در کوبانی وبر کوبان چه میگذرد ؟

 

 

 

در کوبانی وبر کوبان چه میگذرد ؟

اوضاع عمومی کردستان سوریه ونقش احزاب چگونه است؟

نوشته : احمد مزارعی ، 16/1/2015

 

کردها یکی از ملتهای اصیل وقدیمی خاور میانه میباشتد که در سرزمینی مشخصی بنام کردستان زندگی میکنند ، کردستان نیز همچون سایر کشورها وملتهای منطقه بیش از یکباروعلیرغم خواست آنها تقسیم وتقسم مجدد شده ، ومجبور بوده اند حاکمیت اجباری دولتهائی که بر منطقه مسلط میشده اند ، بپذیرند، آخرین بار که کردستان تجزیه وتقسیم شد ،چند سالی پس از پایان جنگ جهانی اول ، یعنی در سال 1923 ، در نتیجه معاهده “لوزان” بود که تجزیه ومیان چهار کشور ایران، ترکیه ، عراق وسوریه تقسیم شد وپس از آن تغییر دیگری در جغرافیای کردستان اتفاق نیفتاده است. بدون شک اینکه کردها در آستانه فروپاشی امپراتوری عثمانی نتوانستند ، دولت مستقل خودرا تشکیل دهند بمثابه فاجعه دردناکی بود که دامنگیر آنان شد وعواقب شوم آن تحت عناوین مختلف همچون تبعیضات سیاسی، اقتصادی وفرهنگی ، مانع رشد وتکامل طبیعی زندگی انسانی آنها شده واگرهم اعتراض کنند با تهمتهاو اتهامات سیاسی وزندان وشکنجه روبرو میشوند.

 

بطور کلی هنگام بحث در مورد مسئله کردها ، فورا سه موضوع در ذهن متبادر میشود، یکم :مشکلات داخلی وموانع گوناگون سیاسی، اقتصادی وفرهنگی که انان در کشورهای مختلف، با آن روبروبوده وهمیشه آزارشان میدهد .دوم : سوءاستفاده کشورهای استعماری وهمچنین کشورهای همسایه از آنان تحت عناوین مختلف بقصد پیشبرد اهداف سیاسی خود که گاها موجب جنگها وکشتارهای گسترده ویا تجزیه وتقسیم مجدد این کشورها میشود ، همچون سوریه ،عراق ، ویا تهدیدات دائمی که ایران با آن روبرو میباشد ، در سالهای اخیر یکی از وظایف اصلی پیمان ناتو کوشش در جهت راه اندازی جنگ وتقسیم وتقسیم مجدد کشورها ، تحت عناوین حق “تعیین سرنوشت” حقوق بشر وازادی ملتها است. سوم :موضوع مبارزه کردها در درون کشورهای چهارگانه برای حقوق مساوی در زمینه های اقتصادی ، سیاسی وفرهنگی میباشد که ما اکنون در منطقه خاورمیانه ، بویژه در عراق ، سوریه ، ترکیه وایران با آن روبرو هستیم ، این مبارزه در کشورهای مختلف با فراز ونشیبها ،مشقات وسرکوبهای فراوانی همراه بوده وتاکنون هم لاینحل مانده است.

 

با در نظر گرفتن مجموعه مطالب بالا ، نگاهی می افکنیم به وضعیت کوبانی.

اکنون در کوبانی اوضاع از چه قرار است ؟

اولین سئوالی که نیروهای مترقی باید به ان پاسخ دهند این است که چرا نیروهای ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا از مبارزه مردم کوبانی که از طرفداران عبدالله اجلان هستند وکانتونها ی چهارگانه آنها ، دفاع میکنند ؟ باید دانست که اکثریت مردم کردستان سوریه از طرفداران “حزب اتحاد دموکراتیک” میباشند که خط سیاسی پ ک ک را دنبال میکنند وچند سال پیش عبد الله اجلان رهبر پ ک ک بتوسط موساد وسی آی ا، دستگیر ودر ترکیه به زندان افکنده شد، سوال دیگر اینکه بارزانی که با اسرئیل و اردوخان رابطه تنگاتنگ داشته واز مخالفان سر سخت پ ک ک میباشد ، چه نقشی در کردستان سوریه دارد؟ برای اینکه حدود کینه توزی و دشمنی مسعود بارزانی با مبارزان پ ک ک را بدانید ، وی اقدام به حفر خندقی بسیار طولانی وعمیق در مرز کردستان ترکیه وعراق نموده ، تا پیشمرگه های پ ک ک ، به راحتی از طرف ارتش ترکیه قابل تعقیب ودستگیری باشند ونتوانند فرار کنند ، اما همین بارزانی امروز مدافع کوبانی شده است . همه شما خبر وفیلم فرمانده ارتش آزاد سوریه سرگرد عکیلی را دیدید که برای دفاع از کوبانی وجنگ با داعش به کوبانی رفته است، چندی پیش از رفتن عکیلی به کوبانی ، وی طی مصاحبه ای در یوتیوب که در بیشتر سایتها منتشر شد، از دوستی خود با داعش صحبت به میان آورد واینکه “اشتباهات افراد پائینی داعش را به حساب رهبران انها نگذارید” ، قبل از رفتن ارتش آزاد سوریه به کوبانی ویا حتی پیشمرگه های بارزانی به کوبانی برای “کمک” به جنگجویان آنجا، مسئولان شهر کوبانی بارها وبارها اعلام کردند که ما نیازی به نفرات انسانی ویا پیشمرگه های بارزانی بخصوص ارتش آزاد سوریه نداریم ، اما بارزانی ، آمریکا وترکیه علیرغم خواست مسئولان وجنگجویان کوبانی ، نیروهائی که به واقع دشمن مردم کوبانی ، دشمن کانتونها ودشمن عبدالله اجلان بودند ، به آنجا فرستادند.

 

موضوع مهم دیگری که باید به آن پرداخت این است که در کردستان سوریه تشکلی متعلق به احزاب کردها وجود دارد بنام ” مجلس ملی کرد” که در ابتدای شروع نزدیک به یازده حزب که البته بیشتر آنها بجز نامی بر روی کاغذ نبودند (المجلس الوطنی الکردی)، این مجلس وابسته به بارزانی بوده وسابقه سیاهی در تاریخ کردستان ودر شراکت با بارزانی ودفاع از سیاستهای آمریکا دارد.

 

یکی از احزاب مهمی که در کردستان سوریه فعال بوده وبنیانگزار کانتونها میباشد ، “حزب اتحاد دموکراتیک” است (حزب الاتحاد الدیموقراطی) این حزب از پیروان اجلان بوده ودر میان اکثریت مردم کردستان سوریه از محبوبیت عظیمی بر خردار است، اما این حزب شدیدا مورد مخالفت ودشمنی بارزانی، مجلس ملی کرد ، ترکیه وحتی مخالفان دولت سوریه میباشد،ولی بنا به موقعیت این حزب ومحبوبیت
ن در میان اکثریت کردهای سوریه ، نمبیتوانند با این حزب ونیروهایش به سادگی در گیر شوند ، اما به طرق مختلف میکوشند از فعالیتهای آن جلوگیری کرده و بقولی “چوب لای چرخش بگذارند” برای نمونه در هفته گذشته بیش از پنج مقاله درسایت رسمی “مجلس ملی کرد” منتشر شده که همگی حزب را متهم به همکاری با دولت سوریه ، خیانت به آرمانهای کردو…/مینماید.

 

باید گفت که دشمنی واختلاف میان حزب اتحاد دموکراتیک به رهبری صالح مسلم ، پ ک ک،و یکی دو حزب دیگر که از مدافعان پ ک ک میباشند ، از یکسو واز طرف دیگر احزاب طرفداران بارزانی، به سال 2004 وتظاهرات ضد دولتی کردهای سوریه ، در شهر قامشلی باز میگردد .

 

پس از اشغال عراق بتوسط آمریکا در سال 2003، دولت آمریکا کالن پاول وزیر دفاع خود را به سوریه فرستاده تا این کشور را واداربه همکاری با ارتش امریکا نماید ودر همین زمان دولت آمریکا ” قانون محاسبه سوریه “راهم بنا به تشویق اسرائیلیها بتصویب رسانید که خود اقدامی اولیه برای سرنگونی دولت سوریه بود، متن این قانون دراینترنت قابل دسترسی میباشد، در این زمان مقاومت ملی در عراق شروع وکشتار آمریکائیها آغاز شده بود، این مبارزه از سه منبع مایه میگرفت ، بعثیها ونیروهای اسلامی عراقی ونه القاعده، دوم ایران که به گروههای مختلف شیعه وسنی ضد آمریکائی کمک میکرد وسوم بعثیهائی بودند که بعد از کودتای صدام حسین برعلیه حسن البکر، به سوریه فرار کرده ودر انجا تشکیلات گسترده ای ایجاد کرده بودند، با اشغال عراق بتوسط آمریکا ، اینان با تمام توان خود وامکانات گسترده ای که سوریه در اختیارشان قرار داده بود ، وارد کارزار بر علیه امریکا شده بودند، هدف آمریکا ئیها در ابتدا این بود که دولت سوریه را پس از انتخابات ریاست جمهوری ساقط کنند ، اما بنا به گزارش مفصلی که در تاریخ 20/3/2004 ، از طرف خبر گزاری سویس، از آمریکا انتشار یافت ، کنگره آمریکا به دو دلیل نظر سابق خود را تغییر داده و سرنگونی رژیم بشار اسد را در دستور کارقرار داد ،: ” یکم ، سرنگونی رژیم بشار اسد بمثابه ورق برنده ای تحت عنوان نشر “دموکراسی وحقوق بشر” درجهان است که اعتبار رئیس جمهوررا بسیار ارتقا داده و تاثیر بزرگی در نتایج انتخابات خواهد داشت وبعد از آن کسی نخواهد توانست این سنت تازه رئیس جمهور آمریکا را تغییر دهد. دوم ،واین بسیار مهم است که آمریکا فرضیه تازه ای در خاور میانه اعمال خواهد کرد مبنی بر اینکه آمریکا میتواند با قدرت نظامی ، سیاستهای خود را اعمال کند واین برعکس نظریه پنتاگون وسی آی ا ، میباشد که باور داشتند میشود از طریق سیاست وفشار، دولتها را به تغییر روش واداشت وسوم اینکه با تحمیل شرایطی بسیار مشکل بر دولت سوریه ، همچون، خلع سلاح حزب الله لبنان وتغییردادن این تشکیلات ان به موسسه ای سیاسی -اجتماعی، تحویل دادن تعدادی از رهبران حز ب الله به دولت |آمریکا، که در سالهای گذشته به ترور شهروندان ودپلوماتهای آمریکائی دست زده بودند وهمچنین تحویل دادن همه اسلحه های شیمیائی وکشتار جمعی خود، آنچنانکه دولت لیبی انجام داد و…/

غیر از تصمیمات فوق بنا به برنامه ای از قبل معین شده وبرای نا امن سازی سوریه ومقدمه ای برای سرنگونی بشار اسد، قرار شد تظاهراتی در شهرهای کردستان سوریه نیز برپا شود که این کار با کمک بارزانی برنامه ریزی شده بود، اما پ ک ک وشخص اجلان با هرگونه اقدام بر علیه سوریه مخالفت کرد ، عبدالله اجلان طی پیامی از طرف خود بوسیله یکی از رهبران قدیمی پ ک ک ، بنام جمیل بایق به اعضای حزب در سوریه فرستاده وشدیدا با این اقدام مخالفت نمود وهمانوقت هشدار داد که آمریکا به کردها کمک نخواهد کرد ، اجلان در نامه خود از دولت سوریه وشخص بشار اسد تجلیل به عمل آو رده واز کردهای سوریه که مخالفان بشار اسد هستند، خواسته است که مشکلات خود را با دولت سوریه از طریق مذاکره حل کنند

 

، اما طرفداران بارزانی سرمست از حضور آمریکا در عراق و همکاری تنگا تنگی که باآمریکائیها واسرائیلیها داشتند، برای اقدام به تظاهرات وبه قصد مقدمه ای برای سرنگونی دولت سوریه دست بکار شدند ، قابل ذکر است که بعد از اشغال عراق در اثر تبلیغات گسترده ای که برای استقلا ل کردستان میشد ونقش موثربارزانی در میان رهبران کرد سوریه ، تنش شدیدی میان کردها وعربها ایجاد شده وسر انجام دریک روز که یک مسابقه فوتبال میان تیمهای دو شهر دیر الزور و قامشلی ودر شهر قامشلی برگزار شده بود ، زدوخورد ، از درون زمین فوتبال، آغاز گردید ، کردها که “مطمئن” به پیروزی خود وسرنگونی دولت سوریه بودند ، پرچمهای آمریکا را اینجا وآنجا بر افراشته ، تقریبا همه مراکز دولتی شهر را به آتش کشیده وپرچمهای خود را بر افراشتند ، شعارهائی با خود حمل میکردند که رویش نوشته شده بود” بوش باف آزادی” به معنی بوش پدر آزادی ، همین شعاربا ورود آمریکائیها به عراق وکردستان پس از اشغال، در سراسر کردستان عراق هم بر افراشته شده بود ، سابقه این کلمه به دوران سلطان عبدالحمید پادشاه علیل عثمانی باز میگردد ، در ان دوره ، کردها این پادشاه را ” باف کردان ” مینامیدند که البته در آن زمان کردها وی را خلیفه مسلمین مبیدانستند .

دولت سوریه دقیقا در جریان امور قرار داشت وبرای جلوگیری از یک توطئه شوم استعماری وارد عمل شده که در این میان تعداد زیادی ، بنا به نوشته منابع آنروزی کردها ، چهل نفر کشته شدند وتوطئه شوم آم
یکا- بارزانی واسرائیل با شکست روبرو شد، اینکه مینویسم اسرائیل، به این دلیل است که جمیل بایق در پیامی که از اجلان برای کردهای سوریه آورده بود، دقیقا از توطئه آمریکا ، اسرائیل وترکیه نام میبرد وچه خوب که امروز ما به خوبی شاهد ادامه همان توطئه های شکست خورده هستیم ومیتوان به تحلیل درست عبد الله اجلان درآنروز پی برد .

 

 

جنبش در کردستان ترکیه ابتدا با همکاری مارکسیستهای ترک آغاز گردید و به همین علت بود که عبد الله اجلان نیز برای کمک به حل مسئله کردهای ترکیه به روشهای علمی ومارکسیستی روی آورد ، از طرفی ترکیه همچون عراق نبود که کردها در زیر تسلط دو قبیله فئودالی بارزانی وطالبانی باشند ،واز همه فاجعه بار تر اینکه اسرائیل از سالهای سی قرن گذشته ، در کردستان عراق نفوذ داشت ودر حقیقت مدیریت ورهبری کرد ستان عراق از گذشته تاکنون در دست اسرائیلیها بوده ، و امروز هم موساد اسرائیل دارای هیئت دائمی در کردستان میباشد . از اینجا باید فرق میان کردستان عراق و سوریه را دریافت ، از طرفی بعد از کشتارهای گسترده کردها بتوسط دولت ترکیه ودر نوبتهای مختلف در سالهای بعد از جنگ اول تا مدتها پس از آن، بسیاری از آنها به کردستان سوریه که مرز مشخصی نیز نداشت، پناه میبردند که این معضلی اجتماعی ، اقتصادی بویژه امنیتی، برای دولت سوریه به وجود میآورد ، بسیاری به علت عدم آگاهی از اوضاع پیچیده امنیتی آن منطقه وگرفتاریهای دولت تازه استقلال یافته سوریه ، متوجه این پیچیدگیها نمیشوند ، در سوریه چندین کتاب تحقیقی در مورد مشکل کردهای مرزی نوشته شده است و معروف ترین آن کتابی است به نام : “کرد های سوریه ..افسانه وواقعیت” ، زیر نظر دکتر فاضل فاضل، که بتوسط مجموعه ای از” محققان مرکز مطالعات وتحقیقات سیاسی عرب” نوشته شده است. در این مورد خاص ، یعنی مشکل وتعداد کردهای بدون شناسنامه در سوریه چنین مینویسد :

” بعد از امضای معاهده لوزان ، اتاتورک سیاست “ترک کردن” اجباری کردها را در پیش گرفت وبین سالهای 1925 و 1938 ، کردها برای مخالفت با این سیاست آتاتورک به هفده انقلاب وخیزش گسترده دست زدند، اولین آن انقلاب شیخ سعید پیران وآخرین آن انقلاب سید رضا بود ، درنتیجه این انقلا بات و خیزشها وسرکوبها ، مهاجرتهای گسترده کردها بطرف منطقه جزیره در سوریه بود ، منطقه ای که بعدها نام “حسکه” بخود گرفت ، از نگاه تاریخی مسئله کردها مشکل کشور ترکیه بود که نتایج شوم آن بر سر سوریه خراب میشد. در نتیجه این مهاجرتها ، جمعیت جزیره که در ابتدا از چند هزار نفر بیشتر نبود ، در سال 1937 ، به یکصد هزار نفررسید، ودر سال 1943 ، سال استقلال گرفتن سوریه ، به حدود 146000 ، نفر وپس از زمانی دیگر این رقم به بیش از 316806 ، رسید . در سال 1962 ، دولت سوریه طی یک سر شماری وتحقیق در مورد کسانی که از قبل از سال 1945 ، در سوریه بوده اند ، دست زد ونتیجه این بود که 85000 نفر انها را به عنوان بیگانه ویا شهروندان ترک محسوب میگردند و..”

 

در دوره جنگ اول ودوم در بسیاری از کشورها ، کوچ اجباری انجام میگرفت وطی آن معضلات بسیار پیچیده وسختی برای این یا آن کشور بطور نا خواسته خلق میشد ّ بویژه کشورهائی که تازه استقلال یافته بودند ویا دارای ساختار اقتصادی ضعیف وشکننده ای بودند ویا همچون سوریه که مسئله فلسطین وملیونها آواره را در مقابل خود داشت.

 

درسوریه کردها بارها مقامهائی همچون نخست وزیری وریاست جمهوری کسب کرده وطیف وسیعی از روشنفکران سوسیالیست سوریه کمونیست هستند ، زنده یاد خالد بکداش رئیس سابق حزب کمونیست سوریه نیز کرد بود. صدها هزار کردی که ساکن شهرهای دمشق وحلب هستند ، هیچگاه با دولت سوریه مشکل نداشتند ویا مشکلات مهمی نداشته زیرا مشکلات سیاسی ، اقتصادی وامنیتی سوریه را در منطقه حساس خاور میانه درک میکردند، اساسا در سوریه نمیشد میان کرد، ارمنی، اسوری ، علوی، مسیحی ، سنی ، ترکمن، چچن وشرکس فرق گذاشت نباید شک داشت که دولت سوریه “دموکرات” نبوده ودر موارد زیادی دکتاتوری اعمال کرده و مخالفان سیاسی خود را زندان وشکنجه کرده است ، واساسا خرافات واحمقانه است که ما توقع داشته باشیم در دولتی با وجود طبقات ، “دموکراسی وعدالت” مطلق میتواند وجود داشته باشد. اما اولا دولت سوریه با هیچکدام از دولتهای منطقه قابل قیاس نبوده واساسا هر دولت طبقاتی، دکتاتوری طبقه ویا طبقات اجتماعی حامی خود را دارد ، نیروهای مترقی باید از هر کشوری بر اساس موقعیت طبقاتی ، رشد وکیفیت نیروهای مولده ویا موقعیت عمومی سیاسی و تاریخی ان کشور را در نظر گرفته وقضاوت کنند.

 

سوریه و کمک به جنبشهای انقلابی و مترقی منطقه

 

اساسا جنبش پ ک ک ، از ابتدای خود در سوریه شکل گرفت ،در اوائل سالهای 1980 ، عبد الله اجلان به همراهی تعدادی از کمونیستهای کردستان ترکیه راهی سوریه شده تا با کمک دولت سوریه ، مبارزه تازه ای را آغاز کنند ، تا ان زمان مبارزه ای جدی وسازمانیافته در کردستان ترکیه وجود نداشت ، حافظ اسد در آن زمان دونفر از شخصیتهای برجسته سوریه ، یکی دکتر قدری جمیل از اعضای برجسته وفرهیخته حزب کمونیست سوریه ودیگری یک بازرگان کرد بنام مروان زرکی ، را به اجلان ورفقایش معرفی کرده تا تمام امکانات لازم رابرای سازماندهی سیاسی ونظامی در اختیار وی قرار دهند، طی مدتی که اجلان در سوریه بود نزدیک به ده هزار نفر چریک جنگجو در سوریه ت
بیت شده وبه مناطق مختلف ترکیه بویژه ، در منطقه سوق الجیشی قندیل منتقل شدند تا بر علیه دولت ترکیه برزمند ، در آن زمان قدری جمیل مجله ای هفتگی نیز بنام “ا وج” (الاوج) بهمراه اجلان ورفقایش منتشر میکردند ، قدری جمیل در همین زمان کتابی نیز تآلیف نمود بنام “هفت روز با رهبر آپو” (سبعه ایام مع القائد آبو) که به زبان عربی است ودر کتابخانه ها یافت میشود. قابل ذکر است که اعضای چریکهای فدائی خلق ومجاهدین نیز زیر نظر افسران سوریه وفلسطینی تربیت میشدند ، درحقیقت سوریه امکانات اصلی نظامیگری را داشت ، همه جنبشهای انقلابی فلسطینی ، بحرینی ، وظفاری در سوریه مرکز داشتند.اکنون هم دولت سوریه پشتیبان اصلی همه سازمانهای انقلابی فلسطینی وحز ب الله لبنان است.

 

با همه آنچه که در بالا آمد ، سرنوشت کوبانی چه خواهد شد ؟

 

در درجه اول باید گفت که هر پدیده ای ، کشوری ، جمعیتی ویا حزبی بر اساس تاثیر وتاثیر متقابل، داشتن وزنه سیاسی ، اقتصادی ، نظامی ، موقعیت استراتژیک و نقش اکنونی آن ، توانائی دفاعی وهجومی آن پدیده ارزیابی میشود و در میان جمع پدیده های موجود معنی پیدا میکند، از این نظر کردستان بسیار ضعیف است ، بخشهای مختلف تجزیه شده کردستان به علت وجود جنگ وجدالهای طولانی میان ایران وعثمانی ، میان کردستان ودولت ترکیه بعد از جنگ اول ، میان دولت عراق وکردها ی این کشور ، مانع از آن شده که یک مرکزیت اقتصادی با سرمایه کلان در این مناطق به وجود آید ، برای مثال در بغدادیک ملیون کرد ساکن است وسرمایه داران کرد ، در بازار بغداد سرمایه گزاری میکنند ، زیرا در کردستان امنیت برای سرمایه وجود ندارد، بارزانی بیشتر یک شخصیت قبیله ای و امنیتی میباشد تا یک دولتمرد خبره ومورد اعتماد ، رابطه عمده ایشان با اسرائیل ، آمریکا ، وکره مریخ” است تا با سیاستمداران ودولتمردان منطقه ، در سالهای اخیر طالبانی تبدیل به شخصیتی مورد احترام عامه مردم عراق ومنطقه کردید ، ویا دکتر معصوم رئیس جمهور فعلی عراق ویا زنده یاد ، دکتر عبد الرحمن قاسملو که دارای شخصیت متعادلی بود و رفسنجانی بعلت حماقت وکینه توزی ، وی را به قتل رساند . این موضوع مهمی است وکردستان در حال حاضر فاقد چنان وزنه ای است ، اینکه کردستان موقعیتی استراتژیک دارد ، مورد استفاده آمریکا ، اسرائیل وغرب است ، مضحکتر اینکه سران کردستان به رهبری بارزانی با عربستان رابطه خوبی دارند.

 

با این حساب بطور قطع میتوان گفت که سر نوشت کوبانی بیشتر بستگی به تفاهمات وتوافقات منطقه ای وبین المللی دارد که بر کل منطقه تاثیر دارند ، این بمعنی نفی کردن مبارزات مردم کردستان بویژه کوبانی نیست ، برای مثال مردم ونیروهای مترقی کوبانی شدیدا با ورود نیروهای پیشمرگه بارزانی و ارتش آزاد سوریه به شهر کوبانی مخالف بودند ، اما نتوانستند این اراده خودرا بر بارزانی ودولت ترکیه تحمیل کنند ، ویا اگر فردا امریکا “بمباران داعش” را متوقف کرد ، چه بر سر مردم کوبانی خواهد آمد، شکست در یک عرصه بمعنی شکست درتمام عرصه ها وبرای همیشه نیست ، مبارزان باید برای مبارزه کردن استراتژی وتاکتیک داشته باشند واز نقاط ضعف وقوت دشمن ارزیابی بعمل بیاورند ، انگاه مبارزه را شروع کنند.

 

تاآنجا که از مبارزات مردم کردستان سوریه واخبار وگزارشات بر میآید ، اکثریت بزرگی از مردم زحمتکش وطبقات فرو دست از طرفداران عبد الله اجلان بوده وبا شور وشوق فراوانی نه فقط در میدانهای جنگی بلکه باشرکت درمجموعه فعالیتهای اجتماعی ، سیاسی وفرهنگی میکوشند چراغ زندگی را روشن نگهدارند، مشکلات آنان بسیار است ، اما اراده انسان نیز بسیار قوی است.

 

بطور مشخص وضعیت کوبانی وروستاهایش اینچنین است ، کل جمعیت شهر کوبانی وچهارصد روستای اطرافش تقریبا ششصد هزار نفر بوده است ، جمعیت شهر به تنهائی هشتاد هزار نفر ، در یکی دوسال جنگ نیز بسیاری خانواده های جنگ زده به کوبانی وروستاهای اطرافش پناهنده شدند ، شهر تاحد زیادی تخریب شده ، برق واب در شهر قطع شده وجنگ پارتیزانی ادامه دارد ، بنظر من طولانی شدن جنگ امری عامدانه بوده وآمریکائیها برای تامین شرایط خود از عنصر زمان استفاده میکنند ، آمریکائیها مایلند کل جنبش سیاسی در غرب کردستان زیر کنترل بارزانی درآید ، از آنطرف ” حزب اتحاد دموکراتیک” به رهبری صالح مسلم ، ودوحزب دیگر در حالی که از حمایت اکثریت مردم کردستان سوریه برخردارند، حاضر به تسلیم شدن نیستند واطلاعیه هائی که منتشر میکنند تنها بنام حزب خود میدهند ، مقالات ومطالب زیادی بر علیه رهبر حزب مینویسند و وی را متهم به خیانت و نوکری بشار اسد میکنند ویا دشمن ملت کرد، میان این دو جناح مخالفت شدید است .

 

بنظر میرسد که طرفداران اجلان تصمیم دارند که مبارزه خودرا ادامه داده وپیروز شوند، بدون شک این راهی طولانی خواهد بود

 

 

وظیفه نیروهای مترقی نسبت به مبارزات وحقوق ملت کرد چیست؟

نباید در این برهه حساس تنها به کلی گوئی وتعریف وتمجید از مقاومت مردان وزنان کوبانی پرداخت ، صرف مقاومت بدون ارائه تحلیلی روشن از نیروهای سیاسی درون جنبشها نتیجه مثبت ندارد ، همه شما میدانید که بسیاری افراد از کشورهای مختلف اروپائی واسرائیل به “کمک» مردم کوبانی رفته اند ، خانم گیل اسرائیلی جزء نیروهای سرکوبگر اسرائیل در مبارزه با ف
سطینیها بوده است ، ویا سربازان ودرجه دارن انگلیسی ، در ابتدای انقلاب مصر شخصی اسرائیلی بنام گراول ، پیشنماز یکی از مساجد مصر شده ومردم را به ” راه راست” هدایت میکرد ، اینهمه نیروهای انگلیسی ، کانادائی ، اسرائیلی و…/ چرا به در جنگ غزه شرکت نکردند ،

 

غالب نیروهای “چپ” که امروز “عاشق” مبارزات مردم کوبانی شده اند ، برای این است که تاوانی نمیخواهند بپردازند ، چرا از نقش خرابکارانه بارزانی وهمکاری وی با اسرائیل در کردستان کلمه ای بر زبان نمیاورند ؟ ، چرا نظرشان را نسبت به اجلان وبارزانی روشن نمیکنند، اما غالب اینان در جنگ غزه مستقیم وغیر مستقیم به “حماس” ودر حقیقت به مقاومت مردم فلسطین حمله میکردند ، بسیاری “شخصیتهای فاسد وسفله” مقاومت مردم فلسطین را در غزه تنها در کلمه “موشک پرانی” ونه مقاومت خلاصه میکردند ، همه سازمانهای فلسطینی از کمونیست تا دموکرات ومسلمان ، همگی “موشک پرانی” میکردند ، ایا مقاومت یک ملت ستمدیده را باید اینگونه حقیرانه وبه شیوه لمپنی ، بیان کرد ویا اینکه با ادبیاتی که در خورو شایسته یک ملت مقاوم است وبایسته احترام وقدردانی؟

 

در آنروزها سازماتهای ضد کمونیستی فاسدی بودند که به تبعیت از رادیو اسرائیل جنگ را نتیجه” موشک پرانی” حماس میدانستند ، کسانی هم حماس را ،” دارودسته ارتجاعی” میخواندند که کلمه ای لمپنی است وکل مقاومت یک ملت ستمدیده را لوث میکند ، بعضی ها هم برای اینکه خواب خرگوشی خود را بهم نزنند، مینوشتند که ” حماس ، حزب الله واسرائیل شبیه یکدیگرند”

امروز نیز این روش جبونانه ادامه دارد ، زیرا صرف سخن گفتن از کوبانی ، ریختن آب به آسیاب بارزانی واسرائیل است واین سفلگان از قبل همین شیوه تروتسکیستی میان دو صندلی نشستن وخلط مبحث کردن ارتزاق میکنند. در صورتی که افراد ارسالی بارزانی به کوبانی کمتر از یکصد نفر بوده ، اما جنبش گسترده در کردستان سوریه وترکیه که پیروان اجلان هستند به دهها هزار نفر میرسند.

 

جنگی ظالمانه بتوسط امپریالیسم آمریکا برعلیه ملتهای منطقه شامل کرد، عرب، فارس و …/ صرفنظر از مذهب وعقیده آنان به راه افتاده است ، ماهیت این جنگ، استعماری و غارتگرانه بوده که بتوسط نظام سرمایه داری وطبقات حاکمه براه افتاده است ، تنها با تحلیل روشن طبقاتی و موضعگیری صریح در این زمینه میتوان نقشی موثر در این روند مبارزاتی بعهده داشت .