دوره یِ فروپاشی نظم

 

یونگ کروناَوا: یونگه ولت

برگردان : ظفر دخت خواجه پور

کشور ها ئی که در حال جنگند، پیوسته بیشتر می شوند. معماری امنیتی غرب در هم می شکند. این دو پدیده بهم پیوسته اند. وجهان باز هم خشن تر می شود.

گزارش امنیتی مونیخ در 2015 با رکورد بی سابقه ای منتشر شد. در بروشور کنفرانس امنیتی مونیخ که امسال برای اولین بار منتشر شده ، آمده است که: “تعداد کشورهائی که در یک یا تعداد بیشتری از بحرانهای جنگی شرکت داشته اند، در سال 2013 به بالاترین رقم خود رسیده است. چیزی بیش از 46 درصد دولتها در جنگها یا نبردهای داخلی شرکت داشته یا به این جنگها کشیده شده اند. این تعداد، با سرعتی زیاد بسان دهه های گذشته بالا رفته است. بزودی نصف کشورهای روی زمین در جنگ قدرت شرکت خواهند داشت. هیچوقت بعد از پایان جنگ جهانی دوم این همه دولتهای متخاصم نبوده اند.

رکورد جدید جنگی، اتفاقی نیست واین در بخشی بزرگ از تشکیلات سیاست خارجی دولت فدرال آلمان به ثبت رسیده است. “توماس بگر” مدیر بخش برنامه ریزی وزارت امور خارجه در نسخه جدید منتشر شده ی مجله مشهور آمریکائی “فصلنامه واشنگتن” می نویسد: “به احتمال زیاد بحران های دائمی و موازی جاری، دیگر استثنا نیستند بلکه بیشتر قانون سیاست خارجی در پهنه یِ اقتصادی- سیاسی یک جهان با شکنندگی رو به افزایش است. مقاله او از طرف کنفرانس امنیتی مونیخ در اینترنت به بحث گذاشته شده است. “بگر” ادامه می دهد: بحران، دیگر هنجاری جدید است. ممکن است با وضعیتی در نظم پیشین روبرو شویم که بخش هائی ازنورمهای آن بحث برانگیز ویا فرسوده اند که با ساختاری موازی جایگزین می گردند ویا در بخشهائی از آفریقا یا خاور نزدیک بکلی از بین می روند. نظم قدیمی؟ نظم تحت سلطه غرب که از سال 1990 درآن قدرتهای”پیمان اتلانتیک شمالی” یعنی کشورهای عضو ناتو فرمانروائی دارند واز این راه به ثروت هنگفت وبیسابقه ای دست یافته اند. این سیستم جهانی دیگر با ثبات نیست.

فروپاشی نظم جهانی در کانون توجه

کنفرانس امنیتی مونیخ با این عنوان در اواسط ژانویه برای نشست امسال دعوت کرد. “ولفگانگ اشینگر” رئیس کنفرانس امنیتی در باره آن میگوید: ” بحران اوکراین، در گیری های برجا مانده، پروسه فروپاشی در خاور نزدیک وپدیده های ترورمثل پدیده به اصطلاح حکومت اسلامی نشان دادند که در حال حاضر بنیان مقررات نظم بین المللی به بوته آزمایش گذاشته شده اند.” از آن موقع این نقطه نظر مدام قوت گرفته است. او در هیجدهم ژانویه در روزنامه “وِلت” بیان داشت که” ما درماندگی هیئت مدیره جهانی را داریم تجربه می کنیم. او در سی ام ژانویه به “تاگِز اشپیگل” گفت که:”مقررات بین المللی فرو میپاشد. و با بیان این مطلب بر هیچکس پوشیده نخواهد ماند که:” ما در دهه فروپاشی نظم و مقررات، زندگی می کنیم.”

چه اتفاقی افتاده است؟ نگاهی به خاور میانه، وضعیت امور را آشکار می کند. حالا درست دوازده سال می شود که ایالات متحده آمریکا می خواست به هر طریقی که شده در راس قدرت جهانی قرار گیرد. هجوم به عراق. مدا م صحبت از خاور میانه بزرگ بود. خاور میانه ای که طرفدار غرب باشد. این جنگ قدرتِ ارزانقیمتی با چین بود. “جورج دبلیو بوش ” رئیس جمهور ایالات متحد در نظر داشت با عوض کردن رژیمهای عراق، سوریه وایران، شرایط مناسب را بوجود بیاورد. نتیجه آن چه شد، آشکار است. ایالات متحده همراه با اروپای متحد حرکت بعدی را درجهت خواسته هایشان کردند. لا اقل می بایستی در لیبی و سوریه نیروهای وفادار به آنها، به حکومت رسانده شوند. امروز هر دو کشور به قعر جنگ داخلی افتاده اند. آنها غرب گرا نیستند. آیا ممکن است که کشورهای خاور میانه بی هیچ مسولیتی با خاک یکسان شوند بدون آنکه خطری متوجه غرب گردد؟ در سال 2014این مسئله تغییر کرد. با حکومت اسلامی یک قدرت بسیار خشن پدید آمد که غرب را مورد حمله قرار می دهد.

وقایع 2014 وسیاست شرقی برای کشورهای اروپای متحد وهمچنین ایالات متحده آمریکا، تجربه های نوئی به همراه آورده است. از سال 1990 کشورهای اتحادیه اروپا وایالات متحده آمریکا در شرق اروپا دستی باز دارند. این که اروپای متحد با کشورهای شرق اروپا وسیع ترشد، مسئله ای نیست. و ناتو را تا مرزهای روسیه وسعت داد. چرا که نه؟ “یورجنی گاساروف” معاون ریاست جمهوری روسیه در اوائل سال 1999 در باره نقشه ناتو برای دستیابی به کشورهای حوزه بالتیک در کنفرانس امنیتی مونیخ توضیح داده است که: “اگر ناتو از مرز خط قرمز عبور کند، دیگر رفتار روسیه تغییر می یابد و بالقوه چیزی برای همکاری باقی نمی ماند. او مخالفتش را در مورد دخالت نظامی در کاساوو ابراز داشت. بعد از مدت کوتاهی ناتو یوگسلاوی را بمباران کرد. بعد از چند سالی کشورهای بالکان را به عضویت گرفت بدون اینکه عواقب عکس العمل روسیه را در نظر بگیرد. نا تو وارد اوکراین شد ودخالتش در گرجستان به دلیل وتوی خانم صدر اعظم آلمان با شکست مواجه گشت. تغییر وقتی پیش آمد که در کیف در فوریه 2014 کودتا شد. روسیه با ضمیمه کردن کریمه برای اولین بار عکس العمل موثر نشان داد.

اشینگر اواخر ژانویه به “تاگز اشگیگل” توضیح داد که: “در سال 2014 دوره یِ جدیدی اغاز شد که درآن برایِ اولین بار بعد از جنگ سرد، غرب خواسته های ناشی از طبیعت برتری جویش را آن طور که می خواست عملی کرد.” او ادامه داد که:” نظم، شکننده شده ویک خلا قدرت بوجود آمده است. هرکسی چیزی را امتحان می کند تا ببیند که تا چه حد می تواند که به جلو رود: پوتین در اوکراین، چین در جهت ژاپن، ایران با دعوای اتمی و مجاهدین با اعمال خوف انگیزی که انجام می دهند.” غرب داوطلبانه کنترل جهان را از دست نمی دهد. او با دولت اسلامی می جنگد و”کیِف”را در جنگ داخلی حمایت می کند، برای این که شکاف در سیستم جهانی را باسیمان پُرکند. به همین علت هم حالا به مونیخ می رود. اشینگر توضیح می دهد:” این پمپاژی برای استحکام و تقویت مجدد نظم در گستره جهانی سازی است. جنگ غرب به خاطر” نظم جهانی”مورد دلخواهش به بالاترین حد خود می رسد وبهمین علت تعداد روز افزون دولتهای متخاصم مدام پهنه جهان را به سوی جهنم سوق می دهد.

سابقه وهدف: شبکه یِ اینتر نتی “اشینگر”

کنفرانس امنیتی مونیخ بدون تاخیر گسترش می یابد. به همان صورت که در “وب سایت” آن آمده است: این کنفرانس نه تنها مرکز ملاقات بین المللی کمیته استراتژی است، بلکه بصورت مرکزی برای فراکسیون بالکان در آمده است که این فراکسیون بامدیریت طولانی همکاران “گنشر”و بعد به مدیریت “ولفگانگ اشینگر” مدیرکل وزارت امور خارجه آلمان در آمده و شعبات مختلفی را ایجاد نموده است:

“نشست گروه امنیت کنفرانس امنیتی مونیخ” (که دران بحث هائی با موضوعت منطقه ای ونکات جدید در زمینه امنیت انرژی، امنیت سایبری وسیاست دفاعی صورت می گیرد-م) این فراکسیون هرسال یک بار در یک محل، مثل واشنگتن یا بیجینگ(پکن) در چین ویا حتی 2011 در مسکو با شرکت کنندگان جدید ولی با مدیریت کشور میزبان بر گزار می شود. علاوه بر آن از سال 2010 کنفرانس امنیتی با همکاری مخابرات آلمان، گروهی بنام ” سران امنیت سایبری” را رهبری می کند. از 2013 با همکاری روزنامه “فراکفورتر آلگِماینه” گروهی بنام “سران امنیتی انرژی” و نیز مجموعه ای از نمایشگاه هائی با عنوان “آینده دفاعی اروپا” به وسیله ” مک کینسی” وکار فرمای سابق مدیر کل وزارت دفاع خانم “کاترین زودر” سازمان یافته است.

علاوه بر این ها کنفرانس امنیتی در مورد تماس با نخبگان جوان هم اقدام کرده است.

این کنفرانس از سال 2009 همراه با”موسسه کوربر” ملاقات رهبران جوان در مونیخ” را سازماندهی کرده است که بنا به این تعریف از قول خودشان: باید 25 نفر از نمایندگان جوان از موسسات حکومتی، پارلمان، ” موسسات مخازن یا بقول آلمانیها کارگاه های فکر” ( که از راه تحقیق وایجاد و ارزشگذاری، جمع بندئی از استراتژی سیاسی، اجتماعی واقتصادی بدست می دهند ، برافکار عمومی تاثیر گذاشته وسیاست را مشورت می دهند. آنها ایدئولوژی های متفاوتی را نمایندگی می کنند-م)، رسانه های گروهی و سرمایه گزاران داخلی وخارجی را با برجستگان کنفرانس، جهت دیدار و گفتگو هدایت کند. رهبران جوان خارجی در کشورهای مربوطه توسط سفارتهای آلمان انتخاب می شوند. این کنفرانس، اضافه برآن مخارج گروهی بنام ” سفیران نوجوان” را تامین می کند که امکان شرکت به سه دانشجوی امید بخش وجوان حرفه ای برای شرکت در کنفرانس می دهد، با این هدف که نسل برجسته ای را که برای امنیت خارجی و سیاسی ارزش قائلند در مسیری که انتخاب کرده است، همراهی نماید. با این نسل شبکه های اینترنتی هم گسترش می یابند که اشینگر در هرسال با تعدادی هر چه بیشتر، سیستماتیک ارتباط برقرار می کند.