ایران در سالگرد پیروزی انقلاب: فرصتها و تهدیدات

نوشته : مصطفی لباد ، متخصص مسائل ایران (1)

مترجم : احمد مارعی ، دهم فوریه 2015

این هفته سی وششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، وبازگشت خمینی از تبعید به ایران میباشد ، که سرفصل تازه ای را در تاریخ ایران ومنطقه گشود.سالگرد انقلاب ایران در امسال با سالهای گذشته اختلافا ت زیادی دارد زیرا تهران اکنون در کوران حوادث اقلیمی قرار دارد ، ونه آنکه مانند سالهای گذشته درحاشیه ومنزوی باشد.همزمان با این حضور اقلیمی ، ایران در عین حال، مورد نقد وگله گزاریهای بخشهای وسیعی از مردم درجهان عرب قرار دارد ، واین بعلت نفوذ بسیارگسترده ایران در قضایای کشورهای عراق، سوریه ، لبنان ، ویمن میباشد البته باید گفت که این وضعیت در حال مقبولیت یافتن عمومی است تا ایرا ن را به عنوان قدرتی منطقه ای بپذیرند. همزمان ایران ، با آمریکا در مورد پرونده هسته ای خود ودر ضمن آن در موردنقش منطقه ای خود، با صراحت کامل مذاکره میکند، این مذاکرات از یکطرف فرصتهای زیادی ، درصورت موفقیت برای ایران خواهد داشت ، ودر صورت شکست این مذاکرات ، برای ایران خطراتی در بر خواهد داشت. باید گفت که تهران با دشمن ضعیفی در حال مذاکره نیست، بلکه در خفا وزوایای نا پیدای مذاکرات،و درعمل با یک نظام جهانی روبرواست که واشنگتن قله وپایتخت امپراتوری آن میباشد.

از طرفی ادامه این مذاکرات با”شیطان بزرگ” بهای سنگینی دارد که با چشم غیر مسلح نمیتوان دید، این مذاکرات پشتوانه و”ذخیره انقلابی” که دولت ایران ، بدان مشهور شده است ، تحلیل میبرد ، وایران را بمثابه کشوری می بینند که با جدلهای تبلیغاتی وسیاسی بر علیه دشمنان منطقه ای خود ، به چانه زنی میپردازد.علاوه بر همه اینها ، اقتصاد ایران درزیر ضربات شدید تحریم اقتصادی قرار دارد ، بطوری که به شدت بر تصمیم گیریهای سیاسی وسیر مذاکرات تاثیر میگذارد ، حتی اگر اکثریت مذاکره کنندگان ایرانی بر سر میز وجلسات مذاکرات ویا در مقابل دوربینهای فیلمبر داری، لبخند بزنند .

فرصتهای مذاکراتی ایران

مذاکرات هسته ا ی ایران با آمریکا ، موقعیت ایرانرا درمنطقه قانونی خواهد کرد وامضای اتفاقیه پرونده هسته ای ، تنها به لغو تحریمها منجر نخواهد شد ، بلکه جاده را برای همکاریهای ، ایران – آمریکا ، در منطقه هموار خواهد کرد ، درهمگامی با مذاکرات ایران – آمریکا ، ما شاهد متلاشی شدن توانائیهای کشورهای مشرق عرب هستیم که فرصتی تاریخی در اختیار ایران میگذارد تا حضور منطقه ای خودرا اینبار با کمک چراغ سبزآمریکا، (2) تثبیت کند، بدور از هرگونه تفصیلات تکنیکی ، اکنون کاملا روشن است که هرگونه مذاکرات در مورد پرونده هسته ای ایران ، اجازه خواهد داد که ایران غنی سازی کامل اورانیوم را درداخل ایران انجام دهد، تنها مراقبت وتضمینهائی اتخاذ خواهد شد که این برنامه تبدیل به سلاح اتمی نگردد، به زبانی دیگر ، از این پس متوقف کردن برنامه هسته ای ایران در سر میز مذاکرات مطرح نخواهد شد ، تنها حجم ومیدان عمل این برنامه در نظر گرفته خواهد شد، نه چیزی بیشتر ونه کمتر، که این به معنی پیروزی بزرگی برای ایران به حساب خواهد آمد.همراه با پیروزی مذاکرات ، ایران همچنین امیدوار است که سرمایه های بزرگی از طرف شرکتهای بین المللی در بخش صنایع نفتی به کاربیفتد که در نتیجه آن درآمدهای ایران را بالا خواهد برد واقتصاد ایران راهم مدرن خواهد کرد، از همه مهمتر اینکه بار سنگین تحریمها را از روی دوش شهروندان ایرانی بر خواهد داشت. بطور نظری برای ایران بهترین فرصت برای قانونی شدن در منطقه را تآمین خواهدکرد ، برنامه هسته ای ایران نیز ، روندی طبیعی به خود خواهد گرفت وسطح زندگی شهروندان ایرانی را بالا خواهد برد ، این فرصتی است که در صورت تحقق ، بزرگترین دستآوردهای ملی به حساب خواهد آمد که پس از چند قرن نصیب ایران میگردد.

خطراتی که مذاکره برای ایران دارد

مذاکرات هسته ای حادثه ای دراماتیک است ، زیرا در عین حال اینکه فرصتهای خوبی را بهمراه دارد ،درهمان حال خطر خارج شدن ایران از سنگرهای خاور میانه ای خود به پشت میزهای مذاکره هسته ای راهم دارد ، به این معنی که توانائیهایش برای آمریکا بیشتر از هر وقت دیگری آشکار میگردد ، دوم اینکه برنامه های اقلیمی ایران ، تبدیل به ماده ای جذاب وسیاسی ، در درون هیئت حاکمه آمریکا گردیده است، اگر ایران دارای دوستانی در بخشهای نفت آمریکا، بخش کشاورزی واجزای دیگری همچون بیمه وبانکها دارد ، دشمنان ایران نیز تاثیر عمیق وحضور فراوانی در کنگره آمریکا دارند ، همچون لابی صهیونیستها ، مجتمع نظامی – صنعتی ویا سایر بخشهای نفتی ، واین درگیری میان مجموعه های قدرتمند فشار، ومنافع شبکه های گوناگون در آمریکا را نمیتوان با معیارها واصطلاحات خاورمیانه ای قیاس کرد، اگر چه تاکنون اینگونه بنظر میرسد که محاسبات مذاکراتی ایران تاکنون، ارجحیت داشته است .سوم : ایران بموجب “اتفاقیه2013 ژنو” درطول دوره مذاکرات ، غنی سازی اورانیوم را متوقف کرد ، بدون اینکه این توقف را به موعد مشخصی برای موفقیت مذاکرات مشرو ط سازد ، این اقدام ایران باعث شد تا عامل زمان شروع زمان مذاکره، از ایران گرفته شود. حتی اگر ایران به غنی سازی در سطحی عالی باز گردد، امکان متوقف شدن کل مذاکرات هسته ای وجود دارد که میتواند نتایج زیانباری، از جمله تهدید نظامی ، برای ایران در بر داشته باشد. چهارم : پس از انتخاب رئیس جمهور سابق، محمد خاتمی وحتی رئیس جمهور فعلی، حسن روحانی ، ایران بر سیاستی اعتماد وتکیه نموده ، که بسوی سیاستهای نئو لیبرالیستی در حرکت است ومسئولان ایرانی پیامهائی به غرب میفرستند که نشان میدهد، آنها مایلند به “سازمان تجارت جهانی” وسازمانهای مشابه اقتصادی جهانی بپیوندند ، به این معنی که ایران مخالفتی با مکانیزمها وابزارهای تسلط نظام سر مایه داری ندارد.ایران اینگونه با نظام سرمایه داری جهانی روبرومیشود ونسخه سیاسی خود را نیز به آنها عرضه میدارد ، به این معنی که راغب است موقعیتی بهتر درآنجا بدست آورد ، با این حساب ،ایران موافق نظام سرمایه داری جهانی و با همه ابزارها ومکانیزمهای آنست . در اینجا ایران با این تناقض روبرو میشود که از یکطرف خودرا کشوری جهان سومی وضد امپریالیستی مینما یاند که با اهداف اعلام شده اش در منطقه ، در تضاد قرار میگیرد. پنجم : ایرانی که درحال مذاکره با آمریکا میباشد ، از این پس نمیتواند تبلیغات سیاسی خودرا بر اساس حمله به ” ارتجاع عرب ووابسته به غرب” در مقابل ” مبارزه با “استکبار جهانی” قرار دهد، بلکه ایران باید تبلیغات خود را بر اساس” مبارزه با تروریسم” قرار دهد ، با در نظر گرفتن این موضوع که جریان پیدایش طرح مبارزه با تروریسم ، اهداف متعددی را دنبال میکند که از میان آنها یکی هم مبارزه با نفوذ رو به گسترش ایران ، در سوریه وعراق بوده است ، از طرفی ایران درحال حاضر در جنگهای داخلی بعضی کشورهای مشرق عربی ودرمقابله با طرفهای دیگر شرکت دارد.

خلاصه آنچه گذشت

نمیتوان برتری ایران را در استفاده از شکافهای موجود در منطقه، وبکار گیری ضعفهای کشورهای عربی را بطور کامل درخدمت منافع خود ، انکار نمود ، اما همزمان بودن تفکیک درساختار کشورهای مشرق عرب ، با مذاکرات هسته ای ایران وغرب، به این معنی نیست که ایران بزرگترین وتنها برنده خسارتهای بزرگ کشورهای منطقه است . از طرفی توافق بر سر برنامه هسته ای ، حضور اقلیمی ایران را بطور بین المللی تضمین مینماید وایران به مزایای اقتصادی بزرگی دست خواهد یافت ، واین امر موازنه قدرت را به ضرر سایر قدرتهای خاورمیانه ای تغییر خواهد داد.نباید از نطر دور داشت که ترکیه، اسرائیل ، کشورهای امارات ودر مقدمه آنها عربستان ، مخالف توافق هسته ای میان ایران و غرب میباشند (3) وبا تمام توانشان میکوشند مانع قدرت گیری ایران درمنطقه شوند، ونباید پنداشت که این کشورها تاثیر کمی درعرصه منطقه ای وبین المللی د ا رند . از طرفی عملیات تصمیم گیری مسائل مهم در آمریکا مراحل بسیار پیچیده تری را از سر میگذراند ، تا آنچه که محاسبات موفقیت آمیز ایران در خاور میانه ، تا کنون عمل کرده است ، با اطمینان زیادی میتوان گفت معادلات نظام سیاسی آمریکا اجازه نخواهد داد تا ایران به همه اهداف مذاکراتی خود ، دست یابد، حتی اگر اباما ، آنرا به رسمیت بشناسد. تصمیم گیریهای کاخ سفید در نهایت باید تجسم توازن همه موسسات ، و منافع گروههای فشار آمریکا باشد ، صرف نظر از اینکه چه کسی در کاخ سفید نشسته است . واگر معنای مستقیم “او باما” این است که اباما ، درکنار ما قرار دارد ، اما بقول ضرب المثل فارسی باید گفت که ” جوجه را آخر پائیز میشمارند” به این معنی که نباید در محاسبه کردن سود وزیان ، دچار افراط شد.

زیر نویسها از مترجم است : (1) مصطفی لباد ، متخصص مسائل ایران در مرکز مطالعات استراتژیک اهرام مصر میباشد و به زبان فارسی نیز تسلط دارد، هرگاه حوادث تازه ای در ایران اتفاق می افتد ، به ایران مسافرت کرده وگزارشات مستقیمی ارسال میکند، در روزهای انتخاات اخیر روحانی ، وی از ایران بطور روزانه گزارش میفرستاد، آقای لباد فصلنامه ای نیز در مورد ایران وترکیه منتشر میکند.

(2) – ایران تا کنون در مذاکراتش با آمریکا ، تنها در مورد مسائل هسته ای مذاکره کرده ومسائل دیگر منطقه را مطرح وبحث نکرده، لذا امتیازی هم در اینگونه موارد به آمریکا نداده است ، از این نظر چراغ سبز امریکا شاید معنی کلی داشته باشد ولی چندان در اینجا مفهوم نیست. در مورد کمک ایران به عراق برای نابودی داعش نیز ایران همکاری مستقیمی با آمریکا ندارد ومستشاران ایرانی موجود در عراق ، از وسائل مخابراتی مدار بسته استفاده میکنند تا آمریکائیها از کم کیف کارشان سر در نیاورند.

(3) – عربستان و امارات برای مقابله با ایران ابزار کار آمد ومورد اعتمادی برای آمریکا نیستند ، بویژه اینکه اکنون در یمن زیدیها قدرت را قبضه کرده و در حقیقت سرمایه گزاری دراز مدت ایران در یمن در اصل به منظور محاصره عربستان است ، زیرا دو استان عربستان که همسایه دیوار به دیوار زیدیهای یمن میباشند نیز ، زیدی هستند ، واین بمثابه زنگ خطری برای عربستان است. در مورد ترکیه مسئله فرق میکند که البته ایران میکوشد روابط خود را با دادن امتیازاتی بهبود ببخشد.