جنبش کارگری ترکیه و تشکلهای سراسری
واحد تحقیق و پژوهش کانون مدافعان حقوق کارگر
کانون مدافعان با هدف انتقال تجربه به منظور ارتقای سطح فعالیتهای کارگری، سلسله مقالاتی در زمینه جنبشهای کارگری سایر کشورها منتشر کرده است. در این مقالات به شکلگیری سندیکاها و تشکلهای سراسری کارگری در کشورهای مختلف پرداخته شده است، در این راستا تا کنون جنبش کارگری عراق، فلسطین، مکزیک، نپال، فیلیپین مورد بررسی قرار گرفته است. این بار جنبش کارگری ترکیه انتخاب شده است. در بررسی جنبش کارگری ترکیه، ابتدا مروری کوتاه بر وضعیت کلی ترکیه از نظر جغرافیایی، تاریخی و اقتصادی شده و سپس وضعیت نیروی کار، زنان کارگر، کودکان کار، کارگران مهاجر، قوانین کار، دستمزدها مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه تعدادی از اتحادیه های کارگری وتشکلهای سراسری ترکیه معرفی شده و در انتها نیز اعتراضات و اعتصابات کارگری ترکیه مورد بررسی قرار گرفته است.
این ویژه نامه را میتوانید از آدرس زیر دانلود کنید.
آنچه در زیر میخوانید مقدمهی این مجموعه است و بخش های دیگر این پژوهش به مرور در سایت منتشر خواهد شد.
جنبش کارگری ترکیه (1)
مقدمه
کانون مدافعان حقوق کارگر در سلسله مطالب مربوط به معرفی جنبشهای کارگری سایر کشورها که با هدف انتقال تجربه به منظور ارتقای سطح فعالیتهای کارگری انجام میشود، به شکلگیری سندیکاها و تشکلهای کارگری در کشورهای مختلف پرداخته است، از جمله میتوان به عراق، فلسطین، مکزیک، نپال، فیلیپین اشاره کرد. در این مقالات بر نقش کلیدی نیروهای سیاسی در شکلگیری جنبش کارگری تاکید شده است. این بار جنبش کارگری ترکیه انتخاب شده است.
جنبش کارگری ترکیه ویژگیهای خاص خود را دارد. در دههی گذشته ترکیه رشد اقتصادی بسیاری نسبت به سایر کشورهای منطقه داشته است. البته در کنار این رشد، از تبعات بحران اقتصادی نظام سرمایهداری نیز برکنار نبوده است. بیتردید پیامد اجتنابناپذیر رشد اقتصاد و صنعت ترکیه در سه دهه گذشته، رشد زحمتکشان ترکیه است و بحرانها نیز بر فشارهایی که به این زحمتکشان وارد شده، افزوده است.
بخشی از جنبش کارگری ترکیه به جنبش سندیکایی اختصاص دارد نمیتوان ضرورت تاریخی تشکلهای کارگری ترکیه و امکان تحول آنها در آینده را بدون توضیح رابطهی بین مبارزات سندیکایی و نقش انقلابی کارگران در تحقق سرنوشتشان روشن کرد. این جنبش بعد از دهه 80 بر اساس تشکلهای سندیکایی آلمان ساخته شده است و بازگشت بسیاری از تبعیدیان سیاسی که در کشورهای اروپایی و به خصوص آلمان (با جمعیت بیش از دو میلیون و سیصد هزار مهاجر ترک) زندگی کردهاند، در این بخش از جنبش کارگری تاثیر داشته است. باید به این نکته اشاره کرد آلمان کشوری است که بیشترین نیروی سندیکایی را در خود جای داده ولی این نیروی سندیکایی بسیار در خود است، نیروی سندیکایی است که در عرصه بینالمللی نیز همیشه از منافع دولتش دفاع کرده است.
اما تشکلهای سندیکایی در ترکیه بر سر یک بزنگاه تاریخی قرار دارند، به بیانی شاید بتوان گفت طبقهی کارگر انقلابی در پوشش و نقاب سندیکاگری و سندیکای حرفهای و صنفی در جنبش اعتراضی فعالیت میکند و این امر خود را در اعتراضات اول ژوئن میدان تقسیم ترکیه نشان داد که شانزده درصد از جمعیت استانبول در اعتراض به بسته شدن پارک گزی به خیابان آمدند. (1)
این که آیا سندیکاهای ترکیه پذیرفتهاند در نبود دو قدرت جهانی، دیگر نمیتوان همانند گذشته سهم بیشتری از سرمایه داخلی داشت و این که چگونه نباید گذاشت دستآوردهای موجود نیز از دست برود، سوالاتی است که باید در این نوشته به آن پاسخ داده شود و خواننده از دل این مطلب دریابد که جنبش سندیکایی ترکیه همانند همکارانش در سراسر دنیا در بسیاری از لحظات تاریخی پیشرویهای بسیاری داشته و در شرایطی عقبگرد کرده است. اما این جنبش هنوز در آغاز راهی است که اگر درست پیموده شود مسیرش خلاف دیگر کشورهای اروپایی است.
تفاوت جنبش کارگری ترکیه با دیگر کشورهای امریکای لاتین، افریقا، آسیا و خاورمیانه در این است که حکومت ترکیه به خاطر ملحق شدن به اتحادیه اروپا در دو دهه گذشته سعی کرده در امور کارگری نیز خود را همانند دولتهای اروپایی نشان دهد و نیروهای تبعیدی با رفت و آمد و داشتن نماینده حتی در پارلمان اروپا کوشش بسیار کردهاند تا بر حکومت ترکیه فشار اقتصادی و سیاسی بیاورند. بسیاری از این تبعیدیان نیز با رشد اقتصادی و داشتن امکانات مالی در تاسیس نهادهای اقتصادی و جذب نیروی کار و فروش کالاهای خودشان به کشورهای همسایه، از لحاظ اقتصادی فاسد و ناکارآمد شده و در همان زمان در عرصه سیاسی به زد و بند میپردازند.
این نکته نیز باید گفته شود که سیر تحولات اجتماعی در ترکیه با دیگر کشورهای همجوار نیز متفاوت بوده است. چرا که در ترکیه احزابی در طیف چپ وجود دارد که چشم به قدرت دارند، یا جریانات کارگری و سازمانهایی که معتقد به مشی مسلحانه هستند و بیشتر بر مساله ملی تاکید دارند تا مساله طبقاتی و …
نسل جوان جنبش کارگری ترکیه امروز در تاکتیک مبارزاتی بیشتر خود را با جریانات آنارشیستی یونان، پرتغال و اسپانیا نزدیک میبینند. نشستهای فرومهای اجتماعی در یک دهه گذشته خود گویای این واقعیت است. ترکیه اکنون ۲۰۰ دانشگاه و بیش از ۴ میلیون دانشجو دارد؛ ۲,۵ میلیون دانشآموختهی جدید نیز از ۲۰۰۸ به جمعیت اضافه شده است. سبک زندگی این نیروی کار تحصیلکرده که در محیطهای مدرن کار میکنند، شبیه همقطارانِ جهانیشان است و از این سخت بیزارند که به فضایِ شخصی و اجتماعیشان دستدرازی شود. (2)
این نسل جدید که بخشی از آنها در بدنهی سندیکاهای موجود قرار دارند، سعی میکنند خواستههای خود را به رهبری سندیکاها و تشکلهای اتحادیهای تحمیل کنند. اگر سندیکاها با نهادهایی مانند لیبراستارت همراه میشوند تا در ترکیه برای جنبش کارگری منطقه نشست بگذارند، در همان سالن برنامه به افشاگری میپردازد و آن عمل را به ضد خودش تبدیل میکند. اریک لی این بدنهی رادیکال را “ضد یهود” نام مینهد.(3)
جنبش کارگری ترکیه در این دوره اگر بتواند از مساله ناسیونالیسم و مذهب که در سیاست نقش اساسی دارند، عبور کند، به طبع میتواند در عرصه مبارزه با فاشیسم موجود در داخل کشور و منطقه نقش اساسی بازی کند. فاشیسم در بنیاد جامعه ترکیه تنیده شده است و هر لحظه بخواهد و ضروری باشد میتواند در عرصه وسیعتری به میدان بیاید و همان گونه جنبش کارگری ترکیه را سرکوب کند که در سال 1939 فرانکو در اسپانیا انجام داد. این نسل آگاهانه این امر را میداند و مواظب است که تمامی نیروی خود را بر روی یک حزب یا نهاد سیاسی نگذارد و به محض این که یک سندیکا یا حزب ممنوع میشود این افراد از قبل نهاد جدیدی را برای فعالیت بعدی خود آماده دارند.
تفاوت جنبش کارگری ترکیه با دیگر کشورها در این است که به محض ضربه خوردن در خود فرو نمیرود تا علت ضربه را پیدا کند و سالها طول بکشد تا از دل این شکست دوباره سر بر آورد. آنها شکست را بخشی از مبارزه میدانند و دنبال مقصر نمیگردند. جنبش کارگری ترکیه سه کودتا را تجربه کرده است و امروز ارتش این کشور، همانند ایران، بر تمامی شئونات جامعه نقش دارد و جنبش اجتماعی دائم به دنبال راهی برای کمتر ضربه خوردن نیست بلکه بیشتر دنبال راهی برای بیشتر حمله کردن است و در این مسیر به طور دائم بهایی سنگین میپردازد.
این نسل از مبارزان ترکیه از تمامی راهها برای مبارزه استفاده میکنند. در عین حال که اعتصاب راه میاندازد در دادگاه نیز حضور دارد، کارخانه را اشغال میکند و… در زمانی که به دنبال جمعآوری کمک برای اعتصابیون است، به دنبال تامین مخارج زندگی کارگران زندانی نیز هست و اجازه نمیدهد گرفتن کمکهای مالی برای این کارگران بهانهای شود که از آنها سوءاستفاده شود. آنان مسائل را در عرصه فراتری میبینند و نگاهشان طبقاتی است.
جنبش کارگری ترکیه دائما در حال تولید و بازتولید نیروی خودش است به خصوص این نیروهای کاری که از دل مراکز آموزشی بیرون میآید و از لحاظ اجتماعی تحصیل کرده هستند، در تمام عرصههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و هنری فعال هستند. به دلیل وجود این قشر فعال و پرشور، جنبش اتحادیهای و سندیکایی ترکیه در رابطه با تمام سیاستها و فعالیتهایش باید جوابگوی بدنه خودش باشد این جوابگویی دائمی به رادیکالیسم بیشتر دامن میزند.
روشنفکران ترکیه بر اصل جدایی دین و دولت همواره تاکید دارند ولی این نقش همیشه از جانب دولت و مردم کمرنگ شده است. رشد مذهب در جامعه را نباید دست کم گرفت. دلایل این رشد جدا از رشد مذهب در کل جهان نیست. مبارزات نزدیک به صد سال گذشته جنبش کارگری ترکیه همانند بسیاری از جنبشهای کارگری منطقه خاورمیانه افتوخیزهای بسیاری را از سرگذرانده است. در هر دوره هزاران نفر به زندان افتادهاند و تبعید ناخواسته بر هزاران نفر تحمیل شده است. اما نه تبعیدیان از ریشههای خود جدا شدند و نه زندانیان، مبارزه را ترک کردند. جنبش کارگری ترکیه از سال 1908 از دل ناسیونالیسم کمال آتاتورک بوجود آمد و در بسیاری از مواقع پیشرو بوده است. (4)
آتاتورک، همانند رضا شاه ایران، بسیار مستبد و در عین حال بازیچه قدرتهای خارجی بود و همانند بزرگان عثمانی خواستار آن بود که قدرتش از مرزهای ترکیه فراتر رود و در منطقه تک باشد. در ترکیه نیز همانند ایران مبارزات اجتماعی علیه این شرایط استبدادی شکل گرفت. تفاوت ترکیه با ایران این بود که نیروهای اجتماعی بیرون آمده از دل مبارزات ایران بسیار عدالتخواه و ضداستبدادی بودند ولی جامعه ترکیه در ناسیونالیسم درگیر شد و به دلیل همین ناسیونالیسم است که در یک قرن گذشته همیشه با نیروی استقلالطلبانه کردها نتوانسته کنار بیاید. زیرا جنبش حقطلبانه مردم کرد تنها با مقاومت و همراهی متقابل نیروهای ترک مبارز میتوانست در برابر حکومتی بایستد که اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران ترکیه آن را نظامی فاشیستی تلقی میکنند. (5) پس طبیعی است که در جنبش کارگری ترکیه نیز ناسیونالیسم و مذهب تاثیر گذار باشد.
جنبش کارگری ترکیه هیچگاه تا به امروز نتوانسته خود را از زیر چکمههای نظامیان خلاص کند. سه کودتای 1960، 1971 و 1980 بیشترین ضربه را به جنبش کارگری و عدالتخواه زد. بعد از کودتای 1980 حدود 50 نفر از فعالان کمونیست اعدام و بیش از سی هزار نفر دستگیر شدند که 25 هزار نفرشان بدون داشتن هیچ حکمی تا یک سال در زندان بودند. تا سال 1982 ده هزار نفر دیگر دستگیر شدند و ششصد نفر به جرم فعالیت تروریستی محکوم به زندان شدند. بعد از سال 1983 قانون بوجود آمدن احزاب تصویب شد. تمامی احزاب با اجازه ارتش حق داشتند فعالیت کنند. سه حزبی که در این دوران تاسیس شدند عبارت بودند از حزب مادر وطن، حزب عوام و حزب دمکراسی ملی. (6)
پس از آن طیف وسیعی از اتحادیهها و کنفدراسیونهای متفاوت در ترکیه فعال شدند، مانند کنفدراسیون اتحادیههای کارگری ترکیه، ترک – ایش (Türk-İş)،هاک- ایش(Hak-İş)، کنفدراسیون اتحادیههای پیشرو ترکیه، دیسک (DISK)، کنفدراسیون اتحادیههای کارگری بخش عمومی،کَسک(kesk) و …(7)
به جز اتحادیههای کارگری سایر احزاب و گروهها از جمله حزب جمهوری خلق (CHP) (نیروهای ناسیونالیست موسوم به کمالیستها) که اصلیترین نیروی اپوزسیون حامی سرمایهداران است و حتی فاشیستها (MHP) حزب کارگران ناسیونالیست، حزب حرکت ملی که گرایش ناسیونالیسم افراطی ترکی دارد، تلاش کردند این جنبش را در جهت اهداف خود هدایت کنند. از سایر گروهها میتوان کنگرۀ دموکراتیک خلق را نام برد که شامل احزاب کرد و گروههای چپ(HDK) وهالک اِولِری Halk Evleri (خانههای خلق) است. کنگرۀ دموکراتیک خلقها که مشی آپوییستی و مواضعی مشابه با حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) دارد، از سال 2013 به حزب دموکراتیک خلقها (HDP) تغییر سازمان داده و هم اکنون در بخشهای مختف ترکیه فعالیت میکند. حزب صلح و دموکراسی (BDP) نیز که به حزب مناطق دموکراتیک (DBP) تغییر نام داده، به عنوان بخش شمال کردستان این حزب ایفای نقش میکند
سایر اقشار جامعه نیز تشکلهای خود را دارند مثل اتحادیه پزشکان ترکیه و معلمان و… اتحادیه معلمان از سال 1995 تاسیس شده و دارای دویست هزار عضو است. در سال 2008 شش سندیکای معلمان وجود داشت که عبارتند از: (8)
سندیکای آموزش ترک، سندیکای آموزش، سندیکا یک آموزش، کار آموزش، سندیکای آموزش آنادولو، سندیکای مستقل آموزشکه وابسته به بینالملل آموزش است. (9)
یکی از مشخصههای بارز جنبش کارگری ترکیه این است که اقدامات مشترکی توسط طیفهای متفاوت اتحادیهها انجام میشود. این اقدامات مشترک مثل برگزاری جشن اول ماه مه، اعتراضات مشترک و… تاثیرات متعددی بر وضیعت کلی نیروی کار ترکیه دارد که جای بررسی دارد و میتواند برای جنبشهای کارگری در سایر کشورها مفید باشد. همه ساله کمیته اول ماه میدر ترکیه با همکاری اتحادیههای کارگری و جریانات چپ برگزار میشود.(10)
یکی دیگر از خصیصههای جنبش کارگری ارتباط آن با جنبش انقلابی ترکیه است که موقعیت ویژهای به آن میدهد. نمیتوان از جنبش کارگری صحبت کرد و نقش نیروهای چریکی و سوسیالیستی را نادیده گرفت. اولین جنبش مسلحانه به سال 1920 جنبش استقلالطلبانه کردستان برمیگردد.(11) در ادامه استقلالخواهی تا 1974 که جریان کردستان انقلابی به رهبری «حقی قرار» میرسد که در نزدیکی مرز سوریه ترور شد. (12) حزب کارگران کردستان در 15 اوت 1984، همانند سیاهکل، با حمله به پاسگاه پلیس شمدینالی شکل گرفت.(13) اعتصاب غذای 75 روزه فعالان زندانی در زندان استانبول که منجر به شهادت چهار زندانی شد، جوانههایی از این عملیات مسلحانه بود. (14) پس از مدتی شمار تلفات نیروهای حکومت چنان بالا گرفت که کنعان اَورَن، رهبر کودتای 1980 شخصاً به کردستان رفت. در این سفر سه افسر هیأت همراه وی مورد حملۀ گریلاهای پ.ک.ک قرار گرفتند و کشته شدند. در پایان دهۀ 1980 دولت ترکیه همزمان با کشتار و سرکوب فعالان سیاسی کرد، به پاکسازی قومی در روستاهای کردستان دست زد. بنا بر ارزیابیها، تا سال 1999 بین 3 تا 4 میلیون کُرد از اقامتگاه خود رانده شدند که این موضوع سبب اقبال هرچه بیشتر دهقانان ناراضی کرد به حزب کارگران کردستان شد. دولت ترکیه با ربودن اوجلان در 16 فوریه 1998 سیاستهای خود را در رابطه با جنبش کرد تغییر داده است. (15) این بخش از جنبش کارگری بیشتر رنگ و بوی ناسیونالیسم گرفته است. این درحالی است که پ.ک.ک بخشهای دیگر جنبش چپ ترکیه (به طور مشخص حزب کارگر جریان دوغوپرینچک) را به ناسیونالیست بودن متهم میکند و خود را ناسیونالیست نمیداند. البته جنبش استقلالطلبانه کردستان ترکیه تفاوت بسیاری با جنبشهای دیگر کشورها و به خصوص عراق دارد که به رغم اهمیت، بررسی آن در این نوشته امکانپذیر نیست.
در سال2001بحران اقتصادی بزرگی ترکیه را در نوردید. دولت ترکیه مانند سایر کشورهای مشابه با پذیرفتن برنامههای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی سعی کرد از بحران خارج شود. یکی از تبعات این سیاستها طرح افزایش شدید ارزش واحد پول ترکیه لیره بود که سبب کاهش تولید در صنایع و کشاورزی و کاهش دستمزدهای کارگری و تضعیف سندیکاها و افزایش بیکاری و مهاجرت به شهرها شد. (16) مانند سایر کشورها، بحران اقتصادی شرایط زندگی و کار برای کارگران ترکیه را روز به روز سختتر کرد. طرحهای تعدیل ساختاری، خصوصیسازی و نبود امنیت شغلی سبب شده است جوانانی که از تبعات این طرحها زندگیشان تاثیر گرفته، کمتر در فعالیتهای صنفی و اتحادیهای مشارکت داشته باشند.
با چنین تغییرات عمیقی در ساختار اقتصادی اجتماعی ترکیه، ضروری است اتحادیهها و سندیکاها و تشکلهای کارگری ترکیه دیدگاه، شیوهی کار و ساختارشان را تغییر دهند.
در این میانه، ضعفهای جنبش اتحادیهای و سندیکایی کارگری نیز خود را نمایان میکند. در این سالها پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت، سندیکاهای دولتی یا آنان که به دولت نزدیک بودند با حمایتهای دولت رشد کردند. مثلا در سال2009 سندیکای کارمندان به بزرگترین کنفدراسیون ترکیه تبدیل شد.
یکی دیگر از عوامل تضعیف تشکلهای کارگری وجود فساد و رشوه در میان بعضی رهبران برخی از این اتحادیههای کارگری بود که به بیاعتمادی کارگران به این تشکلها دامن میزد. این نوع سندیکاها به جای تکیه بر بدنهی کارگری سعی دارند مشکلات محیط کار را از طریق مذاکره با حکومت و صاحبان قدرت حل کنند. آنان بیشتر به شیوهی ان جی اوها عمل کرده و اقداماتی از جمله ساختن مدرسه و … انجام میدهند. (17)
پخش خبر ثروت زیاد و حقوق بالای بعضی از مدیران بعضی از سندیکا نیز در این دوره به شهرت سندیکاها صدمه زد. از جمله میتوان به کنفدراسیون (TURK_IS وHAber-is) اشاره کرد. هجمههای رسانههای سرمایهداری، با هدف ایجاد جو بیاعتمادی و بدبینی به تشکلهای کارگری نیز از این مساله به خوبی استفاده کردند.
رابطهی اتحادیههای کارگری ترکیه و اتحادیههای کارگری کشورهای اروپایی یکی دیگر از خصوصیات جنبش کارگری ترکیه است. پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا شرایط ویژهای را برای ترکیه ایجاد کرد که این روند بر جنبش کارگری تاثیر داشته است.
اتحادیه اروپا – ترکیه (JCC) از جلسه هجدهم در لاهه در سال 2004 وضعیت حقوق اتحادیههای کارگری ترکیه را در دستور کار وبررسی خود قرارداده و از آن زمان بارها مورد بحث بوده است. این مساله نقطه عطفی در کار اتحادیه اروپا در زمینه تجزیه و تحلیل وضعیت حقوق اتحادیههای کارگری است. همچنین گزارشی در نشست بیست و دوم(JCC)که در سال 2007 در بروکسل برگزار شد و دو گزارش دیگر نیز در سال 2008 در این زمینه ارائه شد.
همان گونه که در بالا گفته شد اتحاد عمل و فعالیتهای مشترک اتحادیهها، به رغم اختلافنظرهایی که با هم دارند، تجربهی ارزشمندی از جنبش کارگری ترکیه است که میتواند برای کارگران ایران آموزنده باشد. این که چگونه این اتحاد عملها شکل میگیرد و چگونه اتحادیهها و تشکلهای کارگری عضو کنفدراسیونها میتوانند با هم روی یک حرکت مشترک به توافق برسند، از اعتصابی حمایت کنند و …
در کنار این اتحاد عملها، تضاد و کشمکش بین اتحادیههای زرد و سازشکار با اتحادیههای رادیکال و تشکلهای انقلابی وجود دارد. این چالش همیشگی که سبب ارتقای جنبش کارگری ترکیه میشود، در زمینههای مختلف بروز میکند از جمله این که برخی از اتحادیههای کارگری ترکیه مانند ترک– ایش خواهان همکاری با اتحادیههای اروپا بودند و بیانیهی مشترکی را با سازمان ترقی اقتصادی امضا کرد که خواستار افزایش همکاری با اتحادیه اروپا بود. در حالی که برخی اتحادیههای مترقی با این مساله موافق نیستند …
این که کارگران آگاه و فعال در ترکیه از این موقعیت ویژه چه استفادهای برده و چگونه از این فضای ایجاد شده، برای همبستگی و انسجام جنبش کارگری و پیوند آن با جنبش انقلابی و رادیکال در ترکیه استفاده کردهاند، میتواند برای کارگران ایران مفید باشد. نمونهی بارز آن را در جريان اعتراضات براي كمكرساني به كوباني شاهد بوديم. اعتراضاتي كه به زد و خورد با پليس و كشته شدن بيش از 40 نفر منجر شد و در انتها دولت تركيه عقب نشيني كرده و به نيروهاي مردم اجازه داد تا به كمك مردم كوباني بروند. هر چند بیشتر کمکها را حزب دموکراتیک خلقها سازماندهی کرد، اما اتحادیههای کارگری نیز نقش پررنگی در این اعتراضات داشتند. از جمله میتوان به اطلاعیه کَسک اشاره کرد.
کنفدراسیون کارگران کسک و اتحادیههای وابسته به آن در سراسر کشور طی بیانیهای خواستار اتحاد عمل علیه داعش و اعتراض در محلهای کار و دفتر کسک در روزهای هشتم و نهم اکتبر شد. در این بیانیه آمده است که “کارگران، به سیاست جنگ یک طرفه در کوبانی نه میگویند و در مقابل قتل عام بشریت مترقی نمیتوانند سکوت کنند.”
در ادامه بیانیه به نقش حزب عدالت و توسعه که مجوز جنگ را داده اشاره شده و چنین آمده است:”سیاستهای جنگی هیج نفعی برای بشریت، مردم و زحمتکشان ترکیه ندارند” و با مطرح کردن شعار ” یا سوسیالیسم یا بربریت “، مقاومت قابل ستایش زنان کوبانی را در دفاع از آینده و خاک خود موردتایید قرار داده و اشاره کرده که کارگران در برابر سیاستهای جنگی ساکت نمیمانند:
” جنگ کوبانی، جنگ مرگ و زندگی است و نمیتوان در برابر کشتار بشریت سکوت کرد.” در ادامه به خطر جنگ داخلی در ترکیه نیز اشاره شده است. بیانیه با این جمله تمام میشود: “فقط افراد در جنگ نمیمیرند، بلکه انسانیت نیز میمیرد. با حفظ آرامش، انسانیت خالص خود را نشان دهیم. حزب عدالت و توسعه ، هم در داخل و هم در خارج ما را در جنگ میکشد، در همه استانها شعار”جنگ را متوقف کنید” را با هم سر دهیم و با استفاده از قدرتمان در تولید، در تمام مناطق، قول دهیم صدای رسای نیروهای دموکراتیک و مترقی شویم.” (19)
منابع و زیرنویسها
1-(http://www.radiozamaneh.com/197382 )
2- Çağlar Keyder, ‘Law of the Father’, LRB Blog, 19 June 2013.
در این منبع تعداد دانشگاههای ترکیه در سال 2006، هفتاد دانشگاه عنوان شده است. مرادیان، محسن، برآورد استراتژیک ترکیه (سرزمینی، دفاعی، اقتصادی، اجتماعی)، تهران: مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران. چاپ دوم: 1389. صفحه 608
3-http://www.imfmetal.org/index.cfm?c=28138&l=2
برای آشنایی با لیبراستار و کنفرانس ترکیه مراجعه شود به ضمیمه یک در انتهای کتاب
http://www.ericlee.info/blog/?cat=13&paged=4
Smith, Anthony D. (1998). Nationalism and Modernism: A Critical Survey of Recent Theories of Nations and Nationalism. London: Routledge. ISBN 0-415-06341-8.
5- http://www.ardarutyun.org/?p=4140&lang=en
6- the Motherland Party (Anavatan Partisi–ANAP) Turgut Özal
the Populist Party (Halkçi Partisi–HP),
the Nationalist Democracy Party (Milliyetçi Demokrasi Partisi–MDP),
http://www.hakis.org.tr/index.php?option=com_contact&view=contact&id=1&Itemid=2
http://en.wikipedia.org/wiki/Confederation_of_Revolutionary_Trade_Unions_of_Turkey
http://en.wikipedia.org/wiki/Confederation_of_Public_Workers'_Unions
8- http://en.wikipedia.org/wiki/Education_and_Science_Workers'_Union_(Turkey)
9–http://www.ei-ie.org/en/websections/content_detail/6418
10- http://www.kpdailynews.com/index.php/cat/35/news/545
11-http://en.wikipedia.org/wiki/Ko%C3%A7giri_Rebellion
12-Haki Karer, a leader of the “Revolutionaries of Kurdistan” group is assassinated in Gaziantep
13-http://en.wikipedia.org/wiki/Timeline_of_the_Turkey%E2%80%93PKK_conflict
14- در سال1970 تفکرات و اندیشههای عبدالله اوجالان معروف به آپو (به معنی عمو) شکل میگیرد. آپو در دانشگاههای ترکیه به عنوان دانشجوی علوم سیاسی به بحث و بررسی درباره اوضاع کردستان ترکیه میپردازد و با تلاش و رهبری وی گروه دانشجویی و شاخه جوانان انقلابی احزاب در ترکیه شکل میگیرد و نفرات آن گروه را اکثرا کرد زبان و بعضا ترک زبان و روشنفکران و دانشگاهیان تشکیل میداد که « حقی قرارا» و « عبدالله اوجالان » هسته اصلی و مرکزی آن گروه بودند. این افراد جلسهای در آنکارا تشکیل میدادند که به تجمع و گردهمایی « دیکمان » مشهور شد و به دو توافق دست یافت : 1- بازگشت به میهن و 2- شروع مبارزه ایدئولوژیکی و تنظیم و سازماندهی پس از بازگشت به کردستان.
گفتنی است که پس از مدتی با همت فارغ التحصیلان دانشکده علوم سیاسی و به رهبری اوجالان گروهی با نام «انجمن تحصیلکردگان دموکرات وطن پرست آنکارا» اعلام موجودیت میکنند و در سال 1974 این گروه نام خود را بر اساس ایدئولوژی که انتخاب کرده بودند به « apousk» آپوجولر یعنی طرفداران آپو تغییر دادند .
در سال 1975 این گروه به طور مخفی با تبلیغات سیاسی مردم را علیه دولت تحریک میکردند و در سال 1977 تحت عنوان « مسیر انقلاب کردستان» منشوری را منتشر کردند که در همین سال دولت با خطرناک اعلام نمودن این گروه به وسیله سازمان استخبارات و اطلاعات ترکیه (MIT) سازمان ستاره سرخ را برای مقابله با این گروه سرکوب هرگونه آشوبی تشکیل دادند که این سازمان با نفوذ در داخل اعضا گروه رهبر و ادارهکننده گروه یعنی حقی قرار را به قتل رساندند که پس از او هدایت آن به اوجالان واگذار شد. در 27 نوامبر 1987 در روستای فیس کنگرهای تشکیل و حزب کارگران کردستان P.K.K رسما بنیانگذاری شد .
15- سیاست و تدابیر دولت ترکیه برای مقابله با پ.ک.ک عبارت است از : 1- مقابله با مبارزه نظامی پ.ک.ک و سرکوب جدی آنها در برخی مراحل
انتخابی ، نادر، دین، دولت و تجدد در ترکیه، تهران: هرمس، چاپ یکم: 1392، ص492
2- تشکیل نیروی مخصوص برای مبارزه با تروریسم در آنکارا (اوزل حركات) 3- تشكيل نيروهاي محلي و گماردن نیروهای حفاظتی در منطقه بخصوص مناطق روستایی (كوي قورويوجولاري) 4- تجهیز روستائیان به خطوط مخابراتی جهت کنترل ورود و خروج تروريستهاي پ.ک.ک 5- تلاش دولت برای تجدید پروتکلهای امنیتی با کشورهای همسایه اعلام حالت فوق العاده در استانهای جنوب و جنوب شرق ترکیه برای ایجاد ثبات فکری 6- طرح اسکان ترکها در مناطق کردنشین کوچ دادن و تخلیه روستاهای مرزی آلوده 7- اقدام به وعدههای اصلاح مسائل اقتصادی، اجتماعی و… 8- تقویت و تجهیز پاسگاهها در مرز ایران و عراق به انواع سیستمهای کامپیوتری و پیشرفته 9- ایجاد روابط سیاسی با حزب دموکرات کردستان عراق (طالبانیها و بارزانیها ) به منظور حمله به اهداف پ.ک.ک در مرز عراق 10- همکاری سازمان امنیتی ترکیه (میت) با سازمانهای جاسوسی امریکا (سیا) و اسرائيل (موساد) 11- نفوذ نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به گروههای اسلامی خصوصا حزب الله. تغییر قیافه دادن برای مبارزه با پ.ک.ک 12- اجرای طرح عفو عمومی جهت بازگشت و تسلیم عناصر ضعیف 13- استفاده «میت » از پناهندگان عراقی جهت ضربه زدن به عناصر پ.ک.ک 14- استفاده از عشایر و مسلح نمودن آنها در مقابله با پ.ک.ک 15- اجرای طرحهای سیاسی و فرهنگی در منطقه کردنشین از جمله :الف ) اعطای آزادی به بعضی از گروههای چپی که فعالیت نظامی مسلحانه ندارند. ب) دایر نمودن برخی از مدارس در محدودههای مناطق کردنشین به زبان کردی و محلی صدور مجوز مدرسه خصوصی به زبان کردی فقط برای مدارس خصوصی بوده است. تاکنون تنها یک مدرسه در دیاربکر (آمد) به نام مدرسۀ شهید فرزاد کمانگر در سال 2014 تأسیس شده است ج) اجرای برنامههای کردی از رادیو و تلویزیون کشور د)آزادی گویش و پوشیدن لباس کردی
لازم به ذکر است بارزانیها رهبران حزب دموکرات هستند. طالبانیها (جلال، پسرش قباد، دخترش آلا و همسرش هیرو ابراهیم) رهبران اتحادیۀ میهنی کردستان عراق هستند که معمولاً از پ.ک.ک به صورت تاکتیکی حمایت کرده اند.
16-17-مروری بر جنبشهای سیاسی اجتماعی درترکیه، سولماز بهرنگ ، روناهی شورشگر، پروسه
18-شرایط طبقهی کارگر ترکیه و تشکلهای ان تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه سولماز بهرنگ می2012. به نقل از تاریخ طبقهی کارگر ترکیه، نوشته ییلدیریم کوچ استاد اقتصاد دانشگاه صنعتی خاور میانه
19-http://tr.sputniknews.com/rsfmradio.com/2014_10_08/kesk-kobaniicin-eylem-cagrisi