دارد :
    بقول افراشته شاعر توده ای : در همان حال که خفته بودم من – زنده باد حزب توده میگفتم.

    لایک

  6. با درود قرار دادن استالین با چاوز و مقایسته این دو چهره با همدیگر
    قیاس معاالفارق است .
    برای کسانیکه شناخت از تاریخ و دست اوردهای مبارزاتی چهرهایی نظیر استالین در این دنیای مغشوش ندارند ادرس غلطی از سوسیالیست دادن است
    چاوز و امثالهم همان چهره هایی میباشند که امروز هر گونه سوسیالیسم علمی را منکر میباشند و هرگز هم در این راه هیچ گونه سرمایه گزاری معنونی ننموده اند و اصلا در توانشان نیست .

    لایک

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: