سَمّ مرکل برای اروپا

اگر حمل به چپ روی نشود: سَمّ مرکل برای اروپا

اشپیگل انلاین: اَوگ اشتاین

برگردان: ظفردخت خواجه پور

همه چیز برمحور ترس از وضعیت جدید آتن می گردد. ولی یونان مسئله نیست؛ این آلمان است که مسئله است. چون برنامه ریاضت اقتصادی دیکته شده خانم نخست وزیر، یونان را به بحرا ن سوق داد. حالا باید یک چپ، سرمایه داری را نجات دهد.

بازی آغاز شده است. بازیکنان الکسیس سیپراس و آنجلا مرکل نامیده میشوند. یک چپ تریبون خلق و یک خانم بی خاصیت. برروی میز 320 میلیارد بدهی های یونان قراردارد؛ بر روی میز بیکاری 50 درصدی جوانان یونان و نرخ خودکشی یونانی ها قرار دارد که مدام از شروع بحران بالاتر رفته است. وبر روی میز این اعتقاد سخت ومحکم آلمانی قرار دارد که: بدهی زائیده بدهی ها ست و این که بخششی در کار نیست.

ولی قطعا این به یونان ربطی ندارد که آینده یورو و آینده اروپا مثل بازی پوکر شده است. یونانی ها اشتباه کرده اند ولی اشتباه اروپائی ها و از همه بیشتر آلمانیها بدتر است.

این چه نظریه بود که یک کشور را با صرفه جوئی از بحران می توان بیرون آورد.” پاول کروگمن حالا درنیویورک تایمز نوشته است که: در تاریخ چنین چیزی هیچوقت عملی نبوده است. حتی یوزف استیکلیتز برنده جازهِ نوبل در تلویزیون آمریکا این مسئله را دو باره حساب کرده است: وقتی که بحران شروع شد، بدهی دولتی 110 درصد تولید ناخالص ملی بود وحالا 170 درصد است. در حقیقت نسخه ای که خانم دکتر مرکل ودیگر کارشنا سان اروپا برای ریاضت اقتصادی داده اند، سَمّ است.

آنجلا مرکلاینجا می توا ن یک پروسه تاریخی را به یک شخص ربط داد یونان را به بحرانی اقتصادی سوق داد که شدیدتر و بدتر از بحران برزگ آمریکا د یپریشناست. حالا یونانیها مرکل را حتی با هیتلر مقایسه می کنند.

در جنگ جهانی دوم آلمانی ها می خواستند بر اروپا تسلط یابند که به جائی نرسید. ولی بعد از شکست، نصف بدهی های آلمانی ها بخشیده شد و حتی برای باز سازی کمک شدند. یونانی ها را بخاطر فساد وشلختگیشان و خیلی چیزهای دیگر سرزنش میکنند که اگر غیر از این بود، دچار این بدهی نمی شدند. ولی هیچ جامعـۀ دمکراتی نمی تواند سنگینی برنامه ای را که خط بطلان بر بده وبخشش دولتی و خدمات اجتماعی می کشد، تحمل کند.

باید آلمانی ها و به ویژه دوست آمریکا، خانم مرکل را به این تفکر واداشت، که برنامۀ توام با تعصب اقتصاد ملی آنها از طرف آن سوی اتلانتیک فقط با تکان دادن سر تائید می شود. نباید به بهانه حق بجانبی خود به بحران اقتصادی دامن زد.

نگرانی از حکومت جدید یونان که درآن یک چپ پوپولیست ویک راست پوپولیست با هم کار می کنند، غلط نیست. آخر ما از یونانی ها چه انتظاری داشته ایم؟ می خواستیم که آنها مطیع مرکل وشویبله باشند تا آنها را همچنان به سوی ریاضت اقتصادی مورد نظر بانکها هدایت کنند؟

شولدِن شنیت” (که بر طبق قرار داد بین بستانکار وبدهکار طی شرایطی همه یا بخشی از بدهیها از طرف بستانکاران بخشیده می شودم)، با ید دست کم برای یونانی ها عملی گردد. “سیپراسبا تقاضای آن در مقایسه با تروئیکا رئالیست بود نش را ثابت کرد. در مقابل اینها چب آلمان است که غرق خیال پردازی برزگ، خواهان بخشش 50 درصدی بدهی های دولتی برای همۀ کشورهای دچار بحران اروپا ست که باید فقط یکبار از طریق مالیاتی که برثروت تمام میلیونرها ومیلیادرها درسطح اروپا، بسته میشود، تامین گردد.

کسی که این روزها به آتن می گوید که بازده انتخابات یونان برآینده اروپا وآینده یورو تائثیر زیادی دارد، باید این را به برلین هم بگوید. این سیاست داخلی اروپا ست که ما را دچار بحران کرده است . بله مگر نه این که ما خواهان یک یکپارچگی واتحاد یم.

اینهم کار خوبی نبود که آلمانی ها درکشمکش انتخاباتی یک کشور اروپای متحد دخالت کردند. چون ما نمی خواهیم که کشورهای بزرگ بر کشورهای ضعیف سلطه داشته باشند.

پیداست که: ما هنوز برای یک اروپا ی (متحد.م) آمادگی نداریم. مگر نه اینکه ما یک تصور روشن از برد وباخت در پیوسته تنگ تر شدن حلقه این اتحاد داشته ایم.